- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- زمان مطالعه: 6 دقیقه
- توسط: حمید الله رفیعی
- 3:33 ب.ظ
- 4 نظر

اشاره:
یک از ادیان بشری که امروز در دنیا پیروان زیادی دارد، آیین هندو است. بستر و خاستگاه این آیین شبه قاره هند است. آیین هندوئیسم به گونه های خود از ادیان ساخته دست بشر به شمار می آید و بت پرستی با انواع خود از ارکان این آیین محسوب می گردد. در این نوشته به برخی نقدهای کلیای که متوجه این آیین می گردد توجه شده است.
آیین هندو از جمله ادیان ابتدایی است كه «دین» نامیدن آن تنها با تعریفی كه دین را «اعتقاد به امری قدسی»(1) میداند، امكانپذیر است. و الّا در مقایسه با ادیان ابراهیمی باید آن را مجموعه ای از افسانه ها، اساطیر و برخی توصیه های اخلاقی و عرفانی، نامید. هندوئیسم شكل تكامل یافته «آنیمیسم» است و بنیانگذار شناخته شده ای ندارد این آیین گونه ای فرهنگ، آداب و سنن اجتماعی است كه با تهذیب نفس و ریاضت همراه است و با اندكی تسامح میتوان اصول این دین را در موارد زیر خلاصه كرد.
1. اعتقاد و احترام به كتابهای باستانی و سنتهای دینی برهمنان.
2. پرستش خدایانی كه به ظهور آنها در دوره های قدیم عقیده دارند.
3. اعتقاد به تناسخ.
4. رعایت مقررات و طبقات اجتماعی (كاست) در معاشرت و ازدواج.
5. احترام به موجودات زنده مخصوصاً گاو و…(2)
طرفداران فرقه های مختلف آیین هندو در ثالوث اعظم یعنی خدایان بزرگ سه گانه با هم دیگر توافق دارند این سه خدا عبارتند از:
اول برهما یعنی خدای خلقت و آفریدگار كل.
دوم شیوا یعنی خدای مرگ و مهلك كل.
سوم ویشنو یعنی خدای زندگی و حافظ كل.(3)
طبیعتاً در صورت مقایسه آیین هندو با ادیان آسمانی و دین مترقی ای چون اسلام ضعفها و ناكارآمدیهای این آیین چنان نمایان خواهد شد كه بررسی همه آنها محتاج تألیف كتابی خواهد بود، ولی چون هدف این مقاله شمردن نقدهای كلی آیین هندوئیسم است در این جا به چند مورد اصلی اشاره میشود.
1. تعدد خدایان و ناتوانی از تبیین مبدأ عالم و انسان:
هندوان به عده بیشماری از خدایان آسمانی و زمینی با اسماء و صفات عجیب و غریب معتقدند و در برابر آنها كرنش میكنند و برای هر یك بتخانه های باشكوهی میسازند.(4) و البته در عین حال سعی میكنند این خدایان متكثر را زیر مجموعه سه خدای اصلی یعنی برهما، شیوا و ویشنو(5) قرار دهند. هندوها این سه خدا را كه شباهت زیادی به تثلیث مسیحیت دارد بین استقلال ذاتی و وحدت متردد گذاشته و معلوم نمیسازند كه بالاخره آیا این سه خدا یك خدا هستند یا هر كدام خدایی جداگانه میباشند و به تعبیر دیگر گاهی جنبه صفات خدای واحد و ازلی برای آنها قائل میشوند و گاهی چنان در شمردن افتراقات این خدایان می كوشند كه خدایان نیز موجوداتی چون دیگر موجودات متكثر جلوه میكنند. و این بدان سبب است كه آیین هندو «وحدت موجودات» را ركن اصیل خود قرار داده و از طرفی طبق این اصل همه چیز را خدا میشمارد و ارواح، اشجار و مظاهر طبیعت را هم از نوعی الوهیت برخوردار میسازد و تعداد خدایان را به تعداد موجودات متنوع و متكثر میرساند و از سوی دیگر همین خدایان متعدد به دلیل وحدت وجود یك خدا بیش نمیتوانند باشند.
