- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
در این مطلب برخى از آنچه در کتاب اهل معرفت آمده نقل مىشود تا محصول شهود عارفان نامدار روشن گردد.
قیصرى در شرح فص محمدى از فصوص محى الدین چنین مىگوید: «اعلم ان المراه باعتبار الحقیقه عین الرجل و باعتبار التعین یتمیز کل منهما عن الاخر…».(۱)
یعنى از نظر حقیقت، بین زن و مرد امتیازى نیست و حقیقت زن، عین حقیقت مرد است، فقط از جهت تعین و تشخص، از یکدیگر ممتازند و چون اصل هر دو یکى است و از نظر حقیقت بین آنها تمایزى نیست، همه مقامهایى که براى مرد متصور است نیل به آنها مقدور زن نیز مىباشد، چنان که شیخ اکبر فرموده است: «ان هذه المقامات لیست مخصوصه بالرجال، فقد تکون للنساء ایضا لکن لما کانت الغلبه للرجال تذکر باسم الرجال».(۲)
امروز غلبه مردان بر زنان در نیل به مقامهاى معنوى مورد پذیرش است ولى باید دید آیا این غلبه مربوط به استعداد ذاتى مرد و بىاستعدادى گوهر زن است و یا در اثر تربیت محیط و خانواده، و سنت و عادت و… است. البته برخى از مردهاى نژادهاى مختلف نیز نه تنها از مردان دیگر کم استعدادترند، بلکه از بعضى از زنان نیز نازلتر خواهند بود.
جناب محى الدین سر محبوب بودن زن را که در بیان پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه و آله و سلم) آمده است در این مىداند که چون ذات اقدس خداوند منزه از آن است که بدون مجلى و مظهر مشاهده شود، پس هر مظهرى که بیشتر جامع اسماء و اوصاف الهى باشد، بهتر خدا را نشان مىدهد. و زن در مظهریت خدا کاملتر از مرد است، زیرا مرد فقط مظهر قبول و انفعال الهى است، مظهر فعل و تاثیر الهى نیز هست چون در مرد تصرف مىکند و آن را مجذوب خویش قرار داده و محب خود مىسازد، و این تصرف و تاثیر نمودارى از فاعلیت خداست، از این جهت زن کاملتر از مرد است. اگر مرد بخواهد خدا را در مظهریت خود مشاهده کند، شهود او تام نیست ولى اگر بخواهد خدا را در مظهریت زن بنگرد، شهود او به کمال وتمام مىرسد. لذا زن محبوب پیامبر اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) قرار گرفت و در آن حدیث معروف فرمود: از دنیاى شما، زن و بوى خوش محبوب من قرار داده شد و نور چشم من در نماز است.(۳)
نکاتى که در تبیین گفتار محى الدین لازم است عبارت است از:
۱- منظور از محبت در این بحث، حب الهى است نه شهوت حیوانى، چنان که خود ابن عربى فرموده است: «و من احبهن على جهه الشهوه الطبیعیه خاصه نقصه علم هذه الشهوه فکان صوره بلا روح…».(۴)
یعنى اگر کسى زنان را از جهت غریزه طبیعى دوست داشته باشد، راز این اشتیاق را نمىداند، و چون علم به هدف و آگاهى از راز به منزله روح بوده و خود گرایش به منزله صورت و هیکل است، کسى که اهل شهوت بدون محبت الهى است، همانند صورت بىروح مىباشد.
۲ – منظور از فاعلیت و منفعلیت زن، همانا نسبت به مرد است یعنى زن منفعل از مرد بوده و فاعل در اوست نه منفعل از او و فاعل در جنین باشد که در آنجا مظهر خالقیت خدا شده و در سازماندهى جنین در رحم نقش دارد چون خالقیت زن گرچه به نوبه خود داراى اهمیت است ولى از محور بحث کنونى بیرون است، زیرا بحث در تشریح محبوبیت زن نزد رسول اکرم(صلى الله علیه و آله و سلم) است و اصولا سخن ابن عربى در آغاز فص محمدى تفسیر همان حدیث یاد شده است که در آن زن و بوى خوش محبوب پیامبر قرار داده شده است.
۳ – آنچه در شرح قیصرى راجع به این موضوع آمده بسیار روشن از مطالبى است که در سایر شروح نظیر مؤیدالدین جندى و ملا عبدالرزاق کاشانى و… آمده است.
