- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
اشاره:
علی بن ابیطالب مشهور به امام علی(علیه السلام) و امیرالمؤمنین (۱۳ رجب سال ۲۳ قبل از هجرت – ۲۱ رمضان سال ۴۰ق)، امام اول همهٔ مذاهب شیعه، صحابی، راوی، کاتب وحی و چهارمین خلیفه از خلفای راشدین نزد اهل سنت است. وی پسرعمو و داماد پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله)، همسر حضرت فاطمه(س)، پدر و جدِّ یازده امام شیعه است. پدر او ابوطالب و مادرش فاطمه بنت اسد بوده است. به گفته مورخان شیعه و بسیاری از علمای اهل سنت، در کعبه زاده شد و نخستین مردی بود که به پیامبراسلام(صلی الله علیه و آله) ایمان آورد. از نظر شیعه، علی(علیه السلام) به فرمان خدا و تصریح پیامبر(صلی الله علیه و آله)، جانشین بلافصل رسول خدا(صلی الله علیه و آله) است.
به خدا سوگند، که اگر همه اعراب پشت به پشت هم دهند و به نبرد من برخیزند، روى برنخواهم تافت و اگر فرصت به چنگ آید به جنگ بر مى خیزم و مى کوشم تا زمین را از این شخص تبهکار کج اندیش پاکیزه سازم.
نامه اى از امیرالمومنین امام علی علیهالسلام به عثمان بن حنیف که عامل او در بصره بود، وقتى که شنید به مهمانى قومى از مردم بصره دعوت شده و به آنجا رفته است: اما بعد، اى پسر حنیف به من خبر رسیده که مردى از جوانان بصره تو را به سورى فرا خوانده و تو نیز بدانجا شتافتهاى. سفرهاى رنگین برایت افکنده و کاسهها پیشت نهاده. هرگز نمىپنداشتم که تو دعوت مردمى را اجابت کنى که بینوایان را از در مىرانند و توانگران را بر سفره مىنشانند.
بنگر که در خانه این کسان چه مىخورى، هر چه را در حلال بودن آن تردید دارى از دهان بیفکن و آنچه را، که یقین دارى که از راه حلال به دست آمده است، تناول نماى.بدان، که هر کس را امامى است که بدو اقتدا مىکند و از نور دانش او فروغ مىگیرد. اینک امام شما از همه دنیایش به پیرهنى و ازارى و از همه طعامهایش به دو قرص نان اکتفا کرده است. البته شما را یاراى آن نیست که چنین کنید، ولى مرا به پارسایى و مجاهدت و پاکدامنى و درستى خویش یارى دهید.
به خدا سوگند، از دنیاى شما پاره زرى نیندوختهام و از همه غنایم آن مالى ذخیره نکردهام. و به جاى این جامه، که اینک کهنه شده است، جامهاى دیگر آماده نساختهام.آرى ، در دست ما از آنچه آسمان بر آن سایه افکنده است ، ((فدکى )) بود که قومى بر آن بخل ورزیدند و قومى دیگر از سر آن گذشتند و بهترین داور خداوند است . فدک و جز فدک را چه مى خواهم که فردا میعاد آدمى گور است . در تاریکى آن آثارش محو مى شود و آوازه اش خاموش مى گردد. حفره اى که هر چه فراخش سازند یا گور کن بر وسعتش افزاید، سنگ و کلوخ تن آدمى را خواهد فشرد و روزنه هایش را توده هاى خاک فرو خواهد بست . و من امروز نفس خود را به تقوا مى پرورم تا فردا، در آن روز وحشت بزرگ ، ایمن باشد و بر لبه آن پرتگاه لغزنده استوار ماند.
