- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
گفتیم مطلوبیت زندگی اجتماعی و پیوند دادن زندگی فرد با فرد یا افراد دیگر، از آن رو است که نیازهای مادی و معنوی افراد در زندگیهای دست جمعی (اجتماعی) بهتر تأمین میشود. در همین رابطه باید گفت اصیلترین نیازهای آدمی، در ظرف خانواده تأمین میگردد، زیرا در محیط خانواده است که نیاز تکوینی فرزند به پدر و مادر و نیاز مستقیم زن و شوهر به یکدیگر و نیازهای عاطفی اعضای خانواده به یکدیگر، پاسخهای خود را میگیرند. رابطه
فرزند با پدر و مادر
مهمترین رابطه میان انسانی با انسان دیگر، رابطه فرزند با پدر و مادر است که اصل وجود فرزند، وابسته به آنها است. آنچه پدر و مادر برای فرزند انجام میدهند، به هیچ وجه قابل جبران و مقابله نیست و از این رو نمیتوان بر اساس قاعده قسط و عدل رفتار آنان را پاسخ داد. گویا به همین دلیل است که قرآن کریم، معیار ارزش را در رابطه با پدر و مادر، احسان قرار داده است و در هیچ آیهای نیامده که فرزند باید با پدر و مادر، رفتاری عادلانه داشته باشد؛ زیرا در چنین موضوعی، عدل، کارایی ندارد.
قرآن کریم در آیات فراوانی، فرزند را توصیه به احسان به پدر و مادر خویش میکند و تعبیرهای خاصی در این باره به کار میبرد که حاکی از اهمیت فوق العاده مسأله است. در آیه ۳۶ از سوره نساء پس از امر به عبادت خدا و شرک نورزیدن به الله، بیدرنگ میفرماید: «و به پدر و مادر احسان کنید». (۱)
در آیه ۲۳ از سوره اسراء تعبیر: و قضی ربک الا تعبد الا ایاه و بالوالدین احسانا؛ «و پروردگار تو مقرر ساخت که جز او را مپرستید و به پدر و مادر خویش احسان کنید». قضا در این جا، به معنای تکلیف حتمی و مؤکد است. بالاترین تکلیف انسان، عبادت خداوند است و پس از آن، احسان به پدر و مادر قرار دارد. در آیهای دیگر میفرماید: «ما به انسان سفارش کردیم که نسبت به پدر و مادر خویش به خوبی رفتار کند». و از آن جا که این سفارش ممکن است موجب این توهم شود که فرزند باید به طور کامل تسلیم پدر و مادر باشد، میفرماید: «اما اگر آنان کوشش کردند تو را به کفر بکشانند دیگر اطاعت نکن». (۲)
تقارن این دو مطلب، بیانگر آن است که انسان چه اندازه باید در برابر پدر و مادر خویش خاضع و تسلیم باشد. نفس این استثنا حاکی از گستره لزوم اطاعت و سرسپاری و فروتنی در برابر والدین است. در سوره لقمان پس از بیان همین مطلب که «اگر تو را وادارند تا درباره چیزی که تو را به آن دانشی نیست به من شرکورزی، از آنان فرمان مبر» سفارش میکند در عین حال که ایشان مشرکند و تو را به شرک فرا میخوانند، باید در دنیا به خوبی با آنان معاشرت کنی و رفتارت نسبت به آنان نیکو باشد. (۳)
از دیگر تعابیر شگفت قرآن در این باره آن است که میفرماید: ان اشکر لی و لوالدیک؛ (۴) «[به انسان سفارش کردیم ] که شکرگزار من و پدر و مادرت باش». در هیچ جای دیگر از قرآن این تعبیر وجود ندارد که خداوند شکرگزاری خود را مقارن با دیگری قرار داده باشد و این حاکی از اهمیت بسیار و سرشار احسان به پدر و مادر و رعایت حقوق ایشان است.
در جایی دیگر، قرآن کریم سفارش میکند که در برخورد با پدر و مادر پیر و فرتوت خود، اظهار خستگی و ناشکیبایی نکنید و آن گونه نباشید که آنان احساس کنند شما از خدمت کردن به ایشان خسته شده اید: «اگر یکی از آن دو یا هر دو در کنار تو به سالخوردگی رسیدند به آنها اف مگو، به آنان پرخاش مکن و با آنها سخنی شایسته بگوی. و از سر مهربانی، بال فروتنی بر آنان بگستر و بگو: پروردگارا، آن دو را رحمت کن، چنان که مرا در کودکی پروراندند». (۵)
رابطه زن و شوهر
بخش دیگری از اخلاق خانواده، درباره روابط زن و شوهر در محیط خانواده است. در قرآن کریم مباحث اخلاقی و حقوقی مرتبط با این بحث توأمان مطرح شده (۶) و شاید بتوان گفت در همه مواردی که احکام حقوقی بیان شده در کنار آن احکام اخلاقی نیز یادآوری شده است و این از آن رو است که احکام حقوقی به تنهایی نمیتوانند سعادت و کمال انسان را تضمین کنند.
