- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
مرورى بر وضعیت مدگرایی از گذشته تاکنون
این روزها مساله حجاب و نحوه برخورد با پدیده بدحجابی و مدزدگی در پوشش جوانان مسالهای اجتماعی و سیاسی شده است. با این که همه اذعان دارند باید این مساله فارغ از سیاستزدگی و کشمکشهای بیسرانجام سیاسی مورد توجه قرار گیرد اما خروج از این مساله نیز نمیتواند به آسانی صورت گیرد چه آن که مساله حجاب در ایران معاصر از اساس با یک توطئه سیاسی پدید آمد. اما میتوان با هوشمندی و تدبیر عاقلانه و پرهیز از غوغاسازی با این پدیده به عنوان یک مساله فرهنگی ـ اجتماعی برخورد کرد و راهی برای گذر از آن جستجو کرد.
مد از کجا پیدا شد
نوع پوششی که امروز «مد» نامیده میشود، همراه با تعمیق مدرنیته و تجددگرایی در متن جامعه ایرانی رایج شد. هنگامی که رضاخان با قلدری و با پشتیبانی عوامل استعمار در ایران یک «دولت شبه مدرن» بنا کرد از سوی یک محفل روشن فکری هشت نفره که اتاق فکری رژیم رضاخانی را تشکیل میداد وی مامور شد تا با سنتزدایی تجددگرایی را از طبقات اشراف به طبقات زیرین جامعه تحمیل کند.
تاسیس سازمان «وعظ و خطابه» برای کنترل نهادهای تبلیغی ـ دینی کلاه پهلوی و لباس متحدالشکل کشف حجاب نظام دیوانسالاری شبه مدرن و حتی تغییر سبک معماری از خامه اندیشه همین محفل بود.
از این میان پیشنهاد لباس متحدالشکل و کشف حجاب به یحیی دولت آبادی باز میگشت. او از بانیان ازلی و فراماسونر بود و با طرح این پیشنهاد برای رضاخان عملا مبارزه با شؤون ظاهری انسان مسلمان به مبارزه برخاست.
وی نخستین ایرانی است که در مجامع عمومی از همسر و دخترانش حجاب را برداشت و رضاخان را نیز به این کار تشویق کرد. البته پیش از وی، طاهره برغانی (قره العین) مرید سیدکاظم رشتی که بعد جزو اصحاب «الحی» علی محمد باب شده بود با کشف حجاب این اقدام را جزو آموزههای دینی باب معرفی کرده بود.
از آن پس قزاقها مامور شدند تا هر جا بانوی محجبهای میبینند به زور چماق و سرنیزه حجاب آنها را بردارند. در برخی از محلات و شهرهای کشور نوامیس مردم سالها از روی بام یا حفرههایی که بین خانههای خود و همسایه ایجاد کرده بودند رفت و آمد میکردند تا با قزاقها و گزمههای رضاخانی مواجه نشوند.
بالاخره مصرف رضاخان پایان یافت. اما جالب اینجاست که محفل روشن فکری که نظام رضاخانی را هدایت میکرد با رفتن رضاخان پابرجا ماند و از این پس پروژه مدرنیزاسیون را به محمدرضا دیکته میکرد. بعد از رضاخان آنان دریافتند که دیگر برخوردهای قلدرمآبانه کارکرد خود را از دست داده است بنابراین پروژه سنتزدایی و تجددآفرینی را با اقدامات نرمافزاری و خزنده ادامه دادند.
از این پس تغییر در شؤون فرهنگی و اجتماعی جامعه با همان شدت و حدت ادامه یافت اما نوع مواجهه ظریفتر بود. همین زمان، بازار مددسازی و سالنهای مدنمایی با پشتیبانی دولت گرم شد.
جهانشاه و اولین کانون مدنمایی چگونگی حمایت پشتیبانی رژیم سفاک پهلوی از مدسازی و مدنمایی را میتوان در زندگی و احوالات خانم «زینت جهانشاه» به خوبی مشاهده کرد؛ البته برای یافتن ارتباط سازمانی وی با دربار تامل بیشتری کرد اما همین سرگذشت و فعالیتهای او به خوبی نمایانگر روند «مدرنیزاسیون نرم در بعد پوشش جامعه» پس از مدرنیزاسیون سخت رضاخانی» است.
زینت جهانشاه، دختر سرهنگ حبیب الله فرود بود و تا زمانی که در ایران بود در دبیرستان «ژاندارک» تحصیل میکرد. این دبیرستان با حمایت فرانسویان در تهران دایر شده بود و ویژه فرزندان اعیان و اشراف بود. سرهنگ فرود زمانی سرپرست محصلان وزارت جنگ شد و برای رتق و فتق امور این محصلان به آلمان رفت.
