شیخ محمد علی اراکى(ره)

۱۳۹۴-۰۴-۰۸

327 بازدید

ولادت

آیت العظمی شیخ محمد علی اراکی در ۲۴ جمادى الثانى ۱۳۱۲ ق. در اراک دیده به جهان گشود. پدرش، حجه الاسلام حاج احمد آقا، مشهور به میرزا آقا فراهانى از علماى مشهور آن سامان بود. مادرش نیز از نوادگان امامزاده سید حسن واقف[۱] است.[۲]

تحصیل

وی پس از یادگیرى خواندن و نوشتن، در نوجوانى وارد حوزه علمیه اراک شد و در درس استاد سید جعفر شیثی حضور یافت و مقدمات علوم اسلامى را از او فرا گرفت. دروس سطح حوزه را نزد آیت الله العظمى سید محمد تقى خوانسارى به خوبى پشت سر گذراند. آیت الله اراکى هم زمان با تحصیل دوره سطح، در درس شرح منظومه آیت الله شیخ محمد باقر اراکى معروف به سلطان آبادى شرکت کرد و از دانش آن حکیم فرزانه خوشه ها چید.[۳]

ایشان سالها در درس آیت الله العظمى آقا نور الدین اراکى و آیت الله العظمى شیخ عبدالکریم حائرى یزدى شرکت کرد و از دانش و تقواى آن دو مرجع بزرگ تقلید شیعیان، بهره ها برد. آیت الله حائری علاقه زیادى به او داشت. نبوغ فکرى آیت الله اراکى مورد توجه استاد قرار گرفت. آیت الله اراکى به سفارش استاد معمم شد. با یکى از بستگان ازدواج نمود.[۴]

آشنایی با امام

آیت الله اراکى پس از سالها تحصیل در حوزه علمیه اراک، به دنبال هجرت آیت الله العظمى حائرى یزدى به قم، وارد حوزه علمیه قم شد و در درس ایشان شرکت کرد.[۵] آیت الله اراکى در این سالها با امام خمینى آشنا شد. وى علاقه خاصى به امام خمینى داشت و هماره از فعالیتهاى سیاسى ایشان علیه رژیم پهلوى پشتیبانى می نمود.

به دنبال اعلامیه کوبنده امام خمینى در سال ۱۳۴۱، علیه لایحه کاپیتولاسیون و قوانین غیر اسلامى مصوب مجلس شوراى ملی، آیت الله اراکى نیز به پشتیبانى ایشان اعلامیه اى صادر کردند و خواستار لغو مصوبات مخالف اسلام شدند.

پس از دستگیرى و تبعید امام خمینی، در سال ۱۳۴۲، آیت الله اراکى هماره از ایشان حمایت می کرد. عکاسی هما، عکسى از امام در خیابان ارم زده بود. حضرت آقا (آیت الله اراکی) که از فیضیّه بر می گشتند، وقتى نگاهشان به آن عکس افتاده بود، فرموده بودند: قسم می خورم که صاحب این عکس اگر در کربلا می بود، در رکاب امام حسین ـ علیه السلام ـ به شهادت می رسید.

وقتی به منزل می آمدند و ما اطلاعیه ها را برایشان می خواندیم، بسیار گریه می کردند و اشک شوق و نشاط از شنیدن این اطلاعیه ها، می ریختند…

آیت الله اراکى در پى دستگیرى و تبعید امام به نجف، همان سال به عراق و نجف رفت و در مدت اقامت تماماً میهمان حضرت امام بود این در حالى بود که آقا از سوى رژیم تحت فشار قرار گرفته بود و از سوى دیگر جواب میهمانى افراد دیگر را رد کرده بود ایشان با افتخار میهمانى امام را پذیرفت و بدون ترس و اضطراب چند روزى را در آن جا اقامت کرد.

اولین ملاقات امام با ایشان در کربلا بود، در ابتدا که وارد حرم حضرت ابو الفضل ـ علیه السلام ـ شد حضرت امام در حال خروج از حرم بود حدود پانزده سال بود که همدیگر را ندیده بودند. آن دو یکدیگر را در آغوش گرفتند و آقاى اراکى شروع به گریه کرد و سپس این جمله را فرمود: با آل على هر که در افتاد ور افتاد. بعد دوباره شروع به گریه کرد… حجه الاسلام شهاب الدین اشراقی، داماد امام می گوید: امام به من گفتند: بغض گلویم را گرفته بود و نتوانستم پیش آقاى اراکى بایستم…

آیت الله اراکى درباره آشنایى خود با امام خمینى می فرماید:

«حضرت آقاى خمینى یک مدتى را در اراک بوده اند و در حوزه آن جا تحصیل می کردند و حتى منبر می رفته اند، من در آن مدت با ایشان آشنا شدیم و یکى از هم صحبتهاى بنده بودند. گاهی اتفاق می افتاد از منزل تا میدان کهنه قم نزدیک شاهزاده حمزه این راه را به همراه هم طى می کردیم و ضمن صحبتها و مباحثه ها بر می گشتیم و این مسأله بسیار اتفاق افتاد، با هم خیلى مأنوس بودیم.

