- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 6 نظر
هر مذهبی خود را برتر از مذهب دیگر می داند. بر همین اساس، اهل سنت بر این باور است که برتر از شیعه است و شیعیان نیز بر برتریت خود عقیده دارند. در این نوشتار به طور اجمال ادعای برتری هر یک از آن ها بر دیگری را بررسی می کنیم تا روشن شود کدامیک واقعا برتز از دیگری است.
اهل سنت نام فرقه ای از مسلمانان است که پس از رحلت رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) معتقد به وجود نص بر امام و خلیفه رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) نیستند و تعیین خلیفه و امام را به انتخاب و شورای مسلمانان منوط می دانند، این فرقه در عمل، خودشان را پیرو رفتار و سنت (قول، فعل و تقریر) پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) دانسته و با استناد به روایات، فرقه ناجیه را به خود اختصاص می دهند و در فروع و احکام عملی به چهار فرقه (حنفی، مالکی، حنبلی و شافعی) معروفند.[۱]
از این رو، هر گروه و جماعتی که ایده و افکار آنان را نپذیرفته باشد از نظر آن ها مطرود و تارک سنت تلقی می گردد که نامگذاری رافضی به شیعیان از سوی برخی از آنان، حاکی از این طرز تفکر است.
پس می توان گفت مهم ترین وجه برتر بودن اهل سنت به پندار خود، آنان، پیروی و تبعیت از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) و عمل نمودن به سیره و روش آن حضرت می باشد.
از این رو احمد بن حنبل، در رساله ای که در آن به عقائد اهل سنت می پردازد، گفته است: «بهترین این امّت پس از پیامبر خلفای چهارگانه (ابوبکر، عمر, عثمان و علی بن ابیطالب) هستند و ترتیب آنان از نظر فضیلت، همان خلافت آنان است».
ابوجعفر طحاوی، در رساله ی بیان السنه می نویسد: «خلافت را پس از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) برای ابی بکر به عنوان با فضیلت ترین و برترین فرد امّت، سپس برای عمر بن خطاب، بعداً برای عثمان بن عفان، و در پایان برای علی بن ابیطالب ، ثابت می دانیم.»[۲]
همچنین با استناد به احادیثی از پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) خود را فرقه ناجیه پنداشته و معتقدند گروهی از امّت برتر است که از آتش سوزان دوزخ نجات یابنده باشد و آن گروه جزء ما کسی نیست، زیرا مائیم که به سنت پیامبر عمل می کنیم. چنانکه پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) هم در معرفی فرقه ناجیه فرموده است: یک گروه از امّت من نجات می یابند و آن گروه همان جماعت هستند. و در نقل دیگر فرموده: اگر گروهی بر آنچه که من و اصحابم امروز عمل می کنیم، عمل نماید نجات یابنده است.[۳]
به همین دلیل، به نظر اهل سنت، جماعتی برتر است که در اصول عقاید به خلافت خلفا به ترتیب فضیلت معتقد باشند، بر این اساس فرقه شیعه از دیدگاه اهل سنت اهل نجات نیست؛ زیرا مذهب شیعه امامیه خلافت سه خلیفه اول را مشروع نمی داند و خلافت آنان را بر خلاف توصیه های پیامبر اسلام تلقی می کند. برای اینکه روشن گردد آیا این ادعای اهل سنت درست است یا خیر باید اجمالا به معرفی مذهب شیعه پرداخته شود.
شیعه از نظر لغت به کسانی گفته می شود که در یک کاری تعاون و همکاری داشته و تابع و پیرو رئیس شان باشند؛ و در اصطلاح به معتقدین ولایت علی بن ابی طالب (علیه السلام) و اهل بیت پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) و پیروان آنان اطلاق می شود. در مذهب شیعه اعتقاد بر این است که فقط اهل بیت پیامبر که شامل دوازده امام می شود جانشینان برحق پیامبر اسلام ۰صلی الله علیه و آله وسلم) هستند که از جانب خدا توسط پیامبر به این مقام منصوب شدهاند.[۴]
این نام اولین بار از زبان مقدس پیامبر اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) به شیعیان حضرت علی (علیه السلام) مانند: ابوذر، سلمان، مقداد، عمار و … اطلاق گردید؛ که همان گروه پس از رحلت پیامبر اکرم (صلیالله علیه و آله و سلم) به نصّ وی درباره علی (علیه السلام) ، عمل نموده و آن حضرت را خلیفه معصوم و وصی پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) دانستند؛ و هیاهوی سیاست بازان آن روزگار، نتوانست در عزم راسخ آن ها رخنه ایجاد کند و از هدف و اعتقادشان تا دامنه قیامت وامانده سازد.