او در این سفر دختر خود را نیز همراه برد و او را برای ادامه تحصیل به مدرسه دخترانه «لته فراین» سپرد. این مدرسه یک آموزشگاه بینالمللی بود و دانش آموزانی از اقصی نقاط جهان داشت. اغلب این دانش آموزان دختران شخصیتهای سیاسی و متمولی بودند که برای آموختن آداب زندگی مدرن به این مدرسه اعزام میشدند.
در این مدرسه، خانهداری متجددانه و اموری چون «تندنویسی»، «ماشیننویسی»، «حقوق زن»، «پرندهشناسی»، «جانورشناسی»، «پرورش گل و گیاه خانگی»، «آشپزی»، «سفرهآرایی»، «خیاطی»، «لباسشویی»، «اتو و رفو کردن و وصله کردن لباس»، «شوهرداری»، «رقص»، «موسیقى»، «مهماندارى» و… تدریس میشد.
جهانشاه یکسال و نیم در این مدرسه درس خواند و سپس با یک افسر جوان ازدواج کرد. بعد از آن برای اقامتی که دو سال و نیم طول کشید راهی برن ـ پایتخت سوئیس ـ شد. او در این شهر کار خیاطی حرفهای را با جدیت ادامه داد و دوره آموزشی خود را تکمیل کرد.
سپس با شوهرش که مامور خدمت در فرانسه شده بود راهی پاریس شد و فرصت مهیاتری برای ادامه کار حرفهای خود در پیش رو یافت. فرهنگ شیکپوشی و راحتطلبی مردم فرانسه از سالهای دور، پاریس را به شهر مدسازی تبدیل کرده بود.
او در این شهر نزد «پیر بالمن» که از معروفترین خیاطان اروپا بود طراحی دوخت و دوز و شیوههای اداره یک نمایشگاه مد و مشتریداری را آموخت. یک سال بعد و در حالی که جنگ جهانی پایان یافته بود او و همسرش به ایران بازگشتند و همان سال (۱۳۲۱) نخستین کارگاه و نمایشگاه لباس مد فرنگی را در ایران دایر کرد.
این نمایشگاه که در خیابان امیریه تاسیس شده بود، ابتدا با ۵ کارگر کارش را شروع کرد اما به زودی با جذب مشتریانی از زنان اشراف و درباریان، به یک فروشگاه و نمایشگاه بزرگ و مجهز تبدیل شد.
او با جذب تعدادی دختر و زن جوان که جدیدترین لباسها را پوشیده بودند برای زنان اعیان و اشراف برنامه نمایشی ویژه ترتیب میداد و آنان را به خرید کالاهای خود تشویق میکرد تا این که نمایشگاه و فروشگاه وی به عرضهکننده لباس مد و معیار تبدیل شد و بقیه نمایشگاهها و فروشگاهها نیز از الگوهای وی تبعیت میکردند.
قیمت یک پالتوی زنانه در نخستین روزهای فروش ۱۰۰۰ ریال بود. در آن ایام کارمزد روزانه یک کارگر ساده کمتر از ۵ ریال بود. او تا سال ۱۳۴۷ کار خود را ادامه داد و بعد با واگذاری فروشگاه و نمایشگاه خود به دخترش خود را بازنشسته کرد.
مفهومشناسی مد
مد در لغت، به معنی سلیقه تازه و روش جدید است اما در اصطلاح، به تغییر سلیقه ناگهانی گروهی از افراد گفته میشود که منجر به گرایش به انجام رفتاری خاص یا مصرف کالای به خصوصی یا در پیش گرفتن سبکی خاص در زندگی میشود.
این واژه به واژگانی چون مدرن مدرنیته و مدرنیراسیون نزدیک است. در اروپای قرون وسطی از این واژهها پرهیز میشد و مقوله جدید و بدیع با واژه «نیو» توصیف میشد. شیء یا پدیده نو (نیو)، امر تازهای بود که متعلق به ساحت آسمانی و ناشی از آفرینشگری خداوند و خلاقیت الهی بود اما پدیده «مدرن» و «مد» متعلق به ساحت زمینی و دهری بود.
مد، ناشی از اراده انسان برای خلاقیت بود و مفهومی نزدیک به «بدعت» در فرهنگ اسلامی داشت. اما همزمان با سنتزدایی در امور اجتماعی اروپا در عصر روشنگری واژههایی چون مدرن و مد نیز تقدیس شدند و بیشتر مقبولیت عمومی یافتند.
از سیر مفهومی این واژه که بگذریم امر نو و جدید به خودی خود نه بد است و نه خوب. انتخاب مد امری مباح است که اگر نوع آن در تعارض آشکار با سنتهای الهی و هنجارهای فرهنگی جامعه باشد امری مذموم و ناپسند میشود.
نباید از نظر دور داشت که مدگرایی و حد افراطی آن «مدزدگی» تنها شامل لباس و کالای خاصی نمیشود.