آن اوایل که وارد قم شدم ایشان به من اظهار کرد شما یک درس تفسیر صافى براى من بگویید تفسیر صافى با اصول و فقه و اصطلاحات آن مناسبتى ندارد و لذا چون من با آن اصطلاحات مأنوس نبودم چند شب تدریس کردم اما دیگر نرفتم، ایشان هم اصرارى نکردند…

ایشان مرد بسیار جلیلى است و شناختم او را به جلالت؛ بسیار مرد پاکى است، پاک، پاکى نفس دارد، پاکى ذاتى و درونى دارد و این بر همه خلق معلوم شده است.

ما در مدت پنجاه سال که با این شخص بزرگ آشنایى پیدا کرده ایم، جز تقوا و دیانت و سخاوت و شجاعت و شهامت و بزرگى نفس و بزرگى قلب و کثرت دیانت و جدّیت در علوم نقلى و عقلى و مقامات عالى و… در او نیافتیم. این مرد ـ قدّ مردانگى علم کرد و در مقابل کفر ایستادگى کرد و دست غیبى هم با او همراهی کرد، به طورى که محیّر العقول بود و هیچ خانه اى و هیچ زاویه اى از زوایاى این مملکت باقى نماند مگر که گفته شد. مرگ بر شاه او جان در کف دست گذاشته است و در مقابل تبلیغ قران و دین حنیف اسلام جانبازى می کند. جان در کف گذاشته و حاضر به شهادت شده است. خداوند یک قوه غریبى در این مرد خلق فرموده که به هیچ احدى نداده. هم چنین جرأتی، چنین شجاعتى و دیدى به او داده است که به احدى نداده، او مانند جدش علی بن ابى طالب است. یک چنین کسى کمیاب است کم نظیر است و نظیر ندارد.»[۶]

تدریس و تألیف

آیت الله اراکى در طول بیش از ۳۵ سال تدریس در حوزه علمیه قم، پیچیده ترین مباحث علمى را با گفتارى شیوا و بیانى رسا مطرح می کرد. از ویژگی هاى درس ایشان پرهیز از تکرار و زیاده گویى بود. کلام را گزیده و پر معنى اداء می کرد. اعتقادش بر این بود که طالب علم باید قبل از حضور در درس، مطالعه نماید.

آیت الله اراکى پس از وفات آیت الله سید محمد تقى خوانسارى (متوفاى ۱۳۷۱) به درخواست شمارى از شاگردان او، به تدریس خارج فقه و اصول پرداخت. بسیار از استادان برجسته حوزه علمیه قم و مسؤولان نظام جمهوری اسلامى سالها از محضر ایشان کسب فیض نمودند.

مرجع بزرگ تقلید شیعیان در طول عمر پر برکت خویش، کتابهایى نیز در علم فقه و اصول نوشت. آثارش عبارتند از:

  1. تقریرات درس آیت الله شیخ محمد سلطان العلما
  2. تقریرات درس فقه آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى
  3. تقریرات درس اصول فقه آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى
  4. حاشیه بر «درر الاصول» نوشته آیت الله شیخ عبدالکریم حائرى یزدى
  5. تقریرات درس فقه آیت الله سید محمد تقى خوانسارى
  6. حاشیه بر «عروه الوثقی»
  7. شرح «عروه الوثقی»
  8. توضیح المسائل
  9. مناسک حج
  10. رساله استفتائات
  11. مقدمه بر کتاب «القرآن و العقل» نوشته آیت الله سید نور الدین اراکى
  12. النکاح و الطلاق