اگر افسانه ها و مطالب یاد شده در كتاب های دینی هندوان را محور قضاوت قرار دهیم این اصل ثابت خواهد شد كه آیین هندو از توضیح و تبیین منشأ عالم و انسان عاجز است و به نوعی دچار تناقضگویی شده است. همین امر باعث شده تا آیین هندو فرقه های بیشماری داشته باشد، عده ای به شیواپرستی رو آورند و عده ای ویشنو را بپرستند و… و در نهایت همگی به پرستش بتهای دست ساخت خود اقدام كنند و سرزمین هند به سرزمین بتخانه های بزرگ شهرت یابد. «شیواپرستان عورت شیوا را نیز میپرستند و آن را لینگا مینامند. مجسمه های لینگا و معابد آن نیز فراوان است… افرادی از شیوا پرستان پیوسته مجسمهای از لینگا را كه داخل كیف كوچكی است به گردن آویخته دارند…»(6) و نمیدانند كه چه كسی آنان را آفریده و چرا باید آفریدگار را عبادت كرد…
2. خرافاتی بودن و ناتوانی از ارایه برنامه زندگی:
جان بیناس در توضیح آیین هندو میگوید: «اعمالی كه عوامالناس (هندو) به نام مذهب انجام میدهند، تركیبی است از همه گونه اعتقادات مخلوط و به هم آمیخته مانند آنیمیسم فتیشیسم و شمنیسم و شیطانپرستی و حیوانپرستی و ایمان به ارواح خیر و شرّ و خداهای كوچكتر كه معبودهای محلی میباشند…»(7)
در حقیقت آیین هندو دو ضعف اساسی در عرصه عمل دارد كه از اولی تعبیر به «اهیمسا» میكنند. اهیمسا یعنی پرهیز از آزار جانداران. طبق این آموزه خوردن گوشت حیوانات عملی غیراخلاقی است و نباید از گوشت حیوانات استفاده كرد.(8) این قانون هر چند ظاهری فریبنده دارد اما در باطن چنان افراطی است كه انسان را از نعمتهای الهی محروم كرده و زندگی اجتماعی او را مختل میسازد به گونهای كه هند با داشتن بیشترین تعداد گاو و سایر حیوانات بیشترین تعداد گرسنگان را نیز دارا میباشد ولی این گرسنگان حق استفاده از گوشت فراوان حیوانات را ندارند.
دومین قانون آیین هندو، خودسوزی و زنده سوزاندن زنان بود، چرا كه «هندوان جسد مردگان خود را میسوزانند و… سنّت مذهبی این بود كه هنگام سوزاندن جسد مرد متوفی همسر وی نیز به نشانه وفاداری میان تودههای هیزم میخوابید و همراه شوهر میسوخت…»(9)
البته در دورههای معاصر این رسم توسط انگلیس برافتاد و امروزه كمتر به آن عمل میشود ولی نكته اساسی این است كه وجود چنین قوانین ضد انسانی در یك دین نشانههای بارزی از ضعف و سستی آن دین است.
نمونههای فوق كه ظاهری اخلاقی دارند نشان میدهند كه آیین هندو نه تنها برنامهای برای سعادت انسان ندارد بلكه با تشویق انسانها به ریاضتهای افراطی عاملی برای از هم پاشیدگی اجتماعی میباشد.
3. نژادپرستی و نظام طبقاتی:
آیین هندو مردم را به دو طبقه اصلی یعنی آریاییها و نجسها (دراویدیهای بومی هند) تقسیم میكند و هیچگونه حق حیاتی برای طبقه نجسها قائل نیست. افراد این طبقه به هیچ وجه حق نداشتند در محلههای آریاییها تردد كنند و هرگاه از باب ضرورت برای حمل زباله و كنّاسی به اماكن آنان میرفتند موظف بودند با صدای بلند حضور خود را اعلام كنند كه مبادا نگاه طبقات بالا به این گروه بیفتد در این صورت بیننده باید با غسل خود را طاهر كند. گوش دادن به تلاوت كتابهای مقدس نیز بر آنان حرام بود و اگر فردی از ایشان در این مورد استراق سمع میكرد برای مجازات سرب مذاب در گوش او میریختند.(10)
علاوه بر تقسیمبندی فوق خود آریاییها به چهار «كاست» اصلی یعنی چهار طبقه تقسیم میشدند كه عبارت بودند از:
1. برهمنان (طبقه روحانیون). 2. كشاتریاها (طبقه شاهان، شاهزادگان و جنگاوران). 3. ویشیاها (طبقه بازرگانان و دهقانان). 4. شودراها (طبقه كارگران).
