- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
ازدواج به شرط بچه دار نشدن، یکی از خواسته هایی است که بعضا از سوی برخی از زوجین به هنگام خواستگاری مطرح می شود. حقیقت این است در کنار زوج های ناباروری که اشتیاق و آرزوی وصف ناپذیری در بچه دار شدن دارند، زوج هایی هم هستند که علاقه ای به فرزندآوری ندارند، آنها دلایل مختلفی از جمله مشکلات اقتصادی و ترس از آینده را برای این مسئله بهانه می کنند.
حتی در نظر برخی از آنان، بچه دار نشدن به نوعی مد و فرهنگی مترقی تلقی می شود. نکته قابل تامل اینجاست که این قبیل خواستگارها، اغلب از تمکن مالی و موقعیت اقتصادی و اجتماعی متوسط به بالایی برخوردارند و به حسب ظاهر نباید بسیاری از دغدغه های اقشار متوسط به پایین جامعه را داشته باشند اما با یک شرط عجیب برای ازدواج قدم پیش می گذارند: «شرط بچه دار نشدن در طول زندگی مشترک!»
این در حالی است که ازدواج با شرط بچه دار نشدن، یک وصال ناقص و یک رفتار ناهنجار است و با فلسفه زندگی و فطرت آدمی، تعارض و تناقضی آشکار دارد. اساسا هم بستری و آوردن فرزند، یکی از اهداف اصلی و مهم ازدواج است. شاید زوجه یا زوج قبل از ازدواج توافق کنند که بچه دار نشوند اما هیچ کدام از آنها چه زوج یا زوجه نمی تواند در این رابطه شرط و شروطی را تعیین کنند و این خلاف مقتضای ذات عقد است.
فارغ از بحث های حقوقی مطرح شده پیرامون امکان یا عدم امکان قانونی ازدواج به شرط بچه دار نشدن، این مسئله، یک واقعیت در جامعه ماست و باید پیرامون آن بحث و گفتگوی لازم صورت پذیرد. از این رو، نخستین پرسشی که در زمینه ازدواج به شرط بچه دار نشدن، به ذهن می رسد این است که با این پدیده فرهنگی چه باید کرد؟
چرا ما ازدواج می کنیم؟
اولین پرسش را با دختر خانم مطرح می کنیم: شما به چه دلیلی می خواهید ازدواج کنید؟ آیا در بین دلایل متنوع و مختلفی که برای خودتان دارید، تمایل به صاحب فرزند شدن اهمیت و جایگاهی ندارد؟ بدون شک برای شما که خانمی عاقل و بالغ هستید، تجربه مادر شدن یکی از جاذبه های مهم ازدواج است.
متاسفانه تا همین چند سال قبل، برای آقا پسرها هم آرزوی پدر شدن، یکی از انگیزه های مهم و شیرین ازدواج بود. اما طی سال های اخیر، بعضی از آقایان به هر دلیل (اقتصادی یا فرهنگی) تمایل خود را نسبت به این قضیه از دست داده اند و با طرح شرط بچه دار نشدن در جلسه خواستگاری، قدم در راه ازدواج می گذارند.
این به معنای آن است که برای این گروه از آقایان، فرزند آوری به عنوان یکی از اهداف مهم ازدواج، جایگاه و ارزش خودش را از دست داده است و همین امر می تواند به تهدیدی جدی برای تداوم ازدواج، پیوند عاطفی زوجین و استحکام بنیان خانواده تبدیل شود زیرا بدیهی و روشن است که اگر ازدواج، دلایل درست و محکمی نداشته باشد، در گذر زمان، حالتی فرسایشی به خود خواهد گرفت و دیر یا زود، از درون پاشیده خواهد شد.
باید توجه داشت که ازدواج با شرط بچه دار نشدن، یک وصال ناقص و یک رفتار ناهنجار است، هر چند که بسیار عاشقانه هم باشد؛ زیرا فرزند دار شدن به جز این که موجب بقای نسل می شود، فواید بسیار زیادی دیگری هم دارد که بی توجهی به آن، محرومیت از این آثار مثبت را در پی خواهد داشت.
مادر شدن چه حسی دارد؟
فکر می کنید مادر شدن چه حسی داشته باشد؟ همیشه دوست داشته اید مادر چند فرزند باشید؟ چند تا دختر و چند تا پسر؟ فکر می کنید دلیل این میل غریزی چیست؟ اگر با خانم های جوانی که به تازگی مادر شده اند صحبت کرده باشید، حتما از شگفتی این تجربه چیزهای زیادی شنیده اید.