برپایی نماز جمعه

آیت الله اراکى پیش از انقلاب، نماز جمعه را در قم اقامه می کرد. «ایشان همانند یک جلسه درس، براى نماز جمعه و خطبه هاى آن مطالعه می کردند… رفته رفته نماز جمعه رونق بیشترى گرفت و با جمعیت بیشترى برگزار گردید و امامت ایشان بر نماز جمعه تا بعد از انقلاب که حضرت امام به قم آمدند، ادامه داشت. حضرت امام در مدتى که در قم بود روزى به منزل ایشان آمد. آیت الله اراکى به امام خمینى فرمود شما الآن دستتان باز است و مقتدر هستید، چون در زمان حکومت اسلامى قرار دارید شما باید اقامه نماز جمعه کنید. ولى امام به ایشان فرمود شما نماز جمعه را باید اقامه کنید. لذا مدتى نماز را با شکوه تمام اقامه کردند.»[۷]

تجلیل از پیشگامان نهضت

آیت الله اراکى به عالمان مجاهد عشق می ورزید و احترام فوق العاده برای آنان قائل بود و تجلیلشان از حضرت آیت الله سید نور الدین اراکى و آیت الله سید محمد تقى خوانسارى بر همین اساس بود. ایشان بارها به همراهى آیت الله خوانساری، پیشنهاد قیام و مبارزه علیه طاغوت را با آیت الله العظمى بروجردى در میان گذاشته بودند و نیز در ماجراى فدائیان اسلام به رهبرى شهید نواب صفوی، چون مرحوم آیت الله خوانساری از آنان حمایت می کرد، ایشان هم نظر مساعد داشت.

آیت الله اراکى از آغاز نهضت امام خمینى در سال ۱۳۴۱، هماره به پشتیبانى از ایشان برآمدند، با این که بیش از ده سال از امام خمینى بزرگتر بودند. پس از پیروزى انقلاب اسلامی، از دولت و نظام جمهورى اسلامى حمایت کردند و ایشان در تأیید انقلاب اسلامى فرمودند:

جماعت دنیا که رئیس آنها آمریکا و شوروى است و سایرین که دست بسته آنان هستند، همگى در یک طرف هستند و آقاى خمینى تنها… آقاى خمینى شخص نیک نفسى است. جاى شک ندارد و هیچ غرضى در او جز ترویج دین نیست… این دو نفر، پدر و پسر (رضا شاه و محمد رضاه شاه) چه کارها که کردند، می خواستند اصل دین اسلام را به کلى از ریشه بکنند، مثل یزید که می خواست به کلی ریشه دین را از بین ببرد. اگر نهضت حضرت سید الشهدا ـ علیه السلام ـ نبود، الآن من و شما کافر بودیم. اشهد ان لا اله الّا الله بین ما نبود…»[۸]

آیت الله اراکى در طول هشت سال دفاع مقدس، از رزمندگان اسلام پشتیبانى نمود. ایشان درباره جنگ تحمیلی فرمودند:

«نظریه من هم مثل آقاى خمینى است. آقاى خمینى و همه علما نظرشان این است که هرگاه اسلام در خطر باشد، باید تمام مسلمانان در مقام دفاع، برآیند، هر کس که می تواند… جنگ همان دفاع است و پاسداران هم همان جنگ جویان هستند که از حقیقت اسلام حمایت می کنند و إِنْ تَنْصُرُوا اللَّهَ یَنْصُرْکُمْ وَ یُثَبِّتْ أَقْدامَکُمْ و پاسدارها جزو همین آیه هستند.»[۹]

آیت الله اراکى پس از رحلت امام خمینى و انتخاب حضرت آیت الله خامنه اى به رهبری انقلاب با ارسال پیامی، از انتخاب ایشان به رهبرى انقلاب اظهار خوشحالى نمودند. پس از رحلت امام خمینى استکبار جهانی به امید مخالفت و یا بى اعتنایى مراجع تقلید شیعه نسبت به انتخاب آیت الله خامنه اى به رهبر انقلاب، به وسیله رادیو، تلویزیون و مطبوعات به تضعیف رهبرى نظام برخاستند. اما حمایت مراجع تقلید شیعه، به ویژه آیت الله العظمى اراکى که حدود چهل سال از آیت الله خامنه اى بزرگتر بودند، امید دشمنان انقلاب اسلامى را به یأس مبدل ساخت. ایشان در بخشى از پیام خود چنین مرقوم داشت.

«انتخاب شایسته جنابعالى به مقام رهبرى جمهورى اسلامى ایران مایه دلگرمى و امیدوارى ملت قهرمان ایران است، شکى نیست که در موقعیت حساس کنونى حفظ نظام جمهورى اسلامى که از اهم واجبات شرعى است، متوقف به این امر مهم می باشد. اینک این جانب با ابتهال و تضرح به درگاه ربوبى و با استغاثه به ناحیه مقدسه حضرت ولى عصر (عج) دوام تأییدات و توفیقات آن جناب را در انجام این مسؤولیت بسیار سنگین خواستارم».