محى الدین در کتاب کبیر فتوحات نکات دیگرى دارد که عبارت است از:
۱ – پیدایش زن از مرد مىباشد لذا هرگز زن به درجه مرد نمىرسد و آیه و للرجال علیهن درجه را تایید این مطلب مىداند.(۵)
البته پیدایش زن از مرد مطلبى در خور تحقیق و تجدید نظر است، و ما در بحث قرآنى به آن پرداختیم.
۲ – واصلان به سوى خدا، اعم از زن و مردند و وصول به حق اختصاصى به مرد ندارد.(۶)
۳ – حیض، پلیدى و آلودگى است که اغتسال از آن لازم است و همه پیشکسوتان طریقت و ریاضت، اتفاق دارند که دروغ، حیض نفوس است، یعنى انسان دروغگو، حائض و آلوده است چه زن باشد و چه مرد. بنابراین «راستى»، غسل از حیض «کذب» در مردان و زنان است.(۷)
۴ – در صورتى که جنازه زن و مرد براى نماز و دفن در قبر آماده و جمع شده باشد و امام بخواهد بر هر دو به یک نماز انجام وظیفه کند، آیا باید جنازه زن را نزدیک قبله و مقدم بدارد و جنازه مرد را به طرف خود قرار دهد یا به عکس، ابن عربى مىگوید: بهتر آن است که جنازه مرد را نزدیک قبله قرار داده و جنازه زن را نزدیک خود بگذارد. اما در تبیین اسرار حکم، نظر شریف او این است که چون زن محل تکوین فرزند است و به مکون حقیقى یعنى خداوند نزدیکتر از مرد است لذا سزاوارتر آن است که زن مقدم بر مرد واقع شده و به قبله نزدیکتر باشد تا فرزند او به فطرت توحیدى تولد شود.(۸)
۵ – در تفسیر: رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکر الله…
مردانى که هیچ تجارت و خرید و فروشى آنان را از یاد خدا مشغول نمىکند.
تصریح مىنماید که درجه کمال نسبت به زنان محجور و ممنوع نیست و زن هم مشمول آیه کریمه مىباشد گرچه صریحا نام وى نیامده است.(۹)
۶ – همین مطلب یعنى عدم عدم محجوریت زن از کمال باتوجه به تقدم مرد در باب هفتاد و دو، نیز تکرار شده است.
۷ – در باب هفتاد و دو چنین مىفرماید: زن در بسیارى از احکام حج، با مرد اختلاف دارد زیرا گرچه در انسانیت اجتماع دارند لیکن در اثر عروض ذکوریت و انوثیت از یکدیگر امتیاز یافتند(یعنى انسانیت گوهر آنها را تشکیل مىدهد و نر و ماده بودن عارضى است).(۱۰)
۸ – در باب مزبور مىفرماید: گاهى زن در کمال به درجه رجال مىرسد و گاهى مرد به طورى تنزل مىکند که از نقص زن نیز پایینتر مىآید.(۱۱)
۹ – در باب هفتاد و سوم مردان و زنان نامدارى که به مقامهاى منیع بار یافتند مطرح مىفرماید و در بحث حافظون و حافظات حدود الهى و در مبحث حلم چنین مىگوید:
«ما من صفه للرجال الا و للنساء فیها مشرب تولاهم الله بالحلم…»
و موارد فراوان دیگرى، هم از لحاظ ارائه خطوط کلى بحث و هم از جهت نشان دادن مصادیق بارز آن، از زنان نامور که به دیدار ابن عربى آمده یا وى به ملاقات آنان رفته است مىتوان در نوشتههاى این عارف بزرگوار یافت.
پىنوشتها
- شرح قیصرى، ص ۴۷۳ و ۴۷۸٫
- فص موسوى، ص ۴۵۲٫
- فص محمدى، ص ۴۷۸ – ۴۷۷، شرح قیصرى.
- ص ۴۸۰، فص محمدى.
- فتوحات، باب هفتم، ج ۲، ص ۲۸۷ و ۲۴۸٫ تحقیق عثمان یحیى.
- باب چهل وپنج، ج ۴، ص ۱۰۹، تحقیق عثمان یحیى.
- باب شصت وهشت، ج ۵، ص ۳۹۱، عثمان یحیى.
- باب شصت ونه، ج ۸، ص ۸۹، عثمان یحیى.
- ج ۸، ص ۱۵۱، عثمان یحیى.
- ج ۱۰، ص ۱۴۲، ۱۴۳، عثمان یحیى.
- همان.
منبع: زن در آیینه جلال و جمال؛ آیه الله جوادى آملى؛ ص ۲۳۵