- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 5 دقیقه
- توسط: حمید الله رفیعی
- 11:21 ب.ظ
- 8 نظر

اشاره:
ادیان و مکاتب متعددی وجود دارند که تناسخ زيربناى عقيده آنها است مانند: دائو، بوداگرایی، هندوگرایی، مانوی، برهمایی، جینیسم، سیکیسم، اهل حق (یارسان) و غُلات. این نوشته مسئله تناسخ در این مکاتب را به صورت مختصر بیان کرده است.
تناسخ در لغت از ماده (نَسْخ) به معناى انتقال است. [1] و يا به معناى زايل كردن يك چيز به وسيله چيز ديگرى كه جايگزين آن مىشود، مانند زايل شدن سايه به وسيله نور خورشيد، و از بين رفتن جوانى به وسيله پيرى. [2] و در اصطلاح عبارت است از انتقال نفس مادّى و طبيعى به بدن ديگر. [3]
نظرات در مورد جایگاه تناسخ
بنا به نظر جان بی ناس « ریشه های این عقیده ، نخستین بار به صورت مکتوب در اوپانیشادها به چشم می خورد . ولی احتمالا این ایده ، بر آمده از اندیشه آریاییها نیست و آنها این فکر را از دراویدی ها یعنی بومیان قدیم و ساکنان اصلی هندوستان بر گرفته اند و نزد آریاییها تحول و تکامل یافته است.[4]
در کتاب حقیقت روح آمده است « عقيده به تناسخ از هندوستان و چين و اغلب ممالك آسيائى ظهور كرده و كمكم به پارهاى از ممالك شرق و غرب هم رسيده است، لذا تناسخ زيربناى عقیده آئينهايى مانند: بودائى و برهمائى (برهمنى) را تشكيل مىدهد». [5]
این عقیده از قدیم الایام رایج شده است پاره از حكماء هندى و یونانى معتقدند كه ارواح آدمى پس از خروج از كالبد وارد در كالبدهائى شود كه مناسب با خلق و خوى آن شخص است، ارواح بعضى در كالبد انسانها رود و از بعضى در كالبد حیوانات با رعایت تناسب خلق و خوى او این نوع عقیده در طول تاریخ رنگهاى مختلفى به خود گرفته است.[6]
بنابراین اعتقاد به تناسخ از باورهاى كهن برخى ملل است و هم اكنون نیز هواخواهانى دارد؛ امّا از میان فرقه هاى معتبر اسلامى، كسى بدان معتقد نیست.[7]
با توجه به مواردی که عنوان شد می توان نتیجه گرفت که: تناسخ در اقوام گوناگون وجود داشته و در طول تاريخ اشكال گوناگوني نيز به خود گرفته است.شايد تفاوت هاي آشكاري بين تفكر تناسخي بین ادیان مختلف وجود داشته باشد؛ معتقدان به تناسخ همواره به عنوان گروهي مشخص در حوزه عقايد و كلام مطرح بوده وهستند حتي در بين فرقه هاي اسلامي هم برخي معتقد به اين عقيده برشمرده شده اند.
دانشمندان و مورخان، معتقدند زادگاه اصلي اين عقيده کشور هند و چين بوده ، ريشه آن در اديان باستاني آن ها وجود داشته ، اکنون نيز موجود است. سپس از آن جا به ميان اقوام و ملل ديگر نفوذ نموده است . به گفته شهرستاني نويسنده ملل و نحل اين عقيده در غالب اقوام کم و بيش رخنه کرده است.[8]
اصولا تناسخ در ميان اقوام باستان ،به عنوان راهكاري براي پاسخ دادن به يك حقيقت نيمه مكشوف ،مطرح شده و رشد پيدا كرد و آن حقيقت ،مساله بقاي روح بود. در واقع اين اقوام براي يافتن پاسخي به اين دغدغه ذهني كه روح انسان پس از مرگ نابود نشده ، به نوعي ادامه حيات مي دهد ، به تناسخ رسيده ودر طول تاريخ سعي شده كه اين عقيده شكل منطقي تر و مستدل تري به خود بگيرد، اما بايد ديد اين عقيده در برابر تفكر معاد تاب تحمل وياراي مقاومت دارد ؟
در تناسخ دو رويكرد و رويه كاملا متفاوت وجود دارد:
رویکرد اول: تناسخ يعني حلول روح موجود درگذشته به موجودي ديگر در عين قبول وپذيرش معاد وجهان آخرت مثلا يك معتقد به معاد و آخرت به تناسخ در دنيا نيز معتقد گردد.
