آسیب شناسی اندیشه مهدویت و راههای مقابله با آن

آسیب شناسی اندیشه مهدویت و راههای مقابله با آن

۱۳۹۸-۱۲-۰۳

361 بازدید

فهرست محتوا
اشاره:پیش در آمدپیامدهاخاستگاهمبارزه و درمانپاسخ تفصیلیدیدگاه صوابنتیجهپیامدهاخاستگاهدرمانپیامدهاخاستگاهدرمانپیامدهاخاستگاهدرمانپی نوشت : . برگرفته از صحیفه امام، پاییز ۱۳۷۸، چاپ اول، ج ۲۱، ص ۱۳-۱۴. . نعمانی، الغیبه، باب ۱۵، ص ۲۸۵. . اربلی، کشف الغمه، ج ۲، باب ۵، ص ۴۷۷. . طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷. . سید رضا صدر، راه مهدی، ص ۸۷ و ۸۸. . صدوق، کمال‏الدّین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۲۳، ما اخبر به الصادق(ع) عن وقوع الغیبه، حدیث ۳۲، ص ۳۴۶. . سید بن طاووس، الطرائف، ج ۲، ص ۳۴۴. . برای توضیح بیشتر و بررسی سندی و دلالی چنین روایاتی رجوع کنید: ابرهیم امینی، دادگستر جهان؛ فصلنامه انتظار، ش ۵، مقاله ((‏نهی از قیام)) در بوته تحلیل روایی، نجم‏الدین طبسی؛ فصلنامه انتظار، ش۷، مقاله نقد و بررسی روایات نافی حکومت و قیام در عصر غیبت، محمدعلی قاسمی. . شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج ۷، ماده قم، ص ۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶، باب ۳۶. . نعمانی، الغیبه، باب ۱۴، ص ۲۷۳. . صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۶ و ۱۷ با اندکی تصرف. . همان، ص ۱۶، با اندکی تصرف. . صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۱۹۵. . امام خمینی، ولایت فقیه، انتشارات ناس، چاپ اول، ص ۵۳ و ۵۴. . همان، ص ۲۶ و ۲۷. . همان، ص ۵۴. . (اما و الذی فلق الحبه وبرأ النسمه، لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الاّ یُقارّوا علی کظَّه ظالم ولاسغب مظلوم، لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکأس اوّلها…؛ سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمی‏کردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می‏ساختم، و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می نمودم…) نهج البلاغه، خ ۳. . اربلی، کشف الغمه، ج ۲، باب ۵، ص ۴۷۷. . امینی، دادگستر جهان، ص ۲۵۱. . صحیفه امام، ج ۸، ص ۲۷۴. *. مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره ۴۳، مقاله انتظار فرج ۲، ص ۱۴۵، از همین نگارنده. . نعمانی، الغیبه، باب ۱۵، ۲۸۵. . برای توضیح بیشتر مراجعه کنید: فصلنامه انتظار، شماره۶، مقاله درنگی در قتل‏های آغازین، ص ۳۵۶، نجم الدین طبسی. . عماد الدین طبری، بشاره المصطفی، ص ۲۰۷. . صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۱۸. . طوسی، الغیبه، فصل ۴، ص ۲۹۰. . برای توضیح بیشتر مراجعه کنید: جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء، افسانه یا واقعیت، مترجم: ابوالفضل طریقه‏دار؛ فصلنامه انتظار، ش ۱ و ۲ و ۳ و ۴، مجتبی کلباسی، بررسی افسانه جزیره خضراء. . صدوق، کمال‏الدین، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۸. . کلینی، الکافی، ج۱، ص ۳۶۹. . صدوق، کمال‏الدین، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۸. . محمد بن خزاز قمی، کفایه الاثر، ص ۵۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ص ۱۴۳. . صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۵. . همو، کمال‏الدین، ج ۱، باب ۳۱، ص ۳۲۳. . همو، الخصال، ج ۲، ص ۶۲۲. . صدوق، کمال‏الدین، ج ۱، باب ۳۰، ص ۳۱۷. . الکافی، ج ۸، ص ۳۶. . صدوق، کمال‏الدّین، ج ۲، باب ۳۸، ص ۳۸۴. . آل عمران، ۲۰۰. . نعمانی، الغیبه، باب ۲۵، ص ۳۳۰. . همان، باب ۲۶، المقدمه، ص ۱۷ و باب ۲۵، ص ۳۳۰. . صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۶۲۲. . نعمانی، الغیبه، باب ۱۱، ص ۱۹۷. . کلینی، الکافی، ج ۳، ص ۱۳۲. . مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۲، باب ۲۸. . طوسی، الغیبه، ص ۴۲۵. . نعمانی، الغیبه، ص ۲۹۳. . طوسی، الغیبه، فصل ۷، ص ۴۲۶. . الکافی، ج ۱، باب کراهیه التوقیت، ص ۳۸۹؛ نعمانی، الغیبه، ص ۲۹۶. . نعمانی، الغیبه، ص ۲۸۹، فی النهی عن التوقیت و التسمیه. . گاهی حرف‏هایی از برخی بزرگان و علما نقل می‏شود که نشانگر توقیت است، در حالی که با کمی تحقیق معلوم می‏گردد این مطلب صرفاً شایعه بوده و هیچ پایه و اساسی ندارد. یعنی آن بزرگواران اصلا چنین چیزی نگفته‏اند. . الکافی، ج ۳، ص ۱۳۱. . همان، ج ۱، ص ۳۶۸. . شیخ احمد احسایی، جوامع الکلم، رساله رشتیه، قسمت ۲، ص ۱۰۳. . ناجی نجار، جزیره خضراء وتحقیقی پیرامون مثلث برمودا، مترجم: علی اکبر مهدی پور. . علی اکبر ذاکری، چشم به راه مهدی، مقاله ارتباط با امام در عصر غیبت. . نعمانی، الغیبه، ص ۱۶۴. . صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، باب نوادر الحج، ص ۵۲۰. . گرچه برخی روایات گفته‏اند: حضرت دیده نمی‏شود، ولی راه جمع این روایات با روایاتی که در آن‏ها به دیده شدن حضرت اشاره شده این است که حضرت دیده می‏شود ولی توسط مردم شناخته نمی‏گردد، چنان‏که سید صدرالدین صدر (المهدی، ص ۲۰۶ و ۲۰۷) مرحوم مجلسی (ذیل روایت) شهید سید محمد صدر (تاریخ الغیبه الکبری، ص ۳۱) همین وجه را پذیرفته‏اند. . سید جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، مترجم: ابوالفضل طریقه‏دار. . فصلنامه انتظار، ش ۲، مقاله فرقه شیخیه، احمد عابدی. . مدتی قبل، در نشریه‏ خورشید مکه، (ش ۱۷ و ۲۱) آیه و عبارتی منسوب به امام زمان۴ چاپ شده بود و به خط ایشان، (با تصریح این که دقیقاً از روی خط امام، تصویر گرفته‏اند) اما متوهّمان غافل از این بودند که آیه نوشته شده کاملا اشتباه است. (یعنی نعوذبالله امام آیه را اشتباه نوشته است). . همایشی دانشجویی در یکی از شهرها برقرار شده بود. پس از پایان همایش، دانشجویی می‏گفت: مدتی جمکران می‏آمدم برای این که آقا را ببینم، چون موفق نشدم قهر کردم. . بقره، ۱۱۱. . نعمانی، الغیبه، باب ۱۱، ص ۱۹۷. . نساء، ۱۲۳. . الکافی، ج ۲، باب خوف و رجاء، ص ۶۸. . حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱، ب ۲۰، ص ۸۶. . قیامه، آیه ۵. . حجرات، ۱۳. . عصر. . ر. ک: تحف‏العقول، ص ۵۱۳؛ روایت مفضل بن عمر از امام صادق(ع) بدین مضمون که: مردم درباره ما سه گروه‏اند: دو گروه به دنبال جاه و مقامند و برای این‏که مردمان را بدرند، محبت ما اهل بیت: را اظهار می‏دارند و گروه سوم که (این گونه نیستند) از ما اهل‏بیت‏ می‏باشند و ما از آنهاییم. . طوسی، امالی، مجلس ۵، ص ۱۳۳. . طوسی، الغیبه، فصل ۶، باب ذکر المذمومین الذین ادعوا البابیه و السفاره کذبا و افتراء لعنهم الله، ص ۳۹۷؛ فصلنامه انتظار، ش ۸ و ۹ و۱۰، مقاله: متمهدیان و مدعیان دروغین مهدویت، محمد رضا نصوری. . همان. . مانند دراویش، صوفیه و…. . فصلنامه انتظار، ش ۵، مقاله: از شیخی‏گری تا بابی‏گری، عزالدین رضانژاد. . فصلنامه انتظار، ش ۱، مقاله: از بابی‏گری تا بهایی‏گری، عزالدین رضانژاد. . فصلنامه انتظار، ش ۵، از شیخی‏گری تا بابی‏گری؛ عزالدین رضانژاد. . وسائل الشیعه، ج ۲۷، باب ۱۰، ص ۱۳۱. . طوسی، الغیبه، فصل ۴، ص ۲۹۰. . دایره المعارف بریتانیکا، واژه مهدی و اسلام و زرتشت؛ دایره المعارف دین و اخلاق، واژه مهدی؛ موسوعه المورد، منیر بعلبکی. منبع : محمدصابر جعفری؛انتظار موعود، شماره ۱۵.

اشاره:

مقوله مهم مهدویت، به دلیل اثرات بسیار حیاتبخش و به جت‏زایی که دارد؛ در معرض خطرات و آسیب‏هایی است. نوشتار حاضر بدنبال طرح برخی آسیب‏ها، با ذکر پیامدها و خاستگاه هر یک بوده و در پایان به مبارزه و درمان آن همّت گمارده است؛ این آسیب‏ها به قرار ذیل‏اند:
۱. برداشت‏هایی انحرافی از مقوله انتظار فرج؛
۲. افراط و تفریط در ارائه چهره مهر و قهر از امام عصر(عج)؛
۳. طرح مباحث غیرضروری؛
۴. شتابزدگی و تعجیل؛
۵. توقیت و تعیین وقت ظهور؛
۶. تطبیق نادرست نشانه‏های ظهور؛
۷. افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت؛
۸. ملاقات گرایی؛
۹. آرزوگرایان بی عمل؛
۱۰. عاشق نمایان دنیاخواه؛
۱۱. مدعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه؛
۱۲. عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام؛
۱۳. فعالیت‏های غرب و مستشرقان.

