- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
عوامل مؤثر در بروز پرخاشگری
نانجل، اردلی کارپنتر و نیومن (NANGLE ,ERDLEY,CARPENTER&NEWMAN-2000) پلگرینی و لانگ (PELLEGRINI & LONG-2002) و بونیکا، یشوا، آرنولد، فیشر و زلجو (BONICA ,YESHOVA,ARNOLD,FISHER&ZELJO-2003) مسئله پرخاشگری را یکی از مهمترین مسائل دوره نوجوانی (عاشوری و همکاران، ۱۳۸۷ :۳۹۰) معرفی کرده اند که ناشی از عوامل مختلفی است. از جمله:
* ناکامی
مهمترین عامل در ایجاد پرخاشگری از میان همه موقعیت ها، صرف نظر از عوامل فیزیولوژیکی ناکامی است. اگر فردی در رسیدن به اهداف خود با شکست مواجه شود، ناکامی حاصل شده احتمال پاسخ پرخاشگرانه را در او افزایش می دهد (زرگری مرندی، ۱۳۸۵ :۶۸).
* محیط زندگی
به این نکته مهم باید توجه داشت که همه انواع خشونت ها، اساساً نتیجه عملکرد مغز و عموماً ناشی از وضعیت محیط زندگی فرد است. به بیان دیگر، ریشه خشونت را می توان در تداوم تاریخی مبارزه و مقابله انسان با خطرها و تهدیدهای محیط زندگی فرد دانست که بر تفکر و رفتار او و چگونگی برخورد وی با تهدیدها و خطرها اثر می گذارد.
برای مثال، مردانی که برای دفاع از خود به خشونت ترغیب می شود تمایل بیشتری برای پرخاشگری دارند و در مقابل تهدیدهای جزیی، پاسخ خشونت آمیز می دهند (لطف آبادی، ۱۳۸۵: ۱۷۵و ۱۷۶).
*مسائل فرهنگی مربوط به نقش جنسی
تحقیقات اخیر نشان داده اند که مسائل فرهنگی مربوط به نقش جنسی، رشد رفتار پرخاشگرانه در پسرها را تقویت می کند.
بر اساس الگوهای فشار نقش جنسی، انتظارات ضد و نقیض از نقش جنسی بسیاری از مردان را در وضعیت غیر ممکن قرار می دهد. پسران و مردان از این که از عهده نقش جنسی خود بر نمی آیند، اغلب احساس شرم می کنند. گاهی این احساس شرم به رفتارهای دیگری مانند پرخاشگری منتقل می شود که قدرت بخش تر هستند. این گرایش، با الکسی تیمیا یعنی عدم توانایی در تعریف احساسات که در میان مردم مرسوم است، تقویت می شود (میکوچی، ۱۳۸۳: ۲۰۱).
* تنبیههای والدین و مربیان
بسیاری از پژوهش های انجام شده، بیانگر آن است که نوجوانان و جوانانی که پرخاشگر هستند، در دوره کودکی از طرف والدین خود مورد پرخاشگری زیادی قرار گرفته اند و این عمل را به نوعی رفتار مناسب در ذهن خود حک کرده اند و رفتار پرخاشگرانه در آنها رشد و تجلی یافته است و این مطلب برای آنها چنان تداعی می شود که «آنچه را که من انجام می دهم، انجام بده، نه آنچه را می گویم، زیرا رفتار عملی بیشتر از بیان تئوری مطالب اثر می گذارد».
به همین دلیل تنبیه، عامل فزاینده و تقویت کننده پرخاشگری است، زیرا علاوه بر این که سبب خشم و احتمالاً پرخاشگری کودک می شود، شخص تنبیه کننده نیز الگوی نامناسبی برای پرخاشگری کودک خواهد شد.
* تأیید رفتار پرخاشگرانه
عده ای از افراد، پرخاشگری و زورگویی را تقبیح نمی کنند، بلکه آن را نشانه شهامت و قدرت در فرد می دانند. این افراد، اعمال پرخاشگرانه خود و دیگران را مثبت، موجه و حتی لازم می دانند و به آن صحه می گذارند.
* تشویق رفتار پرخاشگرانه
گاهی اوقات برخی از والدین و مربیان به بهانه دفاع از خود به کودکشان می گویند: «از کسی کتک نخوری»، «تو سری خور نباشی» و مواردی از این قبیل که به طور وضوح به جای نشان دادن رفتارهای منطقی در مقابل برخورد با موانع، شخص را به پرخاشگری بی مورد تشویق می کنند (اکبری، ۱۳۸۵ :۱۹۳-۲۰۰).
