- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
اشاره:
خانم آن سوفی روآلد (۱) ،محقق رشته ادیان در دانشگاه لوند سوئد که خود در سال ۱۹۸۲ به دین اسلام گرویده است، اظهار می دارد که دیدگاهها و راه حلهای سنتی، مناسب و پاسخگوی شرایط در اروپای امروز نمی باشد. بنابراین، مؤمنین در پی یافتن پاسخهای نوین بر مبنای شریعت برای مسائل می باشند. وی اشاره می نماید: در رویارویی میان اسلام و اروپا، ما به سوی نوعی هضم و جذب فرهنگی پیش می رویم و در طول بیست الی سی سال اخیر، نوعی همنوایی و هماهنگی میان ادیان در حال شکل گیری است.
در دهه ۱۹۸۰، فضای حاکم بر محافل اسلامی به شدت از گرایشات سنتی آکنده بود، اما این وضع، در آغاز دهه ۱۹۹۰، دگرگون گردید. مسلمانان، بالاخص آنهایی که روشنفکر و اهل فضل بودند، شروع به افهام مسائل فرهنگی و دینی به نحو دیگری نمودند. قوانین دینی یا شریعت، عمدتا توسط مردان مورد تفسیر واقع شده، اما زنان و نیز افرادی که دوستدار اصلاحات می باشند، اکنون خود به منابع دینی رجوع می نمایند. آنها به کنکاشی نوین در این زمینه مشغولند و تفاسیری از این منابع ارائه می نمایند که موافق و متناسب با آن واقعیتی است که در آن زندگی می نمایند.
خانم روآلد که دارای درجه دکترای تاریخ ادیان است، رساله خویش را در باب جنبشهای اسلامی در اردن و مالزی، بالاخص جنبش اخوان المسلمین، نوشته است.
او می گوید: تحولاتی که در این زمینه، یعنی در رویارویی میان اسلام و اروپا، صورت می گیرد، می تواند منجر به بروز تفاسیر نوینی بر اساس قوانین اسلامی، شریعت، شود. و نیز اشاره می نماید، برای مثال، بر اساس فهم سنتی از اسلام، قاضی شدن زنان در دادگاههای اسلامی با مشکل روبروست، گرچه در قرن سیزدهم میلادی (قرن هفتم هجری قمری) یکی از علمای اسلامی به نام ابن حزم (۲) بر این نظر بوده که زنان نیز می توانند قاضی شوند. اما این مساله بعدا مورد غفلت واقع شده است. با وجود این، اکنون در رویارویی فرهنگی با غرب که در آن مانع و رادعی برای قاضی شدن زنان وجود ندارد، این نوع تفسیر از اسلام مطرح شده است. نمونه دیگر در باب برداشتهای نوین از اسلام، مربوط به نگاهداری فرزندان پس از طلاق میان زن و شوهر است; قانونی که تاکنون در این رابطه ثابت بود، می گوید: هرگاه زنی مجددا ازدواج نماید، حق نگاهداری فرزند یا فرزندان خود را از ازدواج قبلی ندارد. در حالی که شیخ دارش (۳) که تا هنگام فوت خویش در سال ۱۹۹۷، در لندن می زیست، در ابتدا نیز همین رای و نظر را قبول داشت، اما وی ده سال پس از آن، نظرش را تغییر داد و اظهار داشت: به شرطی که سعادت فرزندان مدنظر باشد، زن می تواند این کار را بنماید. شیخ دارش در این باب، به اصلی در اسلام ارجاع می دهد که در آن، سعادت و نیکبختی فرزندان، مورد گفت و گو قرار گرفته است. البته وی این مساله را رد می نماید که تفسیری نوین از اسلام ارائه نموده است، بلکه تاکید دارد که این تفسیر را در کتب و منابع قدیمی یافته است.
وی در پاسخ به سؤالی مبنی بر اینکه با التفات به تحولات و دگرگونیهای امروزه، آیا اسلام مجبور است خود را با اروپا وفق دهد؟ معتقد است سنت گرایان دارای این گرایش هستند که خود را در درون چارچوبی محدود، محصور و زندانی نمایند. این گروه احساس تهدید از تحولات می نمایند. بنابراین، خود را منزوی می نمایند، در حالی که برداشتها و تفاسیر نوین از اسلام، ابدا روندی منفی نمی باشد و نیز امری لازم قلمداد می گردد. اما در اینجا نباید این شبهه پدید آید که اسلام می خواهد خود را با اروپا انطباق دهد، اما برای اینکه یک دین بتواند حیات و تحرک خود را حفظ نماید، بایستی بتواند برای سؤالات و مسائل نوین پاسخهای اساسی داشته باشد.
ترجمه: حمید غفاری
پی نوشت:
۱. Anne Sofie Roald
۲. Ibn Hazm
۳. Darsh
منبع :اسلام و غرب ؛ فروردین ۱۳۷۸، شماره ۲۰