بله همان طور که گفتیم میل به مادر شدن، یک غریزه است که در وجود شما گذاشته شده تا رنج مادر شدن را برایتان آسان کند و در عوض با چشاندن شیرینی شراکت در خلق کردن و به دنیا آوردن انسانی جدید، افق دید شما را نسبت به زندگی وسیع تر کند.
مادر شدن، یک اعجاز آفرینش و یک معجزه عاشقانه است که به همراه خود فایده های زیادی را به ارمغان می آورد. از لحاظ جسمانی ثابت شده که فرایند زایمان و شیردهی توسط مادر، چه فایده های بزرگی برای سلامتی جسمی و روحی مادران دارد.
افزون بر این، مادر شدن و صاحب فرزند شدن، عواطف شما را عمیق می کند و هویت جدیدی به شما می دهد. همچنین وقتی شما مادر شوید، زندگی برای شما معنا و مفهوم تازه ای پیدا خواهد کرد.
از دیدگاه روان شناسان، صاحب فرزند شدن، ترس و هراس ما را از فانی بودنمان، کم می کند و در مقابل، احساس جاودانگی نام و منش به ما می دهد و این امر باعث می شود تا با آرامش و لذت بیشتری زندگی کنیم و به سوی مرگ برویم.
علاوه بر این، ثابت شده است که اگر رابطه زن و شوهر از استحکام لازم برخوردار باشد، صاحب فرزند شدن می تواند رابطه و زندگی آنها را غنی تر و عمیق تر هم بکند.
حال با با این اوصاف و توضیحات، فکر می کنید باید به خواستگاری که شرط بچه دار نشدن را با شما مطرح کرده است چه جوابی بدهید؟
اندکی درنگ پیش از پذیرش شرط بچه دار نشدن
قبل از جواب دادن به خواستگاری که شرط بچه دار نشدن را با شما مطرح کرده، به این نکات توجه کنید:
۱- روی تغییر عقیده او حساب باز نکنید
این جملات را از خانم های مجردی که خواستگاری با شرط بچه دار نشدن برایشان آمده زیاد می شنویم که می گویند «حالا ازدواج می کنیم، شاید پنج سال دیگه خودش نظرش عوض شد»، «خودش وقتی در مسیر زندگی بیفتد، نظرش بر می گردد»، «ازدواج که کردیم، کم کم راضیش می کنم»، «ازدواج که کردیم می گذارمش در عمل انجام شده!» و….
یادتان باشد شما باید بر مبنای واقعیت فعلی تصمیم بگیرید، نه احتمالات آینده. بر فرض که شما ازدواج هم کردید و رگ خواب شوهرتان هم دستتان آمد، از کجا این قدر مطمئن هستید که او شرط بچه دار نشدن خود را نادیده خواهد گرفت و راضی به فرزنددار شدن خواهد شد آن هم با توجه به این که شما قبلا در سلامت کامل با او با شرط بچه دار نشدن در طول زندگی مشترک، توافق کرده بودید؟
به فرض هم که او را در معرض عمل انجام شده قرار دادید و بچه دار هم شدید، آیا فکر می کنید بعد از آن، نگاه او به شما و زندگیتان مانند قبل خواهد بود؟ آیا به شما اعتماد خواهد کرد؟
کم نیستند زنانی که پیش از ازدواج، با شوهر خود در مورد شرط بچه دار نشدن موافقت کردند و به خاطر عشقی که نسبت به همسر خود داشتند با او ازدواج کردند، اما پس از ازدواج، شوهرشان را در عمل انجام شده قرار داده اند و متاسفانه بعد از فرزند آوری و تولد بچه، کارشان به طلاق و جدایی کشیده است. بنابراین به هیچ وجه روی تغییر فکر و عقیده خواستگارتان حساب باز نکنید و حتما بر مبنای واقعیت های موجود تصمیم بگیرید.
۲- قدرت غریزه مادری را دست کم نگیرید
میل به مادر شدن، بخشی از وجود و هویت شما است. آیا می توانید بخشی از وجود و هویت خودتان را نادیده بگیرید؟ فکر می کنید بعد از چنین ازدواجی تا کی بتوانید زنان باردار را در مجالس و مهمانی های خانوادگی و کوچه و خیابان ببینید و میل طبیعی و فطری تان را سرکوب کنید؟
تا کجا می توانید خنده ها و شیرین کاری های کودکان و بچه های دوست و آشنا را ببینید و دلتان برای داشتن یک فرزند با چنین ویژگی هایی قنج نرود؟ شاید الآن به خاطر تب و تاب عاشقی، هوای فداکاری به سرتان بزند اما بر این موضوع باوری راسخ داشته باشید که هر چقدر هم تب عشق شما بالا باشد، باز غریزه مادری، از عشق شما بسیار بسیار قدرتمندتر خواهد بود.
