اصل و نسب
قراقویونلوها اتحادیهای از ایلات ترکمان بودند که در آسیای صغیر میزیستند. درباره ترکیب قبایل این اتحادیه و منشاء آنها اطلاعات دقیقی در دست نیست. قراقویونلوها یکی از بیست و چهار تیره ترکان غز (اوغوز) و به تعبیر منابع اسلامی ترکمان بودند. بخشی از قبایل ترکمان در زمان کوچ در عهد سلجوقیان به آسیای صغیر مهاجرت کردند و برخی دیگر از قبایل همزمان با یورش مغول به این دیار کوچ کردند.[۱]
ریشه نامگذاری
قراقویونلو به معنای صاحبان گوسفندان سیاه است. درباره علت نامگذاری این قبیله به نام قراقویونلو اختلاف نظر وجود دارد. بنابر نظر برخی این نامگذاری اشاره به عقاید توتمی دارد. برخی دیگر بر آنند که این نام از نشان پرچم قبیله گرفته شده که تصویر گوسفندی سیاه بوده است. نظری که بیشتر مورد قبول پژوهشگران است علت نامگذاری را با نژاد گوسفندان این قبیله مرتبط میداند که به رنگ سیاه بودهاند.[۲]
در برخی منابع تاریخی قراقویونلوها را با عنوان «بارانی» یا «بارانلو» و «بارانلی» یاد کردهاند. درباره علت این نامگذاری نیز اطلاع دقیقی در دست نیست. از آنجا که یکی از معانی کلمه باران قوچ است، برخی چنین نامی را با مجسمه قوچ که قراقویونلوها در مزار خود نصب میکردند مرتبط دانستهاند. بر اساس نظر برخی پژوهشگران باران نام محلی است در ترکیه امروزی و عنوان بارانی اشاره به انتساب این قبیله به آن مکان دارد.[۳]
ظهور قدرت سیاسی قراقویونلوها
همزمان با دوران فترت قدرت ایلخانان در ایران و عراق، قراقویونلوها در ساحل شمال شرقی دریاچه وان قدرت یافتند و قدرت آنان در جنوب تا شهر موصل میرسید. در همان زمان آق قویونلوها، اتحادیه دیگری از ایلات ترکمان که در رقابت و دشمنی با قراقویونلوها به سر میبردند در دیاربکر و نواحی آن قدرت یافتند و سرزمینهای زیر سلطه آنان در جنوب به اورفا و ماردین و در شمال به بایورت منتهی میشد.[۴]
نخستین امیر قراقویونلوها که اقداماتی جهت استقلال سیاسی آنان انجام داد، قرایوسف بود که از امرای سلطان احمد جلایری بود. جلایریان در آنزمان بر عراق حکومت داشتند و قرایوسف در هنگام هجوم تیمور گورکانی به ایران بر سلطان جلایری شورید و مدتی بر عراق حکومت کرد اما از تیمور شکست خورد و به مصر گریخت. او در سال۸۰۹ق، دو سال پس از درگذشت تیمور، به آذربایجان رفت و نماینده حکومت تیموری را از این دیار فراری داد. او در جنگهایی بر آق قویونلوها پیروز شد و سلطان احمد جلایری را کشت و پس از مدتی علاوه بر آذربایجان و عراق بر بخشهایی از گرجستان و نیز مناطق داخلی ایران تا ساوه و قزوین سلطه یافت و در غرب نیز تا حلب پیشروی کرد.[۵]
بعد از مرگ قرا یوسف پسرش اسکندر بیک جانشین او شد. در زمان او شاهرخ پسر تیمور که بر شرق و مرکز ایران حکومت داشت به قصد شکست اسکندر دو بار به آذربایجان لشکر کشید. در لشکرکشی دوم، جهانشاه برادر اسکندر به خدمت شاهرخ درآمد و اسکندر شکست خورد و فرار کرد و شاهرخ نیز حکومت امارت آذربایجان را به جهانشاه داد. جهانشاه مناطق زیر سلطه خود را در عراق و داخل ایران گسترش داد تا جایی که در سال ۸۵۰ق برای تسخیر هرات، پایتخت تیموریان، به این شهر لشکر کشید و پس از تسخیر هرات با میرزا سلطان ابوسعید تیموری صلح کرد و به غرب ایران بازگشت.[۶] در همین زمان جهانشاه با شورش حسن بیک رئیس قبیله آق قویونلو مواجه شد و در جنگ با او شکست خورد و کشته شد. جانشین جهانشاه، پسرش حسنعلی میرزا بود که در سال ۸۷۳ از آق قویونلوها شکست خورد و بدین ترتیب قدرت قراقویونلوها از میان رفت.[۷]
مذهب قراقویونلوها
درباره مذهب قراقویونلوها اختلاف نظرهایی در منابع تاریخی وجود دارد. برخی شواهد تاریخی بر تشیع قراقویونلوها یا دست کم گرایش آنان به تشیع حکایت دارد. نویسندگان برخی منابع تاریخی مانند شوشتری در کتاب مجالس المومنین و محمد بن عبدالله نیشابوری در تاریخ ترکمانیه امرای قراقویونلوها را شیعه دانستهاند.[۸]
برخی اقدامات تاریخی قراقویونلوها از جمله سستی آنان در جنگ با مشعشعیان نیز شاهدی بر تشیع آنان دانسته شده است.[۹] بر اساس برخی روایات نیز قراقویونلوها از جنگ با صفویان اکراه داشتهاند.