در فضیلت و برتر بودن این مذهب شیعه امامیه همین کافی است، که به جریان سرزمین غدیرخم که حدیث آن را صحابه و تابعین به صورت متواتر نقل نمودهاند، و به حدیث منزلت که در جریان خروج پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) به جنگ تبوک و غیر آن از پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) صادر گشته، و به فرمایش پیامبر (صلیالله علیه و آله و سلم) در جریان انذار نزدیکان، جامه عمل پوشانده و از کتاب و سنت لحظه ای تخطی نکرده انتخاب را به جای نص و انتصاب مقدم نپنداشته اند.
با تکیه به سخنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و آیات قرآن و حکم قطعی عقل می توان برتری شیعه را نسبت به اهل سنت اثبات و مدلّل کرد:
۱. پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) در موارد زیادی با سخنان صریح و بی پرده که از طریق خود اهل سنت در کتاب هایشان نقل شده برتری شیعه را بیان کرده است، که ما به دو مورد آن اشاره می کنیم:
الف: ابن عساکر از جابر بن عبدالله انصاری نقل می کند که جابر گفت: ما در نزد پیامبر (صلیالله علیه و سلم) بودیم در این هنگام علی آمد، پیامبر فرمود: سوگند به خدایی که جان من در قدرت اوست علی و شیعیان وی رستگاران روز قیامت هستند.[۵]
ب: ابن عُدی هم از ابن عباس نقل می کند که ابن عباس گفت: هنگامی که آیه «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ أُولئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ» (بینه/۹)؛ کسانی که ایمان آوردهاند و عمل صالح انجام دادهاند بهترین مردم هستند) نازل شد پیامبر (صلیالله علیه و سلم) به علی فرمود: این تو و شیعیانت هستید که در روز قیامت خداوند از شما خشنود است و شما از او خشنودید.[۶]
علاوه بر این موارد، «حدیث ثقلین» که اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را عِدل قرآن قلمداد کرده جدائی آن دو را محال و ناممکن شمرده است، و «حدیث سفینه» که اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) را به کشتی نوح (علیه السلام) تشبیه کرده و سوارشدگان به آن را جزء نجاتیافتگان و بازماندگان را جزء هلاکشدگان تلقی کرده است، و «حدیث نجوم» که اهل بیت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) به ستارگان آسمانی تشبیه شدهاند که به اهل زمین نور میدهند آن ذوات مقدّسه هم به اهل آن، نورافشانی می کنند.
پس با وجود این همه کلمات صریح از وجود مقدس حضرت رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) جای شک و تردید ـ در برتر بودن شیعه نسبت به اهل سنت ـ باقی نمی ماند.
۲. با وجود آیات زیادی، که به تصریح بزرگان اهل سنت حدود (۵۰۰ آیه) در شأن و منزلت علی (علیه السلام) نازل شدهاند؛ چگونه می توان مخالفت با آن همه آیات را عمل به روش پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) وانمود کرد، و حذف «حی علی خیر العمل» از اذان، و مانع شدن از ارث حضرت زهرا (سلام الله علیها) ، تحریم ازداوج موقت، حذف سهم نزدیکان پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) از یک پنجم غنیمت ها چه مال و چه غیر آن پس از رحلت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم)، قطع سهم کافرانی که با پرداخت زکات به آنها می توان دلهایشان را به دست آورد، عمل به قرآن نامید.[۷]
۳. با توجه به اهداف حکومت دینی، تفکیک زمامداری جامعه از مرجعیت علمی، که اهل سنت آن دو را بی ربط می دانند، سزاوار نیست؛ زیرا تعدّی زمامدار از مرز تقوی، و آلوده شدن او به پلیدی های گناه، رشته های ارتباطی میان وی و مردم را می گسلد و جامعه را به طرف فروپاشی سوق می دهد؛ که اهل سنت که این امر را مشکل آفرین نمی دانند؛ چنانکه یکی از دانشمندان اهل سنت در مورد خلیفه پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) اظهار نظر می کند:
