- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
سید احمد ادیب پیشاوری (۱۲۶۰-۱۳۴۹ق/۱۸۴۴-۱۹۳۰م)، فرزند شهاب الدین، از سخنسرایان و ادیبان قرن چهاردهم قمری و از شاگردان ملاهادی سبزواری. از حوادث سیاسی زندگی او انقلاب مشروطه و جنگ جهانی اول بود. او انقلاب مشروطه را فتنهای از جانب انگلیس میپنداشت و مرثیهای به عربی در سوگ بردار شدن شیخ فضل الله نوری سروده است.
ادیب اگرچه در دورۀ مشروطه میزیست، سرودههایش از نظر زبان، ساختار، وزن و درون مایۀ شعری با سبک رایج متفاوت است. زبان شعری ادیب به خلاف زبان شعر مشروطه که از سادگی و روانی برخوردار بود، پیچیده و دشوار است.
نسب و زادگاه
او به گفتۀ برخی در دهکدهای کوهپایهای میان افغانستان و پیشاور، و به گفتۀ برخی دیگر در شهر پیشاور ولادت یافت.[۱] تذکره نویسان برای تاریخ ولادت وی افزون بر ۱۲۶۰ق، [۲] سالهای ۱۲۵۵ق، [۳] ۱۲۵۷ق[۴] و ۱۲۷۵ق[۵] را نیز ذکر کردهاند.
پدر ادیب معروف به سید شاه بابا و نیاکان او همگی از بزرگان صوفیه بودند و در سیر و سلوک نسبت خود را به شهاب الدین سهروردی میرساندند.[۶]
فتنه انگلیس و جدایی پیشاور
در ۱۲۶۶ق/۱۸۴۹م که ادیب کودکی بیش نبود، زادگاه وی پیشاور به دست انگلیس از افغانستان جدا شد و به هندوستان پیوست.[۷] همین امر سبب شورش مردم پیشاور و مبارزات طولانی ایشان با نیروهای انگلیسی شد.[۸] ادیب نیز همراه پدر و بسیاری از بستگان خویش در یکی از جنگها یی که پیش از ۱۲۸۰ق روی داد، شرکت جست و پدر و تمامی بستگانش را از دست داد و خود از این مهلکه جان به در برد.[۹]
مهاجرت برای تحصیل
محضر بزرگان
پس از آن ادیب به خواست مادرش مهدعلیا، رهسپار کابل شد و نزدیک به دو سال در زمرۀ شاگردان آخوند ملامحمد، معروف به آل ناصر درآمد و سپس به غزنین رفت و در باغ فیروزه، مرقد حکیم سنایی، اقامت گزید و نزد سعدالدین غزنوی، ادب و حکمت آموخت و از آنجا به شهرهای هرات و جام سفر کرد و سپس به مشهد رفت و نزد میرزا عبدالرحمان مدرس و کسان دیگر به فراگیری حکمت، ریاضی و ادبیات پرداخت و از آنجا راهی سبزوار شد و در دو سال آخر زندگانی حاج ملا هادی سبزواری محضر وی و فرزندش را دریافت. ادیب پس از درگذشت ملاهادی بار دیگر به مشهد بازگشت. او اگر چه در این هنگام به ادیب هندی شهرت یافته، در مدرسۀ رضویه و مدرسه میرزا جعفر به تدریس میپرداخت، برای فراگیری ریاضی محضر غلامحسین شیخ الاسلام حاضر میشد.[۱۰]
سکونت در تهران
در ۱۳۰۰ق، ادیب به پیشنهاد میرزا سعید خان گرمرودی وزیر خارجه که در آن روزگار تولیت آستان قدس را برعهده داشت، راهی تهران شد و به سفارش میرزا سعید خان در منزل محمد علیخان قوام الدوله که گویا دارای کتابخانهای ارزشمند نیز بود، اقامت گزید.