سیاست الهى

آیت الله اراکى به عبادت خیلى اهمیت می داد. قبل از اذان صبح بیدار می شد، هر روز یک جزء قرآن می خواند در ماه رمضان روزانه سه جزء قرآن می خواند. در نافله هاى شبهاى جمعه، در قنوت، دعاى کمیل می خواند.

وقتی به ایشان پیشنهاد کردند که نماز جماعت را به خاطر افراد کهنسال و مریض، زیاد طول ندهید. فرمودند: از من پیرتر و ضعیف تر، در نماز کسى هست؟!

استاد محمود شاهرخی، از شاعران شهیر انقلاب درباره دیدارش با آیت الله اراکى می گوید:

«در خلال شبهاى شعر فیضیه به محضر حضرت آیت الله العظمى اراکى ـ دامت برکاته ـ مشرف شدیم چه دیداری! سخت بهجت خیز و عبرت انگیز! دیدار مردى بزرگ که آثار گذشت زمان بر سیماى مبارکش پدیدار بود و انوار معرفت از پیشانى روشنش ساطع. او مظهر و جلاى روحانیت سخت کوش شیعه می باشد. در اتاقى محقر و ساده تر از ساده، آن بزرگ را دیدار کردیم که با ضعف مفرط مزاج، لباس رسمى پوشیده و بر روى چهار پایه اى استقرار یافته بود.

پس از به جاى آوردن معارفه، آن بزرگ سخنانى مبسوط و ممتّع و مواعظى رسا و بلیغ ایراد کرد که همگان را سخت متأثر ساخت، که از غایت شور و تأثیر بیانات ایشان اکثر حاضران اشک از دیدگان جارى ساختند. مکرر به ابیاتى از عارفان صاحبدل، از جمله شیخ شیراز و شیخ شبسترى و شیخ بهایی استشهاد و استناد می فرمود و خود می گریست…»[۱۰]

وفات

سرانجام روح ملکوتى آیت الله العظمى اراکی در ۲۳/۷/۱۳۷۳ به ملکوت پیوست. مرجع تقلید شیعیان پس از یک قرن (تولد ۱۲۷۳ فوت ۱۳۷۳) تلاش برای هدایت مردم، دار فانى را وداع گفت و به جمع مراجع تقلید در بهشت پیوست. دولت جمهورى اسلامى یک روز تعطیل و یک هفته را عزاى عمومى اعلام نمود.

پیکر پاک آن مرجع والا مقام در تهران، از بیمارستان شهید رجایى تا میدان راه آهن بر دوش انبوه مردم تشییع شد. آیه‌ الله خامنه ای، رهبر معظم انقلاب و مسؤولان نظام در این تشییع باشکوه حضور داشتند. سرانجام پیکرش با تشییع با شکوه مردم قم در حرم حضرت معصومه (علیها السلام)به خاک سپرده شد. رضوان و رحمت خدا بر او باد.

پی نوشت:

[۱] . این امامزاده در روستای افوشته شهرستان نطنز واقع شده است.

[۲] . مجله پیام انقلاب، شماره ۱۲۵، ص ۱۹٫

[۳] . مجله حضور، شماره ۵ و ۶، تابستان ۱۳۷۱، ص ۳۷ و ۳۸؛ روزنامه کیهان هوایی، شماره ۸۳۵، ۱۴/۴/۱۳۶۸؛ الاجازه الکبیره، سید شهاب الدین نجفى مرعشی، ص ۱۴۹٫

[۴] . مجله حوزه، شماره ۹، ص ۱۵۰؛ روزنامه رسالت، شماره ۲۵۷۷، ۱۰/۹/۱۳۷۶٫

[۵] . روزنامه رسالت، شماره ۲۵۷۷، ۱۰/۹/۱۳۷۶٫

[۶] . مجله پیام انقلاب، شماره ۱۲۵٫

[۷] . روزنامه رسالت، ۱۰/۹/۱۳۷۳٫

[۸] . مجله حوزه، شماره ۱۲٫

 [۹] . مجله پیام انقلاب، شماره ۱۲۶٫

[۱۰] . روزنامه جمهورى اسلامی، ۲۰/۷/۱۳۶۸٫

على صدرایى خویى