اقشار و طبقات اجتماعی هریک به نوعی از مد استقبال میکنند و گاه گرفتار مدزدگی میشوند چنانکه مقولاتی چون ناسیونالیسم پس از این که امواج ناسیونالیستی در اروپا رایج شد در کشورهای دیگر نیز مد مطلوب روشنفکران شد و در برخی مواقع به حد افراطی به قومیتپرستی و بروز نبردهای خونین قومی در کشورهای اسلامی انجامید. امروز هم آسیبهای مدزدگی را در میان برخی نخبگان و شبه روشنفکران میبینیم.
پدیده نو و فطرت انسانی
وقتی خواص و روشنفکران جامعه در جستجوی امر نو و بدیع هستند، توقع نابهجایی است که از جوان بخواهیم تمنای امر نو را نداشته باشند. آدمی فطرتا موجودی کمالطلب است و تمنای امر نو و پدیده جدید را اگر با دیگر کمالات انسانی مغایر نباشد در راستای همان کمالخواهی میبیند.
نوخواهی و نوگرایی به معنای عام آن، مقولهای فطری است و در قلب آحاد جامعه انسانی به ویژه انسانهای صافی ضمیر جوشش دارد. طبع جوانی که کمتر به آلایشهای دنیوی گرفتار شده است نیز بیش از پیش این امر فطری را جستجو میکند.
جامعه ایرانی نیز همواره نوخواه و نوگرا بوده و گاه در مواردی خواص پیشگام دیگر جوامع در تمنای امور نو بوده است. استقبال شایان جامعه ایرانی از اسلام به عنوان آئینی نو که در اصول و مبانی با ادیان الهی پیشین مشترک بود اما از تحریفات و آلایشها به دور بود از یک منظر ناشی از همین نوخواهی فطری است که با فطرت توحیدگرایی و خداجویی ایرانیان ممزوج شده بود.
مقام معظم رهبری در این خصوص تصریح میکنند: «تقلید فرهنگی، خطر خیلی بزرگی است اما این حرف اشتباه نشود با این که بنده با مد و تنوع و تحول در روشهای زندگی مخالفم نخیر مدگرایی و نوگرایی اگر افراطی نباشد اگر روی چشم و هم چشمی و رقابتهای کودکانه نباشد عیبی ندارد.
لباس و رفتار و آرایش تغییر پیدا میکند مانعی هم ندارد اما مواظب باشید قبلهنمای این مدگرایی به سمت اروپا نباشد این بد است. اگر مدیستهای اروپا و آمریکا در مجلاتی که مدها را مطرح میکنند فلان طور لباس را برای مردان یا زنان خودشان ترسیم کردند آیا ما باید اینجا در همدان یا تهران یا در مشهد آن را تقلید کنیم».
بنابراین استقبال از اندیشه نو برای نخبگان و کالای نو برای عامه به خودی خود نه تنها مذموم نیست بلکه مطلوب و منطبق با کمالخواهی آدمی است. از این رو در فرهنگ اسلامی بر خلاف فرهنگ قرون وسطی تمنای امر جدید مقولهای پذیرفته شده است.
اما مانند فرهنگ مدرن جستجوی پدیده نو و تمنای مقوله جدید در گزینشی هواخواهانه و نفسانی صورت نمیپذیرد و یله و رها نیست. انسان مسلمان مقوله نو را با خرد و دانش خود میسنجد و اگر آن را با سنتهای الهی مغایر ندید برمیگزیند.
آثار و نتایج مدگرایی و مدزدگی
نوخواهی در پوشش و مدگرایی آثار مثبت و منفی خود را دارد. آثار خوب و بد آن را میتوان در موارد زیر برشمرد:
الف) نوخواهی موجب رونق یافتن کارگاههای تولیدی میشود و اگر کارگاههای داخلی بهتر بتوانند به این امر مبادرت کنند میتوان فضای مناسبی را برای افزایش کارآفرینی تولیدکنندگان داخلی فرض کرد.
ب) میل به مقولات نو در پوشش و آرایش امری فطری است و ما در سیره اولیای خدا نیز توجه به صورتی و لباسی آراسته را مشاهده میکنیم. آراستگی لباس از نظر روحی نیز آثار مثبتی داشته و موجب نشاط و شادمانی فرد آراسته و اطرافیانش میشود.
درباره فواید و آثار آراستگی فقیهان سلف مانند ملامحمدباقر مجلسی در حلیه المتقین ـ مباحث مبسوطی را طرح کرده بودند.
ج) مدزدگی و افراط در نوخواهی موجب اسراف و تبذیر در امور زندگی میشود. به ویژه اگر در داخل کشور پاسخ کافی به تمنای مدخواهی داده نشود ـ چنانکه اکنون این گونه است ـ وارادت و خروج گسترده ارز و سرمایههای ملی موجب ورود آسیب به اقتصاد کشور میشود.
