ولادت
در سال ۱۳۲۸ ه ق، در (شهر نجف اشرف) و جوار بارگاه ملکوتی امیر مؤمنان کودکی دیده به جهان گشود که نامش را عبدالحسین نهادند.
خاندان
آیت الله عبدالحسین غروی بیش از سیصد سال از بزرگان و علما بودند و در منطقه انزاب نام آشنایی داشتند. انزاب منطقهای بین تبریز تا دو فرسخی سلماس را گویند. سرزمین بسیار وسیع و مهمی که مردمان فهمیده و عالمان بزرگی داشته و دارد و جد بزرگ ایشان سیصد سال پیش امام جمعه خامنه بوده است. پدر آیت الله غروی نیز از علمای بزرگ بود چنانکه استاد محمد شریف رازی در مجموعه گنجینه دانشمندان درباره پدر آیت الله غروی مینویسد : ایشان پس از تحصیل و فراگیری علوم حوزوی در تبریز به نجف اشرف مشرف میشود و در آنجا از محضر بزرگانی همچون مرحوم سید یزدی صاحب عروه الوثقی، مرحوم شریعت اصفهانی و آخوند خراسانی بهره میبرد و مورد لطف و توجه آن بزرگان قرار میگیرد اجازات و تقریرات خوبی از آنان داشت. از آیت الله شیخ مرتضی چهرگانی سه فرزند به نامهای عبدالحسین، محمد حسین، غلامعلی به یادگار مانده است.
تحصیلات
وی ایام کودکی را در آن شهر سپری ساخت و در شش سالگی وارد مدرسه علوی در نجف اشرف شد. عبدالحسین بعد از گرفتن گواهی نامه ششم ابتدائی بود که پا به مدرسه دینی نهاد و چنانچه خود میگوید: پدرم از تبریز نوشت خوب است ایشان همان روش آباء و اجداد خود را پیشه کند و به تحیل علوم دینی بپردازد.
سفارش پدر بزرگوارش او را مصمم ساخت و تصمیم گرفت و در نجف کنار بارگاه ملکوتی حضرت امیر المؤمنین (علیه السلام) دروس حوزوی را آغاز کند. عبدالحسین بعد از تحصیل دروس مقدماتی، قوانین را در محضر آقا شیخ حسین اهری، و مقداری از مکاسب را در محضر مرحوم شیخ ابوالحسن مشکینی صاحب حاشیه بر کفایه خواند و جلد اول کفایه الاصول را در محضر آیت الله محمد باقر زنجانی فرا گرفت.
هجرت از نجف به تبریز
عبدالحسین پس از سالها تحصیل و خوشه چینی در نجف اشرف از محضر بزرگان، بنا به امر پدرش در سن ۲۲ سالگی عزم سفر به تبریز کرده راهی ایران میشود. وی در این مورد میگوید : مشغول تحصیل بودم که مرحوم والد نوشت برای دیدار چند صباحی به تبریز بیایید .
عبدالحسین برای دیدار و صله رحم به تبریز میآید و این نظر جاری بود که ایران در آستانه تحولات قرار داشت و مرزها به دستور رضا خان بسته میشود. ایشان دیگر نمیتواند به نجف برگردد و به همین جهت اقامت وی در تبریز طولانی میشود. ایشان سه سال در تبریز از فیوضات آیت الله العظمی ابوالحسن انگجی بهرهمند میگردد.
هجرت به قم
آقا عبدالحسین در سال ۱۳۵۳ هجری قمری در سن ۲۵ سالگی وارد شهر مقدس قم شد. جلد دوم کفایه الاصول را در محضر مرحوم آیت الله میرزا محمد همدانی که یکی از مدرسین برجسته آن زمان بود فرا بگیرد و بعد از اتمام سطح در درس خارج مرحوم آیت الله العظمی حائری و مرحوم آیت الله العظمی سید محمد حجت شرکت میکند. عبدالحسین به مرحوم شیخ عبدالکریم حائری ارادت خاصی داشتند و از او به عظمت و بزرگی یاد میکردند و بقاء حوزه را مرهون زحمات حاج شیخ و عظمت او میدانست بعد از ارتحال حاج شیخ عبدالکریم در سنه ۱۳۵۵ حوزه به همته آیات ثلاث از جمله آیت الله العظمی سید محمد حجت از گزند حوادث مصون مانده عبدالحسین سالها در محضر پر فیض این عالم جلیل القدر تلمذ نمود و ارادت زیادی به حضرت ایشان داشت.