هیچگاه خلیفه به خاطر زیر پا گذاشتن دستورها و فرامین الهی و تجاوز به اموال اشخاص و قتل و کشتار افراد و تضییع حقوق و تعطیل حدود الهی از مقامش عزل نمی گردد، بلکه بر امّت اسلامی لازم است کج روی های او را اصلاح کند و وی را به راه راست و هدایت بکشاند.[۸]
در مقابل این دیدگاه، شیعه طبق تعالیم اسلامی معتقد است که، آنچه برای جامعه مهم است روشن شدن تعالیم اسلام و فرهنگ دینی است به گونه ای که اسلام به جهان و انسان با چشم واقعبینی نگاه کرده و به انسان چنان تعلیم داده که وظائف انسانی خود را گرچه مخالف دل و خواهش های نفسانی باشد، انجام دهد. و لازمه این امر یک حکومت دینی است که در راس آن انسانی کامل، و مصون از خطا و دارای عصمت خدادادی قرار گرفته و برای حفظ جامعه و اجرای عدالت در سایه بندگی و فرمانبرداری از خدا اعمال ولایت نماید. و جامعه را از هر گونه انحراف فکری حفظ کرده و از خیانت و استبداد جلوگیری نموده و احکام پاک و نورانی اسلام را از دست خوش تحریف و تغییر دانشمندان بوالهوس و خودخواه مصون نگه دارد تا به عاقبت معارف سایر ادیان گرفتار نگردد. و تنها کسی که به تصدیق پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) در اعمال و اقوال خود مصیب و روش او با کتاب خدا و سنت پیامبر مطابقت کامل داشت همان علی و فرزندان یازدهگانه او است.[۹]
برای این که اگر حاکم معصوم نباشد مصلحت اندیشی را بر حکم خدا مقدم میدارد؛ چنانچه حکومت وقت در خصوص خالد بن ولید پس از آن که مهمان مالک بن نویره شده بعد از کشتن او با همسر وی همبستر میشود. حکم خدا را اجراء نکرد و برای جلوگیری از تزلزل بنیان حکومت غاصبانه خویش نوشتن احادیث پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) را به مدت یک قرن، تا خلافت عمر بن عبدالعزیز (۹۹ ـ ۱۰۲ ق) قدغن و ممنوع می کند.[۱۰]
پس دلایلی زیادی بر حقانیت مذهب شیعه وجود دارد که به برخی از آنها اشاره گردید اما مذهب اهل سنت هیچ دلیلی قانع کننده ای بر حقانیت خود ندارد که ریشه در قرآن و ا حادیث نبوی داشته باشد.
پی نوشت ها
[۱] . مشکور محمد جواد، فرهنگ فرق اسلامی، ص ۲۳۸، چاپ سوم، بنیاد پژوهشهای اسلامی آستان قدس رضوی، مشهد، ۱۳۷۵.
[۲] . سبحانی، جعفر، فرهنگ عقاید و مذاهب اسلامی، ص ۲۳۱، اول، توحید، قم، ۱۳۷۱ ش.
[۳] . همان، پحوث فی الملل و النمل، ج ۱، ص ۲۷، سوم، ۱۴۱۵ قمری.
[۴] . سبحانی، جعفر، الملل و النحل، ج۶، ص ۷ و ۹، دوم، لجنه اداره الحوزه العلمیه، قم، ۱۴۱۵ ق.
[۵] . سیوطی، جلالالدین، الدّر النثور، ج۸، ص ۵۸۹، چاپ اول، بیروت، دارالفکر، ۱۴۰۳ هـ .
[۶] . پیشین، ج ۸، ص ۵۸۹.
[۷] . سبحانی، جعفر، الملل و النحل، ج۶، ص ۸۷ ـ ۹۴، دوم، لجنه اداره الحوزه العلمیه، قم، ۱۴۱۵ هـ .
[۸] . موسوی لاری، سید مجتبی، مبانی اعتقادات در اسلام، اول، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، قم، ۱۳۷۸.
[۹] . مطهری، مرتضی، مجموعه آثار، ج۴، ص ۸۴۴ ـ ۸۴۲، ششم، صدرا، تهران، ۱۳۸۰.
[۱۰] . طباطبایی، علامه محمد حسین، شیعه در اسلام، ص ۴ ـ ۱۱، دارالکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۸۴ ش.
شما در جهان ببین ، نود درصد مسلمانان رو اهل سنت تشکیل میدن … مطمئنن آنقدر عالم و مدبر دارند که در صورت برتری شیعه بارها و بارها این ها رو بیان کنند … مذهبی که پشتش فکر باشه،هوادار داشته باشه و اصالت داشته باشه همیشه جمعیت بیشتری داره … با تشکر
در این مقاله تلاش شده تا در عین اختصار، به طور مستدل به دلایل حقانیت و برتری مذهب شیعه بر مذهب اهل سنت اشاره شود. از نگاه شما اکثریت، معیار و دلیل بر حقانیت است در حالی که این، دلیلی منطقی و عقلی نیست؛ مثلا امروز پیروان مسیحیت به مراتب بیشتر از پیروان اسلام است و هیچ آزاداندیشی لزوما آن را دلیل بر حقانیت مسیحیت نمی داند.