پیش در آمد

هر امر مهمی به نسبت اهمیتش، در معرض خطرها و آسیب‏هایی است. مقوله مهم مهدویت هم با اثرات بسیار حیاتبخش و بهجت زای خود که کمترین آن‏ها، امید به آینده و سر فرو نیاوردن در مقابل حوادث، ستم‏ها و سختی‏هاست، از این قاعده مستنثی نیست.
آنچه بدنبال طرح آنیم؛ آسیب‏هایی است که پیش از ظهور و در دوران غیبت رخ می‏نماید. سخن از آسیب‏های دیگر مانند آنچه در مقابل جریان قیام مهدوی رخ می‏نماید، را به وقتی دیگر وا می‏گذاریم.
هدف این نوشتار، بررسی برخی آسیب‏ها با تبیین آثار و خاستگاه هر یک است تا راه مبارزه و درمان آنها روشن گردد.

۱. برداشت‏های انحرافی از مقوله انتظار فرج
۱ـ۱ـ برخی انتظار فرج را در دعا برای فرج، امر به معروف و نهی از منکرهای جزئی منحصر دانسته و بیش‏تر از آن، وظیفه‏ای برای خویش قائل نیستند.
۱ـ۲ـ گروهی دیگر، حتی امر به معروف و نهی از منکرهای جزئی را نیز بر نمی‏تابند. چون معتقدند در دوران غیبت، کاری از آن‏ها بر نمی‏آید و تکلیفی به عهده ندارند، و امام زمان(ع) خود، هنگام ظهور کارها را اصلاح می‏کند.
۱ـ۳ـ پندار گروه سوم چنین است که جامعه بایستی به حال خود رها شود و کاری به فساد آن نباید داشت تا زمنیه ظهور ـ که دنیایی پر از ظلم و فساد است ـ فراهم آید.
۱ـ۴ـ گروه چهارم، انتظار را چنین تفسیر می‏کنند: نه تنها نباید جلوی مفاسد و گناهان را گرفت، بلکه بایستی به آن‏ها دامن زد تا زمینه ظهور حضرت حجّت هر چه بیش‏تر فراهم گردد.
۱ـ۵‏ـ دیدگاه پنجم، هر حکومتی را به هر شکل، باطل و برخلاف اسلام می‏داند و
می‏گوید: ((‏هر اقدامی برای تشکیل حکومت در زمان غیبت، خلاف شرع و مخالف نصوص و روایات معتبر است)) به این استدلال که در روایات آمده است: ((‏هر عَلَم و پرچمی قبل از ظهور قائم(ع) باطل است.)) [۱]

پیامدها

پیش از طرح منشأ و علل چنین دیدگاه‏هایی، لازم است برخی از پیامدهای این نظریات گفته شود تا مشخص گردد که چرا این برداشت‏ها، برداشت انحرافی (انتظار تلخ یا منفی) نامیده می‏شود:
۱- قانع بودن به وضع موجود و عدم کوشش برای تحقق وضعی برتر
۲- عقب ماندگی توده
۳- تسلّط بیگانگان و زبونی در مقابل آن‏ها (نبودن استقلال و آزادی)
۴- ناامیدی و پذیرش شکست در حوزه فرد و اجتماع
۵- ناتوانی دولت و نابسامانی کشور
۶- فراگیر شدن ستم و انفعال و بی تحرّکی در مقابل ظلم
۷- قبول ذلّت و بدبختی در حوزه فرد و اجتماع
۸- تنبلی و بی‏مسؤولیتی
۹- مشکل‏تر ساختن حرکت و قیام امام زمان(ع) چرا که هر چه فساد و تباهی بیش‏تر شود، کار امام(ع) در مبارزه سخت‏تر و طولانی می‏گردد
۱۰- تعطیلی محتوای بسیاری از آیات و روایات مانند: امر به معروف و نهی از منکر، سیاست داخلی و خارجی، چگونگی برخورد با کفار و مشرکان، دیه، حدود، دفاع از محرومان عالم و….

خاستگاه

منشأ برداشت‏های انحرافی عبارت است از:
۱- کوته فکری و عدم بصیرت کافی نسبت به دین
۲- انحرافات اخلاقی (برخی از قائلان دیدگاه دوم)
۳- انحرافات سیاسی(برخی از قائلان دیدگاه چهارم و پنجم)
۴- توهم این‏که امام زمان(ع) کارها را به وسیله اکراه و اجبار یا فقط از طریق معجزه انجام می‏دهد؛ پس نیاز به مقدمات و زمینه‏سازی نیست.
۵- توهم این‏که غیر از امام زمان(ع) هیچ کس نمی‏تواند همه فسادها و تباهی‏ها را به صورت کامل بر چیند و تمامی خیرها و صلاح‏ها را در همه ابعاد و زمنیه‏ها حاکم سازد؛ پس کاری از دیگران بر نمی‏آید.
۶- هدف، وسیله را توجیه می‏کند: ((‏الغایات تبرّر المبادی؛ هدف‏ها، وسیله‏های نامشروع را مشروعیت می‏بخشد.)) پس بهترین کمک به تسریع در ظهور و بهترین شکل انتظار، ترویج و اشاعه فساد است.
۷- عدم فهم صحیح روایت‏هایی که ظلم و جور آخرالزمان را مطرح می‏کنند و این اشتباه که پس بایستی، یا کاری به فساد و تباهی نداشت و در قبال آن، موضعِ بی طرفی اتخاذ کرد (دیدگاه چهارم) یا حتی دیگران را به گناه فرا خواند (دیدگاه پنجم).
۸- جدای از مسایل سیاسی و اهل سیاست که به دنبال رکود جوامع اسلامی‏اند، عدم فهم روایات ((‏بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور)) نیز، زمینه ساز دیدگاه پنجم است.

مبارزه و درمان

قبل از پاسخ تفصیلی به دیدگاه‏ها و علل اشتباهات، چند نکته را که در حل زیربنایی مطالب مذکور مفید است، یادآوری می‏کنیم:
۱- علم و بصیرت در دین، در مقابل کج اندیشی‏ها و برداشت‏های غلط
۲- تقوا در مقابل هوی و هوس
۳- علم و بصیرت در حوزه سیاست و اجتماع برای تشخیص دوستان و دشمنان و روشن شدن عملکرد سیاست بازان
۴- تبیین و روشنگری اندیشمندان و علما در حوزه مسائل دینی و سیاسی و اجتماعی
۵- پیروی از علمای راستین که مصداق نایبان عام امام زمانند
۶- به حاشیه راندن تفکرات متحجرانه و جمودگرا.

پاسخ تفصیلی

۱. حرکت امام زمان(ع) مانند امور دیگر، روال طبیعی دارد و قرار نیست همه امور، معجزه آسا صورت پذیرد. امام صادق(ع) فرمود:
((‏لو قد خرج قائمنا(ع) لم یکن الا العلق و العرق و النوم علی السروج[۲]؛ قائم ما که قیام کند، جز عرق ریختن و خواب (از فرط خستگی و مبارزه پی در پی) بر روی زین‏ها نیست)).
۲. قیام امام زمان(ع) زمینه سازی و آمادگی می‏طلبد. چنان‏که در روایات، عده‏ای
به عنوان زمینه‏سازان حکومت مهدی(ع) نام‏برده شده‏اند: ((‏فیُوطِئُون لِلمهدیّ یَعنی سُلطانه)). [۳] در روایات دیگر، در توصیف منتظران واقعی آمده است:
انّ اهل زمان غیبته و القائلین بامامته والمنتظرین لظهوره افضل من اهل کل زمان… اولئک المخلصون حقّاً و شیعتنا صدقاً و الدُّعاه الی دین الله سرّاً و جهراً[۴]…. آنان خستگی ناپذیر، در آشکار و نهان دیگران را به دین خدا فرا می‏خوانند.
۳. اگر اصلاح به صورت کامل مقدور نیست، اصلاح در حد توان، ساقط نشده است.
آب دریا را اگر نتوان کشید
هم به قدر تشنگی باید چشید
۴. این دیدگاه ((‏هدف، وسیله را توجیه می کند)) از نظر دین کاملا اشتباه است؛ زیرا همان طور که حکومت حضرت مهدی(ع) ریشه کن کننده ظلم و جور و برپا کننده عدل است و از قلدری و قساوتْ تهی می‏باشد، راه پیدایش این مقصود نیز بایستی چنین باشد: از ظلم و جور دور، از قساوت و قلدری برکنار و از دروغگویی و ریاکاری خالی باشد. قداستْ مجوّز گناه نمی‏شود؛ چرا که گناه جز گناه نمی‏زاید و با ظلم نمی‏شود عدل به پا کرد و با عقیده انتقام نمی‏توان دادگری کرد. [۵]
۵. بدیهی است که لازم نیست همه مردم ظالم یا فاسد گردند تا ((‏ظلم فراگیر)) به وجود آید. آری، نگاهی کوتاه و گذرا به جهان نشان می‏دهد که ظلمْ عالم را فرا گرفته است، عده‏ای ظالمند و بسیاری مظلوم. از طرفی هیچ منافاتی ندارد که در کنار این ظلم وجور، دوستان و منتظران آن حضرت با زمینه سازی مثبت و آینده‏ساز، در اندیشه مقدمه چینی برای انقلاب جهانی ایشان باشند. پس ظلم و فساد به صورت نسبی در جهان شیوع دارد. امام صادق(ع) می‏فرماید:
((‏… لاوالله لایأتیکم حتّی یشقی من شقی و یسعد من سعد[۶]؛
این امر (فرج) تحقق نمی‏پذیرد تا این‏که هر یک از شقی و سعید به نهایت کار خود برسند)).
پس سخن در این است که گروه سعادتمند و شقاوتمند هر کدام باید به نهایت کار خود برسند. نه این‏که ((‏سعید)) ی در کار نباشد و فقط اشقیا به منتها درجه شقاوت برسند.
از سوی دیگر، بدیهی است که آیات و روایات ما را به مبارزه با ظلم و ستم فرا خوانده‏اند. پیامبر گرامی اسلام فرموده‏اند:
یکون فی آخر الزمان قوم یعملون المعاصی و یقولون انّ الله قد قدرها علیهم، الرادّ علیهم کشاهر سیفه فی سبیل الله؛ [۷] در آخرالزمان، گروهی معصیت می‏کنند و می‏گویند: ((‏خدا برای آنان چنین مقدّر کرده است.)) (کنایه از جبر) کسی که این‏ها را رد کند مانند کسی است که در راه خدا شمشیر کشیده است.
۶. در مورد ((‏بطلان هر عَلَمی قبل از ظهور)) گفتنی است که این روایات مانند احادیث دیگر لازم است بر قرآن، سنّت و عقل عرضه گردند تا مواردی مانند: ((‏حکومت))، ((‏تخصیص))، ((‏تخصّص)) و ((‏ورود)) و راه‏های دیگرِ جمع، اِعمال شود. حتی در روایات آمده است که اگر روایتی مخالف صریح قرآن بود، بایستی کنار نهاده شود.
به هر حال آنچه آیات و روایات و عقل ما را به آن رهنمون می‏شوند، بطلان همه قیام‏ها، فعالیت‏ها و جریان‏های قبل از ظهور نیست، بلکه منظور از بطلان قیام و عَلَم در روایات، بطلان قیامی است که به نام حضرت مهدی(ع) صورت گیرد ـ چنان که قیام زید و امثال آن در روایات معتبر، تأیید شده‏اند[۸] ـ به عنوان نمونه به ذکر روایاتی بسنده می‏کنیم:
امام کاظم(ع) فرمود:
رجل من اهل قم یدعو الناس الی الْحقِّ یجتمع معه قوم کزبر الحدید لاتزلّهم الریاح العواصف ولایملّون من الحرب ولا یجبنون وعلی الله یتوکلون والعاقبه للمتقین[۹]؛ مردی از اهل قم، مردم را به حق دعوت می‏کند. طرفداران و یاران او، مردمی استوارند و آهنین که از جنگ خسته نمی‏شوند و از دشمن نمی هراسند و تنها به خدا توکل می کنند و عاقبت نیز از آن کسانی است که اهل تقوا هستند.
در روایت دیگر، امام باقر(ع) کشتگان مبارزان قبل از ظهور را به عنوان شهید یاد می‏کند: ((‏… قَتْلاهْم شُهَداء)) [۱۰].