۳- بیست سال بعد را تصور کنید
قدری دوراندیشی کنید. تصور کنید که ده یا بیست سال از زندگی مشترکتان گذشته است. زندگیتان را چگونه می بینید؟ به هیچ وجه قصد نداریم که بگوییم اگر چنین ازدواجی کردید، لزوما بدبخت و پشیمان خواهید شد اما آنچه که بدیهی و روشن است این است که دست کم در چنین اوضاع و شرایط زندگی، آن قدر که می توانستید خوشبخت باشید، خوشبخت نخواهید شد.
اگر به چنین تحلیلی باور ندارید کافی است فقط پای صحبت یکی از این زوج ها که عمری از زندگیشان گذشته و در حسرت فرزندهستند بنشینید و از آنها بپرسید که از نظر آنان، بزرگترین کم و کاست زندگیشان چیست؟
فواید فرزندآوری
حال که سخن به اینجا رسید، بجاست که مروری اجمالی بر فواید و آثار ارزشمند فرزندآوری داشته باشیم:
۱-شادتر شدن فضای خانه و خانواده
چه دختر و چه پسر از بدو تولد خود، غم و ناراحتی را از دل پدر و مادر دور می کنند و شادی و شعف و روح تازه ای بر زندگی زوجین تزریق می کنند. حس پدر شدن و مادر شدن آنقدر وصف ناپذیر است که نمی توان با هیچ جمله ای آن را توضیح داد.
۲-هدفمند شدن زندگی
با تولد فرزند همه چیز به یک باره تغییر می کند و زندگی زوجین هدفمند می شود. برنامه ریزی برای آینده بیشتر شده و افرادی مسئولیت پذیر می شوند. سعی می کنند تمام تلاش خود را به کار ببندند که آینده ای روشنی برای فرزندان شان بسازند و در این راستا از هیچ تلاشی دریغ نمی کنند.
۳-آرامش روحی و روانی برای پدر و مادر
کودک با تولد خود، آرامش را به خانواده هدیه می دهد. حضور فرزند در خانواده ترس و اضطراب از آینده را کمرنگ خواهد کرد. اساسا در آغوش کشیدن فرزند، حس بسیار مثبتی را به پدر و مادر منتقل می کند که در روح و جان آنها تاثیر مستقیمی بر جای خواهد گذاشت.
۴-کاهش آمار و ضریب طلاق و جدایی
یکی از مهمترین نقش های فرزند، تحکیم خانواده و حفظ ثبات و پایداری آن است. معمولا بعد از ازدواج دختر و پسر به دلایل مختلف این حس را دارند که زندگی شان نافرجام شود و یا خدای نکرده به طلاق منحر شود. تولد فرزند تمام این معادلات را بر هم می زند.
۵-ارتقای سطح کیفی زندگی
منظور از بهبود کیفیت در زندگی، ارتقای سلامت روان، سلامت عاطفی، سلامت اجتماعی و ارزش های معنوی و روحی خانواده است. منظور از کیفیت مطلوب این است که افراد خانواده در شرایط خوب مادی و معنوی باشند و به سعادت و خوشبختی برسد.
فرزند آوری یکی از جنبه های بهبود کیفیت دراین خانواده هاست. به عقیده بسیاری از جامعه شناسان فرزندآوری آنقدر مهم بوده که هدف اصلی برای ازدواج در نظر گرفته شده است. در خانواده های ایرانی فرزند باعث آبروی خانواده و نماینده پدر و مادر بوده است. از این رو ناباروری در جامعه ما زمینه ساز اختلافات و دعواهای خانوادگی و طلاق است.
۶-تولید ثروت و پیشرفت خانواده
پیامد تربیت فرزندانی شجاع، موفق و کارآمد، تولید پول و ثروت خواهد بود. وقتی فرزند به جایی می رسد دست پدر و مادر خود را می گیرد و آنها را بالا می کشد. در واقع وجود فرزندان خوب و صالح نعمت بزرگی از سوی خداست که همیشه به رزق و روزی را به همراه دارد.
۷-رشد شخصیت والدین
مطالعات و تحقیقات بسیاری وجود دارد که نشان می دهد زن و مرد با پذیرفتن نقش پدر و مادر به رشد و کمال می رسند. تنها ریشه رسیدن به پختگی انسان پرورش فرزندانی صالح است. هر چه تعداد فرزندان بیشتر شود مسئولیت آن ها نیز بیشتر شده و به پختگی کامل می رسند.. دغدغه های این پدر و مادر به کلی عوض می شود. آنها دیگر به فکر خود نیستند بلکه تنها به فرزندان شان و تامین نیازهای او فکر می کنند.
منابع: تبیان / راسخون
تهیه و تنظیم: حسین فاضلی