پیش از این اشاره کردیم که اصل ازدواج اگر با نیت خیر تؤام باشد، دارای ارزش اخلاقی مثبت بوده امری ستوده و پسندیده است و هر چه این نیت خالصتر گردد، ارزش اخلاقی آن فزونتر است. از جمله شرایط صحت ازدواج در اسلام تعیین مهریه است که از احکام حقوقی نکاح است.
اما مسأله اخلاقی در این ارتباط آن است که مهریه نباید چندان سنگین باشد که اصل ازدواج را با موانع مواجه سازد. هر چند از نظر حقوقی زن حق دارد مهر خود را هر اندازه که بخواهد تعیین کند، اما از نظر اخلاقی نباید فقر مالی فرد موجب محروم شدن او از ازدواج گردد. در این موارد باید بر خدا توکل کرد و خداوند کسانی را که فقیرند، بینیاز خواهد کرد. (۷)
در عین حال کسانی هستند که در اثر شرایط خاصی صرف نظر از اینکه نمیتوانند مهر را نقدا بپردازند نمیتوانند مخارج خود و خانواده خود را تأمین کنند. برای چنین کسانی ازدواج موقت توصیه شده است، که یک راه قانونی برای ارضای غریزه جنسی است. (۸)
اگر کسی نتواند حتی مهر عقد موقت را بپردازد، بهتر آن است که از ازدواج خودداری کرده، تلاش کند مالی به دست آورد و از فضل خداوند بهره مند شود؛ آنگاه ازدواج کند: «و کسانی که وسیله زناشویی نمییابند باید عفت ورزند تا خدا آنان را از فضل خویش بینیاز گرداند». (۹)
مسأله دیگر، تعدد زوجات است که در بعد حقوقی آن امری جایز و مباح است، اما به لحاظ اخلاقی مقید به رعایت عدالت میان همسران است و اگر کسی بیم آن داشت که نتواند عدالت را میان ایشان برقرار سازد، نباید بیش از یک همسر اختیار کند: «پس اگر بیم دارید که به عدالت رفتار نکنید، به یک زن اکتفا کنید». (۱۰)
دیگر مسایلی که در قرآن کریم درباره اخلاق خانواده، مطرح شده، به طور خلاصه عبارتند از:
یکم: اساس زندگی خانوادگی بر محبت است: و «و از نشانههای او این که از [نوع ] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا بدانها آرام گیرید و میانتان دوستی و رحمت نهاد. آری، در این [نعمت ] برای مردمی که میاندیشند قطعا نشانههایی است». (۱۱)
دوم: در خانواده مسایلی رخ میدهد که تنها بر اساس عاطفه حل نمیشود و اگر مرجع صلاحیت داری برای حل آنها پیش بینی نشده باشد، ممکن است بنیان خانواده را متزلزل سازد. از همین جا است که نیاز به تعیین شخصی در خانواده به عنوان سرپرست و مدیر خانواده پیدا میشود و از نظر حقوقی این سرپرست مرد خانواده (شوهر و پدر) است: «مردان سرپرستان زنانند». (۱۲) از نظر اخلاقی نیز باید حدود پدر در خانواده محفوظ باشد.
سوم: در مسایلی که ارتباط زیادی با زن دارد و اگر مرد بخواهد به تنهایی تصمیم بگیرد، مشکلاتی به وجود میآید؛ مانند مسأله شیر دادن به بچه و چند و چون آن، مشورت با همسر توصیه شده است: «پس اگر پدر و مادر بخواهد با رضایت و صلاحدید یکدیگر کودک را از شیر بازگیرند، گناهی بر آن دو نیست». (۱۳) در سوره طلاق نیز میفرماید: «در این زمینه نیز به شایستگی با یکدیگر مشورت کنید». (۱۴) باید توجه داشت که اصل مشورت در خانواده یک امر اخلاقی است، نه حقوقی.
چهارم: در آن جا که یکی از طرفین دست کم از نگاه دیگری از منطق عقل خارج میشود و بر سخن خود پای میفشرد و به حکم عقل تن نمیدهد، باز هم نباید پیوند ازدواج را بر هم زد و محیط خانواده را از بین برد. در چنین موردی زن و شوهر باید انعطاف نشان داده به گونهای با یکدیگر سازش کنند؛ هر چند به این قیمت که یکی از حق مسلم خویش بگذرد: «و اگر زنی از شوهر خویش بیم ناسازگاری یا رویگردانی داشته باشد، بر آن دو گناهی نیست که از راه صلح با یکدیگر به آشتی گرایند، که سازش بهتر است». (۱۵)
این قبیل آیات نشان میدهد که اسلام، سعی دارد محیط خانواده تا آنجا که امکان دارد، از هم نپاشد و صلح و آرامش بر آن حاکم باشد.