از سوی دیگر، کم نیستند اندیشمندان حق جوی اهل سنت که ضمن حفظ بی طرفی و پرهیز از هر گونه پیش داوری، حقایق دین اسلام و مذهب شیعه را مورد مطالعه و پژوهش خود قرار داده و در نهایت به مذهب شیعه گرویده اند. نمونه بارز آن، دکتر عصام العماد است. وی که اصالتی اروپایی دارد، ابتدا جذب فرقه وهابیت شد و به عنوان استاد در دانشگاه محمد بن سعود عربستان، به تدریس اشتغال یافت. پس از مدتی، از سوی علمای وهابی به او پیشنهاد شد که علیه مذهب شیعه کتابی بنویسد و در این راستا چند کتاب و منبع مهم شیعی در اختیار وی قرار گرفت. او بعد از چند ماه مطالعه و تحقیق، در جلسه ای با حضور مسئولین دانشگاه بدون هیچ ترس و واهمه ای رسما اعلام کرد که پس از مطالعات فراوان به این نتیجه رسیده که در میان همه مذاهب و فرق اسلامی، فقط مذهب شیعه حق است. وی به خاطر این اظهار نظر، مدتی زندانی شد و در نهایت با رایزنی هایی، آزاد و از عربستان خارج شد.
باسلام. در مورد برادری که عرض کرده نود درصد مسلمانان رو اهل سنت تشکیل میدن، مطمئنن همیشه حق با اکثریت نیست و این رو میتونی از قران یاد بگیری که همیشه اکثریت رو نادان یا کافر خطاب میکند. اکثرهم لایعلمون… اکثرهم الکافرون… اکثرهم فاسقون… اکثرهم لا یعقلون… التماس تفکر
با سلام بله همینطور است. در دنیای پیچیده امروزی، مراجعه به آرای عمومی، یک راهکار و فضیلت به شمار می رود تا آنجا که تعیین نوع حکومت، عالیترین مقامات، قوانین و مقررات کشورها از طریق مراجعه به آرای مردم تعیین می شود. هر چند این روش، از دیگر روش هایی که تاکنون بشر تجربه کرده عقلانی تر به نظر می رسد با این حال باید پذیرفت که در موارد قابل توجهی نیز رای اکثریت، مسیر خطا و نادرست را پیموده است. بنابراین همان گونه که در قرآن کریم اشاره شده رای اکثریت یک جامعه نسبت به مسئله ای، لزوما دلیل بر صحت و درستی آن نیست.
با سلام و عرض ادب… اول اینکه زمان پیامبر و امام علی شیعه و سنی نبود، مذهب سنی اواخر قرن اول و اوایل قرن دوم هجری تشکیل شد و توسط ۴ فرقه ابوحنیفه و شافعی و مالکی و حنبلی بوجود آمد که مذهب شیعه که از قرآن و پیامبر و اهل بیت تشکیل شده ۱۰۰ سال قدمت بیشتری نسبت به اهل سنت دارد. قرآن میفرماید: انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیراً… پس اهل بیت معصوم هستن و در ادامه دادن به راه آنان شکی نیست و قرآن نگفته ابوحنیفه و شافعی و مالکی و جنبلی طاهر هستن و اصلاً یادی از آنها نکرده. دوم قرآن میفرماید: و فضل الله المجاهدین باموالهم و انفسهم عله القاعدین درجه. تمامی اهل بیت شهید شدند و هیچکدام از بزرگان شما حتی یک سیلی هم نخورده نه ابوحنیفه نه شافعی نه مالکی نه حنبلی پس قرآن و خدا امامان ما را در اولویت قرار داده... سوم قرآن میفرماید انما ولیکم الله و رسوله و المومنون الذین یقیمون الصلاه و یاتون الزکاه و هم راکعون، ولی من خدا و پیامبرش و کسی که درحال نماز زکات داده که در تاریخ جز امام علی کسی چنین کاری را نکرده و نخواهم کرد و قرآن نگفته ولی شما عمر یا ابوبکر یا عثمان یا ابوحنیفه و غیره هستند... این آیات به اندازه کافی صاف و شفاف هستند؟! حالا شما یک آیه به من بدید که چرا سنی هستید؟؟؟!!
با عرض سلام و ادب به شما دوست گرامی؛ اگر مجددا این مقاله را مرور فرمایید متوجه می شوید که در تایید برتری مذهب شیعه بر اهل سنت نوشته شده است