سخنان منتسب به برخی از سلاطین قراقویونولو یا دیوان شعری که به قرایوسف منصوب است و شامل اشعاری در مدح ائمه است یا دفن شدن مادر جهانشاه در جوار دو امام زاده در مجموعه درب امام اصفهان از سوی نویسندگان معاصر از جمله دلایل تشیع قراقویونلوها دانسته شده است.[۱۰]
درباره تشیع برخی از افراد خاندان امرای قراقویونلو مانند اسپند میرزا، حاکم عراق روایات روشنتری در منابع تاریخی وجود دارد. او تحت تاثیر مناظراتی که ابن فهد حلی با مخالفان سنی مذهب انجام میداد به مذهب تشیع درآمد و به نام دوازده امام خطبه خواند.[۱۱]
رسیدگی به زیارتگاهها و ساخت بناهای مذهبی
آبادانی اماکن زیارتی شیعه از جمله شواهدی است که به گرایش قراقیونلوها به تشیع دلالت میکند.[نیازمند منبع] اسنادی از توجه و احترام جهانشاه قراقویونلو به حرم حضرت معصومه در قم برجای مانده است. همچنین اسپند میرزا حاکم عراق به رونق زیارتگاههای نجف و کربلا اهتمام داشت.[۱۲]
یکی از شواهدی که از سوی پژوهشگران بر تشیع قراقیونلوها ارائه شده بناهای تاریخی است که به دست برخی از اعضای خاندان قراقویونلو ساخته شده است. از جمله این بناها مسجد کبود در تبریز است که به دستور جان بیگم همسر جهانشاه ساخته شده و در تزئینات آن نام خلفا نیامده و در عوض اسامی حسنین و عبارت علی ولی الله در تزئینات مسجد تکرار شده است.[۱۳]
بنای مقبره دو امامزاده در مجموعه درب اصفهان که به دستور حاکم اصفهان که از فرزندان جهانشاه بود ساخته شده است، میتواند شاهدی بر تشیع وی باشد.[۱۴]
پی نوشت:
- درباره نظریات درباره منشاء قراقویونلوها نک: دانشگاه کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ص۱۵۷-۱۶۰؛ میرجعفری، تاریخ تیموریان و ترکمانان، ص۲۲۶-۲۲۷
- میرجعفری، تاریخ تیموریان و ترکمانان، ص۲۲۶
- میرجعفری، تاریخ تیموریان و ترکمانان، ص۲۲۷
- دانشگاه کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان، ص۱۶۰-۱۶۱
- پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ص۶۵۲-۶۵۳
- پیرنیا و اقبال آشتیانی، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجاریه، ص۶۵۴
- باسورث، سلسلههای اسلامی جدید، ص۵۲۲-۵۲۳
- شاهمرادی، منتظر القائم، تشیع قراقویونلوها، ص۵۸
- جعغریان، اطلس شیعه، ص۲۸۶.
- شاهمرادی و منتظر قائم، تشیع قراقویونلوها، ص۵۸
- جعفریان، اطلس شیعه، ص۲۸۸
- جعفریان، اطلس شیعه، ص۲۸۸
- جعفریان، اطلس شیعه، ص۲۸۶؛ شاهمردادی، منتظر القائم، ص۶۰
- شاهمردادی، منتظر القائم، ص۶۰
منابع
- باسورث، ادموند کلیفورد، ترجمه فریدون بدرهای، سلسله های اسلامی جدید راهنمای گاهشماری و تبارشناسی، تهران، مرکز باستان شناسی اسلام و ایران، ۱۳۸۱ش.
- پیر نیا، حسن و اقبا آشتیانی، عباس، تاریخ ایران از آغاز تا انقراض سلسله قاجار، تهران، خیام، ۱۳۸۰ش.
- جعفریان، رسول، اطلس شیعه.
- دانشگاه کمبریج، تاریخ ایران دوره تیموریان (تاریخ ایران جلد ۶)، ترجمه یعقوب آژند، جامی، ۱۳۷۹ش.
- شاهمرادی، سید مسعود و منتظر القائم، اصغر، تشیع قراقویونلوها، نشریه پژوهشهای تاریخی، دوره ۵، شماره ۱، بهار ۱۳۹۲ش.
- میر جعفری، حسین، تاریخ تحولات سیاسی اجتماعی اقتصادی و فرهنگی ایران در دوره تیموریان و ترکمانان، تهران، سمت، ۱۳۸۵ش.
منبع: ویکی شیعه