د) گرایش کورکورانه و فاقد تعقل و انتخاب به مد به ویژه در پوشش و آرایش موجب تهدید هویت و شان آدمی میشود. به همین دلیل همه مراجع عظام پوشیدن لباس شهرت ـ لباسی که عرف جامعه نمیپسندد ـ را حرام عنوان میکنند.
ممکن است درباره مصداق لباس شهرت اختلاف نظر در میان باشد اما در این که پوشش خلاف عرف و ناهنجار حرام است مورد نظر همه عالمان دینی میباشد. به علاوه پوشش ناهنجار میتواند موجبات فساد و فروپاشی اخلاقی و خانوادگی را در جامعه فراهم کند. این محور از مقولات مورد توجه دشمنان اسلام است.
مد و نهادهاى فرهنگى
بنا بر آنچه گفته شد مبارزه با نوخواهی نه تنها بیفایده و در تعارض با فطرت انسانی است بلکه امری مذموم و ضد فرهنگی است. اما اکنون با پدیدهای در جامعه مواجه هستیم که از ظواهر برخی جوانان جامعه ما صورتی ناپسند و نامطلوب ایجاد کرده است.
این امر ناشی از «عدم پاسخگویی» نهادهای متولی فرهنگ عمومی به نوخواهی و نوجویی جوانان از یک سو و «پاسخگویی» مثبت مراکز و نهادهایی دیگر به این نیاز فطری است.
این مراکز و نهادهای دیگر که یا با فرهنگ اسلامی ـ ایرانی آشنا نیستند و یا اساسا با آن تعارض دارند و در خدمت غرب و دشمنان اسلام هستند میکوشند با جلوهگری مداوم به نیاز فطری نوخواهی جامعه پاسخ مثبت بدهند.
بدیهی است که جوان به ویژه اگر دارای ضعف هویتی بوده و تعلق عمیقی به فرهنگ ایرانی ـ اسلامی نداشته باشد در این میان به پذیرش محصولات مراکز مد آفرین میپردازند. در این میان آنهایی هم که به هویت و تعلقات فرهنگی خود پایبند هستند در حسرت محصولات نو میمانند و فطرت نوخواهی خود را در این بعد سرکوب میکنند.
حتما بسیاری از مراکز تولید کالاها و پوشاک علاقه وافری به فرهنگ ایرانی دارند و خود نیز دغدغه خوبی برای پاسخگویی مناسب به نوخواهی جوانان دارند اما اگر بدون حمایت رسانهای و تبلیغاتی دست به چنین اقدامی بزنند دچار ورشکستگی شده و از بازار تولید و عرضه خارج میشوند.
البته مراکز تولیدی و توزیعی خاصی هم هستند که با حمایت مالی سنگین خود را تبلیغات شبکههای ماهوارهای هماهنگ کرده و ضمن سوداگری بسیار روند مدزدگی و هنجارشکنی را تشدید میکنند.
اگر این مراکز با الگوها و معیارهای مبنایی پوشش اسلامی آشنا باشند و انگیزه سیاسی ویژهای برای مبارزه با فرهنگ ایران نداشته باشند و از حمایت مالی و تبلیغاتی نهادهای مسوول هم بهرهمند باشند میتوانند با ارائه محصولات جذاب به نیاز نوخواهی جوانان پاسخ دهند.
اگر ۲۰ سال پیش به پیشنهاد مقام معظم رهبری مبنی بر طراحی لباس ایرانی پاسخ مثبت داده میشد امروز دیگر با پدیده مدزدگی و هنجارشکنی و پوششهای ضد فرهنگی مواجه نبودیم و یک نسل در پوشش خود جلوتر بودیم. طبیعی است که اگر تا ۲۰ سال دیگر این اقدام را به تاخیر بیندازیم بیشتر ضرر کردهایم.
مدسازی و مدآفرینی برای پوشش و آرایش ظاهر باید ضمن زیبایی واجد نیازها و مطلوبیتهای جامعه ایرانی باشد و با فرهنگ اسلامی و حفظ شؤون حجاب اسلامی سازگار باشد. برخوردهای ممنوعیتساز باید به موارد محدود منحصر باشد و باید در رتبه و مرتبت به عنوان آخرین راهکار در دستور کار باشد.
یادمان نرود که نوع پوشش افراد یک جامعه مهمترین شاخص فرهنگی آن جامعه است و اگر ما برای جامعه خود لباس زیبا متین فاخر و در عینها بهنجار عرضه نکنیم همچنان دیگران بر تن جامعه ما لباسی خواهند پوشاند که معلوم نیست برازنده فرهنگ متعالی ایرانیان باشد.
منبع: روزنامه جمهورى اسلامى؛ عبدالعزیز رضوانى