- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 4 دقیقه
- توسط: رحمت الله ضیایی
- 5:24 ب.ظ
- 4 نظر

مفهوم دين
براى دين، تعاريف بسيار متفاوت و حتى متعارض و چندپهلو ذكر شده كه گاه حتى مرام هاى ماده گرا و آيين هاى انسان پرستانه و غيرمعتقد به خدا را نيز شامل مى شود. مراد ما از دين، همان پيام هدايت خداوند است كه در قالب شريعت هاى گوناگون بر پيامبران الهى وحى شده است.
روح كلى اين پيام مشتمل بر عقايد صحيح و دستورهاى اخلاقى و حقوقى برخاسته از مصالح و مفاسد واقعى حيات بشرى است كه پيروى از آنها موجب كمال حقيقى و توسعه ى وجودى انسان است.
بنا به دلايل قطعى و خدشه ناپذير، امروز مصداق واقعى دين الهى و شريعت حق، همان آيين نازل شده بر حضرت محمدصلى الله عليه وآلهو وحى قرآنى است كه از هر گونه دستبرد بشرى مصون مانده است.
حقانيت هر يك از شريعت هاى پيشين، كه مورد تصديق قرآن نيز هست، مربوط به ظرف زمانى آنهاست و با آمدن شريعت بعدى، تديّن به شريعت پيشين نامقبول است.1
مفهوم جامعيت دين
انديشمندان و صاحب نظران در مورد جامعيت و گستردگى دين، نظريات و تفسيرهاى مختلفى ارائه داده اند كه مى توان آنها را در سه نظريه خلاصه كرد:
- دين، جامع همه ى علوم و معارف بشرى و بيان كننده ى همه ى مسائل نظرى و عملى در سطح كلان و جزئى در عرصه هاى مختلف زندگى مادى و معنوى است و تعاليم آن انسان را از هر گونه تلاش فكرى در شناخت خود، جهان و ابعاد مختلف زندگى بى نياز مى كند; لذا دين داراى نظام هاى لازم براى اداره ى جامعه است و مى توان علوم مختلف نظير جامعه شناسى، روان شناسى، اقتصاد، سياست، فيزيك، شيمى و حتى كامپيوترى و… را از آن استخراج كرد.2
- وظيفه ى دين، ارائه ى رهنمود براى رسيدن انسان به سعادت و كمال اخروى است، نه براى اداره ى جامعه و مسائل دنيوى; هم چنين جامعيت دين در اين است كه آنچه در هدايت به كمال وسعادت اخروى انسان نقش دارد در اختيار بشر قرار مى دهد. امّا چگونگى شناخت علوم انسانى و تجربى، تشكيل حكومت، روش اداره ى حكومت، چگونگى مبارزه با مشكلات و مفاسد اجتماعى، مهار قدرت سياسى در جامعه ى دينى، چگونگى ايجاد عدالت اجتماعى و ده ها پرسش ديگر از قلمرو دين خارج است و اين آدمى است كه بايد بدون استمداد از آموزه هاى دينى، خود به سامان دهى مناسبات اقتصادى و سياسى جامعه بپردازد. دين در اين زمينه ها تنها به كليات بسنده كرده و از ارائه ى راهكار معين پرهيز نموده است; و چنانچه به تدبير امور دنيوى و تنظيم معيشت و تعيين نظام بپردازد خود نيز دنيوى و ايدئولوژيك مى شود كه اين با جاودانگى آن در تضاد است.3
- جامعيت دين را بايد در راستاى هدف و رسالت آن ملحوظ داشت و از هر گونه افراط و تفريط در اين زمينه پرهيز كرد. با نگاهى اجمالى به قرآن و روايات درمى يابيم كه هدف دين، تأمين سعادت دنيا و آخرت انسان است و چون امور دنيوى و مناسبات اجتماعى تأثير شگرفى در روحيات و كمال انسان و تأمين سعادت واقعى وى دارند، دين خاتم هرگز نمى تواند از دخالت در اين امور چشم پوشى كند و بايد براى آنها برنامه اى جامع ارائه نمايد.4
از ديدگاه اسلام، انسان يك موجود مادى محدود به اين دنيا نيست، بلكه موجودى است فراتر از ماده و داراى زندگى جاويد كه همه ى شئون و اعمال او با سرنوشت نهايى اش ارتباط دارد; يعنى هرگونه تلاشى براى اين زندگى، در سعادت و يا شقاوت ابدى او تأثير خواهد داشت.
«الدنيا مزرعة الاخرة».5
«اليوم عمل و لا حساب و غداً حساب و لا عمل».6
از اين رو نوع رفتار اجتماعى و سياسى اى كه انسان برمى گزيند، به مانند رفتارهاى فردى اش، تأثير قطعى در سعادت و خوشبختى و يا شقاوت و بدفرجامى اخروى او دارد;7
لذا دينى كه علاوه بر مسائل فردى به مسائل اجتماعى انسان و سعادت و هدايت جامعه مى انديشد نمى تواند نسبت به اجراى احكام و چگونگى اداره ى جامعه، تعيين ساختار حكومت، اصل عدالت و قيام به قسط، ايجاد تعاون و امنيت در جامعه و… طرح و نظرى نداشته باشد.
بنابراين، مقصود از جامعيت دين آن است كه در راستاى هدف و رسالت خود، رئوس كلى همه ى معارف لازم را براى تحقق اين هدف در اختيار بشر قرار دهد; به گونه اى كه بشر با تطبيق آن اصول كلى بتواند به صورت نظام مند همه ى معارف و رهنمون هاى مورد نياز براى رسيدن به سعادت خويش را به دست آورد.8
از اين جا روشن مى شود كه اگر منظور از جامعيت دين اين باشد كه بتوان با آن، نظريه ها، قوانين و فرمول هاى پذيرفته يا مطرح شده در علوم مختلف بشرى را از متون و منابع دينى كتب آسمانى و احاديث دينى به دست آورد تفسيرى نادرست خواهد بود;
چنان كه منحصر كردن احكام و تعاليم دينى به مسائل مربوط به عبادت و نيايش خداوند نيز تفسيرى ناقص از دين است; چرا كه رسالت هدايتى دين با هيچ يك از دو تفسير ياد شده از جامعيت دين، سازگارى ندارد.9
پی نوشت ها
- سوره ى مائده، آيه ى 15.
- سيد محمد على ايازى، جامعيت قرآن، رشت: انتشارات كتاب مبين، چ اول، 1378ش، ص 59 ـ 67.
- عبدالكريم سروش، كيان، «دين اقلّى و اكثرى»، سال هشتم، ش 41، ص 2 9.
- جمعى از نويسندگان، در آمدى بر مبانى انديشه ى اسلامى، قم: مؤسسه ى آموزشى و پژوهشى امامرحمه الله، 1381ش، ص 150.
- محمد تقى مجلسى، بحار الانوار، ج 70، ص 225.
- همان، ج 32، ص 354.
- محمد تقى مصباح يزدى، نظريه ى سياسى اسلام، قم: مؤسسه ى آموزشى و پژوهشى امام خمينىرحمه الله، چ اول، 1380ش، ص 46 – 50.
- على ربانى گلپايگانى، جامعيت وكمال دين، تهران: مؤسسه ى فرهنگى دانش و انديشه معاصر، 1379ش، ص 15 ـ 16.
- همان، ص 16.