دیدگاه صواب

در مقابل دیدگاه‏های مطرح شده، نگرش دیگری هم وجود دارد که انتظار را به معنای فراهم آوردن زمینه‏های ظهور، ظلم‏ستیزی به مقدار توان و آمادگی برای ظهور حضرت
می‏داند. در این دیدگاه، فرد بایستی عالم را برای آمدن حضرت مهیا کند و نه تنها امر به معروف و نهی از منکر نماید، بلکه باید به دنبال تشکیل حکومت صالح و حفظ و حراست از کیان اسلامی نیز باشد.
حضرت امام(ره) در این باره می‏فرماید: البته پرکردن دنیا از عدالت، این را ما
نمی‏توانیم بکنیم. اگر می‏توانستیم می‏کردیم. اما چون نمی‏توانیم باید ایشان بیایند. الان عالم پر از ظلم است، اگر ما بتوانیم جلوی ظلم را بگیریم، تکلیفمان است. ضرورت اسلام و قرآن [است] و… باید چنین کنیم. اما چون نمی‏توانیم باید او بیاید. اما باید فراهم کنیم کار را. فراهم کردن اسباب این است که کار را نزدیک کنیم. کاری کنیم که عالم مهیا شود برای آمدن حضرت. [۱۱]
این‏هایی که می‏گویند هر عَلَمی بلند شود و هر حکومتی، خیال کردند که هر حکومتی باشد. این برخلاف انتظار فرج است. این‏ها نمی‏فهمند چه می‏گویند. این حرف‏ها را به این‏ها تزریق کردند، امّا خودشان نمی‏دانند دارند چه می‏گویند. نبودن حکومت، یعنی این‏که همه مردم به جان هم بریزند. بکشند هم را، بزنند هم را، از بین ببرند، برخلاف نص آیات الهی رفتار کنند. ما اگر فرض کنیم دویست تا روایت هم در این باب داشتند، همه را به دیوار می‏زدیم. برای این‏که برخلاف آیات قرآن است. اگر هر روایتی بیاید که نهی از منکر نباید کرد، این را باید به دیوار زد. این گونه روایات قابل عمل نیست. [۱۲]
شما باید زمینه را فراهم کنید برای آمدن او. فراهم کردن این است که مسلمین را با هم مجتمع کنید. همه با هم بشوید. ان‏شاء الله ظهور می‏کند ایشان. [۱۳]
اکنون که دوران غیبت امام(ع) پیش آمده و بناست احکام حکومتی اسلام باقی بماند و استمرار پیدا کند و هرج و مرج روا نیست، تشکیل حکومت لازم می‏آید. عقل هم به ما حکم می‏کند که تشکیلات لازم است تا اگر به ما هجوم آورند، بتوانیم جلوگیری کنیم. اگر به نوامیس مسلمین تهاجم کردند، دفاع کنیم. [۱۴]
از غیبت صغرا تا کنون که هزار و چند صد سال می‏گذرد ـ و ممکن است صد هزار سال دیگر بگذرد و مصلحت اقتضا نکند که حضرت تشریف بیاورند ـ در طول این مدت مدید، احکام اسلام باید زمین بماند و اجرا نشود؟! و هر که هر کاری خواست بکند؟! و هرج و مرج است؟!
اعتقاد به چنین مطلبی یا اظهار آن‏ها بدتر از اعتقاد و اظهار منسوخ شدن اسلام است. هیچ کس نمی‏تواند بگوید دیگر لازم نیست از حدود و ثغور و تمامیت ارضی وطن اسلامی دفاع کنیم یا امروز مالیات و خرید و خراج و خمس و زکات نباید گرفته شود، قانون کیفری اسلام و دیات و قضا باید تعطیل شود. هر که اظهار کند که تشکیل حکومت اسلامی ضرورت ندارد منکر ضرورت اجرای احکام اسلام شده و جامعیت احکام و جاودانگی دین مبین اسلام را انکار کرده است. [۱۵]
اکنون که شخص معینی از طرف خدای تبارک و تعالی برای احراز امر حکومت در دوره غیبت تعیین نشده است، تکلیف چیست؟ آیا باید اسلام را رها کنید؟ دیگر اسلام نمی‏خواهیم؟ اسلام فقط برای دویست سال بود؟ یا این که اسلام، تکلیف را معین کرده است، ولی تکلیف حکومتی نداریم؟ معنای نداشتن حکومت این است که تمام حدود و ثغور مسلمین از دست برود و ما با بی‏حالی دست روی دست بگذاریم که هر کاری می‏خواهند بکنند و ما اگر کارهای آنها را امضا نکنیم رد نمی‏کنیم. آیا باید این طور باشد؟[۱۶]

نتیجه

دلایل عقلی و نقلی که معیار درستی دیدگاه‏های متفاوت در انتظار فرج می‏باشند بیانگر مطالب زیر می‏باشند:
از سویی سخن آیات و روایات درباره امر به معروف و نهی از منکر، حدود، دیات، دفاع، جهاد، کمک به محرومان، چگونگی برخورد با ظلم و عدم تسلیم در برابر ستم (مانند پیمان خداوند از دانشمندان که بر شکم بارگی عده‏ای و گرسنگی عده‏ای دیگر آرام نگیرند و حق مظلومان را از ظالمان بستانند و…) [۱۷] و دیگر مواردی که دین مورد تأکید قرار داده، ما را به انتظار مثبت رهنمون می‏شود.
از سوی دیگر، پیامبر درون یعنی عقل، نیز تکلیف ما را کاملاً مشخص نموده است:
الف) آیا می‏شود همه احکام و دستورهای الهی در دوران غیبت تا زمان ظهور، تعطیل و بدون متولی و مجری بماند؟ بدیهی است کسی بایستی عهده‏دار و حافظ شریعت الهی بوده و پناهگاه ایتام آل محمد(ص) باشد. بایستی به قدر توان کوشید و زمینه را فراهم کرد و عالم را برای آمدن حضرت مهیا نمود: ((‏فیوطئون للمهدیّ یعنی سلطانه)). [۱۸]
ب) برنامه امام زمان(ع) بسیار عالی، امّا دشوار است؛ زیرا باید تمام جهان را اصلاح کند. از سوی دیگر، از روایات استفاده می‏شود که امام زمان(ع) و یارانش به وسیله جنگ و جهاد بر کفر و مادّیگری و بیدادگری غلبه می‏کنند و به واسطه نیروی جنگی، سپاه دشمن و طرفداران بی‏دینی و ستم را مغلوب می‏سازند.
با توجه به این دو مطلب، وظیفه مسلمانان این است که:
اولاً: در اصلاح خود بکوشند و به اخلاق اسلامی آراسته گردند. وظایف فردی و احکام و دستورهای قرآن را عمل کنند.
ثانیاً: دستورهای اجتماعی اسلام را استخراج و بین خود به طور کامل اجرا کنند تا نتایج درخشان آن را عملاً در پیش جهانیان مجسم سازند. [۱۹]
آری، منتظر مصلح، خود بایستی صالح باشد و کار بزرگ امام زمان(ع) انتظاری گسترده می‏طلبد و برنامه ریزی‏های کلان و جهانی: ((‏انتظار فرج، انتظار قدرت اسلام است و باید کوشش کنیم تا قدرت اسلام در عالم تحقق پیدا کند و مقدمات ظهور ان‏شاءالله تهیه شود.)) [۲۰] *

۲. افراط و تفریط در ارائه چهره مهر و قهر از امام عصر(عج)
انحراف دیگر، افراط و تفریط در تبیین قتل‏ها و درگیری‏های آغاز قیام است.

۱-۲. برخی هر گونه مبارزه و مجاهدت را از حضرت نفی می‏کنند و صرفا به دنبال حل معجزه آسای امورند و مهربانی حضرت را به معنای عدم اجرای هر گونه کیفری می‏دانند. این تفکر انحرافی در زمان خود اهل‏بیت: نیز وجود داشت:
معمر بن خلاد می‏گوید: نزد امام رضا(ع) سخن از حضرت قائم(ع) مطرح شد. حضرت فرمودند:
((‏… لو قد خرج قائمنا(ع) لم یکن الا العلق و العرق و النوم علی السّروج[۲۱]؛ شما امروز سبکبال‏تر از آن زمانید. قائم که قیام کند، جز عرق ریختن و خواب (از فرط خستگی و مجاهدت‏های پی در پی) روی زین‏ها نیست)).

پیامدها

۱. عدم آمادگی و کوشش برای زمینه‏سازی ظهور.
۲. امید کاذب که بسیاری از افراد را در انجام وظایف سست می‏کند.

خاستگاه
۱. معجزه آسا پنداشتن همه امور
۲. عدم درک عمیق مهربانی حضرت که با حکمت توأم است.
۳. عدم نگاه جامع به دین (صریح آیات و روایات و سیره اهل‏بیت:).

مبارزه و درمان
علم و بصیرت در دین، بررسی آیات و روایات و سیره اهل‏بیت: به ویژه درک مطالب ذیل:
۱. روشن شدن مسأله امداد غیبی و جایگاه آن در قیام.
۲. بررسی رابطه حکمت و محبت، که حکیم، مهربانی‏اش هم از حکمت او سرچشمه
می‏گیرد و حکمت هیچ‏گاه نمی‏پذیرد بر گرگ صفتان ـ که خویی جز وحشیگری و جنایت ندارند و هیچ موعظه‏ای در آن‏ها اثر ندارد و به هیچ صراطی مستقیم نیستند ـ ترحم شود:
ترحم بر پلنگ تیزدندان
ستمکاری بود بر گوسفندان

۲-۲. دیدگاه دیگر، ارائه چهره‏ای خشن و وحشت آفرین است که توأم با قتل و خون‏ریزی می‏باشد. این مطلب با روح آیات و رسالت پیامبران و اوصیا: سازگاری ندارد.

