- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- 0 نظر

اگر از بالغین در مورد مشکلات مدارس سؤال شود، ندرتاً ممکن است به قلدرى به عنوان یک مشکل اشاره نمایند، حال آن که قلدرى میتواند از مشکلات جدى در مدارس باشد.
قلدرى سوء استفاده از قدرت است. پدیدهاى است تکرارى که در آن قویترها بر ضعیفترها غلبه میکنند. قلدرى میتواند به سه نوع کلامى، جسمى یا روانى صورت گیرد. قلدران مدرسه بچههایى را که نمیتوانند از خود دفاع کنند مکرراً مورد طعنه، ناسزا، آزار، تهدید و تمسخر قرار میدهند.
آنها ممکن است قربانیان خود را با القاب نامناسب صدا بزنند، ظاهر و رفتار آنها را مسخره نمایند، اداى آنها را درآورند، آنها را از زمین بازى بیرون کنند و خوراکى، پول یا دیگر وسایل آنها را بدزدند یا به زور بگیرند. بعضى اوقات قربانیان مورد تهاجم فیزیکى نیز قرار میگیرند، مثلاً ممکن است لگد یا کتک بخورند، نیشگون گرفته شوند، هل داده شوند، یا در اتاق حبس گردند. نوع زیرکانه و غیر مستقیم قلدرى که در دختران شایعتر است، بیاعتبار کردن دیگران در محیط مدرسه است.
کوچک کردن اطرافیان با شایعه پراکنى، پخش دروغهاى کینهتوزانه، سخن چینى، فاش کردن رازهاى دیگران، پخش نوشتههاى زشت، طرد نمودن، بیاعتنایى و کنار گذاشتن هم شاگردیها از فعالیت هاى گروهى میتواند از این نوع قلدر بازیها باشد. پسران بیشتر با تهدید و آزار جسمى قلدرى میکنند اما استفاده از آزار کلامى و روانى در دختران قلدر شایعتر است. قلدرى کلامى یا روانى میتواند به اندازه انواع جسمانى آن آسیب زننده باشد.
قلدرى، پدیدهاى بسیار شایع است. در پژوهشى که در سال ۲۰۰۱ توسط مؤسسه ملى سلامت کودکان آمریکا صورت گرفت نزدیک به ۳/۱ دانشآموزان به نوعی پدیده قلدرى را تجربه کرده بودند: ۱۳% به عنوان قلدر، ۱۱% به عنوان قربانى و ۶% به عنوان هر دو. حدود ۱۰% آنها هفتهاى یک مرتبه یا بیشتر با این پدیده روبرو شده بودند. قلدرى در پسرها سه برابر دخترها و در اوایل نوجوانى (۱۴-۱۱ سالگى) شدیدتر گزارش شده بود.
پسران قلدر معمولاً هر دو جنس پسر و دختر را مورد آزار قرار میدهند ولى دختران قلدر نسبت به هم جنسان خویش قلدرى میکنند. قلدرى اغلب مؤثر واقع میشود بنابراین تداوم مییابد.
خصوصیات فرد قُلدر (Bully’s characteristics)
افراد قلدر اغلب نترس و تهاجمى هستند و متکى به نفس به نظر میرسند. آنها مشهور و حتى نزد عدهاى محبوب هستند و اغلب گروهى از هواداران آنها را همراهى میکنند. مهارتهاى اجتماعى، توانایى مدیریت، مهارت دوست یابى و جاذبهاى که هواداران را دور آنها جمع میکند در آنان فراوان است. به همین سبب ممکن است حتى مورد تحسین یا غبطه نیز قرار گیرند. آنها پر انرژى، پرخاشگر، مزاحم و قانون شکن هستند و رفتارهاى ضد اجتماعى انجام میدهند.
شرمندگى و احساس گناه در آنها دیده نمیشود و نسبت به دیگران احساس همدردى ندارند. به قدرتهاى خود متکى هستند و دنبال نشانههاى ضعف و انفعال در دیگران میگردند تا قربانیان خود را انتخاب نمایند.