پنجم: یکی از بیشترین مواردی که قرآن کریم احکام حقوقی را با احکام اخلاقی در آمیخته و توأمان ذکر میکند و بر جنبه اخلاقی آن تأکید میورزد، مسأله طلاق است. در آیات مربوط به طلاق قرآن کریم کرارا موعظه میکند. گاه تهدید میکند که مبادا بر خلاف احکام الهی رفتار کنید و از حدود الهی سوء استفاده نمایید؛ مبادا در صدد زیان رساندن به همسر برآیید و مانند آن. (۱۶)
پینوشتها
۱- و اعبدوا الله و لا تشرکوا به شیئا و بالوالدین احسانا. (سوره نساء، آیه ۳۶) و ر. ک: سوره انعام، آیه. ۱۵۱
۲- و وصینا الانسان بوالدیه حسنا و ان جاهداک لتشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما. (سوره عنکبوت، آیه ۸).
۳- و ان جاهداک علی ان تشرک بی ما لیس لک به علم فلا تطعهما و صاحبهما فی الدنیا معروفا. (سوره لقمان، آیه ۱۵).
۴- سوره لقمان، آیه ۱۴- همچنین ر. ک: سوره بقره، آیه ۸۳ و ۱۸۰ و سوره مریم، آیه ۱۴ و. ۳۲
۵- اما یبلغن عندک الکبر احدهما او کلاهما فلا تقل لهما أف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما و اخفض لهما جناح الذل من الرحمه و قل رب ارحمهما کما ربیانی صغیرا. (سوره اسراء، آیه ۲۳ و ۲۴).
۶- با این که حقوق و اخلاق هر دو در حوزه ارزشها قرار دارند و رفتارهای اختیاری انسان را تنظیم میکنند، میان آن دو تفاوتهایی وجود دارد که به مهمترین آنها اشاره میکنیم:
یکم. احکام حقوقی تنها بر رفتارهای اجتماعی انسانها نظارت دارد، ولی اخلاق شامل همه رفتارهای اختیاری انسانها (اعم از اجتماعی و فردی) میشود.
دوم. هدف از حاکمیت یک نظام حقوقی در نظامهای حقوقی بشری، تأمین سعادت و خوشبختی در زندگی مادی و دنیایی برای افراد جامعه است؛ در حالی که هدف از اخلاق، تکامل روحی و معنوی انسان و رسیدن به کمال نهایی و سعادت جاودانه است.
سوم. کلیه قواعد حقوقی دارای ضمانت اجرایی بیرونی است و دولت اجرای آن را متعهد شده مردم را به رعایت آن قواعد، الزام و اجبار میکند و متخلفان را کیفر میدهد؛ اما در اخلاق ضمانت اجرای درونی مطرح است.
چهارم. نیت و انگیزه انسان در ارزشهای حقوقی نقشی ندارد؛ بر خلاف ارزشهای اخلاقی.
۷- و انکحوا الایامی منکم و الصالحین من عبادکم و أمائکم ان تکونوا فقراء یغنهم الله من فضله. (سوره نور، آیه ۳۲)
۸- فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضه. (سوره نساء، آیه ۲۴)
۹- و لیستعفف الذین لا یجدون نکاحا حتی یغنهم الله من فضله. (سوره نور، آیه ۳۳)
۱۰- و ان خفتم الا تعدلوا فواحده. (سوره نساء، آیه ۳)
۱۱- و من آیاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا إلیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فی ذلک لایات لقوم یتفکرون. (سوره روم، آیه ۲۱)
۱۲- الرجال قوامون علی النساء. (سوره نساء، آیه ۳۴)
۱۳- فان ارادا فصالا عن تراض منهما و تشاور فلا جناح علیهما. (سوره بقره، آیه ۲۳۳)
۱۴- و أتمروا بینکم بمعروف. (سوره طلاق، آیه ۶).
۱۵- و إن امرأه خافت من بعلها نشوزا او اعراضا فلا جناح علیهما ان یصلحا بینهما صلحا و الصلح خیر. (سوره نساء، آیه ۱۲۸).
۱۶- نگاه کنید به: سوره بقره، آیه ۲۳۳ و ۲۳۱؛ سوره طلاق، آیه ۱، ۲، ۶ و ۷؛ سوره احزاب، آیه. ۴۹
منبع: اخلاق اسلامی و مبانی نظری آن؛ شیروانی، علی