ادیب تا پایان زندگانی تأهل اختیار نکرد و پس از مرگ قوام الدوله در منزل دیگر دوستداران خود چون میرزا حسن خان محتشم السلطنه، علیرضا خان قراگوزلو بهاءالملک و اعتماد الدوله روزگار گذراند و سرانجام در منزل بهاء الملک درگذشت و در شهر ری به خاک سپرده شد.[۱۱]
احاطه ادیب بر بسیاری از علوم زمان خود و تبحر فراوان در لغت پارسی و تازی و نیز برخورداری از حافظه بسیار قوی، او را از برجستهترین ادیبان عصر خویش ساخت. فروزانفر شاعری را از کمترین هنرهای وی شمرده، و ادیب را پس از خواجه نصیر الدین طوسی، در تاریخ علم و ادب ایران بیهمتا دانسته است.[۱۲]
شاگردان
پس از ورود ادیب به تهران، بسیاری از دانش پژوهان و ادب دوستان در پی همنشینی و دانش اندوزی از وی برآمدند، اما دیرجوشی و تندخویی ادیب سبب شد که او تنها به شرکت در انجمنی ادبی که در خانۀ سید محمد بقا تشکیل میشد، بسنده نماید.[۱۳] با حضور در این جلسات و نیز درسهای خصوصی ادیب که به ندرت تشکیل میشد، ادیبان و سخنورانی چون محمد قزوینی، محتشم السلطنۀ اسفندیاری، عباس اقبال آشتیانی، سدید السلطنۀ مینابی، بدیع الزمان فروزانفر و مجتبی مینوی از محضر او بهرهمند شدند.[۱۴]
رویکرد سیاسی
ادیب در زندگی طولانی خود شاهد رویدادهای فراوانی در ایران، منطقه و جهان بود که در بسیاری از آنها نقش و تأثیر انگلیس دیده میشد و او به سبب رویدادهای پیشاور، از کودکی کینهای عمیق نسبت به انگلیس داشت؛ از این رو در برابر هر آنچه که نقش انگلیس در آن نمودار بود، از خود واکنش نشان میداد. بازتاب این امر در آثارش به ویژه دیوان و قیصرنامه به چشم میخورد که خود نموداری روشن از اندیشۀ سیاسی و اجتماعی ادیب است.
انقلاب مشروطه
از مهمترین حوادثی که در دورۀ زندگی ادیب در ایران روی داد، انقلاب مشروطیت، سرنگونی حکومت قاجار و به قدرت رسیدن رضاخان بود که در این میان، حوادث انقلاب مشروطیت بازتاب فراوانی در دیوان او یافته است. او انقلاب مشروطه را فتنهای از جانب انگلیس میپنداشت و مرثیهای به عربی در سوگ بردار شدن شیخ فضل الله نوری و قطعهای در ردّ مشروطه و ذم مجلس نشینان نیز سروده است.[۱۵]
تنفر از اروپاییان
اشغال افغانستان، هند، عراق و مصر از سوی انگلیس نیز از رویدادهای دیگری است که بر اندیشه و ذهن ادیب تأثیر نهاد و سبب شد که او با بینشی ضداروپایی در دیوان خویش بارها از غفلت و ناآگاهی مردم خاورزمین یادکند.[۱۶] او همواره از هندوستان که در جوانی ناگزیر به ترک آن شده بود، با اندوه بسیار یاد میکرد[۱۷] و سبب سلطۀ استعمار را، بیکفایتی امیران، ناآگاهی مردم و دوری مسلمانان و هندوها از کتابهای دینی خویش میدانست.[۱۸] وی بر آن بود که ایجاد حرکتی عظیم و مردمی، تنها در پرتو اتحاد مسلمانان و هندوها میسر است.[۱۹]
ادیب پیشاوری:
بر آمد زلندن یکی گَندِه پیر ندیده جهانش به جادو نظیر
به جز عِرقِ دینی که در تَنت نیست رهایی از این زال جوزَنت[۲۰] نیست
بگیر ای پسر، محضر[۲۱] دین به دست که آری در این دیو ساحر شکست
قیصرنامه، ص۴۹۶-۴۹۸، ۵۰۵.
جنگ جهانی اول
جنگ جهانی اول از مهمترین حوادث بین المللی بود که در دوره زندگی ادیب روی داد. در طول جنگ گرایشی شدید به پشتیبانی از آلمان و تنفر از سیاست انگلستان در میان ایرانیان پدید آمده بود که از آن به «آلمان دوستی» تعبیر کردهاند. ادیب نیز با زمینهای که از پیش در وی مهیا شده بود، با این اندیشه همسو گشت، [۲۲] چنانکه افزون بر بخش عمدهای از اشعار دیوان خویش، اثری مستقل نیز به نام قیصرنامه بدان موضوع اختصاص داد. ادیب در قیصرنامه[۲۳] و نیز دیوان[۲۴] از یک سو به ستایش از قیصر آلمان و شرح دلاوریهای او، سرداران و هم پیمانانش پرداخت و از سوی دیگر حملۀ خود را متوجه انگلیس و متحدانش مانند صربستان، روس، بلژیک و آمریکا کرده، و آمریکا را ناجی انگلیس از گرداب جنگ به شمار آورده است.[۲۵]
البته همسویی ادیب با اندیشۀ «آلمان دوستی» را نمیتوان به معنای گرایش فکری او به این جریان دانست. به نظر میرسد که وی، تنها به قصد دامن زدن به جو ضد انگلیسی بدان پرداخته است. چه، ادیب هدایای ارسالی ویلهلم قیصر آلمان را که ترجمۀ بخش هایی از قیصرنامه را خوانده بود، نپذیرفت و اظهار داشت که انگیزۀ وی از سرودن قیصرنامه تنها مخالفت با انگلیس بوده است.[۲۶]
مخالفت با قرارداد ۱۹۱۹
پس از جنگ جهانی، دولت وقت انگلیس، تلاش کرد با انعقاد پیمان نامهای با دولت ایران، تمامی امورات کشوری و لشکری ایران را زیر نظر مستشاران خود درآورد به گونهای که کشور با مجوز آنها اداره شود. این پیمان که به قرارداد ۱۹۱۹ میلادی (۱۲۹۸ خورشیدی) معروف شد، در حدود ۹ ماه مذاکرات پنهانی با وثوق الدوله (نخست وزیر وقت) و پرداخت رشوهای ۴۰۰ هزار تومانی صورت گرفت.
این قرارداد به سبب تضاد با قانون اساسی و همچنین مخالفتهای داخلی و خارجی، هیچ گاه اجرایی نشد. ادیب در مقابل این قرارداد ننگین هم به شدت موضع گرفت، و با آنکه وثوق الدوله شخص اول اجرایی کشور بود، ادیب بدون هیچ پروایی، سردمداران این پیمان را به زیر تیغ تند شعر خود میآورد.
ادیب پیشاوری:
منم پور ایران و، بر مام خویش مرا غیرت آید زاندازه بیش
به بیگانه نفروشم این مام را کجا زشت و ننگین کنم نام را؟
به آتش بسوزم تنی را که او خلاف آورد اندر این گفتگو…
قیصرنامه، ص۴۷۴.
آثار
۱. قیصرنامه:
این کتاب سرودهای است حماسی در قالب مثنوی و به بحر متقارب که نزدیک به ۱۴هزار بیت دارد و ادیب به پیشنهاد عبدالرسولی – که بخش اعظم اشعار وی را گردآورده – آن را قیصرنامه نامید.[۲۷]
ادیب در این منظومه با تسلطی که بر ظرایف و دقایق شعر پارسی داشته، از سویی به سبک فردوسی و با همان لحن حماسی موضوعی تازه چون جنگ جهانی اول را به نظم کشیده، و از سویی دیگر چون مولوی در خلال هر داستان، حکایات و امثال مناسب گنجانده است.[۲۸] درون مایۀ اصلی این اثر ستایش دلاوریهای قیصر آلمان در برابر انگلیس و هم پیمانان اوست. او در نیمۀ اول کتاب پیروزیهای نظامی آلمان را با شوری وصف ناشدنی به نظم درآورده[۲۹] اما از نیمۀ دوم که جنگ با سازش آلمان به پایان میرسد، تنها به نکوهش انگلیس پرداخته است.
ادیب در این اثر از تمثیلهای گوناگون، صورخیال و واژگانی غنی بهره جسته، و آن را از گزارش نامۀ جنگ جهانی اول به منظومهای حماسی مبدل ساخته، و با افزودن بهاریهها و ساقی نامه[۳۰] گهگاه بدان رنگی غنایی بخشیده و با استفاده از عناصر ایرانی، به تصاویر جنگ جهانی جلوهای آشنا داده است، [۳۱] چنانکه از ابزارها و ادوات جنگی جدید با بیانی استعاری چون «آتشین خشت »، «آتشین دیگ »، «پران شهاب» و «آتشین تیر» یاد کرده است.[۳۲] از قیصرنامه دست نوشته هایی در تهران، کتابخانه مجلس و کتابخانه مینوی، همچنین در مشهد، کتابخانه فرخ موجود است.[۳۳]
۲. دیوان:
این اثر شامل ۴۲۰۰ بیت قصیده، غزل و قطعۀ فارسی و ۳۷۰ بیت سرودههای عربی ادیب است. زمان سرودن اشعار به درستی روشن نیست، ولی به گفتۀ عبدالرسولی اشعاری که ادیب پیش از ۱۳۱۵ق (زمان آشنایی وی با ادیب) سروده، تقریبا از میان رفته، اما او اشعاری را که ادیب پس از آن تاریخ سروده، گرد آورده است. ادیب اگرچه در دورۀ مشروطه میزیست، سرودههایش از نظر زبان، ساختار، وزن و درون مایۀ شعری با سبک رایج متفاوت است. زبان شعری ادیب به خلاف زبان شعر مشروطه که از سادگی و روانی برخوردار بود، پیچیده و دشوار است. واژگان در شعر او به گونهای انتخاب شده که در بسیاری از موارد بدون مراجعه به فرهنگ، فهم آن ممکن نیست. افزون بر این، ادیب به انتخاب اوزان، قوافی و ردیفهای دشوار که دور از شیوۀ زمان او بود، پرداخته، و در برخی موارد به استقبال از قصیده سرایان بزرگی چون خاقانی و انوری رفته است.[۳۴]
درون مایۀ شعری او نیز بیشتر دربارۀ موضوعاتی چون جنگ جهانی اول، ستایش قیصر آلمان، نکوهش استعمار انگلیس و انقلاب مشروطه و مسائل هندوستان است. در مجموع از شیوۀ سخن سرایی ادیب برمی آید که او در کنار نوآوریهای ویژۀ خود، هنوز به سنتهای «بازگشت ادبی» پایبند بوده، و در سرودن بسیاری از قصایدش به شاعرانی چون خاقانی، انوری، ناصرخسرو نظر داشته است[۳۵] وگاه مانند خاقانی بسیاری از دانستههای خویش را در علوم مختلف، در سروده هایش گنجانده است.[۳۶]
غزلیات ادیب نیز آمیختهای از شور و شوق غزلیات مولانا با سبک خاص خاقانی است.[۳۷] دیوان ادیب در ۱۳۱۲ش به کوشش علی عبدالرسولی در تهران به چاپ رسید.
۳. تصحیح تاریخ بیهقی و حواشی و تعلیقات بر آن:
این اثر در ۱۳۰۷ق به کوشش محمد علی قوام الدوله (معاون الملک) و مقدمۀ ذکاء الملک فروغی در تهران چاپ شد. ادیب در حواشی این کتاب به مقتضای متن توضیحاتی در زمینههای واژگان، اعلام، نامهای جغرافیایی، اصطلاحات فلسفی، امثال و اشعار عربی داده، وگاه نیز به اغلاطی که از سوی ناسخان به متن راه یافته، پرداخته است.
۴. رسالۀ نقد حاضر در تصحیح دیوان ناصر:
این اثر توضیح و تصحیح دیوان ناصرخسرو است. این رساله از پرسشهای علی عبدالرسولی دربارۀ ابیات دشوار دیوان ناصرخسرو و پاسخهای ادیب بدانها گرد امده و ادیب توضیحات و تنقیحات خویش را با امثال و شواهد فلسفی وگاه اشعاری مناسب در آمیخته است.[۳۸] این رساله همراه با دیوان ادیب به چاپ رسیده است.
۵. رساله در بیان قضایای بدیهیات اولیه:
پاسخهای ادیب به پرشهای مهدی قلی خان هدایت (مخبر السلطنه) است که در مجالس مباحثه به قلم عبدالرسولی به کتابت درآمده است. [۳۹] این رساله نیز همراه دیوان ادیب چاپ شده است.
۶. ترجمه اشارات ابن سینا:
ادیب به خواهش برخی از دوستان، اشارات ابن سینا را ترجمه و پارهای از بخشهای ان را شرح کرده است. [۴۰] این رساله تاکنون به چاپ نرسیده است.
۷. به گفتۀ پارسای تویسرکانی، ادیب شرحی بر اقوال حکما و مشکلات اشعار شعرای عرب، در حدود ۸ مجلد دست نویس نگاشته، که اصل آن در کتابخانۀ مدرسۀ عالی سپهسالار نگهداری میشود و تاکنون چاپ نشده است.[۴۱]
۸. جنگ یونان و عثمانی:
این اثر در حدود سال ۱۳۱۴ق در ۸۰۰ بیت، دربارۀ جنگ یونان و عثمانی سروده شده، و تنها نسخۀ آن، نزد سدید السلطنه موجود بوده و تاکنون به چاپ نرسیده است.[۴۲]
۹. حکایت تاجر:
منظومهای در بحر متقارب و نزدیک به ۱۸۰۰ بیت که ادیب در ۶ ماه پایانی عمرش آن را سروده، و حکایت تاجری است که خواهرش را ربودهاند.[۴۳]
۱۰. منظومهای دربارۀ قرارداد ایران و انگلیس:
این منظومه در بحر متقارب و دربارۀ معایب قرارداد ۱۹۱۹م ایران و انگلیس است و نزدیک به ۸هزار بیت دارد.[۴۴]
۱۱. قصۀ یوسف و زلیخا:
این منظومۀ ناتمام، نزدیک به ۴هزار بیت دارد و در بحر متقارب است و تا مراجعت برادران یوسف ادامه یافته است.[۴۵]
۱۲. داستان دختر نقاش:
این اثر منظومهای است در شرح یک مسافرت و ادیب در آن کوشش داشته که احساسات و عواطف دختر نقاش را تصویر کند.[۴۶]
افزون بر اینها ادیب منظومۀ ناتمام زهره و منوچهر سرودۀ ایرج میرزا را نیز به پایان رسانده است.[۴۷] به گفتۀ ابوالحسنی، شماری از دست نویسهای ادیب که حاصل پژوهش او در زمینههای گوناگون بوده، در حیات او توسط یکی از خدمتگذارانش که قصد فروش آنها را داشته، ربوده شد و دیگر اثری از آنها به دست نیامد.[۴۸]
- پی نوشت ها:
- جعفری، «احوال و اشعار ادیب پیشاوری »، ص۱۵؛ نیز نکـ: اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ص۱۵؛ پارسا، «خاطرههای ادبی »، ص۱۰۱؛ آرین پور، از صبا تا نیما، ج۲، ص۳۱۷.
- عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، ص۲؛ رشید یاسمی، ادبیات معاصر، ص۱۰؛ جعفری، «احوال و اشعار ادیب پیشاوری »، ص۱۵؛ بامداد، شرح رجال ایران، ص۷۷.
- معلم، مکارم الآثار، ج۵، ص۱۶۲۳.
- آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، ج۱ (۱)، ص۸۳.
- عبرت، نامۀ فرهنگیان، ص۶۱.
- عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، ص۲؛ معلم، مکارم الآثار، ج۵، ص۱۶۲۳؛ پارسا، «خاطرههای ادبی»، ص۱۰۱؛ آرین پور، از صبا تا نیما، ج۲، ص۳۱۷.
- دائره المعارف آریانا، ج۴، ص۴۴۷؛ EI1, VI,1067.
- دائره المعارف آریانا، ج۴، ص۴۴۷.
- عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، ص۳؛ رشید یاسمی، ادبیات معاصر، ص۱۰؛ جعفری، «احوال و اشعار ادیب پیشاوری»، ص۱۶؛ پارسا، «خاطرههای ادبی»، ص۱۰۳؛ برقعی، سخنوران نامی معاصر، ص۱.
- عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، ص۳؛ فروزانفر، ادیب…، صص۴-۵؛ رشید یاسمی، ادبیات معاصر، صص۱۰-۱۱؛ اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ص۲۵؛ جعفری، «احوال و اشعار ادیب پیشاوری»، ص۱۶؛ پارسا، «خاطرههای ادبی»، ص۱۰۳.
- عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، صص۳-۴، ۱۶؛ فروزانفر، ادیب…، صص۵-۶؛ جعفری، «احوال و اشعار ادیب پیشاوری»، ص۱۶؛ پارسا، «خاطرههای ادبی»، ص۱۰۳؛ عبرت، نامۀ فرهنگیان، ص۶۱؛ کامران، «علامه ادیب پیشاوری»، ص۳۳۴.
- فروزانفر، ادیب…، صص۳، ۱۰.
- عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، ص۵؛ امران، ص۳۳۴.
- غنی، یادداشتها، ج۷، ص۱۴۳، ج۸، ص۱۳۲؛ عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، صص۳-۵؛ سدید السلطنه، سفرنامه، ص۵۲۹؛ اسحاق، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، ص۲۵؛ قزوینی، بیست مقاله، ج۱، صص۹-۱۰؛ یادداشت ها…، صص۳۳-۳۴؛ شفیعی کدکنی، «ادیب نیشابوری در حاشیۀ شعر مشروطه »، صص۱۱-۱۲؛ مینوی، مجموعه گفتارها، صص۱۷-۱۸؛ فروزانفر، «سرگذشت »، ص۳۷۰.
- ادیب، دیوان، صص۱۸، ۱۴۸-۱۵۹، ۱۹۰-۱۹۱، ۱۹۳-۱۹۴؛ ابوالحسنی، آینه دار طلعت یار، صص۷۴-۸۱.
- نکـ: ادیب، دیوان، ص۱۱۶، ۱۳۶-۱۴۴، جاهای مختلف.
- ادیب، دیوان، ص۹۱-۲۴، ۱۱۶، ۱۳۷، ۱۳۹.
- ادیب، دیوان، ص۱۳۸، ۱۴۲.
- ادیب، دیوان، ص۲۰، ۱۴۱.
- پیرزن جادوگر
- فتوانامه
- سپهر، ایران در جنگ بزرگ، صص۴۴-۴۵؛ آرین پور، از صبا تا نیما، ج۲، ص۳۱۷.
- ادیب، قیصرنامه، صص۳۸، ۵۴، ۸۸، ۹۱، ۹۸، جمـ.
- ادیب، دیوان، صص۹-۱۳ف ۳۱-۳۷، ۶۵-۷۶، ۱۰۲.
- ادیب، دیوان، صص۶۴، ۱۱۵؛ همو، قیصرنامه، صص۱۰، ۱۱۵، ۱۳۵.
- سپهر، ایران در جنگ بزرگ، صص۴۰۲-۴۰۳.
- نکـ: عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، ص۱۵.
- فروزانفر، «سرگذشت »، صص۱۱-۱۲.
- ادیب، قیصرنامه، صص۵۴، ۱۰۱، ۱۱۳، ۱۷۵.
- نکــ: ادیب، قیصرنامه، صص۷۰-۷۶، ۱۱۶-۱۲۱.
- ادیب، قیصرنامه، صص۵۷، ۶۵-۶۶، ۹۵.
- ادیب، قیصرنامه، صص۳۴، ۶۲، ۱۰۱.
- نکـ: منزوی، ج۴، ص۳۰۵۰.
- نکـ: فروازنفر، ادیب، صص۱۳-۱۴؛ ادیب، دیوان، صص۸-۱۲، ۲۵-۳۱، ۱۲۵-۱۲۹.
- نکـ: ادیب، دیوان، ص۹؛ عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، ص۱۴؛ فروزانفر، «سرگذشت »، ص۱۳.
- ادیب، دیوان، صص۹-۱۲.
- فروزانفر، «سرگذشت »، ص۱۵.
- عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، صص۲۱۸-۲۱۹.
- عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، ص۲۰۲.
- عبدالرسولی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری، ص۱۵.
- پارسا، «خاطرههای ادبی»، ص۱۰۶.
- سدید السلطنه، سفرنامه، ص۵۲۸.
- سدید السلطنه، سفرنامه، ص۵۲۸.
- سدید السلطنه، سفرنامه، ص۵۲۸.
- فروزانفر، ادیب، صص۱۰، ۱۲-۱۳.
- نکـ: فروزانفر، ادیب، صص۱۰، ۱۲-۱۳.
- پارسا، «خاطرههای ادبی»، ص۱۰۶.
- ابوالحسنی، آینه دار طلعت یار، صص۲۲۳-۲۲۴.
- منابع
- آرین پور، یحیی، از صبا تا نیما، تهران، ۱۳۵۵ش.
- آقابزرگ، طبقات اعلام الشیعه، قرن ۱۴، مشهد، دارالمرتضی.
- ابوالحسنی، علی، آینه دار طلعت یار، تهران، ۱۳۷۲ش.
- ادیب پیشاوری، احمد، دیوان، به کوشش علی عبدالرسولی، تهران، ۱۳۶۲ش.
- همو، قیصرنامه، نسخۀ خطی کتابخانۀ مجلس، شمـ ۵۵۷۳.
- اسحاق، محمد، سخنوران نامی ایران در تاریخ معاصر، تهران، ۱۳۶۳ش.
- بامداد، مهدی، شرح رجال ایران، تهران، ۱۳۵۳ش.
- برقعی، محمد باقر، سخنوران نامی معاصر، تهران، ۱۳۲۹ش.
- پارسای تویسرکانی، عبدالرحمان، «خاطرههای ادبی»، وحید، تهران، ۱۳۵۰ش، س۹، شمـ۳.
- جعفری، مرتضی، «احوال و اشعار ادیب پیشاوری»، هلال، کراچی، ۱۳۵۰ش، س۱۸.
- دائره المعارف آریانا، کابل، ۱۳۴۱ش.
- رشید یاسمی، غلامرضا، ادبیات معاصر، تهران، ۱۳۵۲ش.
- سپهر، عباسقلی، ایران در جنگ بزرگ، تهران، ۱۳۳۶ش.
- سدید السلطنه، محمد علی، سفرنامه، به کوشش احمد اقتداری، تهران، ۱۳۶۲ش.
- شفیعی کدکنی، محمدرضا، «ادیب نیشابوری در حاشیۀ شعر مشروطه »، زندگی و اشعار ادیب نیشابوری، به کوشش یدالله جلالی پندری، تهران، ۱۳۶۷ش.
- عبدالرسولی، علی، مقدمه و تعلیقات بر دیوان ادیب پیشاوری (همـ).
- عبرت نایینی، محمد علی، نامۀ فرهنگیان، نسخه خطی کتابخانۀ ملی ملک، شمـ ۴۳۲۷.
- غنی، قاسم، یادداشتها، به کوشش سیروس غنی، تهران، ۱۳۶۷ش.
- فروزانفر، بدیع الزمان، ادیب پیشاوری (سخنرانی ۱۳۴۹ق)، نسخۀ خطی کتابخانۀ مرکز، شمـ ۱۳۱۳.
- همو، «درگذشت »، مجموعه گفتارها، به کوشش عباس اقبال آشتیانی و ابراهیم پورداود، تهران، ۱۳۶۳ش.
- همو، «یادداشتهای تاریخی»، یادگار، تهران، ۱۳۳۴ش، س۳، شمـ۱.
- کامران، مرتضی، «علامه ادیب پیشاوری»، گوهر، تهران، ۱۳۵۳ش.
- معلم حبیب آبادی، محمد علی، مکارم الآثار، اصفهان، ۱۳۳۷ش.
- منزوی، خطی.
مینوی، مجتبی، مجموعه گفتارها، به کوشش قاسم صافی، تهران، ۱۳۵۷ش.
منبع مقاله: دانشنامۀ بزرگ اسلامی