ممکن است ایجاد اضطراب در قربانى، تحسین شدن ضمنى توسط تماشاچیان و پاداش هاى عینى مانند پول و وسایلى که دزدیده شده است، براى شخص قلدر لذت بخش و همراه با احساس قدرت باشد. آنها راه خود را میروند، براى هر موضوع پاسخى در چنته دارند و ماهرانه خود را از مخمصهها نجات میدهند. قلدران اغلب موفق میشوند، بنابراین به روش خود ادامه میدهند .
دروغ گویى، دزدى، فرار از منزل، آزار حیوانات، غارتگرى، سخن چینى، سیگار کشیدن، مصرف الکل و مواد غیر قانونى و فعالیتهاى جنسى زودرس نیز جزو الگوى قلدرى محسوب میشود. بعضى قلدرها دچار اختلال بیش فعالى کم توجهى (ADHD) هستند. برخى نیز در منزل مورد سوء رفتار قرار دارند و همین باعث میشود دیگران را در مدرسه مورد سوء رفتار قرار دهند.
در خانواده قلدرها تنبیه بدنى، سابقه قلدرى در والدین، مشکلات زناشوئى، مصرف الکل، پرخاشگرى و عصبانیتهاى مهار نشده شایع است. در قلدرها بر خلاف ظاهر مطمئنى که دارند درصد بالائى از اختلالات خلقى (تقریباً برابر با میزان اختلالات خلقى در قربانیان قلدرى) گزارش شده است. پیش آگهى قلدرى بد است.
در یک تحقیق از هر ۴ پسرى که در ۸ سالگى شدیداً پرخاشگر بودند، یک نفر در ۳۰ سالگى پرونده کیفرى داشت. این میزان در جمعیت عادى یک نفر از هر ۲۰ پسر است. بعضى قلدرها ممکن است اعتماد به نفس پایین داشته باشند و تنبل، کند ذهن و ابله به نظر برسند. در هرحال قلدرها از هر نوع که باشند نیاز به مداخلات روانپزشکى دارند.
خصوصیات فرد قربانى (Bullied’s characteristics)
بچههایى که مورد قلدرى قرار میگیرند (قربانیان) معمولاً (نه همیشه) ریزجثهتر، کم سنتر، ضعیفتر و داراى اعتماد به نفس و محبوبیت کمتر هستند. آنها ترسو هستند، نمیتوانند احساسات خود را بیان کنند و مهارتهاى ارتباطى ضعیفى دارند. تنها و خجالتى هستند و استعداد افسردگى و اضطراب در آنها بالا است.
بعضى سعى میکنند درماندگى، عصبانیت و ترس خود را پنهان نمایند و در درون به خاطر وضعیت خود غصه میخورند. بعضى احساس خود را با ناراحتى و گریه نشان میدهند.
در هر حالت آنها بیشتر مورد تمسخر قرار میگیرند تا همدردی. بچههاى دیگر آنان را به عنوان ضعیف و درمانده میشناسند و کوششى براى مداخله نمینمایند. احساس ضعف و درماندگى، انزوا و شرم قربانیان را افزایش میدهد. آنها نومیدانه تلاش میکنند توسط قلدرها مورد پذیرش قرار گیرند. کوشش میکنند دیگران را راضى نگاه دارند ولى با شکست مواجه میشوند. این تلاش هاى بیثمر و شکستهاى مداوم آنها را متقاعد میکند که افرادى کودن، بیارزش و نفرت انگیز هستند.
آثار آسیبدیدگى میتواند در لباس ها، وسایل یا بدن آنها یافت شود. ممکن است نشانههاى اضطراب مانند شب ادرارى، از جا پریدن، پس رفت تکاملى، ناخن جویدن، قوز کردن و گوش به زنگ بودن در آنها دیده شود. تغییرات شخصیتى، بدخلقى، گریه، عصبانیتهاى ناگهانى، خستگى، فراموشکارى، شکایات جسمى، اجتناب از رفتن یا دیر رسیدن به مدرسه و دور و بر معلمها چرخیدن (به عنوان راهى براى پیشگیرى از آزار قلدرها) میتواند از دیگر علائم باشد.