پیامدها
۱. ایجاد دلزدگی و نفرت نسبت به امام.
۲. ترس و خوف از حضرت و عدم پذیرش امام به عنوان پدری مهربان.
۳. ناامیدی از انجام اعمال صالح به جهت ترس از عدم پذیرش توسط امام، با این تصور که اکثریت کشته خواهند شد و حضرت اعمال او را نیز نخواهد پذیرفت.
نتیجه این‏که نفرت و خشونت و یأس، باعث عدم انگیزه برای درک و حتی تأمل درباره حضرت و راه و مرام او می‏گردد.

خاستگاه
۱. عدم بصیرت کافی و نگاه جامع به دین.
۲. عدم بررسی دلالی و سندی روایات.

مبارزه و درمان
۱. با بررسی روایات روشن می‏گردد که بسیاری از مطالب ارائه شده (قتل‏های آغازین، جوی خون، کشته شدن دو سوم مردم و…) دچار اشکالات بسیار از ناحیه سند و دلالت می‏باشند. [۲۲]
۲. روشنگری توسط اندیشمندان:
الف) جنگ تنها با کسانی است که جز زبان زور چیزی نمی‏فهمند، نه عموم مردم که با جان و دل سراغ حضرت می‏آیند.
۳. حضرت با مردم مهربان، بلکه مهربان‏ترین افراد است.
((‏جواد بالمال، رحیم بالمساکین، شدید علی العمال[۲۳]. او نسبت به مال و دارایی، کریم و گشاده دست، با مسکینان، مهربان و با کارگزاران، سخت‏گیر است)).
در روایتی، امام رضا(ع) در بیان صفات امام معصوم فرمود: ((‏یکون اعلم الناس و احکم الناس و اتقی الناس و احلم الناس و اشجع الناس و اسخی الناس… و یکون اولی بالناس منهم بانفسهم و اشفق علیهم من آبائهم و امهاتهم و…؛ [۲۴] امام، سرآمد مردم در دانش، قضاوت و حکمت، پرهیزکاری، حلم، شجاعت و سخاوت است… او نسبت به مردم از خودشان سزاوارتر و از پدر و مادرشان دلسوزتر است و….
۳. در نهایت گفتنی است وظیفه یک عالم ـ چنان‏که روایات می‏گویند ـ ایجاد تعادل در خوف و رجا است، نه این‏که دچار افراط و تفریط شده و مخاطبان خویش را به ورطه افراط و تفریط افکند.

۳. طرح مباحث غیر ضروری
یکی دیگر از انحرافات در مقوله مهدویت، پرداختن به مباحثی است که هیچ ثمره‏ای ندارد. در روایت آمده است: ((‏فاغلقوا ابواب السؤال عما لایعنیکم[۲۵]؛ از آنچه ثمره‏ای برایتان ندارد، بیهوده نپرسید)). مسکن، ازدواج، همسر، تعداد همسران، تعداد فرزندان و… از مباحثی هستد که اذهان افراد را به خود مشغول ساخته و از مباحث مهم باز داشته است.
معرفت امام، وظیفه ما نسبت به امام، تبیین و ترسیم استراتژی آینده و ارائه آن برای زمینه سازی و فراهم آوردن شرایط ظهور و… مسایلی است که پرداختن به آن اهمیت فراوانی دارد.

پیامدها
۱. بازماندن از مباحث مهم، کاربردی و ضروری.
۲. بستر سازی برای ورود خرافات و سخنان بی دلیل و غیر مستند که در نتیجه، سوداگران برای مطرح کردن خویش یا فریفتن مردم از بازار گرم این مباحث بهره می‏جویند.

خاستگاه
۱. عدم تشخیص وظیفه دینی.
۲. هوای نفس که در عوام‏فریبی بروز می‏یابد.
۳. توهم و خیال‏پردازی که زمینه داستان سرایی‏هایی چون جزیره خضرا و… است.
۴. عدم بررسی سندی و دلالی روایات (چنانکه تأمل و بررسی، به خوبی جزیره خضرا را نفی می‏کند و با نفی آن، بطلان وجود هزاران فرزند برای حضرت یا تطبیق خضرا بر مثلث برمودا، کاملا روشن می‏گردد). [۲۶]
۵. عدم تبیین و روشنگری اندیشمندان و عالمان دینی.

مبارزه و درمان
۱. علم و بصیرت در دین.
۲. روشنگری توسط اندیشمندان در موضوعات مرتبط با مهدویت و ذکر مسایل مهم و کاربردی و تبیین وظایف.
۳. حساسیت علما نسبت به عوام‏فریبان و ورود خرافات به ساحت دین و مقوله‏های دینی نظیر مهدویت.
۴. تقوا در مقابل هوای نفس و عوام‏فریبی.

۴. تعجیل
یکی دیگر از آسیب‏ها، عجله داشتن در تحقق امر ظهور است. شتاب‏زدگی در این امر، در روایات ما بسیار نکوهش شده است:
مرحوم صدوق در کمال‏الدین نقل کرده که امام جواد(ع) فرمود: ((‏یهلک فیها المستعجلون[۲۷]؛ در دوران غیبت، شتاب‏زدگان در امر ظهور هلاک می‏شوند.))
امام صادق(ع) فرمود:
انما هلک الناس من استعجالهم لهذا الامر. ان الله لایعجل لعجله العباد ان لهذا الامر غایه ینتهی الیها فلو قد بَلَغوها لم یستقدموا ساعه و لم یستأخروا. [۲۸]
شتاب مردم برای این کار، آن‏ها را هلاک ساخت. خداوند به جهت شتاب مردم، شتاب نمی‏کند. برای این امر مدتی است که باید پایان پذیرد. اگر پایانش فرا رسد، آن را ساعتی پیش و پس نیفکنند.

پیامدها
۱. ناسپاسی و اعتراض و عدم رضایت به مصلحت الهی
۲. رویکرد به منحرفان و مدعیان دروغین مهدویت
۳. یأس و ناامیدی در اثر عدم تحقق ظهور
۴. شک و تردید
۵. دست به اقدام ناشایست زدن
۶. استهزا و تمسخر آیات و روایات و معتقدان به غیبت و ظهور.

خاستگاه
۱. عدم درک جایگاه مصلحت و حکمت الهی
۲. عدم تسلیم نسبت به اراده خدا
۳. بی طاقتی و بی ظرفیتی و عدم صبر در سختی‏ها، اذیت‏ها و طعنه‏های دشمنان
۴. تنها خود را معیار دیدن. لذا پایان عمر و زندگی خود را ملاک می‏داند، نه سیر تاریخ را.

مبارزه و درمان
۱. تسلیم اراده و حکمت الهی بودن همراه با آرزوی ظهور و داشتن آمادگی.
امام جواد(ع) فرمودند: ((‏… یهلک فیها المستعجلون و ینجو فیها المُسلِمون[۲۹]؛ در دوره غیبت، شتاب‏زدگان در امر ظهور هلاک می‏شوند و اهل تسلیم نجات می‏یابند.))
ایمان به غیب و ایمان به حکمت الهی، سبب صبر و تسلیم به جای تعجیل خواهد شد.
طوبی للصابرین فی غیبته، طوبی للمقیمین علی محبته، الذین وصفهم الله فی کتابه وقال: هدی للمتقین الذین یؤمنون بالغیب۳۰
خوشا به حال صابران در دوره غیبت او، و استواران در محبت او! همانان که خدای تبارک و تعالی در کتابش چنین توصیفشان فرموده است: این قرآن، هدایت است برای پرهیزگاران، همان کسانی که به غیب ایمان دارند.
در روایت دیگر آمده است:
… و متی علمنا انه عزوجل حکیم، صدقنا بان افعاله کلها حکمه و ان کان وجهها غیر منکشف لنا. [۳۱]
هنگامی که خدای تبارک و تعالی را حکیم بدانیم، همه افعال خدا را مطابق حکمت و مصلحت خواهیم دانست، گرچه سبب آن‏ها برای ما روشن نباشد.
در روایت دیگر آمده که امام سجاد(ع) فرمودند:
و ان للقائم منّا غیبتین… و امّا الاخری فیطول امدها حتی یرجع عن هذا الامر اکثر من یقول به، فلا یثبت علیه اِلاّ من قوی یقینه و صحت معرفته و لم یجد فی نفسه حرجا مما قضینا و سلّم لنا اهل البیت. [۳۲]
برای قائم ما دو گونه غیبت است:… امّا زمان غیبت دوم به درازا می‏کشد تا جایی که بیش‏تر کسانی که به او ایمان داشتند، از اعتقاد خود بر می‏گردند. فقط کسانی در اعتقاد خود ثابت قدم می‏مانند که یقینی محکم و استوار و شناختی صحیح داشته و تسلیم ما اهل بیت باشند و سخنان ما بر آن‏ها گران نباشد.
۲. علم و بصیرت در دین:
در دو مقوله عواقب تعجیل و آثار صبر، روایات بسیاری آمده است. به مناسبت، به برخی از آن‏ها اشاره می‏شود:
الف) عاقبت عجله، پشیمانی است: ((‏لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا؛ [۳۳] پیش از رسیدن این امر، شتاب مکنید که پشیمان می‏شوید.))
ب) فضیلت صبر و شتابزده نبودن:
۱. جهاد در کنار رسول خدا(ص):
… اما ان الصّابر فی غیبته علی الاذی و التکذیب بمنزله المجاهد بالسیف بین یدی رسول‏الله. [۳۴]
آن‏ها که در زمان غیبت او برآزار و طعنه و تکذیب دشمنان صبر ‏کنند، مانند کسانی هستند که در حضور رسول خدا ۹ شمشیر زده‏اند)).
۲. در زمره اهل‏بیت: و در علیین بودن:
ان من انتظر امرنا و صبر علی ما یُری من الاذی و الخوف، هو غداً فی زمرتنا[۳۵].
کسی که منتظر امر ما باشد و در این راه، بر آزار و ترس و وحشت صبر کند، روز رستاخیز در جرگه ما خواهد بود.
امام حسن عسکری(ع) فرمودند:
یا احمد بن اسحاق، هذا امر من امر الله و سرّ من سرّالله و غیب من غیب الله فخذ ما آتیتک و اکتمه و کن من الشاکرین، تکن معنا غدا فی علّیین. [۳۶]
ای احمد بن اسحاق، اینْ امر و سرّ و غیبی است از جانب خداوند. آنچه به تو ارزانی داشتیم فراگیر و از نااهل پوشیده‏دار و سپاسگزار باش، تا فردای قیامت در مقامات علّیین با ما باشی.
۳. تبیین و روشنگری اندیشمندان نسبت به عواقب تعجیل و آثار صبر و تسلیم و رضا و تذکر به این نکته که مهم، انجام وظیفه است و حرکت در این مسیر و معرفت به امام و راه و مرام او با چنین حالتی، ظهور مقدّم شود یا به تأخیر افتد، هیچ ضرر نکرده و در رکاب و در زمره اهل بیت: قرار داریم.
امام باقر(ع) در تفسیر آیه شریفه: یا ایها الذین آمنوا اصبروا و صابروا و رابطوا ۳۷فرمودند:
یا ایها الذین آمنوا اصبروا علی اداء الفرائض و صابروا علی عدوکم و رابطوا امامکم المنتظر[۳۸].
ای مؤمنان، در بجا آوردن امور واجب خود، صبر و تحمل داشته باشید و در برابر دشمنانتان، پایداری ورزید و یک دیگر را به شکیبایی سفارش کنید و با امام منتظَر خود، پیوند و رابطه ناگسستنی داشته باشید.
همچنین فرموده‏اند:
من مات و هو عارف لامامه، لا یضرّه تقدّم هذا الامر او تأخّر و من مات و هو عارف لامامه کان کمن هو مع القائم فی فسطاطه. [۳۹]
هر کس با شناخت امامش بمیرد، پیش افتادن این امر یا به عقب افتادن آن به او ضرری نرساند. کسی که با معرفت امامش بمیرد مانند کسی است که با حضرت قائم(ع) در خیمه‏اش باشد.
نکته: تعجیل، یکی از آفت‏ها و آسیب‏هایی است که فرا روی منتظر قرار دارد، اما برخی در نقطه مقابل دچار آسیب شده‏اند و آن دور شمردن وقت ظهور است که پیامد آن،
بی‏تفاوتی و قساوت قلب می‏باشد. در روایتی فرموده‏اند:
لا تعاجلوا الامر قبل بلوغه فتندموا ولا یطولن علیکم الامد فتقسو قلوبکم. [۴۰]
پیش از رسیدن این امر شتاب نکنید که پشیمان می‏شوید و آن را دور نشمارید که دلتان قساوت می‏گیرد.
در روایات دیگر، تکلیف مشخص شده است: ((‏اهل عجله هلاکند. اهل نجات، کسانی‏اند که تسلیم اراده خدایند[۴۱]، و امر ظهور را نزدیک می‏شمارند. [۴۲] (و آن‏که امر ظهور را نزدیک داند، خویشتن را آماده می‏سازد).

