آیا پیروی شیعیان از اهل بیت یک ادعای بی‌دلیل است؟

۱۴۰۱-۰۲-۲۰

141 بازدید

شبهه

وهابی‌ها برای ایجاد جدایی بین شیعه و اهل‌بیت – علیه السلام- می‌گویند: « شیعه ادعا دارد که سزاوارتر به پیروی است؛ به دلیل اینکه آنان از اهل‌بیت پیروی کرده و غیر آنان از اهل بیت پیروی نمی‌کنند. در حالی که آنان حق را با باطل آمیخته اند و چنین نیست که هر کسی ادعای پیروی اهل‌بیت کند او بر حق است؛ زیرا مشرکین مکه نیز ادعای متابعت از ملت ابراهیم را داشتند و هم چنین یهود و نصاری ادعای متابعت موسی و عیسی را دارند در حالی که آنان بر حق نیستند.[۱]

پاسخ شبهه

در پاسخ این شبهه باید گفت که اولا شیعه نمی‌گوید از آنان پیروی شود؛ بلکه می‌گوید از اهل‌بیت – علیه السلام- پیروی شود. شیعیان امامیه تأکید بر این دارند که دستورات قرآن و پیامبر اسلام -صلی الله علیه و آله و سلم- مورد توجه قرار گرفته و مسلمانان از قرآن و اهل‌بیت رسول خدا – صلی الله علیه و آله و سلم- پیروی کنند حالا اسم خود را هر چه می‌خواهند بگذارند. اگر این قاعده عمومیت داشته باشد که ادعای هر کسی را بدون دلیل رد کنیم، وهابیت نیز مبنی بر اینکه از سنت و یا از اسلام و یا از پیامبر اسلام – صلی الله علیه و آله و سلم- متابعت می‌کند قابل پذیرش نمی‌گردد.

ثانیا بر طبق حدیث ثقلین و حدیث سفینه و سایر احادیث اگر پیروی از اهل بیت حق بوده و لازم است مسلمانان از اهل‌بیت – علیه السلام- پیروی کنند، در میان مسلمانان به جز مذهب شیعه هیچ مذهبی دیگری مدعی پیروی از اهل‌بیت نیست. اگر وهابیت و یا هر مذهبی دیگری چنین ادعایی می‌داشت، این شبهه تا حدی قابل طرح بود تا به جای مذهب شیعه آن مذهب دیگر به عنوان پیروان اهل‌بیت در میان مذاهب اسلامی مورد پذیرش قرار می‌گرفت.

 ثالثا پیروی شیعه از اهل بیت ادعا نیست. بلکه عین حقیقت است کتاب های شیعه، عمل کرد شیعه، احکام فقهی شیعه، عقیدۀ شیعه در موضوعات مختلف دلیل بر این است که شیعه از اهل‌بیت متابعت می‌کند، بلکه مذهب شیعه عین مذهب اهل‌بیت است و انفکاک بین آنها امکان پذیر نیست.  از این‌رو در طول تاریخ اسلام، شیعیان اهل‌بیت به جرم متابعت از اهل‌بیت مورد آزار و اذیت قرار گرفته و از طرف مخالفین قتل عام شده‌اند. و امروز همین فرقه وهابیت با همین جرم امنیت را از شیعیان گرفته و آنان را در کشورهای اسلامی به قتل می‌رسانند. به یقین  این دشمنی وهابیت با شیعیان از دشمنی آنان با اهل‌بیت ناشی می‌شود.

رابعا مقایسه متابعت شیعیان از اهل‌بیت – علیه السلام- با متابعت مشرکین از ملت ابراهیم -علیه السلام- و نیز متابعت یهود و نصاری از حضرت موسی و حضرت عیسی- علیه السلام- یک مقایسۀ نابجاست. اما دربارۀ مشرکین باید گفت که از اسم آنان پیداست که راه و روش آنان هیچ سنخیتی با ملت ابراهیم نداشته است و با وجود این عدم سنخیت بطلان ادعای آنان کاملا روشن است. امّا در مورد یهود و نصاری باید گفت شکی در این نیست که آنان پیروان دین یهودیت و مسیحیت هستند. اما دین یهودیت و مسیحیت از نظر آنان همین است که به آنها اعتقاد دارند. یهودیان ادعا نمی‌کنند که ما پیروان دین حضرت موسی هستیم که اسلام آن را می‌پذیرد. هم چنین مسیحیان ادعا نمی‌کنند که ما پیروان دین حضرت مسیح هستیم که از نظر اسلام مورد تأیید است؛ بلکه یهودی‌ها و مسیحی‌ها واقعا پیرو دینی هستند که از نظر آنان مربوط به حضرت موسی یا حضرت عیسی- علیه السلام- است  نه دین واقعی این دو پیامبر الهی که در حال حاضر اثری از آن نیست.

از آنچه بیان شد این نتیجه حاصل می‌گردد که اولا مذهب شیعۀ امامیه همان مذهب اهل‌بیت – علیه السلام- است و هیچ تفاوتی بین آنها وجود ندارد. از این‌رو هیچ عقیده‌ای مخالف با عقیدۀ اهل‌بیت – علیهم السلام- در مذهب شیعه امامیه وجود ندارد. ثانیا انگیزه وهابیت برای القاء شبهه بر علیه مذهب شیعه این است که ارتباط مذهب شیعه را از اهل بیت- علیه السلام-  نفی کند؛ زیرا در میان مذاهب اسلامی تنها مذهب شیعه امامیه است که از اهل بیت پیامبر خدا- صلی الله علیه و آله و سلم- پیروی می‌کند. با توجه به اینکه اهل‌بیت- علیهم السلام- در احادیث صحیح در کنار قرآن ثقل دوم قرار داده شده است، برای وهابیان مشکل است که مذهب شیعه را به عنوان پیرو اهل‌بیت- علیه السلام- بپذیرند و نمی‌توانند مذهبی به نام مذهب اهل‌بیت و شیعۀ امامیه را برتابند؛ زیرا پذیرش چنین مذهبی، ستون اعتقادی وهابیت را در هم می‌شکند و از این‌رو تلاش می‌کنند که وجود مذهب به نام اهل‌بیت را انکار کرده و این شبهه را القا کنند که مذهب شیعه امامیه مخالف با اهل‌بیت است. هم چنین روشن گردید که وهابی‌ها با القاء این شبهات در خوشبینانه ترین فرض عدم احاطۀ علمی خود نسبت به آموزه‌های اهل‌بیت و شیعه امامیه را به نمایش گذاشته هرچند می‌توان گفت که آنان به عینیت مذهب شیعه امامیه و اهل‌بیت – علیه السلام- آگاهی دارند اما این شبهات بی‌پایه را برای رد گم کردن القا می‌کنند.

پی نوشت:

[۱] . عبدالعزیز دهلوی، تحفۀ اثناعشریۀ، ص۹۲.

نویسنده: حمیدالله رفیعی

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *