- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 13 دقیقه
- توسط : حمید الله رفیعی
- 0 نظر
چکیده
اسلام برای رساندن انسان به اوج خوشبختی و کمال سعادت برنامه های زیادی دارد؛ در این میان روزه عبادتی است که با آثار و برکات معنوی و انسان ساز خود، در ره پویی بشر به سوی کمال و تعالی نقش به سزایی دارد.
روزه داری در قرآن و سنت و نیز در اقوال بزرگان بسیار مورد تأکید واقع شده است و آثار و فوائد زیادی برای آن حصر گردیده است؛ که از مهم ترین آن می توان به پرورش اراده و خودسازی، یادآوری محرومان و درماندگان، رشد معنویت و تقویت روحیه صبر و استقامت اشاره نمود. علاوه بر موارد فوق، روزه داری می-تواند در سلامت جسم و روان انسان نیز نقش آفرین باشد. در این مقاله برآنیم تا گوشه هایی از آثار سزنده روزه بر زندگی انسان را در بعد معنوی و خودسازی بررسی کنیم.
مقدمه
برای انجام هر امر خیری در ادیان قطعاً پاداشی وجود دارد؛ اسلام نیز از این قاعده مستثنا نیست؛ همچنان که ما می بینیم برای انجام چهارمین رکن از ارکان اسلام؛ یعنی روزه پاداشهای بی شماری در نظر گرفته شده است؛ حضرت رسول(ص) می فرماید: «خدای تبارک و تعالی می فرماید: به هر عمل نیکی ده برابر تا هفتصد برابر پاداش داده می شود، به جز روزه که آن برای من است و پاداشش را من می دهم» (بخاری، ۱۴۲۲ق، ح۱۸۰۵). دلیل اینکه فقط روزه دارای چنین خاصیتی است؛ این است که در روزه، خویشتن داری وجود دارد و آن عملی است نهان، که غیر از خدا کسی از آن آگاه نیست، در حالی که دیگر عبادات چنین نیستند. دلیل دیگر، مغلوب کردن شیطان است؛ زیرا این دشمن فقط از راه شهوت می تواند حمله کند و بر انسان چیره شود و گرسنگی تمام شهوتها را که یگانه وسیله در دست شیطان است، از بین می برد و هواهای نفسانی را در هم می شکند. حضرت رسول(ص) فرمودند: «إنَّ الشَّیطان یَجری مِن ابن آدم مجری الدم فضیقوا مجاریه بالجوع» (متفق علیه)؛ «به حقیقت شیطان در تمام مجراهای خون انسان راه دارد، پس شما به وسیله گرسنگی راههای او را تنگ کنید». و از اینجا می توانیم به رازی که در گفتار حضرت رسول خدا(ص) نهفته است، پی برد که فرموده است: «وقتی که ماه مبارک رمضان می آید، درهای بهشت باز و درهای دوزخ بسته می شوند و شیاطین محبوس می گردند و گوینده ای به آواز بلند می گوید: ای کسی که خواهان خیری بیا و ای خواهان شر غفلت کن» (بخارى، ۱۴۲۲ق، ح۱۸۹۹؛ مسلم، ح۱۰۷۹).
۱. رمضان و فضایل آن
رمضان از «رَمَضَ» به معنای شدت گرما، سوزندگی و حرارت زیاد می باشد (آذرنوش، ۱۳۸۴ش). «رمضان» نام یکی از ماههای عربی و اسلامی است (نهمین ماه سال قمری) که نزد خداوند متعال دارای منزلت و مقام خاصی می باشد (گنجی، ۱۳۸۱ش، ص۱۱).
از روی دلایل قرآنی و حدیثی که در مورد فضیلت و عظمت ماه رمضان بیان شده است، به اهمیت آن می-توان پی برد. از مهم ترین و عمده ترین شاخصه های بزرگی و عظمت رمضان به چند نمونه اشاره می کنیم:
الف. نازل شدن قرآن در این ماه:
خداوند سبحان وقتی می خواهد اهمیت رمضان را بیان نماید، می فرماید: «شَهْرُ رَمَضَانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ» (بقره، ۱۸۵). «آن چند روز معیّن و اندک» ماه رمضان است که قرآن در آن فرو فرستاده شده است «و آغاز به نزول نموده است و در مدت ۲۳ سال تدریجاً به دست مردم رسیده است»، تا مردم را راهنمایی کند و نشانهها و آیات روشنی از ارشاد «به حق و حقیقت» باشد و «میان حق و باطل در همه ادوار» جدایی افکند (خرم دل، ۱۳۸۷ش، ص۵۴). با این اشاره صریح و آشکار بیان می کند که «قرآن» عظیم الشان که برنامه و قانون نیل به سعادت در آن جای دارد، در این ماه مبارک نازل شده است. پس به این علت نزد پروردگار دارای شأن و شوکت خاصی می باشد.