۵. توقیت
یکی دیگر از آسیب‏ها، تعیین وقت ظهور است. چرا که حکمت الهی بر این است که وقت ظهور امام زمان(ع) بر بندگان مخفی بماند. لذا احدی نمی‏تواند زمانی برای ظهور تعیین کند. مفضل بن عمر گوید: از مولایم امام صادق(ع) پرسیدم:
هل للمأمور المنتظر المهدیّ(ع) من وقت موقّت یعلمه الناس؟ فقال: حاش‏لله أن یوقّت ظهوره بوقت یعلمه شیعتنا… فقال: یا مفضل، لا اوقّت له وقتا ولا یوقّتُ له وقت، انّ من وقّت لمهدیّنا وقتاً فقد شارک الله تعالی فی علمه وادّعی انّه ظهر علی سِرّه… [۴۳]
آیا ظهور حضرت مهدی(ع) وقت معینی دارد که مردم آن را بدانند؟ فرمودند: این چنین نیست که خداوند برای آن وقتی تعیین کرده باشد که شیعیان ما آن را بدانند. ای مفضل، برای آن وقتی تعیین نمی‏کنم. وقتی هم نمی‏شود برای آن معین کرد. آن‏که برای ظهور ما وقتی تعیین کند، خود را در علم خداوند شریک دانسته و مدعی شده که از اسرار خداوند آگاه گشته است.
فضیل از امام باقر(ع) پرسید:
هل لهذا الامر وقت؟ فقال: کذب الوقاتون، کذب الوقاتون، کذب الوقاتون[۴۴].
آیا برای این امر وقتی معیّن است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمود: آنان که وقتی برای آن تعیین می‏کنند، دروغ می‏گویند.
ابی بصیر گوید: از امام صادق(ع) درباره امام زمان(ع) پرسیدم. فرمود:
کذب الوقاتون، انا اهل بیت لانوقّت، ثم قال: اَبی الله الاّ أن یخلف وقت الموقّتین. [۴۵]
آنان که وقتی برای آن تعیین می‏کنند، دروغ می‏گویند. ما اهل بیت، زمانی برای آن تعیین نمی‏کنیم. آن‏گاه فرمود: خداوند چنین اراده کرده است که با هر وقتی که تعیین کنند، حتما مخالفت نماید و ظهور را در آن وقت قرار ندهد.
در روایت دیگر فرموده‏اند:
((‏کذب الموقتون، ما وقّتنا فیما مضی ولا نوقّت فیما یستقبل؛ [۴۶]
آن‏که برای آن وقتی تعیین کند دروغ گفته است… ما در گذشته وقتی تعیین نکرده‏ایم و در آینده نیز هرگز وقتی برای آن تعیین نخواهیم کرد)).
در برخی روایات، علت عدم تعیین وقت، چنین بیان شده است: امام جواد(ع) فرمودند:
لو عُیّن لهذا الامر وقت لقست القلوب و لرجع عامّه الناس عن الاسلام و لکن قالوا: ما اسرعه! ما اقربه! تألفاً لقلوب الناس و تقریبا للفرج[۴۷]؛
اگر برای این امر وقتی تعیین شود دل‏ها را قساوت می‏گیرد و توده مردم از اسلام بر می‏گردند. بگویید: چه زود است! چقدر نزدیک است! تا دل مردم آرام گیرد و فرج نزدیک شود.

پیامدها
این عمل ـ جدای از این که ادعایی است بی دلیل و دروغی است آشکار؛ چرا که اهل‏بیت فرموده‏اند: کسی از زمان آن آگاه نیست. ـ پیامدهای متفاوتی دارد که به ذکر آن می‏پردازیم:
۱. ایجاد یأس و ناامیدی به سبب عدم تحقق ظهور در وقت تعیین شده.
۲. ایجاد بدبینی نسبت به اصل ظهور.
۳. ایجاد بدبینی به شخصیت امام در اثر عدم تحقق ظهور.
۴. قساوت قلب‏ها.
۵. برگشتن مردم سست ایمان از دین.

خاستگاه
۱. تعجیل و شتاب کردن در امر فرج.
۲. عوام‏فریبی در اثر هوی و هوس.
۳. توهم و خیال پردازی.
۴. عدم تطبیق صحیح آثاری که بر اثر قدرت‏های روحی و ریاضت‏ها به‏دست می‏آورند. یعنی چیزهایی را در آینده پیش‏بینی می‏کنند، امّا در تطبیق آن‏ها اشتباه نموده و خیال می‏کنند ظهور است. لذا وقتی تعیین می‏کنند.

مبارزه و درمان
۱. تکذیب:
محمد بن مسلم گوید: امام صادق(ع) فرمود:
یا محمد، من اخبرک عنا توقیتا فلاتهابن ان تکذبه فانا لانوقت لاحد وقتا. [۴۸]
ای محمد، هر کس از جانب ما به تو خبر دهد که ما وقتی برای ظهور تعیین کرده‏ایم، بی مهابا و ترس او را تکذیب کن. زیرا ما برای هیچ کس [حتی خواص] وقتی تعیین نمی‏کنیم.
نکته قابل توجه این است که در روایت آمده است: ((‏بی مهابا او را تکذیب کن.)) از این تفسیر به خوبی بر می‏آید که نباید شخصیت زده شد. ابهت و بزرگی افراد نباید مانع تکذیب شود. هر کس با هر مقام و جایگاهی که دارد اگر برای ظهور وقتی معین کرد، بایستی تکذیب گردد. [۴۹]
۲. نزدیک دانستن ظهور همراه با تسلیم.
راه چاره این است که انسان ظهور را نزدیک بداند، هر لحظه منتظر ظهور باشد و با این حال، تسلیم اراده و امر الهی باشد و هیچ امری، پرده صبر او را ندرد که: ((‏نجی المقربون)) [۵۰] و ((‏نجا المسلمون)). [۵۱]
۳. روشنگری و تبیین علما و اندیشمندان دینی.

۶. تطبیق
پس از توقیت و تعجیل، آسیبی که قابل ذکر است، تطبیق ناصواب است. به این توضیح که عده‏ای با خواندن یا شنیدن چند روایت در علایم ظهور، آن‏ها را بر افراد یا حوادثی تطبیق
می‏دهند. البته خودِ تطبیق روایات بر حوادث، آفت و آسیب نیست، بلکه آفت، مطالب و ادعاهایی است که افرادی به صرف خواندن یک یا دو روایت و بدون بررسی آیات و روایات و مطالب تاریخی و قدرت تشخیص صحیح و سقیمِ روایات مطرح می‏کنند، یعنی بدون داشتن تخصص به اظهار نظر می‏پردازند.
این تذکر لازم است که در روایات، تشخیص مؤلّفه‏ها و علایم سپاه حق و باطل به عهده علمای راستین گذاشته شده است؛ همان‏ها که در عصر غیبت کبرا به عنوان ((‏نواب عام)) عهده دار امور گشته‏اند.

پیامدها
۱. پیامد تطبیق، توقیت و تعجیل است.
۲. نومیدی و یأس در اثر عدم اتفاق ظهور.
۳. به دلیل عدم تحقق تطبیق‏های مطرح شده، باعث بی‏اعتقادی افراد نسبت به اصل ظهور می‏گردد و افراد در اصل ظهور و روایات به شک و تردید می‏افتند.

خاستگاه
۱. توهم زدگی.
۲. هوی و هوس و مشکل مطرح سازی خود (بیماری روانی هیستری).
۳. دخالت افراد غیر متخصص در مطالب کاملا فنّی و تخصصی.
۴. عدم روشنگری کافی توسط علما:
الف) عدم تبیین علایم حتمی و غیر حتمی، عدم طرح مسأله بداء و مسایل مرتبط با علایم ظهور.
ب) نداشتن عکس‏العمل مناسب در مقابل مدّعیان.

راه درمان
۱. تبیین و روشنگری.
۲. تکذیب و مبارزه با انحرافات.
۳. کار کارشناسی در مورد علایم و ویژگی‏ها توسط علما.