شیخ عبدالحسین بعد از ۱۲ سال تحصیل در سطوح عالیه حوزه علمیه قم به درجه عالیه اجتهاد نائل گشت.هجرت به تبریزآیت الله غروی در سال ۱۳۶۳ هجری قمری در سن ۳۴ سالگی به تبریز مراجعت نمود و در شهر تبریز رحل اقامت گزید و به رسالت الهی خود از جمله تدریس، امامت جماعت و عظ و تبلیغ وتعلیم و ارشاد و اهتمام به مباحث اخلاقی و تربیتی و علاوه بر اینها به تدریس فقه و اصول میپردازند.
دلداده اهل بیت (علیهم السلام) آیتآیت الله غروی در عشق به اهل بیت ذوب شده بود و دین و سیاست و تولی و تبری در رفتار و گفتار ایشان متجلی بود زمانی که سخن از فضائل اهل بیت (علیهم السلام) میگفت و به نام حضرات معصومین (علیهم السلام) میرسید احساس میشد که در درون این مرد الهی غلیان عجیبی ایجاد و اشک از چشمان نورانی و ملکوتیاش سرازیر میشد گریه همراه با تبسم ایشان آنقدر زیبا و قشنگ بود که هر بیننده را با آن اقیانوس ادب و معرفت نزدیک میساخت به همین نسبت نزدیک با خاندان رسول خدا بود که گاهی میگفت : حضرت فاطمه معصومه (س) خیلی مهمان نواز است ما باید خود را لایق مهمانی ایشان کنیم و الله با اینکه تعداد ما در زمان طاغوت ۵۳۰ نفر بود و تحت فشار پهلوی هم بودیم اما دلخوش بودیم که الحمد لله در جوار حضرت معصومه (س) هستیم. من به همه آقایانی که در قم تشریف دارند تبریک عرض میکنم که در عش آل محمد هستند.
یار دیرین امام (قدس سره)
آیت الله غروی یکی از یاران و همراهان امام و پشتیبان نظام و انقلاب اسلامی بود. این حمایت آنقدر قوت داشت که از مشاهده آن روحانی فرزانه شهید صدر به ذهن تداعی میکرد (ذوبوا فی الامام الخمینی کما ذاب هو فی الاسلام) وی در مورد امام میفرمود : امام به قدری بزرگوار بود که در یک جمله عرض میکنم من در حدود ده سالی که با ایشان معاصر بودم و حتی دوستان نمیدانستیم که ایشان شعر میگوید. عصرهای پنجشنبه در مدرسه فیضیه درس اخلاق میگفتند و به احترام مرحوم حاج شیخ بر روی منبر نمینشستند حتی بازاریان قم هم در درس اخلاق ایشان شرکت میکردند. اما با آن عظمتشان خیلی هم ظریف بودند و در عین اینکه با وقار بودند موقع مناسبش شوخی هم میکردند، واقعا وفات ایشان ضایعه بود.
نا گفته ها
آیت الله غروی همیشه توصیه میکرد که قدر این نظام و ولایت را بدانید و برای احیاء تمامی ارزشهای والای الهی انسان تلاش کنید وگرامی داشت یاد امام و شهیدان و ایثارگران را از شعائر بزرگ الهی میدانستند و میفرمودند : من بسیار متأسفم و گلایهمندم از کسانی که امروز نسبت به این عظمتی که برای اسلام و روحانیت پیش آمده بی تفاوتند، آنان که آن روزهای سخت و طاقت فرسا را دیدهاند باید قدر این روزها را بدانند بر این نعمت بزرگ خدا را شکر کنند امام خمینی (قدس سره) با یاران ایثارگر و مجاهدش ما را از ذلت و بدبختی نجات دادند. آیا نباید از چنین پاکانی سپاسگذار باشیم و بر چنین نعمتی شکرگزار ؟ با تساهل در حفظ این نعمت کفران نعمت نکنیم.
