- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
شبهه: مقامات عالى مانند نبوت و امامت و… چه افتخارى است براى پیامبران و امامان و اشخاص مقرب درگاه خدا ؟ خداوند اگر این مقامها را به هرکسی بدهد او هم پیامبر و یا امام می شد. پس این مقامات هیچ افتخاری برای انبیاء و امامان نیست.
پاسخ:
گاهى انسان خیال میکند که خداوند بدون حساب و کتاب، نعمتى را به فردى داده، در صورتى که این تصور درباره خدا اشتباه است. اشتباه با توجه به دو مسئله رفع میشود، یکى شناخت خدا و دیگرى دقت در قرآن کریم و کلمات معصومین(ع)
شناخت خدا:
وقتى اعتقاد داریم خدا غنى مطلق است و هیچ نیازى ندارد، عادل است و هیچ گونه ظلمى دربارهاش تصور نمیشود، حکیم است و هیچ کارى را بدون حکمت نمیکند، خالق همه موجودات عالم امکان است و همه مخلوق اویند و او به همه یک گونه نسبت دارد، با این اعتقاد اگر در بین مخلوقات، تفاوتى از لحاظ رتبه و مقام فرقهاى دیگر مشاهده کنیم که یکى افرشته است، دیگرى انسان، یکى پیامبر است و دیگرى امام، یکى عارف است و دیگرى عامى و… یقین پیدا میکنید منشأ تفاوتها در طرف مخلوقات است، نه در طرف خالق اگر یکى پیامبر اسلام شد و دیگرى ابوجهل میفهمیم زمینه پیامبر شدن در حضرت محمد(ص) بوده که خدایش به نبوت انتخاب نمود، و ابوجهل هم خودش راه جهنم را انتخاب کرد.
قرآن و کلمات معصومین (ع)
قرآن درباره اعطاى مقام امامت به حضرت ابراهیم(ع) میفرماید: “و اذا ابتلى ابراهیم ربَّه بکلماتٍ فأتمهن قال انّى جاعلک للناس اماماً، (به خاطر بیاورید، هنگامى که خدا ابراهیم را با وسایل گوناگون آزمود و او به خوبى از عهده آزمایش بر آمد، خدا به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم”. (۱)
یعنى ابراهیم پس از پیمودن مراحل آزمایش، لایق آن موهبت عظیم الهى شد. درباره حضرت یوسف میفرماید:
“و لمّا بلغ أشدّه آتیناه حکماً و علماً و کذلک نجزى المحسنین، هنگامى که به مرحله بلوغ و قوّت و تکامل جسم و جان رسید و آمادگى براى پذیرش وحى پیدا کردن ما حکم به او دادیم و این گونه نیکوکاران را پاداش میدهیم”.(۲)
جمله “کذلک نجزى المحسنین” شاهد گویا است بر این که هر کس شایسته مقامى باشد، خدا به او عنایت میکند و هیچ بخلى درباره خدا تصور نمیشود. این جمله کاملاً میرساند که اعمال صالح و شایسته یوسف(ع) او را آماده براى موهبت بزرگ الهى کرد.
درباره حضرت موسى میفرماید:
“وفتّناک فتوناً…؛
ما تو را بارها امتحان کردیم و سالها میان مردم مدین توقف کردى او بعد از آمادگى لازم و بیرون آمدن از کوره امتحانات، سرافرازى و پیروزى داراى قدر و مقامى شدی”.(۳)
از بیانات قرآن به خوبى روشن میشود عنایات و موهبتهاى الهى به افراد بر اساس لیاقت و شایستگیهاى آنها بوده است، نه این که بدون حساب و کتاب باشد، مثلاً خداوند قرعه کشیده و امامت به نام حضرت ابراهیم (ع) افتاده باشد.
اما کلمات معصومین (ع): در دعاى ندبه میخوانیم: “اولیائک الذین استخلصتهم لنفسک… بعد أن شرطتَ علیهم الزهد فى درجات هذه الدنیا الدنیه…، اولیایى که آنان را براى خود برگزیدى، پس از آن که زهد و پیراستگى را در زندگى این دنیاى پست بر از آنان شرط نمودى. آنان نیز شرط تو را پذیرفته و تو نیز از وفاى آنان آگاه شدی”
در زیارت حضرت زهرا(س) میخوانیم، “سلام بر تو اى امتحان شده، که خدا تو را در میدان امتحان و ابتلا، صابر و بردبار یافت”.(۴)
در زیارت حضرت امیرالمؤمنان على(ع)میگوییم: “سلام بر تو اى کسى که به عهد خدا وفا کردی”(۵)
از آن چه گفته شد روشن میشود مقامهاى معنوى که از طرف خدا به انسانها داده میشود، بر اساس لیاقتهاى خاصى است که افراد دارند و کاملاً حساب شده و دقیق است. خداوند با علم بى انتهایش تشخیص میدهد که چه کسى شایسته چه مقامى است.
قرآن میفرماید:
“و اللَّه أعلم حیث یجعل رسالته، خدا خودش بهتر میداند که رسالت را کجا قرار دهد.”(۶) در مقام ادعا برخى مدعى هستند که میتوانند آدم خوبى شوند، ولى وقتى موقع امتحان میشود، اکثریت مردود میشوند. سراسر تاریخ شاهد گویاى این مدعا است به قول مرحوم دکتر شریعتی اکثر دانشجویان در ایام تحصیل انقلابى داغ هستند و حرفها و ایدههاى خوب دارند، ولى وقتى فارغ التحصیل شدند و در صحنه اجتماع وارد شدند، اکثراً حرفهاى شان یادشان میرود و مشغول زندگى خود میشوند.
همه کسانى که در کربلا در صف مقابل امام حسین (ع) بودند، حقانیت حضرت را میدانستند، ولى دنیا پرستى مانع از آن شد که از حق حمایت کنند.از بین آنان عده کمى از جمله “حُرّ ریاحی” گفت: من هرگز بهشت را به دنیا نمیفروشم، و آمد به طرف امام حسین (ع) و ضربات شمشیر و نیزه و تیرها را به جان خرید و شربت شهادت نوشید و با اختیار خود سعادت ابدى را نصیب خود کرد.