* عوامل فرهنگی
پرخاشگری اغلب به وسیله اعمال یا گفته های دیگران برانگیخته می شود، اما می تواند به وسیله عوامل فرهنگی مثل: باورها، هنجارها و انتظارهای یک فرهنگ خاص که حاکی از آن است که پرخاشگری مناسب یا شاید حتی تحت شرایطی الزامی است نیز برانگیخته شود (بارون و همکاران، ۱۳۸۸ :۶۵۲-۶۲۸).
* تماشای خشونت
مطالعات مختلف حاکی از نقش بسیار زیاد تماشای برنامه های خشونت آمیز بر رفتار پرخاشگرانه است. به طور مثال، پژوهشی که به وسیله لینز و همکاران (LEYENS ET AL -1957) انجام شد، دو گروه از دانش آموزان در معرض مجموعه ای از فیلم های گوناگون قرار گرفتند. گروهی از آنها هر روز پنج فیلم خشن و گروه دیگر پنج فیلم غیر خشن مشاهده کردند. پس از مشاهده فیلم ها، رفتار دو گروه در فعالیت های روزمره مورد بررسی قرار گرفت.
گروهی که در معرض تماشای فیلم های خشن قرار گرفته بودند به شیوه های گوناگون رفتار پرخاشگرانه از خود نشان دادند. در پژوهش دیگری که توسط فیلیپس (PHILIPS-1983) انجام شد، وی به این نتیجه رسید که میزان کشتارها در آمریکا در روزهای بعد از مسابقات بوکس سنگین وزن به گونه معناداری افزایش یافته است (احمدی، ۱۳۸۲: ۱۳۹-۱۴۰).
وود، وانگ و کاچر (WOOD ,WONG & CHACHERE-1991) نیز نشان دادند که در مورد پسرها، تماشای خشونت می تواند پرخاشگری در روابط شخصی را به ویژه در کودکان افزایش دهد، که البته ۲۸ بررسی مشابه نیز این نتیجه گیری را تأیید کرده است (اتکینسون، اتکینسون و همکاران، ۱۳۸۵ :۴۱۸).
در ایران نیز پژوهشی با عنوان «تأثیر بازی های ویدیویی بر پرخاشگری دانش آموزان پسر سال پنجم مقطع ابتدایی شهرستان خرم آباد» ثابت کرد گروه های مورد آزمایش که پرخاشگرانه بازی کرده بودند، نسبت به گروه گواه، افزایش معناداری در پرخاشگری نشان داده اند (اکبری، ۱۳۸۵: ۲۰۰).
* تضاد در دستورات والدین
وقتی والدین، فرزند خود را به انجام کاری فرمان می دهند ولی بلافاصله او را از انجام آن کار باز می دارند و یا برعکس، کاری را که برای او تحریم کرده اند دوباره تجویز و باز تحریم می کنند، این بی دقتی، کودک را مردد و نگران می کند و ممکن است موجب پرخاشگری کودک شود.
* ناهماهنگی در روش تربیتی
اگر قوانین خانه هماهنگ و ثابت نباشد، کودک متوجه می شود که گاهی اوقات می تواند قوانین را زیر پا گذاشته، نافرمانی کرده و در برابر تغییرات مقاومت کند. به همین خاطر زمانی که تصمیم بگیرد، می تواند تشویق ها و تنبیه ها را که مشخص شده نادیده گرفته و پرخاشگری کند.
گسستگی کانون خانواده، فشار روانی و استرس (نساجی زواره، ۱۳۸۵ :۵۰و ۵۱). مقابله با تهدیدهای جسمی و روانی، نیاز شخصی نوجوان و جوان برای کسب قدرت (لطف آبادی، ۱۳۸۵: ۱۷۵و ۱۷۶)، هیجان طلبی بالا (شمس اسفند آباد، ۱۳۸۴ :۲۸)، دوگانگی و تضادهای درونی (نجفی پور، ۱۳۸۸: ۵۸)، یادگیری اجتماعی و مشاهده وقایع و اتفاقاتی مانند:
درگیری های اجتماعی، محدودیت های اجتماعی، تبعیض ها و بی عدالتی ها، زندگی در ارتفاعات خیلی بلند، تغذیه ناقص، جنگ (اکبری، ۱۳۸۵ :۱۹۳-۲۰۰)، در دسترس بودن ابزارهای پرخاشگری مانند اسلحه در محیط زندگی شخص، شلوغی و سروصدا، برانگیختگی جنسی تحت شرایطی خاص، مشکلات و محرومیت های اقتصادی، صدمات و آسیب های مغزی (صادقی و مشکبید حقیقی، ۱۳۸۵ :۴۶-۵۵)، بروز مکرر اضطراب و فشارهای روانی (حیدریان، ۱۳۸۳: ۷۲)، حذف رقیب، تشدید ناراحتی ها و تکرار آن (احمدی، ۱۳۸۲: ۱۳۸)، تربیت نادرست، کمبود عاطفه و محبت، (برکوویتز،۱۳۸۸ :۱۴۱)، انتقاد تند و غیر موجه، برتری نمایی و اظهارات اهانت آمیز به خصوص نسبت به خانواده، بالا بودن دمای هوا و مصرف الکل، از دیگر عوامل مؤثر در بروز پرخاشگری به شمار می روند (بارون و همکاران، ۱۳۸۸: ۶۵۲ -۶۲۸).