۷. افراط و تفریط در تبیین مفهوم غیبت

۱-۷. نظریه تفریطی
برخی غیبت حضرت را به معنای عدم حضور معنا کرده‏اند. گروهی از اینان عالَمی توهم کرده و آن را ((‏هورقلیا)) [۵۲] نام گذارده‏ و حضرت را در آن‏جا مکان داده‏اند. برخی دیگر حضرت را در دور دست‏ها (جزیره خضرا[۵۳] و…) پنداشته‏اند. برخی هر گونه دیداری با حضرت را نفی کرده‏اند. [۵۴]
این دیدگاه‏ها نادرست است و با روایات ما سازگار نیست. مطابق روایات، حضرت بر خلاف عیسای پیامبر(ع) به آسمان نرفته، در میان مردمان است، در شهرها و بازارها و… قدم می‏نهد:
… صاحب هذا الامر یتردد بینهم و یمشی فی اسواقهم و یطأ فرشهم
ولایعرفونه…. [۵۵]
صاحب الامر در میان مردم رفت و آمد می‏کند، به بازارهایشان می‏رود و بر فرش‏هایشان قدم می‏نهد، ولی او را نمی‏شناسند.
هر ساله در مراسم حج حاضر می‏شود، مردم را می‏بیند و می‏شناسد و مردم هم او را
می‏بینند ولی نمی‏شناسند:
والله ان صاحب هذا الامر لیحضر الموسم کل سنه فیری الناس و یعرفهم و یرونه و لایعرفونه[۵۶].
به خدا سوگند که صاحب الامر، هر سال در مراسم حج حاضر می‏شود، مردم را می‏بیند و
آن‏ها را می‏شناسد، ولی مردم او را با آن‏که می‏بینند نمی‏شناسند. [۵۷]
جزیره خضرا، [۵۸] عالم هور قلیا[۵۹] و مانند این‏ها توهم‏هایی هستند رد شده و افسانه‏هایی هستند بی دلیل.

پیامدها
۱. دور از دسترس قراردادن امام.
۲. کم رنگ جلوه کردن تأثیر وجود امام، در اثر عدم اعتقاد به حضور ملموس ایشان.

خاستگاه
۱. عدم درک دقیق مفهوم غیبت.
۲. دوری از آیات و روایات.
۳. هوای نفس.
۴. اطمینان به برخی نقل‏های غیر معتبر مثل جزیره خضرا.
۵. عدم بصیرت کافی و تفقّه در دین.
۶. بدگمانی و عدم اطمینان به نقل‏های معتبر. (کسانی که هر نوع دیداری را نفی
می‏کنند).

۷-۲. نظریه افراطی
در مقابل این دیدگاه، دیدگاه دیگر هیچ تفاوتی بین غیبت و حضور قائل نیست. توقع دارد حضرت در هر امری دخالت نماید. این دیدگاه نیز به خطا راه پیموده است. اگر قرار بود حضرت مستقیماً در هر کاری دخالت کنند یا همه به محضرشان مشرف شوند، دیگر غیبت معنایی نداشت.

پیامدها
۱. رویکرد و توجه زیاد مدعیان ارتباط و ملاقات.
۲. توهم زدگی و خیال‏پردازی.
۳. ناامیدی و یأس در اثر عدم ملاقات.

خاستگاه
۱. عدم درک دقیق مفهوم غیبت.
۲. توهم و خیال‏پردازی.
۳. عدم درک جایگاه معجزات، امدادهای غیبی و اسباب و علل مادی.
۴. عدم تفقّه و تخصّص در دین.
۵. هوای نفس.

راه درمان افراط و تفریط
۱. دوری از خیال‏پردازی و توهمات.
۲. رویکرد به معارف ناب دینی و علمای ربّانی.
۳. مقابله با انحرافات و بدعت‏ها و توهم گراها.
۴. تبیین و روشنگری توسط علمای دین.

۸. ملاقات گرایی
از آسیب‏هایی که در عصر غیبت برای منتظران اتفاق می‏افتد، مدعیانی هستند که بی‏دلیل یا به ساده‏ترین اتفاق، ادعای ملاقات می‏کنند، یا کسانی که تمام وظیفه خویش را رسیدن به دیدار حضرت می‏پندارند و از باقی وظایف غافل شده و افراد را تنها به این عمل، به عنوان برترین وظیفه، فرا می‏خوانند.

پیامدها
۱. یأس و ناامیدی در اثر عدم توفیق دیدار.
۲. توهم گرایی و خیال‏پردازی. [۶۰]
۳. رویکرد به شیّادان و مدّعیان مهدویت، نیابت و مدّعیان ملاقات.
۴. دور ماندن از انجام وظایف اصلی، به دلیل اهتمام بیش از اندازه و غیر متعادل به دیدار.
۵. بدبینی به امام(ع) به علت عدم دیدار. [۶۱]

خاستگاه
۱. نبود بصیرت و آگاهی نسبت به دین و نشناختن وظایف اصلی و فرعی.
۲. توهم و خیال‏پردازی.
۳. هوای نفس.

درمان
مهم‏ترین راه درمان این آسیب، توجه و رویکرد به منابع اصیل، معارف ناب دین در پرتو مراجعه به علمای راستین است که در این صورت، برای ما روشن می‏شود که بسیاری امور مطلوب و خوب هستند، امّا خدای متعال آن‏ها را به عنوان وظیفه بر دوش ما ننهاده (مانند ملاقات حضرت ولی عصر(عج)) یا این‏که در میان تکالیف و وظایف دینی رتبه‏بندی وجود دارد و در مقام عمل، لازم است به درجه اهمیت و ضرورت آن‏ها توجه شود. به راستی در میان وظایفی مانند تقوا، خودسازی، تکالیف اجتماعی، انتظار و… ملاقات چه جایگاهی دارد؟!

۹. آرزوگرایان بی عمل
برخی گمان می‏کنند که تنها اعتقاد به اهل بیت: و محبّت امام زمان(ع) کافی است. اینان می‏پندارند که در قبال گناهشان عذابی نخواهد بود. این توهم که در قرآن و روایات مردود شمرده شده است، تمنّی یا امید کاذب نام دارد. اینان چون اهل کتاب فکر می‏کنند همین که نام دین و مذهب را بر خود نهاده‏اند، اهل سعادتند و عذاب نخواهند شد:
و قالوا لن یدخل الجنه إلاّ من کان هودا او نصاری تلک امانیهم قل هاتوا برهانکم ان کنتم صادقین؛ [۶۲]
و گفتند: هرگز هیچ کس به بهشت نمی‏رود مگر آن که یهودی یا مسیحی باشد. این از آرزوهای آن‏هاست. بگو: اگر راست می‏گویید، دلیلتان را بیاورید.
در روایات نیز این گروه تکذیب شده‏اند: ((‏کذب المتمنون[۶۳]؛ آرزومندان خیال‏پرداز دروغ می‏گویند.))
اسماعیل فرزند امام صادق(ع) گوید: از پدرم پرسیدم:
یا ابتاه، ما تقول فی المذنب منّا و من غیرنا؟ قال(ع):… لیس بامانیکم و لا امانی اهل الکتاب من یعمل سوءاً یُجز به…. [۶۴]
در مورد گناهکاران ما و غیر ما چه می گویید؟ حضرت فرمود: [فضیلت و برتری] به آرزوهای شما و آرزوهای اهل کتاب نیست؛ هر کس عمل بدی انجام دهد، کیفر داده می‏شود….
قلت له: قوم یعملون بالمعاصی و یقولون نرجو، فلا یزالون کذلک حتی یأتیهم الموت. فقال: هولاء قوم یترجَّحون فی الامانیّ، کذبوا، لیسوا براجین، انّ من رجا شیئاً طلبه و من خاف من شیء هرب منه. [۶۵]
به حضرت صادق(ع) عرض کردم: گروهی معصیت می‏کنند و می‏گویند ما امید و رجا داریم. پیوسته چنین باشند تا این‏که مرگ آنان را دریابد. امام(ع) فرمود: اینان گروهی‏اند که در آرزوهای خویش غوطه‏ورند و آرزوهایشان آنان را از راه استوار منحرف کرده است. دروغ می‏گویند. اهل رجا و امید نیستند. قطعاً کسی که به چیزی امید داشته باشد، به دنبال تحقق آن است و در طلب آن برآید و آن‏که از چیزی بیمناک باشد، از آن پرهیز می‏کند و می‏گریزد.
امید و رجای واقعی چیز دیگری است. مفضل گوید: امام صادق(ع) فرمود:
ایاک و السفله، فانما شیعه علیّ من عف بطنه وفرجه واشتد جهاده وعمل لخالقه ورجا ثوابه وخاف عقابه، فاذا رأیت اولئک فاولئک شیعه جعفر. [۶۶]
از فرومایگان بپرهیز! تنها کسانی‏ شیعه علی می‏باشند که در باب شکم و شهوت خویش، عفّت ورزند و اهل تلاش و کوشش باشند و برای خدا به عمل پردازند و ثواب الهی را امید برند و از عذاب او بیمناک باشند. این افراد، شیعه واقعی جعفر [بن محمد‌‌(ع) ] هستند.
متأسفانه، برخی افراد در قالب سخن یا شعر و بدون توجه به جایگاه و ضوابط توسل و شفاعت اهل بیت: ایجاد کننده یا تقویت کننده این آسیب‏ و طرز تفکرند.

پیامدها
۱. عمل نکردن به وظایف فردی و اجتماعی (واجبات، محرمات و…).
۲. انتظار منفی و عدم اقدام عملی و انجام وظیفه در قبال امام(ع).
۳. توهم بی جا (رضایت از خویشتن و عملکرد خود).

خاستگاه
۱. تفاوت نگذاشتن میان امید و رجای واقعی با خیال‏پردازی و آرزوگرایی و عدم شناخت جایگاه آن.
۲. هوای نفس، به عنوان ریشه توجیهات: Gبل یرید الانسان لیفجر امامهF؛ [۶۷] [انسان در معاد شک ندارد] بلکه او می‏خواهد [آزاد باشد و بدون ترس از دادگاه قیامت] در تمام عمر گناه کند.
۳. عدم شناخت خدایِ مهربان و حکیم که خداوند گرچه مهربان است، حکیم و عادل هم است.
۴. دیدگاه احساسی و غیر منطقی نسبت به ائمه: و عدم درک قهر و مهر که قبلا اشاره شد.

درمان
۱. تأمل و تدبّر در آیات و روایات نظیر: ان اکرمکم عند الله اتقیکم۶۸؛ گرامی‏ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست.
۲. توجه به این نکته که: میزان و معیار اعمال، نیت خالص همراه با انجام وظایف فردی و اجتماعی است:
بسم الله الرحمن الرحیم، والعصر، ان الانسان لفی خسر الا الذین آمنوا و عملوا‏ الصالحات و تواصوا بالحق و تواصوا بالصبر۶۹؛
به نام خداوند بخشنده مهربان. به عصر سوگند که انسان‏ها همه در زیانند، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‏اند و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده‏اند.

۱۰. عاشق نمایانِ دنیاخواه
برخی، ائمه و امام زمان را صرفا برای دنیا و منافع آن و رسیدن به جاه و منصب می‏خواهند. حتی اگر برای ظهورش دعا می‏کنند، صرفاً برای خویش و مطامع دنیوی است[۷۰] و اگر امام، بنا به دلایلی، به آن‏ها توجه نکند، با امام به دشمنی برمی‏خیزند که طلحه و زبیرها در طول تاریخ بسیار بوده و خواهند بود. اما آنچه به عنوان آسیب در این‏جا مطرح می‏گردد و بیش‏تر حالت عمومی دارد، نگاهی است که بسیاری نسبت به امام دارند. توسّل به امام و خواستن حوایج دنیوی و واسطه ساختن امام به درگاه پروردگار عظیم، امری است صحیح و مورد تأکید روایات، اما امام را صرفاً برای این امور خواستن، نشانه عدم درک درست از جایگاه امام در نظام هستی است و متاسفانه باید گفت نشانه این است که هنوز عطش واقعی نسبت به ظهور پیدا نشده است و آمادگی بشر هنوز تحقق نیافته است.