رویکرد دوم: تناسخ به عنوان اعتقادي در برابر و تقابل با معاد و بقاي روح در جهان ديگر مطرح گردد كه ظاهرا عمده گروه هاي تناسخي به همين نظر گرايش دارند.[9]
اين گروه در عين اعتقاد به موضوع پاداش و كيفر، منكر معاداند. مىگويند: انسان نتيجه اعمال تلخ و شيرين خود را در همين جهان مىچشد، زيرا اگر نيكوكار باشد، روح او به بدن انسان سعادتمند و خوشبختى كه غرق در عزت و نعمت است و يا بدن حيوان مفيد و سودمندى مانند: گوسفند و گاو، متعلق مىگردد[10]. اما اگر شرور و بدكار باشد، روح او به بدن انسان بدبخت مانند افراد معلول و بيمار و تنگدست و يا حيوان پست و موذى مانند خوك و موش تعلق مىگيرد، و پاداش و كيفر خود را در اين جهان مىبيند. از نظر اين گروه، جهان توالى نفس است، يعنى روحها پيوسته از بدنى جدا شده، و از طريق زاد و ولد به بدنهاى ديگرى، خواه انسان و خواه حيوان، تعلق مىگيرد. [11]
آیینهای معتقد به تناسخ
هندوئیسم: در هندوئیسم، روح (آتمن) جاودانه و نامیرا است، در حالی که جسم تولد و مرگ دارد. روح جسم را مانند لباس کهنه ترک میگوید و لباس نو میپوشد.[12]
برهمنها به ایده وازایش (تناسخ) معتقد هستند؛ یعنی هر وقت موجودی از بین برود، روح آن از کالبد جدا شده و در همین دنیا به کالبد موجود دیگری درمیآید.[13]
بودایی: به استناد کتب مقدس، بودا معتقد به نوعی از وازایش (تناسخ) بود.. . در آیین بودا، وازایش، مطلقاً به معنای حرکت روح یا «نفس» از یک کالبد به کالبد دیگر نیست. این برداشت شبهه انگیز، از اخلاط اندیشه هندو و فلسفه بودایی ناشی شده، حال اینکه در آیین بودا، موجودات دارای «خود» یا بخش پایدار وجود، نبوده، بنابر این انتقالی صورت نمیگیرد.[14]
تائوئیسم: در تائوئیسم افرادی را میبینیم که در قالب افراد متفاوت در زمانهای مختلف زندگی کردهاند. در متن مقدس چانگ تزو آمده است: تولد آغاز نیست، مرگ پایان نیست، وجود داشتن بدون محدودیت است. ادامه یافتن بدون آغاز است.[15]
یارسان« اهل حق » : «دونادون»، «دون به دون» یا «جامه به جامه» مفهومی در آیین یارسان یا اهل حق است که ارتباط نزدیکی با مفهوم تناسخ و حلول روح دارد. در دین یارسان یا اهل حق، تناسخ به این مفهوم که روح بی هدف از یک کالبد به کالبد دیگر منتقل شود کاملاً نفی شده و از اساس رد میشود. اما مفهوم دیگری به نام دون به دون شدن (که در ظاهر به فلسفه تناسخ شباهت دارد) حقیقتی جدا نشدنی از جهان بینی یارسانی است. یارسان میگوید که هر روحی باید در زمانی محدود (۵۰ هزار سال) سیری را برای تکامل خود طی کند و آن را با دونادون میشناسند. معتقدان به یارسان آیه ۴ سوره معارج را دلیلی بر همین مدعای خود میدانند.[16]
غُلات: برخی فرقه ها معروف به غُلات نیز به باززایی اعتقاد دارند و آن را با رجعت یکی میدانند.[17]
پی نوشت:
[1] . اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد، سعید خوریشرتونیلبنانی،تهران،1385،دوم، ج 2، ماده نسخ.
[2] . المفردات الفاظ فى غريب القرآن، حسين بن محمد، المعروف بالراغب الاصفهانى، المكتبة المرتضوية، ص 490، ماده نسخ.
[3] . الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، صدر الدين محمد شيرازى، دار احياءالتراث العربى، بيروت – لبنان، 1410 ه . ، 1990م، چاپ چهارم، ج 9، ص 4.
[4] . تاریخ جامع ادیان ، جان بی ناس ، ترجمه علی اصغر حکمت ، تهران ، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی ، 1370،ص154
[5] . حقيقت روح، احمد زمرديان، چاپ سوم، 1372، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، ص 437.
[6] . فرهنگ معارف اسلامى، جعفر سجادی، ج۱، ص: ۲۱۰.
[7] . حقیقت روح، ۴۳۹؛ دائرة المعارف تشیّع، ۵/ ۹۸.
[8] . ر. ك. كشّاف اصطلاحات الفنون، ۱۳۸۰؛ الملل والنّحل، ۲/ ۵۵. (فرهنگ شیعه، پژوهشکده تحقیقات اسلامی، ص: ۱۹۷
[9] . ناصر مکارم شيرازي ، عود ارواح ،موسسه تحقيقات و نشر معارف اهل البيت (ع)،قم ،بی تا، ص 12.
[10] . معاد انسان و جهان، استاد جعفر سبحانى، انتشارات مكتب اسلام، چاپ دوم، 1373، ص 184.
[11] .همان
[12] . عالم عجیب ارواح، فصل 1: روح در عوالم قبل از این عالم، قسمت زندگیهای متوالی، ص 56
[13] . کتاب آفتاب و سایهها، دکتر محمدتقی فعالی
[14] . ر.ک : (تناسخ ( بودن یا نبودن، مسأله این است)، نویسنده: مرتضی فتحی فر، چاپ و نشر غرب،تهران، بی تا.
[15] . ر.ک: تناسخ (بودن یا نبودن، مسأله این است)، نویسنده: مرتضی فتحی فر، چاپ و نشر غرب؛ رجعت از دیدگاه متکلمان برجسته شیعی و رابطه آن با تناسخ، اصغر بهمنی، انتشارات زائر، قم
[16] . دائرةالمعارف تشیع، تناسخ.
[17] . تناسخ (بودن یا نبودن، مسأله این است)، نویسنده: مرتضی فتحی فر، چاپ و نشر غرب،تهران، بی تا. ص 30.
منبع: سایت اندیشه قم.