آثار و پیامدها
آنچه که باعث توجه پژوهشگران به پرخاشگری شده است، پیامدهای این گونه رفتارها مانند: ایجاد تصویر منفی در میان همسالان و معلمان، طرد از سوی همسالان، افت تحصیلی، مصرف مواد مخدر و به طور کلی بزهکاری در نوجوانان می باشد. نوجوانان پرخاشگر معمولاً توان مهار رفتار خود را ندارند و معیارها و ارزش های جامعه ای را که در آن زندگی می کنند به راحتی زیر پا می گذارند. در بیشتر موارد والدین و اولیای مدارس با آنها درگیری پیدا می کنند و گاهی نیز از مدرسه اخراج می شوند (عاشوری و همکاران، ۱۳۸۷ :۳۹۰).
همچنین پرخاشگری ممکن است موجب ایجاد خطر برای شخص پرخاشگر و دیگران شود و او را به آثار و عوارضی چون، وجود حالت نگران کننده، تنفس سریع و نبض تند، کند که بسیار خطرناک است، اختلال در دستگاه گوارشی، فشار وجدان پس از عمل خشونت بار، فرسودگی بیش از حد بدن، کتک خوردن، سرزنش شدن، مورد تحقیر و استهزاء قرار گرفتن و گاهی نقص عضو دچار سازد (صادقی و مشکبید حقیقی، ۱۳۸۵ :۲۰).
نگاهی به برخی آمارها و تحقیقات انجام شده
* آخنباخ و اِدِلبروک (ACHENBACH & EDELBROCK- 1977) ابعاد متفاوتی از اختلال های رفتاری را برای کودکان ارایه داده اند. آنها به دو بعد کلی با عنوان برونی سازی (EXTERNALIZATION) و درونی سازی (INTERNALIZATION) دست یافتند. از نظر آنها، کودکانی که دارای ویژگی های برونی سازی هستند، رفتارهای تهاجمی و پرخاشگرانه دارند، اما کودکانی که تحت عنوان درونی سازی طبقه بندی می شوند، دارای رفتاری ناپخته هستند و اغلب گوشه گیر می باشند (شهیم و همکاران، ۱۳۸۶: ۳۵۱).
*گرین (GREEN-1999) از مشاهدات تحقیقی خود نتیجه گرفت که پسران بیشتر از دختران دعوا به راه می اندازند، انتقام می گیرند و در دعوا از نیروی بدنی بیشتر استفاده می کنند؛ اما دخترها بیشتر جدال لفظی می کنند. شارپ (SHARP- 2000) نیز متوجه شد که پسرها به ویژه هنگامی که همراه دخترها هستند پرخاشگری بیشتری از خود نشان می دهند و دخترها هنگامی که با پسرها هستند از زمانی که همراه دخترهای دیگر هستند پرخاشگرتر می باشند (صادقی و مشکبید حقیقی، ۱۳۸۵: ۴۴).
*یافته های یک بررسی در ایران (۱۳۸۵) حاکی از آن است که در پرخاشگری اجتماعی، پسران میانگین بالاتری را نسبت به دختران از خود نشان می دهند، که البته این یافته، با نتیجه مطالعات گالن و آندروود (GALEN & UNDERWOOD) نیز همسو می باشد (شهیم و همکاران، ۱۳۸۶ :۳۵۷).
*یک مطالعه (۱۳۸۵) نشان داد که دختران و پسران ایرانی از نظر پرخاشگری رابطه ای تفاوت معناداری با یکدیگر ندارند و کودکانی که پرخاشگری رابطه ای به کار می برند نزد همسالان محبوبیت بیشتری دارند. نتایج این مطالعات با یافته های تحقیقات زی و همکاران (XIE ET AL-2003) و رز و همکاران (ROZE ET AL -2004) همسو می باشند (شهیم، ۱۳۸۶ :۲۶۹).