پیامدها
۱. دشمنی و ستیز با امام.
۲. کم اعتقادی یا بی‏اعتقادی به امام در اثر عدم تحقق خواسته‏های پایان ناپذیر و گاه
بی‏مصلحت.

خاستگاه
۱. عدم درک جایگاه امام و امامت.
۲. خود محوری و خودخواهی.

راه درمان
۱. معرفت در اثر تدبّر در دین.
۲. تربیت و تمرین نفس بر مقدّم ساختن خواسته امام بر خواسته خویش.
یکی از ویژگی‏های سلمان که او را ممتاز نمود، این بود که خواسته امام را بر خواسته خویش مقدّم می‏ساخت:
عن منصور بزرج قال: قلت لابی عبدالله الصادق(ع): ما اکثر ما اسمع منک یا سیّدی ذکر سلمان الفارسی! فقال: لاتقل الفارسی ولکن قل سلمان المحمّدی، أتدری ما کثره ذکری له؟ قلت: لا. قال: لثلاث خصال: احدها ایثاره هوی امیرالمؤمنین(ع) علی هوی نفسه و الثانیه حبّه للفقراء واختیاره ایّاهم علی اهل الثروه و العدد و الثالثه حبّه للعلم والعلماء. ان سلمان کان عبداً صالحاً حنیفاً مسلما و ما کان من المشرکین. [۷۱]
منصور بزرج گوید: به امام صادق(ع) عرض کردم: سرورم، چه بسیار می‏شنوم از شما یاد کرد سلمان فارسی را! فرمود: نگو سلمان فارسی، بلکه بگو سلمان محمّدی(ص) می‏دانی چرا بسیار از او یاد می‏کنم؟ عرض کردم: نه. فرمود: برای سه صفت:
۱. مقدّم داشتن خواسته امیر مؤمنان بر خواسته خویش.
۲. دوست داشتن فقرا و مقدم داشتن آن‏ها بر ثروتمندان.
۳. دوست داشتن علم و علما.

۱۱. مدّعیان دروغین مهدویت و نیابت خاصه و عامه
در هر عصری عده‏ای به دروغ، ادّعای مهدویت نموده یا دیگران چنین نسبتی به آنان داده‏اند و بدین وسیله فرقه‏هایی ایجاد کرده‏اند. چه در دوره غیبت صغرا و چه در دوره غیبت کبرا، کسانی بوده‏اند که نیابت خاصه یا وکالت امام را به دروغ، ادعا می‏کرده‏اند. البته ادعاهای این افراد به صورت‏های متفاوتی، ارائه شده است:
۱. مهدویت[۷۲].
۲. نیابت خاصه، وکالت، بابیت یا… افرادی که مدعی‏اند هر موقع بخواهند امام را
می‏توانند ببینند، مشکلات به‏واسطه آنان حل می‏شود، آن‏ها واسطه و باب میان مردم و امام هستند، پیامی را از امام آورده‏اند یا پیامی را برای امام می‏برند. [۷۳]
۳. نیابت عامه: عده‏ای خود را به جای علمای ربّانی، مراجع عظام تقلید و فقها و… معرفی می‏کنند با این که در این دوران، عقل و نقل، وظیفه همه را روشن ساخته است و آن، مراجعه به علما و فقها است. اینان راهی جدای از قران و سنت و عقل برگزیده و سیر و سلوکی معرفی می‏کنند و رهْ نرفته، ره می‏آموزند. [۷۴]

پیامدها
۱. گمراهی مردم.
۲. دوری از مسیر اهل‏بیت:.
۳. به بازی گرفته شدن دین.
۴. اختلافات دینی در اثر متابعت از فرقه های انحرافی.

خاستگاه

۱. مشکلات روحی و روانی، عقده خود کم بینی، هیستری و مطرح کردن خود. [۷۵]
۲. نفسانیات و مشکلات اخلاقی و ضعف ایمان.
۳. توهم و خیال‏پردازی.
۴. هوی و هوس و خواسته های دنیوی و جاه و مقام.
۵. جهل و ناآگاهی.
۶. سکوت اندیشمندان و عالمان یا به موقع و مناسب تصمیم نگرفتن.
۷. مشکلات سیاسی، تأثیر اَیادی اجانب مثل فریفتن محمد علی باب و… [۷۶].
۸. عدم معرفت به جایگاه و شأن امام و جانشینی ایشان.

درمان

۱. تقوا و تهذیب نفس.
۲. علم و بصیرت دینی و سیاسی علما، اندیشمندان، دولت‏مردان و مردم.
۳. روشنگری علما و اندیشمندان، تکذیب منحرفان.
۴. برخورد دولت‏مردان جامعه اسلامی (مثل برخورد امیرکبیر با بابیت که ستودنی است). [۷۷]
۵. عدم تسامح و اغماض در برخورد با انحرافات و بدعت‏ها.

۱۲. عدم پیروی از ولایت فقیه و نواب عام
یکی دیگر از آسیب‏هایی که وحدت جامعه اسلامی را خدشه‏دار ساخته و زمینه را برای فعالیت دشمنان دین و مهدویت (به صورت‏های مختلف مانند دشمنی روشن و بی‏واسطه،
فرقه‏سازی، مدعیان و…) فراهم می‏آورد، عدم پیروی از نوّاب عام امام عصر(ع) است با آن‏که اطاعت از این بزرگواران، در عقل و نقل تأکید شده است.

پیامدها

۱. گمراهی و ضلالت.
۲. پراکندگی افراد و عدم وحدت در سایه رهبری واحد.
۳. شکست پذیر بودن در مقابل دشمن و عدم مقاومت.

خاستگاه

۱. عدم بصیرت کافی در دین.
۲. توجه نکردن به دلایل عقلی و نقلی.
۳. توهم پیروی مستقیم و بی‏واسطه از امام عصر(ع).
۴. توقع نیابت خاصه در عصر غیبت کبرا.
۵. هوی و هوس.
۶. اغراض سیاسی و شیطنت های استکبار.

درمان

تبیین عقلی و نقلی ضرورت رویکرد به نوّاب عام
تبیین ادله عقلی در آسیب اول، بررسی شد و گذشت.
ادله نقلی:
امام صادق(ع) فرمودند: فاما من کان من الفقهاء صائناً لنفسه حافظا لدینه مخالفا علی هواه، مطیعاً لامر مولاه فللعوام ان یقلّدوه و ذلک لایکون الا بعض فقهاء الشیعه لاکلّهم.
از میان فقیهان، فقیهی که نفس و دین خود را ـ نه دنیایش را ـ نگاهدار باشد (پرهیزگار)، با هوی و هوس‏هایش مخالفت نماید و فرمان مولایش را اطاعت کند، باید مردم از او تقلید کنند و دارای چنین صفات والایی نباشد مگر برخی از فقهای شیعه، نه همه آنان. [۷۸]
در توقیع محمد بن عثمان عمری خطاب به اسحاق بن یعقوب از امام زمان(ع) چنین آمده است: اما الحوادث الواقعه فارجعوا الی رواه احادیثنا، فانهم حجتی علیکم و انا حجهالله علیکم. در حوادث و پیشامدها به راویان احادیث ما (فقها) مراجعه کنید؛ چرا که آنان حجت من بر شما و من حجّت خدا بر شمایم. [۷۹]
۲. بصیرت دینی و سیاسی.
۳. هماهنگی و وحدت رویه بین اندیشمندان و علما در حمایت از فقیهی که عهده‏دار امور گشته است.
۴. تلاش برای حل مشکلات دینی، فکری، سیاسی و اجتماعی جامعه با همفکری اندیشمندان و علما.

۱۳. فعالیت‏های غرب و مستشرقان
یکی دیگر از آسیب‏ها و تخریب‏ها، تحریف‏هایی است که توسط مستشرقان در مقوله مهدویت پدید آمده است. آنان مغرضانه یا بدون مراجعه به منابع اصیل، مطالبی را به نام دین و مهدویت ارائه می‏دهند و در پی آن، افرادی نیز با مطالب و مقاله‏های آنان برخورد علمی کرده و آن را یک کار علمی و تحقیقی و بدون هیچ عیب و نقص می‏پندارند و در کتاب‏ها و مقالات خویش از آن بهره می‏گیرند. [۸۰]

پیامدها

۱. دوری گزیدن جوامع غیر اسلامی از مطالب اصیل اسلامی به طور کلی و مهدویت به طور خاص که مورد بحث است.
۲. ایجاد شک و تردید یا تنفّر در میان معتقدان کم اطلاع.

خاستگاه

۱. بی اطلاعی از منابع اصیل.
۲. مراجعه به منابع دست چندم به جای منابع اصیل و دست اول.
۳. مراجعه به منابع و آرای مخالفان شیعه، مثلا در بررسی دیدگاه مهدویت شیعی به جای مراجعه به منابع اصیل شیعی، آن را در میان دیدگاه‏های اهل سنت جست‏وجو
می‏کنند. (قاعده این است که برای شناخت اندیشه و آرای مذهبی، به کارشناسان و متخصصان خود آن‏ها رجوع شود).
۴. جدایی از علما و کارشناسان مذهب یا آن مقوله، بی‏اعتنایی یا بی‏اطلاعی یا عدم طرح توضیحات کارشناسان مربوط.
۵. برخورد مغرضانه و جانبدارانه به جای بی طرفی با مقولات علمی.
۶. سیاست بازی و شیطنت‏های استکبار.

درمان

۱. تبیین، روشنگری، حل شبهات و… توسط علما و اندیشمندان مانند ارائه دائره المعارف‏ها با توضیحات کافی و دلایل معتبر و اصیل و….
۲. هوشیاری در مقابل غرض ورزی‏ها و سیاست زدگی‏ها.
۳. مبهوت نشدن در مقابل غرب، مستشرقان و….