معاشرت افراد یك طبقه با طبقات دیگر شرعاً و عرفاً ممنوع بود.(11) و البته به تدریج در ضمن این چهار طبقه حدود 2000 طبقه فرعی نیز پدید آمده بود و جامعه هند را به جامعهای هزاران طبقهای تقسیم كرده بود كه هر كدام طبقه پایین را استثمار و تحقیر میكرد و این در حالی بود كه همه این ظلمها و ستمها توجیهی دینی و مذهبی داشت و شاید همین از هم گسیختگیهای اجتماعی كه مذهب هندو مروج آن بود باعث گشته بود تا سرزمین ثروتمند و پرجمعیت هند هرگز نتواند در مقابل نیروهای مهاجم خارجی مقاومت كند و همیشه مطیع فرمانروایان خارجی باشد.
4. نظریه تناسخ و ناتوانی از تبیین سرانجام انسان:
همانگونه كه گذشت آیین هندو نه تنها از تبیین مبدأ عالم عاجز است و نمیتواند برنامهای عملی برای زندگی دنیوی انسان بدهد از توضیح و تبیین سرانجام انسان نیز عاجز است و با طرح نظریه تناسخ به تناقض و اوهام دچار شده است «بنابراین به عقیده هندوها روح انسان در هنگام مرگ و در همه احوال جز در یك حالت كه روح در مقام اعلی با «براهما» وحدت تام حاصل میكند به كالبد و یا جسم دیگری انتقال پیدا كرده و یك سلسله تولد و تجدید حیات را طی میكند و پس از هر تولد و زندگی دوباره بار دیگر روح به بدنی دیگر حلول میكند و این تولدها ممكن است بیانتها بوده و ابدالدهر ادامه داشته باشد..»(12)
این نظریه كه خاستگاه آن ارواح پرستی و الوهیت ارواح در آیین هندو است نه تنها دلیل منطقی و عقلی ندارد بلكه موجب میشود تا انسان در مقابل ظلم و ستم دیگران تنها خود را مقصر دانسته و از مبارزه با آن و تلاش برای رسیدن به زندگی متعالی در این دنیا ناامید شود زیرا همه مصائب كنونی نتیجه عملكرد وی در زندگی قبلی بوده و تنها با مردن و حلول در كالبد دیگر میتواند زندگی راحتتری داشته باشد.
هر چند در كتابهای كلامی و فلسفی در ردّ نظریه تناسخ بحثهای متعددی صورت گرفته ولی كافی است بدانیم كه این نظریه محصول نژادپرستی و طبقاتی بودن جامعه هندوان است كه برای توجیه طبقات چهارگانه جامعه و منع از تداخل بین این طبقات آن را مطرح كردهاند. چون بر اساس این آموزه اگر كسی در طبقه نجسها واقع شده به دلیل آن است كه در حیات قبلی خود گناه كرده پس باید در این حیات به بقاء در طبقه نجسها راضی باشد و شاكر باشد كه در شكل حیوان یا نبات یا احجار ظاهر نشده و فكر رفتن به جمع طبقات بالاتر را از سر بیرون كند و البته امیدوار باشد كه اگر در این حیات خود را تهذیب كند شاید در حیات بعدی به صورت پادشاه یا بازرگان ظاهر شود.
نتیجه آن كه آیین هندو به خاطر فقدان اصول و فروع كلامی و نداشتن موازین عقلی به گونهای با آراء و عقاید متناقض و خرافی اشباع شده و در میان افسانهها و خرافات غرق گشته كه از تمییز بین حق و باطل عاجز است و نمیتواند برنامهای برای سعادت دنیوی و اخروی انسان ارائه دهد.
پی نوشت:
- توفیقی، حسین، آشنایی با ادیان بزرگ، تهران، انتشارات سمت، چاپ اول، 1379، ص12.
- همان، ص 32.
- بیناس، جان، تاریخ جامع ادیان، ترجمه علی اصغر حكمت، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، چاپ پنجم، 1370، ص 276.
- آشنایی با ادیان بزرگ، همان، ص 32.
- همان، ص 39.
- آشنایی با ادیان بزرگ، همان، ص39ـ40.
- تاریخ جامع ادیان، همان، ص 275.
- آشنایی با ادیان بزرگ، همان، ص 37.
- همان، ص 37.
- همان، ص 36 و 37.
- همان، ص 36. همچنین رجوع شود به: ادیان آسیا، ویراسته فرید هلم هاردی، ترجمه دكتر عبدالرحیم گواهی، انتشارات فرهنگ اسلامی، چاپ دوم، 1377، ص 89 تا 419.
- آریا، غلامعلی،آشنایی با تاریخ ادیان، انتشارات پایا، چاپ سوم، 1379، ص53.
نویسنده: رسول رضوی