قربانى قلدرى بودن اعتماد به نفس را تخریب میکند. تأثیر این عارضه میتواند تا بزرگسالى نیز ادامه داشته باشد و احتمال افسردگى را افزایش دهد.
البته احتمال تداوم نقش در قربانیان کمتر از احتمال تداوم نقش در قلدرها است. این کودکان همچنان که بزرگتر میشوند راههاى تطابقى بیشترى میآموزند. بیشتر پسرانى که در سالهاى چهارم یا پنجم ابتدایى قربانى قلدرى بودهاند، سابقهاى از قربانى بودن در سال هاى دبیرستان ندارند. پیش آگهى قربانیان در بزرگسالى نیز بهتر از قلدرها است. در هر حال کودکان قربانى نیز نیاز به مداخلات روانپزشکى دارند.
قربانیان تحریک کننده (Provocative Victims)
اغلب قلدرها معتقدند که قربانیان خودشان تمایل دارند مورد آزار قرار بگیرند و حتى آن را طلب میکنند، بنابراین حقشان همین است. پژوهشها نشان داده است که تنها گروه کوچکى از قربانیان (حدود ۱۰%) عمداً و به شکلى تحریکآمیز توجه قلدرها را به خود جلب مینمایند.
این افراد که اغلب پسر هستند گاهى به عنوان پرخاشگران عوضى و بیعرضه نیز شناخته میشوند. اینها ممکن است از پسرهایى که همزمان مورد تحسین و تنفرشان قرار دارند، تقلید نمایند و مردم را سرزنش یا مسخره کنند. این کودکان اغلب مشکلات شخص قلدر و قربانى را همزمان دارا هستند.
آنها از همه مضطربتر و افسردهتر هستند، و بیشترین احتمال را براى سوء مصرف الکل و مواد غیر قانونى دارند و جدیترین اختلالات شخصیتى و ضعیف ترین وضعیت تحصیلى را دارا هستند. کودکان دیگر آنها را آزار دهنده، مجادلهگر، ضدیت جو و متظاهر توصیف میکنند. در موارد شدید ذهن آنها مملو از تخیلات انتقام جویانه است.
چه باید کرد؟
قلدرى براى قلدر، قربانى، شاهدان و فضاى آموزشى زیانبخش است. اغلب این مسئله به اشتباه به عنوان معضلى غیر قابل اجتناب، حتى بخشى از دوران طبیعى رشد یا لازمه آن تلقى میشود.
متأسفانه بسیارى از کودکانى که در مدرسه تهدید یا مسخره میشوند این مسئله را با بزرگسالان مطرح نمیکنند. تنها نیمى از دانشآموزان دوران ابتدایى و ۳/۱ دانشآموزان دوران متوسطه از والدینشان کمک میخواهند و تعداد بسیار اندکى سراغ معلم میروند. تقریباً تنها ۳/۱ قلدرها و ۳/۱ قربانیان مراجعاتى به مشاور مدرسه، مددکار، روانشناس یا روانپزشک داشتهاند.
اگر قربانیان سکوت خود را بشکنند بهتر میتوانند شرایط را تغییر دهند. کافى است عضوى از کارکنان مدرسه یا یک کارشناس بهداشت روان در جریان قرار گیرد.
مسئولیت مدرسه
رویکردى که در ۲۰ سال اخیر از کشورهاى اسکاندیناوى شروع شده و به تدریج رشد کرده است، برخورد با مسئله قلدرى را بخشى از مسئولیتهاى مدرسه میداند. در این برنامهها پیشگیرى از قلدربازى به مقابله با عوارض آن ارجح است. این برنامهها اولویت را به خود رفتار و اثر آنى آن میدهد نه به دلایل زمینهاى و عوارض دراز مدتى که روى افراد دارد. بسیارى از مدارس اروپا و معدودى از مدارس امریکا این برنامهها را اجرا میکنند.