ب. شب قدر:
«إِنَّا أَنْزَلْنَاهُ فِی لَیْلَهِ الْقَدْرِ، وَمَا أَدْرَاکَ مَا لَیْلَهُ الْقَدْرِ، لَیْلَهُ الْقَدْرِ خَیْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ» (قدر، ۱-۳)؛«ما قرآن را در شب باارزش «لیلهالقدر» فرو فرستادهایم، تو چه میدانی شب قدر کدام است (و چه اندازه عظیم است؟)، شب قدر شبی است که از هزار ماه بهتر است» (خرم دل، ۱۳۸۷ش، ح۱۳۱۵). از دیگر دلایل بزرگی رمضان، این است که شب قدر در آن جای دارد. طبق نظریه جمهور علما «شب قدر»، که خداوند متعال آن را بهتر و بزرگ تر از هزار ماه نام می برد، در دهه اخیر ماه رمضان قرار دارد.
ج. روزه داری:
یکی دیگر از مواردی که سبب شده این ماه بزرگی و عظمت خاصی را به خود اختصاص دهد، روزه گرفتن در این ماه است که یکی از ارکان اسلام و یکی از دستورات الهی می باشد و سبب قرب و نزدیکی به بارگاه احدیت می گردد.
در مورد فضایل و برکات ماه «رمضان» احادیث و روایات بسیاری وارد شده، که ما به یک روایت جامع که برگرفته از چند حدیث است، اکتفا می کنیم: رسول اکرم(ص) در اواخر ماه مبارک شعبان خطبه ای ایراد فرمود بدین ترتیب: «ای مردم! به حقیقت که ماه مبارک و بزرگی بر شما سایه افکنده است، ماهی بسیار بزرگ و با برکت، در این ماه شبی وجود دارد که از هزار ماه بهتر است (لیله القدر). خداوند متعال (در این ماه) روزه روزش را فرض گردانیده و قیام شبش (تراویح) را مایه خیر و ثواب قرار داده است. هرکس در این ماه با انجام عمل نیک و پسندیده ای قرب خدا را حاصل نماید، به اندازه ادای فریضه ای در ماههای دیگر ثواب و اجر دارد و هرکس در این ماه فریضه ای را به جای آورد، مانند کسی است که در غیر از رمضان هفتاد فرض را به جای آورده باشد. (ای مردم!) این ماه، ماه صبر و شکیبایی است و پاداش صبر و استقامت بهشت است. این ماه، ماه غمخواری و دستگیری (فقراء) است، در آن رزق مؤمن اضافه می شود. هرکس روزه داری را افطار بدهد، این امر باعث آمرزش گناهان و سبب رهایی او از آتش جهنم می شود و به اندازه ثواب همان روزه دار، به وی نیز ثواب می رسد، بی آنکه از اجر و ثواب آن روزه دار کاسته شود». صحابه عرض کردند یا رسول الله(ص) از این جمع ما هرکس این وسعت مالی را ندارد که به دیگران افطاری بدهد (چکار کنیم؟). رسول الله(ص) فرمود: «(لازم نیست که او را کاملاً سیر کنید) خداوند این ثواب را نصیب آن شخص می-گرداند که با یک دانه خرما دیگری را مهمان کنند و یا با یک لیوان آب و یا یک جرعه شیر. (ای مردم!) این ماه، ماهی است که اول آن رحمت، وسط آن مغفرت و پایان آن رهایی از آتش دوزخ است. و تلاش کنید که چهار خصلت و عمل را در آن فراوان انجام دهید که با دوتای آن پروردگارتان را راضی می کنید و دوتای دیگرش از آن بی نیاز نیستید. آن دو خصلت که خداوند را راضی می کنند گواهی «أشهَدُ أن لَا إِلَهَ إِلَّا اللَّهُ» و طلب استغفار از اوست و اما آن دو تا که از آنها بی نیاز نیستید، از خدای بهشت بخواهید و از آتش دوزخ به وی پناه ببرید» (عاشور، ۱۳۷۶ش، صص۲۷۱و۲۷۲ به روایت ابن خزیمه، بیهقی و ابن حبان).
۲. روزه از منظر قرآن
روزه یا صیام خداوند عزّوجل می فرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیَامُ کَمَا کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ» (بقره، ۱۸۳)؛ «ای کسانی که ایمان آوردهاید! بر شما روزه واجب شده است، همان گونه که بر کسانی که پیش از شما بودهاند واجب بوده است، تا باشد که پرهیزگار شوید» (خرم دل، ۱۳۸۷ش، ص۵۲).
روزه به تعبیر قرآن «صیام»، در لغت به معنای خودداری و دوری از یک چیز می باشد (معلوف، ۱۳۸۲ش، ص۹۶۹) و در اصطلاح علمای شرع یعنی خودداری از خوردن، نوشیدن و آمیزش با همسر، از طلوع فجر تا غروب خورشید، اما به خاطر کسب رضای الهی (گنجی، ۱۳۸۱ش، ص۲۱).
رسول الله(ص) فرمود: «إن الصوم جنه فاذا کان أحدکم صائماً فلا یرفثُ و لا یجهلُ و إن امرأ قاتله او شاتمه فلیقل إنی صائمٌ» (ابی داود، ج۲، ص۳۰۷، ح۲۳۶۳؛ بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۲، ص۶۷۰، ح۱۷۹۵؛ مسلم، ج۲، ص۸۰۷، ح۱۶۳؛ مالک، ج۱، ص۳۱۰، ح۵۷؛ احمد بن حنبل، ۱۴۰۴ق، ج۳، ص۶۸، ح۷۴۹۵).
بی گمان روزه سپر و مانعی است در برابر شر و فساد، وقتی که یکی از شما روزه دار بود، از حرف زشت باید پرهیز نماید، و به کارهای دوران جاهلیت دست نزند، اگر کسی با او بجنگد و یا به او ناسزا گوید، در پاسخ او بگوید: من روزه هستم (و نباید مرتکب اعمال ناشایست شود).
۳. روزه و یادآوری محرومان و درماندگان
روزه چه از جهت فردی و چه از جنبه اجتماعی فواید زیادی دارد؛ از جمله توجه به حال بیچارگان و آگاهی از حال فقرا و مستمندان. وقتی که روزه دار گرسنه می شود و گرسنگی را لمس می کند، مسلماً به یاد گرسنگی دائمی فقرا و تنگدستان می افتد که همیشه در ناراحتی قرار دارند و این توجه و آگاهی باعث می-شود که به فقرا کمک کند و در حق آنان مهربانی نماید، چرا که مهر و محبت از درد و رنج نشأت می گیرد، و روزه یک شیوه عملی برای تقویت و پرورش مهر و عاطفه در نفس می باشد، و هر وقت ثروتمندان نسبت به فقرا و گرسنگان مهر، محبت و بخشش داشته باشند، صفا و صمیمیت در بین طبقات اجتماع به وجود می آید و کینه و حسادت از بین خواهد رفت و گفته ها و نصیحتهای خیرخواهانه تأثیر خواهد داشت. در این باره روایت شده است: «إِنَّ رَسُولَ اللهِ کانَ أجوَدَ النّاسِ وَ کانَ أجوَد ما یکونُ فی رمضانَ» (بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۱۵، ح۴۶۱۳)؛ «رسول خدا از همه کس سخاوتمندتر و بخشنده تر بود و در ماه رمضان بیشتر از سایر اوقات سخاوت و بخشندگی داشت» (عفیف طباره، ۱۳۷۵ش، ص۴۳۷).
۴. روزه، عامل تقویت روح
زمانی که راز وجودی انسان آشکار می شود، راز روزه داری نیز بیشتر هویدا خواهد شد. راستی انسان و حقیقت وجود او چیست؟ آیا او همین پیکر ایستاده و هیکل مجسم است؟ آیا او همین مجموعه متشکّل از دستگاهها و اندامها و گوشت و استخوان و عصب است؟ اگر انسان این باشد، چقدر ناچیز و کوچک است!!
آری انسان فقط همین هیکل محسوس نمی باشد، بلکه روحی آسمانی دارد که در این پیکر زمینی مسکن گزیده و رازی است از جهان بالا در پوششی از خاک! حقیقت انسان، چیزی غیر از این روح ربانی و جوهر معنوی که از سوی خدا به او داده شده نیست؛ چیزی که به وسیله آن تعقّل و تفکّر می کند. درک و احساس دارد، و به ملکوت آسمان آگاهی و نفوذ پیدا می کند و خداوند به خاطر آن، فرشتگان را مأمور سجده برای آدم نمود، نه به خاطر لجن خشکیده و گل مخلوط شده! (خرقانی، ۱۳۸۸ش، ص۲۸۸).