مهمترین اقدامات و راه کارهای پیشگیرانه و درمانی
کودکان خشونت گرا سعی می کنند از طریق خشونت فیزیکی یا لفظی، بر کودکان دیگر مسلط شوند. آنها معمولاً قربانیان خود را از میان افراد منزوی و بی نشان و آسیب پذیر انتخاب می کنند. این گروه از کودکان، با استفاده از خشونت، احساس می کنند که فرد مهمی هستند (محمودی، ۱۳۸۸ :۱۳).
اما با توجه به عواقب ناگوار پرخاشگری، باید از بروز آن جلوگیری کرد. البته باید توجه داشت که برای کنترل پرخاشگری، نباید دست به تنبیه کودک پرخاشگر زد. بلکه هدایت مناسب تنبیه در شرایطی معین از سوی والدین، مربیان و پلیس می تواند منجر به اصلاح رفتار پرخاشگرانه شود و در این صورت است که تنبیه، به شکل کنترل شده اِعمال شود.
اما به نظر می رسد بهترین روش برای کنترل پرخاشگری، آن باشد که کودکان بیاموزند چگونه خشم خود را کنترل کنند و با توجه به رفتارهای اجتماعی دیگران، به هدایت مطلوب کنش های خویش و اداره فرصت های وقوع پرخاشگری بپردازند (برکوویتز، ۱۳۸۸: ۱۴۲).
در همین راستا و به منظور جلوگیری و کاهش پرخاشگری کودکان، نوجوانان و جوانان، والدین می توانند اقدام های مناسبی را انجام دهند. اطلاع از ویژگی های هر مرحله از رشد، تقویت رفتارهای اجتماعی فرزندان مانند:
همکاری کردن، مشارکت کردن، ابراز همدردی و همدلی، گوشزد کردن عواقب احتمالی رفتار پرخاشگرانه، تنبیه ملایم فرد پرخاشگر، تنبیه الگوهای پرخاشگری، دور کردن فرد پرخاشگر از مکان پرخاشگری، تقویت رفتارهای مغایر با پرخاشگری، ارائه مجموعه ای از استدلال ها در مورد خطرات و عواقب پرخاشگری با شخص پرخاشگر یا قربانیان پرخاشگری (صادقی و مشکبید حقیقی، ۱۳۸۵ :۵۶-۶۰)، دست زدن به پرخاشگری در تخیل، از بین بردن قرینه های محیطی مؤثر در فراخونی پرخاشگری، منزوی کردن پرخاشگری و ممانعت از کامیابی آن (بیابانگرد، ۱۳۸۷: ۲۳۹و ۲۴۰)، ایجاد فرصت های مناسب و کانال های صحیح و مورد قبول اجتماع مانند:
فعالیت ها و مسابقات ورزشی یا نقاشی و انواع هنرهای دراماتیک (نوابی نژاد، ۱۳۸۱ :۷۹)، فراهم کردن امکان تخلیه هیجانی، جلوگیری از تماشای فیلم های خشن، آموزش مهارت های اجتماعی (احمدی، ۱۳۸۲ :۱۴۲و ۱۴۳)، شناسایی نقاط قوت و ضعف فرزندان، تکیه بر نقاط مثبت و تقویت روحیه آنها، کمک به مسئولیت پذیر شدن فرزندان، توجه به علاقه ها و سرگرمی های آنها به منظور پرورش استعدادهایشان، تقسیم کارها در خانه میان همه اعضاء، کمک به فرزندان برای تطبیق آنها با شرایط و برقراری ارتباط مؤثر و بهتر با دیگران (فریور، ۱۳۸۷: ۹)، کنترل خشم به شیوه شناختی رفتاری (آذریان، احمدی و فاتحی زاده، ۱۳۸۶ :۷۰)،
فراهم ساختن شرایط تفریح سالم، استراحت کافی و به موقع، ورزش مناسب (زرگری مرندی، ۱۳۸۵ :۶۹)، افزایش مهارت همدلی و افزایش آگاهی فرزندان نسبت به رنجی که بر اثر پرخاشگری آنها در افراد یا حیوانات به وجود می آید، توجه بیشتر به فرزندانی که پرخاشگری نمی کنند به جای فرزند پرخاشگر و ملزم کردن او به یافتن الگویی مطلوب برای خود و اجرایی کردن رفتارهای الگوی انتخاب شده، از مهمترین اقداماتی هستند که والدین باید به آنها توجه داشته باشند (نجفی پور، ۱۳۸۸ :۵۹).
منبع مقاله: کاوه، محمد؛ (۱۳۵۳) آسیب شناسی بیماری های اجتماعی؛ تهران؛ جامعه شناسان؛ چاپ اول.