قلدرى در مدارسى که به آن توجه شده و سیاستهاى بازدارندهاى در مورد آن بکار رفته کمتر رخ داده است. عقیده عمومى این برنامهها تغییر جو مدرسه به سمتى است که روشن نماید قلدرى ممنوع است و تحمل نیز نمیشود. بنابراین مدرسه رسماً اعلام میکند که طبق حقوق انسانى هیچ کس نباید مورد قلدرى قرار گیرد و همه در قبال این مسئله مسئولند پس هیچ کس نباید در مقابل قلدرى سکوت نماید. به والدین نیز اطلاع داده میشود که مدرسه قصد دارد به قلدرى پایان بخشد.
برخى در مواجهه با قلدرى، بیتفاوت به نظر میرسند زیرا نمیدانند چه کنند و بعضى ممکن است چون تنها ماجرا را تماشا میکنند و هیچ اقدامى نمیکنند به صورت غیر مستقیم موجب تشویق مهاجم شوند. قلدرى به دلیل سکوت ادامه مییابد، بنابراین اولین قدم در پیشگیرى از قلدرى، ”شکستن سکوت“ است.
آموزش کارکنان، پیگیرى توسط معلمین، بحثهاى کلاسى، حمایت از قربانیان و پشتیبانى از قوانین از دیگر اجزاى برنامه است. مؤثرترین مانع قلدرى، واکنش دانشآموزان دیگر است. به دانشآموزان آموزش داده میشود که تماشا کردن قلدرى بدون انجام اقدامى در برابر آن، به معنى همدستى با شخص قلدر است. براى تشویق قربانیان به همکارى ایجاد یک محیط گرم با مرزهاى مشخص ضرورى است. ایفاى نقش و بازى نیز از روشهایى است که میتواند دانشآموزان را از آسیبهاى ناشى از قلدر بازى آگاه نماید.
در رویکردى که «روش بدون سرزنش» نام دارد، سعى میشود ایجاد تغییر در رفتار قلدرمآبانه بدون محکوم کردن، تنبیه یا کنترل فرد صورت گیرد. در این روش یک مشاور ماجرا را از قربانى میشنود و براى قلدر تعریف میکند، سپس وضعیت براى گروه کوچکى از دانشآموزان که قلدر و قربانى نیز جزو آنها هستند تشریح و به این وسیله فشار هم سن و سالان براى ممانعت از قلدرى تحریک میشود.
کمک گرفتن از دیگر دانشآموزان میتواند در پیشگیرى از قلدربازیهاى ناآشکار نیز، مانند سخن چینى و طرد از جمع که نمیتواند مستقیماً ردیابى شود، مفید باشد.
گروهدرمانى براى قلدرها، بیاثر است ولى براى قربانیان میتواند مفید باشد. گروهدرمانى باعث میشود آنها دریابند که در تجربه خود تنها نیستند. این امر، باعث آرامش و افزایش اعتماد به نفس آنها میشود. توصیههاى عملى و در صورت لزوم آموزشهایی مانند قاطعیت، مهارتهاى اجتماعى و ارتباطى و همین طور درمان اضطراب و افسردگى ممکن است لازم باشد. نکته مهم در رویکرد مدرسه، مسئول نمودن شاهدان ماجرا است. یعنى باید تک تک دانشآموزان را در ممانعت از قلدرى متعهد نماییم.
اصولاً اکثر دانشآموزان، با قلدرى مخالفند، پس میتوان آنها را کمک کرد تا با شکستن سکوت و اعتراض به قلدرى، نظر خود را در رفتارشان نیز منعکس نمایند. در عین حال باید به یاد داشت که قلدر و قربانى، هر دو به کمکهاى روانپزشکى نیاز دارند.
دکتر الهام شیرازى؛ فوق تخصص روانپزشکى کودک و نوجوان