پی نوشت :
[۱]. برگرفته از صحیفه امام، پاییز ۱۳۷۸، چاپ اول، ج ۲۱، ص ۱۳-۱۴.
[۲]. نعمانی، الغیبه، باب ۱۵، ص ۲۸۵.
[۳]. اربلی، کشف الغمه، ج ۲، باب ۵، ص ۴۷۷.
[۴]. طبرسی، الاحتجاج، ج ۲، ص ۳۱۷.
[۵]. سید رضا صدر، راه مهدی، ص ۸۷ و ۸۸.
[۶]. صدوق، کمال‏الدّین و تمام النعمه، ج ۲، باب ۲۳، ما اخبر به الصادق(ع) عن وقوع الغیبه، حدیث ۳۲، ص ۳۴۶.
[۷]. سید بن طاووس، الطرائف، ج ۲، ص ۳۴۴.
[۸]. برای توضیح بیشتر و بررسی سندی و دلالی چنین روایاتی رجوع کنید: ابرهیم امینی، دادگستر جهان؛ فصلنامه انتظار، ش ۵، مقاله ((‏نهی از قیام)) در بوته تحلیل روایی، نجم‏الدین طبسی؛ فصلنامه انتظار، ش۷، مقاله نقد و بررسی روایات نافی حکومت و قیام در عصر غیبت، محمدعلی قاسمی.
[۹]. شیخ عباس قمی، سفینه البحار، ج ۷، ماده قم، ص ۷؛ مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۷، ص ۲۱۶، باب ۳۶.
[۱۰]. نعمانی، الغیبه، باب ۱۴، ص ۲۷۳.
[۱۱]. صحیفه امام، ج ۲۱، ص ۱۶ و ۱۷ با اندکی تصرف.
[۱۲]. همان، ص ۱۶، با اندکی تصرف.
[۱۳]. صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۱۹۵.
[۱۴]. امام خمینی، ولایت فقیه، انتشارات ناس، چاپ اول، ص ۵۳ و ۵۴.
[۱۵]. همان، ص ۲۶ و ۲۷.
[۱۶]. همان، ص ۵۴.
[۱۷]. (اما و الذی فلق الحبه وبرأ النسمه، لولا حضور الحاضر و قیام الحجه بوجود الناصر و ما اخذ الله علی العلماء الاّ یُقارّوا علی کظَّه ظالم ولاسغب مظلوم، لالقیت حبلها علی غاربها و لسقیت آخرها بکأس اوّلها…؛ سوگند به خدایی که دانه را شکافت و جان را آفرید، اگر حضور فراوان بیعت کنندگان نبود، و یاران حجّت را بر من تمام نمی‏کردند و اگر خداوند از علما عهد و پیمان نگرفته بود که در برابر شکم بارگی ستمگران و گرسنگی مظلومان سکوت نکنند، مهار شتر خلافت را بر کوهان آن انداخته، رهایش می‏ساختم، و آخر خلافت را به کاسه اول آن سیراب می نمودم…) نهج البلاغه، خ ۳.
[۱۸]. اربلی، کشف الغمه، ج ۲، باب ۵، ص ۴۷۷.
[۱۹]. امینی، دادگستر جهان، ص ۲۵۱.
[۲۰]. صحیفه امام، ج ۸، ص ۲۷۴.
*. مجله تخصصی کلام اسلامی، شماره ۴۳، مقاله انتظار فرج ۲، ص ۱۴۵، از همین نگارنده.
[۲۱]. نعمانی، الغیبه، باب ۱۵، ۲۸۵.
[۲۲]. برای توضیح بیشتر مراجعه کنید: فصلنامه انتظار، شماره۶، مقاله درنگی در قتل‏های آغازین، ص ۳۵۶، نجم الدین طبسی.
[۲۳]. عماد الدین طبری، بشاره المصطفی، ص ۲۰۷.
[۲۴]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۴، ص ۴۱۸.
[۲۵]. طوسی، الغیبه، فصل ۴، ص ۲۹۰.
[۲۶]. برای توضیح بیشتر مراجعه کنید: جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء، افسانه یا واقعیت، مترجم: ابوالفضل طریقه‏دار؛ فصلنامه انتظار، ش ۱ و ۲ و ۳ و ۴، مجتبی کلباسی، بررسی افسانه جزیره خضراء.
[۲۷]. صدوق، کمال‏الدین، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۸.
[۲۸]. کلینی، الکافی، ج۱، ص ۳۶۹.
[۲۹]. صدوق، کمال‏الدین، ج ۲، باب ۳۶، ص ۳۷۸.
[۳۰]. محمد بن خزاز قمی، کفایه الاثر، ص ۵۶؛ بحارالانوار، ج ۵۲، باب ۲۲، ص ۱۴۳.
[۳۱]. صدوق، علل الشرایع، ج ۱، ص ۲۴۵.
[۳۲]. همو، کمال‏الدین، ج ۱، باب ۳۱، ص ۳۲۳.
[۳۳]. همو، الخصال، ج ۲، ص ۶۲۲.
[۳۴]. صدوق، کمال‏الدین، ج ۱، باب ۳۰، ص ۳۱۷.
[۳۵]. الکافی، ج ۸، ص ۳۶.
[۳۶]. صدوق، کمال‏الدّین، ج ۲، باب ۳۸، ص ۳۸۴.
[۳۷]. آل عمران، ۲۰۰.
[۳۸]. نعمانی، الغیبه، باب ۲۵، ص ۳۳۰.
[۳۹]. همان، باب ۲۶، المقدمه، ص ۱۷ و باب ۲۵، ص ۳۳۰.
[۴۰]. صدوق، الخصال، ج ۲، ص ۶۲۲.
[۴۱]. نعمانی، الغیبه، باب ۱۱، ص ۱۹۷.
[۴۲]. کلینی، الکافی، ج ۳، ص ۱۳۲.
[۴۳]. مجلسی، بحارالانوار، ج ۵۳، ص ۲، باب ۲۸.
[۴۴]. طوسی، الغیبه، ص ۴۲۵.
[۴۵]. نعمانی، الغیبه، ص ۲۹۳.
[۴۶]. طوسی، الغیبه، فصل ۷، ص ۴۲۶.
[۴۷]. الکافی، ج ۱، باب کراهیه التوقیت، ص ۳۸۹؛ نعمانی، الغیبه، ص ۲۹۶.
[۴۸]. نعمانی، الغیبه، ص ۲۸۹، فی النهی عن التوقیت و التسمیه.
[۴۹]. گاهی حرف‏هایی از برخی بزرگان و علما نقل می‏شود که نشانگر توقیت است، در حالی که با کمی تحقیق معلوم می‏گردد این مطلب صرفاً شایعه بوده و هیچ پایه و اساسی ندارد. یعنی آن بزرگواران اصلا چنین چیزی نگفته‏اند.
[۵۰]. الکافی، ج ۳، ص ۱۳۱.
[۵۱]. همان، ج ۱، ص ۳۶۸.
[۵۲]. شیخ احمد احسایی، جوامع الکلم، رساله رشتیه، قسمت ۲، ص ۱۰۳.
[۵۳]. ناجی نجار، جزیره خضراء وتحقیقی پیرامون مثلث برمودا، مترجم: علی اکبر مهدی پور.
[۵۴]. علی اکبر ذاکری، چشم به راه مهدی، مقاله ارتباط با امام در عصر غیبت.
[۵۵]. نعمانی، الغیبه، ص ۱۶۴.
[۵۶]. صدوق، من لا یحضره الفقیه، ج ۲، باب نوادر الحج، ص ۵۲۰.
[۵۷]. گرچه برخی روایات گفته‏اند: حضرت دیده نمی‏شود، ولی راه جمع این روایات با روایاتی که در آن‏ها به دیده شدن حضرت اشاره شده این است که حضرت دیده می‏شود ولی توسط مردم شناخته نمی‏گردد، چنان‏که سید صدرالدین صدر (المهدی، ص ۲۰۶ و ۲۰۷) مرحوم مجلسی (ذیل روایت) شهید سید محمد صدر (تاریخ الغیبه الکبری، ص ۳۱) همین وجه را پذیرفته‏اند.
[۵۸]. سید جعفر مرتضی عاملی، جزیره خضراء افسانه یا واقعیت، مترجم: ابوالفضل طریقه‏دار.
[۵۹]. فصلنامه انتظار، ش ۲، مقاله فرقه شیخیه، احمد عابدی.
[۶۰]. مدتی قبل، در نشریه‏ خورشید مکه، (ش ۱۷ و ۲۱) آیه و عبارتی منسوب به امام زمان۴ چاپ شده بود و به خط ایشان، (با تصریح این که دقیقاً از روی خط امام، تصویر گرفته‏اند) اما متوهّمان غافل از این بودند که آیه نوشته شده کاملا اشتباه است. (یعنی نعوذبالله امام آیه را اشتباه نوشته است).
[۶۱]. همایشی دانشجویی در یکی از شهرها برقرار شده بود. پس از پایان همایش، دانشجویی می‏گفت: مدتی جمکران می‏آمدم برای این که آقا را ببینم، چون موفق نشدم قهر کردم.
[۶۲]. بقره، ۱۱۱.
[۶۳]. نعمانی، الغیبه، باب ۱۱، ص ۱۹۷.
[۶۴]. نساء، ۱۲۳.
[۶۵]. الکافی، ج ۲، باب خوف و رجاء، ص ۶۸.
[۶۶]. حر عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱، ب ۲۰، ص ۸۶.
[۶۷]. قیامه، آیه ۵.
[۶۸]. حجرات، ۱۳.
[۶۹]. عصر.
[۷۰]. ر. ک: تحف‏العقول، ص ۵۱۳؛ روایت مفضل بن عمر از امام صادق(ع) بدین مضمون که: مردم درباره ما سه گروه‏اند: دو گروه به دنبال جاه و مقامند و برای این‏که مردمان را بدرند، محبت ما اهل بیت: را اظهار می‏دارند و گروه سوم که (این گونه نیستند) از ما
اهل‏بیت‏ می‏باشند و ما از آنهاییم.
[۷۱]. طوسی، امالی، مجلس ۵، ص ۱۳۳.
[۷۲]. طوسی، الغیبه، فصل ۶، باب ذکر المذمومین الذین ادعوا البابیه و السفاره کذبا و افتراء لعنهم الله، ص ۳۹۷؛ فصلنامه انتظار، ش ۸ و ۹ و۱۰، مقاله: متمهدیان و مدعیان دروغین مهدویت، محمد رضا نصوری.
[۷۳]. همان.
[۷۴]. مانند دراویش، صوفیه و….
[۷۵]. فصلنامه انتظار، ش ۵، مقاله: از شیخی‏گری تا بابی‏گری، عزالدین رضانژاد.
[۷۶]. فصلنامه انتظار، ش ۱، مقاله: از بابی‏گری تا بهایی‏گری، عزالدین رضانژاد.
[۷۷]. فصلنامه انتظار، ش ۵، از شیخی‏گری تا بابی‏گری؛ عزالدین رضانژاد.
[۷۸]. وسائل الشیعه، ج ۲۷، باب ۱۰، ص ۱۳۱.
[۷۹]. طوسی، الغیبه، فصل ۴، ص ۲۹۰.
[۸۰]. دایره المعارف بریتانیکا، واژه مهدی و اسلام و زرتشت؛ دایره المعارف دین و اخلاق، واژه مهدی؛ موسوعه المورد، منیر بعلبکی.
منبع : محمدصابر جعفری؛انتظار موعود، شماره ۱۵.