گاهی انسان در انجام کاری و یا تصمیمی که میگیرد دچار تردید می شود. نی داند کاری را که انجام می دهد به خیر او س یا به ضررش. معمولا در شرایط امروزی با قرآن کریم استخاره می گیرند. در زمان حضور امامان معصوم(علیهمالسلام) برخی از شیعیان از آینده کاری که می خواستند انجام دهند از امام زمان شان اجازه می گرفتند. در زیر به دو داستان کوتاه اشاره شده است.
علی بن حسین یمانی گفته است: به بغداد رفته بودم. قافلهای از یمن عازم حرکت به سوی یمن بود، من نیز خواستم با آن قافله رهسپار یمن شوم. نامهای نوشتم و از امام (علیه السلام) اذن رفتن خواستم. پاسخ آمد: «با آنان بیرون مرو که برای تو خیری ندارد. در کوفه بمان». من نیز چنین کردم. قافله بیرون رفت. بنوحنظله بر آنان یورش بردند و آنان را هلاک کردند. در نامهای دیگر طلب اذن کردم که از طریق دریا سفر کنم؛ به من اذن داده نشد. از کاروانهایی که از طریق دریا رفته بودند جویا شدم؛ معلوم شد که قومی از هند بر آنان یورش برده و آنان را نابود کردهاند . [۱]