اگر بخواهم به عسل مصفا و مغز گندم و جامه هاى ابریشمین ، دست مى یابم .ولى ، هیهات که هواى نفس بر من غلبه یابد و آزمندى من مرا به گزینش طعامها بکشد و حال آنکه ، در حجاز یا در یمامه بینوایى باشد که به یافتن قرص نانى امید ندارد و هرگز مزه سیرى را نچشیده باشد. یا شب با شکم انباشته از غذا سر بر بالین نهم و در اطراف من شکمهایى گرسنه و جگرهایى تشنه باشد. آیا چنان باشم که شاعر گوید:و حسبک داء آن تبیت ببطنه و حولک اکباد تحنّ الى القدّ((تو را این درد بس که شب با شکم سیر بخوابى و در اطراف تو گرسنگانى باشند در آرزوى پوست بزغاله اى ))آیا به همین راضى باشم که مرا امیرالمؤ منین گویند و با مردم در سختیهاى روزگارشان مشارکت نداشته باشم ؟ یا آنکه در سختى زندگى مقتدایشان نشوم ؟ مرا براى آن نیافریده اند که چون چارپایان در آغل بسته که همه مقصد و مقصودشان نشخوار علف است ، غذاهاى لذیذ و دلپذیر به خود مشغولم دارد یا همانند آن حیوان رها گشته باشم که تا چیزى بیابد و شکم از آن پر کند، خاکروبه ها را به هم مى زند و غافل از آن است که از چه روى فربهش مى سازند. و مرا نیافریده اند که بى فایده ام واگذارند، یا بیهوده ام انگارند، یا گمراهم خواهند و در طریق حیرت سرگردانم پسندند؟گویى یکى از شما را مى بینم که مى گوید، اگر قوت پسر ابو طالب چنین است ، باید که ناتوانیش از پاى بیفکند و از نبرد با هماوردان و کوشیدن با دلیران بازش دارد. بدانید، که آن درخت که در بیابانها پرورش یافته ، چوبى سخت تر دارد و بوته هاى سرسبز و لطیف ، پوستى بس نازک . آرى ، درختان بیابانى را به هنگام سوختن ، شعله نیرومندتر باشد و آتش بیشتر. من و رسول خدا، مانند دو شاخه ایم که از یک تنه روییده باشند و نسبت به هم چون ساعد و بازو هستیم .
به خدا سوگند، که اگر همه اعراب پشت به پشت هم دهند و به نبرد من برخیزند، روى برنخواهم تافت و اگر فرصت به چنگ آید به جنگ بر مى خیزم و مى کوشم تا زمین را از این شخص تبهکار کج اندیش پاکیزه سازم. چنانکه گندم را پاک کنند و دانه هاى کلوخ را از آن بیرون اندازند…..پس اى پسر حنیف، از خدا بترس. به همان چند قرص نان اکتفا کن تا از آتش رهایى یابى.
متن حدیث:
من کتاب له ع إ لى عُثْمانَ بْنِ حُنَیْفٍ اءلا نصارِی وَ هُوَ عامِلُهُ عَلَى الْبَصْرهِ وَ قَدْ بَلَغَهُ اءَنَّهُ دُعِىٍَّ إ لى وَلِیمَهِ قَومٍ مِنْ اءَهْلِها، فَمَضى إ لَیْها:اءَمَّا بَعْدُ، یَا بْنَ حُنَیْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِی اءَنَّ رَجُلاً مِنْ فِتْیَهِ اءَهْلِ الْبَصْرَهِ دَعَاکَ إِلَى مَأْدُبَهٍ فَاءَسْرَعْتَ إِلَیْهَا، تُسْتَطَابُ لَکَ الْاءَلْوَانُ، وَ تُنْقَلُ عَلیْکَ الْجِفَانُ، وَ مَا ظَنَنْتُ اءَنَّکَ تُجِیبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوُّ، وَ غَنِیُّهُمْ مَدْعُوُّ، فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ، فَمَا اشْتَبَهَ عَلَیْکَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ، وَ مَا اءَیْقَنْتَ بِطِیبِ وَجْهِهِ فَنَلْ مِنْهُ.اءَلاَ وَ إِنَّ لِکُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاما یَقْتَدِی بِهِ، وَ یَسْتَضِی ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ، اءَلاَ وَ إِنَّ إِمَامَکُمْ قَدِ اکْتَفَى مِنْ دُنْیَاهُ بِطِمْرَیْهِ، وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَیْهِ، اءَلاَ وَ إِنَّکُمْ لاَ تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِکَ، وَ لَکِنْ اءَعِینُونِی بِوَرَعٍ وَاجْتِهَادٍ وَ عِفَّهٍ وَ سَدَادٍ، فَوَاللَّهِ مَا کَنَزْتُ مِنْ دُنْیَاکُمْ تِبْرا وَ لاَ ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْرا، وَ لاَ اءَعْدَدْتُ لِبَالِی ثَوْبِی طِمْرا.