آیت الله غروی میفرمودند علما و روحانیت برای اسلام خون دادند، خون دل خوردند این همه شهداء، باید قدر این حرکت را بدانید. در این نهضت امام عظمت اسلام و مسلمین نمایان شد انسانهایی به کمالات رسیدند اینها افتخارات اسلام هستند : شهداء عالم را میبینند و ما نمیبینیم.روزگار جهاد ومبارزهدر زیر اکثر اعلامیهها و تلگرافهای سالهای حساس انقلاب قبل از ۱۳۴۲ و بعد امضای آیت الله غروی دیده میشود و ایشان یا به قلم خود و یا زیر نظر و توجه ایشان متن اعلامیهها و تلگرافها تنظیم میشد و نام آیت الله غروی برای همه مبارزین خط مقدم اسلام نامی آشناست. ایشان در مبارزات مردم تبریز به همراهی بزرگان دیگر همچون آیهالله قاضی طباطبائی و آیه الله سید محمد انگجی و آیه الله میرزا عبدالله مجتهدی). شرکت فعال داشت.
مبارز آگاه
همچنان که آیهاله غروی در فعالیتهای مبارزاتی و سیاسی پیشرو بودند در مبارزه با الحاد و القائات و رد شبهات نیز سهم بسزایی داشتند، و در کتاب مفاخر آذربایجان آمده زمانی که کسروی با دین و مذهب به نبرد برخاسته بود معظم له از جمله کسانی بود که به رد گفتههای او پرداخت که بعدها به نام کتاب اسلام و شیعه به چاپ رسید.
آیهالله غروی نمونهای از مناعت طبع و بزرگواری بود با آنکه خیلی سختی و بی مهری و فشار کشیده بود اما با این حال همچنان مقاوم و بردبار بود و این منش و رفتار الهی را سفارش و در این جهت آیهالله شربیانی را مثال میزد. در ماه رمضان شخصی پاکتی به ایشان میدهد آن مرحوم متوجه محتوای پاکت نمیشود در منزل پاکت را باز میکند میبیند محتوای پاکت مقداری پول است از طرف استانداری (رژیم سابق) از فرط ناراحتی تا صبح نمیتواند بخوابد، فردای آن روز پاکت را به فرد موثقی میدهد که تحویل استاندار بدهد.
آیهالله غروی از دوران گذشته خود خاطرات تلخ و شیرین دارد و این بار به خاطرات دوستان خود میپردازد. تبریز در زمان وفات آیهالله العظمی آسیدابوالحسن اصفهانی در حدود ۸۰ نفر عالم داشت که فقط ۵ نفر آنها در قم تحصیل کرده بودند که ما بقی تحصیل کرده نجف اشرف بودند در حال حاضر یک نفر از آن طلاب اهل نجف در تهران ساکن است و دومی بنده هستم و بقیه همگی مرحوم شدند به همین جهت است میگویم در تبریز غریب هستم.
اجازات
آیهالله غروی اجازات اجتهاد از اساتید معظم خود از جمله مرحوم آیهالله العظمی آقا ضیاءؤالدین عراقی، مرحوم آیهالله العظمی آقا سید ابوالحسن اصفهانی، مرحوم آیهالله العظمی آقا سید محمد حجت کوه کمری
(رضوان الله تعالی علیهم) دریافت کرد.
تالیفات
از آیه الله آقا شیخ عبدالحسین غروی آثار گوناگونی به اقتضای زمان به جای مانده که عبارتند از:
۱ – کتاب اسلام و شیعه به زبان فارسی مطبوع در تبریز در سال ۱۳۶۳ قمری.
۲ – کتاب تقریرات افادات مرحوم آیهالله العظمی حجت.
۳ – اصول و فقه.
۴ – مصلح جهانی یا مهدی موعد (عج).
۵ – اخلاق.
وفات
این عالم ربانی و فقه صمدانی پس از عمری نزدیک به یک قرن خدمت و جهاد و مبارزه و سیر و سلوک الی الله و تدریس و پرورش انسانهای عالم و دانشمند و کمک به حوزههای علمیه و تقویت مساجد و محافل فرهنگی و دینی در بامداد روز چهارشنبه ۲۰ آذر ۱۳۷۴ هجری شمسی مطابق با هفتم رجب ۱۴۱۵ هجری قمری بر اثر سکته قلبی در سن ۸۷ سالگی در بیمارستان امام خمینی تبریز دار فانی را وداع گفت و به ملکوت اعلی پیوست.پس از مراسم تشییع آن عالم فرزانه پیکر مطهرش به شهر مقدس قم انتقال یافت و در قبرستان وادى السلام به خاک سپرده شد.
منبع: على احمدپور ترکمانى ؛ستارگان حرم، جلد ۴