وَ لاَ حُزْتُ مِنْ اءَرْضِهَا شِبْرا وَ لاَ اءَخَذْتُ مِنْهُ إِلا کَقُوتِ اءَتَانٍ دَبِرَهٍ وَ لَهِیَ فِی عَیْنِی اءَوْهَى وَ اءَوْهَنُ مِنْ عَفْصَهٍ مَقِرَهٍ بَلَى کَانَتْ فِی اءَیْدِینَا فَدَکٌ مِنْ کُلِّ مَا اءَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ، فَشَحَّتْ عَلَیْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِینَ، وَ نِعْمَ الْحَکَمُ اللَّهُ وَ مَا اءَصْنَعُ بِفَدَکٍ وَ غَیْرِ فَدَکٍ وَالنَّفْسُ مَظَانُّهَا فِی غَدٍ جَدَثٌ، تَنْقَطِعُ فِی ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا، وَ تَغِیبُ اءَخْبَارُهَا، وَ حُفْرَهٌ لَوْ زِیدَ فِی فُسْحَتِهَا، وَ اءَوْسَعَتْ یَدَا حَافِرِهَا لَاءَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَالْمَدَرُ، وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاکِمُ، وَ إِنَّمَا هِیَ نَفْسِی اءَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِیَ آمِنَهً یَوْمَ الْخَوْفِ الْاءَکْبَرِ، وَ تَثْبُتَ عَلَى حَوَانِبِ الْمَزْلَقِ.وَ لَوْ شِئْتُ لاَهْتَدَیْتُ الطَّرِیقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ، وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ، وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ، وَ لَکِنْ هَیْهَاتَ اءَنْ یَغْلِبَنِی هَوَایَ، وَ یَقُودَنِی جَشَعِی إِلَى تَخَیُّرِ الْاءَطْعِمَهِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ اءَوْ بالْیَمَامَهِ مَنْ لاَ طَمَعَ لَهُ فِی الْقُرْصِ، وَ لاَ عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ! اءَوْ اءَبِیتَ مِبْطَانا وَ حَوْلِی بُطُونٌ غَرْثَى ، وَ اءَکْبَادٌ حَرَّى ، اءَوْ اءَکُونَ کَمَا قَالَ الْقَائِلُ:وَ حَسْبُکَ دَاءً اءَنْ تَبِیتَ بِبِطْنَهٍ وَ حَوْلَکَ اءَکْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّاءَاءَقْنَعُ مِنْ نَفْسِی بِاءَنْ یُقَالَ: هَذَا اءَمِیرُ الْمُؤْمِنِینَ وَ لاَ اءُشَارِکُهُمْ فِی مَکَارِهِ الدَّهْرِ، اءَوْ اءَکُونَ اءُسْوَهً لَهُمْ فِی جُشُوبَهِ الْعَیْشِ، فَمَا خُلِقْتُ لِیَشْغَلَنِی اءَکْلُ الطَّیِّبَاتِ کَالْبَهِیمَهِ الْمَرْبُوطَهِ هَمُّهَا عَلَفُهَا، اءَوِ الْمُرْسَلَهِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا، تَکْتَرِشُ مِنْ اءَعْلاَفِهَا، وَ تَلْهُو عَمَّا یُرَادُ بِهَا، اءَوْ اءُتْرَکَ سُدًى ، اءَوْ اءُهْمَلَ عَابِثا، اءَوْ اءَجُرَّ حَبْلَ الضَّلاَلَهِ، اءَوْ اءَعْتَسِفَ طَرِیقَ الْمَتَاهَهِ وَ کَاءَنِّی بِقَائِلِکُمْ یَقُولُ:إِذَا کَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ اءَبِی طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْاءَقْرَانِ وَ مُنَازَلَهِ الشُّجْعَانِ؟ اءَلاَ وَ إِنَّ الشَّجَرَهَ الْبَرِّیَّهَ اءَصْلَبُ عُودا، وَالرَّوَائِعَ الْخَضِرَهَ اءَرَقُّ جُلُودا، وَالنَّابِتَاتِ الْعِذْیَهَ اءَقْوَى وَقُودا، وَ اءَبْطَأُ خُمُودا، وَ اءَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ کَالضَّوْءِ مِنَ الصَّنْوْءِ وَالذِّرَاعِ مِنَالْعَضُدِ……فَاتَّقِ اللَّهَ یَا بْنَ حُنَیْفٍ، وَلْتَکْفُفْ اءَقْرَاصُکَ، لِیَکُونَ مِنَ النَّارِ خَلاَصُکَ.
منبع: نهج البلاغه، نامه ۴۵.