خداوند متعال می فرماید: «إِذْ قَالَ رَبُّکَ لِلْمَلَائِکَهِ إِنِّی خَالِقٌ بَشَرًا مِنْ طِینٍ، فَإِذَا سَوَّیْتُهُ وَنَفَخْتُ فِیهِ مِنْ رُوحِی فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِینَ» (ص، ۷۱و۷۲)؛ «وقتی (این گفتگو در ملأ اَعلی و عالَم بالا درگرفت) که پروردگارت به فرشتگان گفت: من انسانی را از گِل میآفرینم، هنگامی که آن را سر و سامان دادم و آراسته و پیراسته کردم، و از جان متعلّق به خود در او دمیدم، در برابرش سجده (بزرگداشت و درود) ببرید» (خرم دل، ۱۳۸۷ش، ص۹۶۷). این است انسان؛ یک روح فرازین و جسدی فروردین. جسد همچون یک خانه است و روح ساکن آن. جسد مرکب است و روح سوار آن. خانه برای خودش ساخته نشده و مرکب نیز به خودی خود ارزش ندارد، بلکه خانه برای مصلحت صاحبخانه و مرکب برای استفاده مسافر پدید آمده است. بنابراین، کار آدمهایی که خود را فراموش می کنند و توجه خود را مصروف خانه های خود می دارند و به صورت خدمتگذار مرکبهای خویش در می آیند و روح خود را گذشته، بنده جسدها می شوند و تنها برای بدن می کوشند و در جهت اشباع غرایز دنیوی خود سعی می کنند و گرد شکمها و اعضای تناسلی خود می-گردند و شعار همیشگی آنان مضمون این جمله است: (دنیا فقط خوردن و آشامیدن و خوابیدن است، وقتی اینها را نداشتی، فاتحه دنیا را بخوان).
واقعاً تعجب برانگیز است. اینها کسانی هستند که خداوند در توصیفشان می فرماید: «أَرَأَیْتَ مَنِ اتَّخَذَ إِلَهَهُ هَوَاهُ أَفَأَنْتَ تَکُونُ عَلَیْهِ وَکِیلًا، أَمْ تَحْسَبُ أَنَّ أَکْثَرَهُمْ یَسْمَعُونَ أَوْ یَعْقِلُونَ إِنْ هُمْ إِلَّا کَالْأَنْعَامِ بَلْ هُمْ أَضَلُّ سَبِیلًا» (فرقان، ۴۳و۴۴)؛ «به من بگو ببینم، آیا کسی که هوا و هوس خود را معبود خویش میکند (و آرزوپرستی را جایگزین خداپرستی میسازد، تا آنجا که سنگهای بیجانی را برمیگزیند و به دلخواه میپرستد)، آیا تو وکیل او خواهی بود؟ (و میتوانی او را از هواپرستی به خداپرستی برگردانی و از ضلالت به هدایت بکشانی؟!)، آیا گمان میبری که بیشتر آنان (چنان که باید) میشنوند یا میفهمند؟! (نه! آنان تفکّر و تعقّل ندارند) ایشان همچون چهارپایان هستند، و بلکه گمراهتر» (خرم دل، ۱۳۸۷ش، صص۷۵۵و۷۵۶).
خلاصه اینکه انسان مرکب از روح و بدن است. جسد او خواسته هایی از نوع خواسته های عالم پایین خود دارد و روح نیز تمایلاتی از نوع تمایلات عالم بالای خود. اگر انسان تمایلات روحی خویش را زیر سلطه گرایشهای گرایشهای بدنی قرار دهد، از شکل انسان صاحب اختیار، به حیوانی منفور مبدل می گردد. این چنین کسی همان است که شاعر مؤمن خطاب به او می گوید: «ای خدمتگزار تن، تا چند در خدمتش می-کوشی؟ آیا از چیزی که سراپا زیان است، سود می جویی؟ به روان خویش روی آور، و برتریهای آن را به کمال رسان، که انسان بودنت با روان است، نه تن!» (خرقانی، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۰).
هنگامی که انسان ارزش نفس خود را درمی یابد و به راز خدایی آن پی ببرد و جنبه آسمانیش را بر جنبه زمینی حاکم گرداند و قبل از مرکب، به راکب و پیش از چهاردیواری، به ساکن خانه توجه نماید و اشتیاق روانی را بر انگیزه بدنی چیره سازد، انسان صاحب اختیار و توانگری شده است: «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ أُولَئِکَ هُمْ خَیْرُ الْبَرِیَّهِ» (بینه، ۷)؛ «بیگمان کسانی که مؤمن هستند و کارهای شایسته و بایسته میکنند، آنان مسلماً خوب ترین انسانها هستند» (خرم دل، ۱۳۸۷ش، ح۱۳۱۷). از اینجا است که خداوند، روزه را مقرر نموده است تا انسان به وسیله آن از سلطه غرایز و زندان بدن خویش آزاد شده، بر تحریکات شهوانی خود غالب گردیده و بر مظاهر حیوانی خویش حاکم شود و به فرشتگان همانند گردد. بنابراین شگفتی ندارد که روح شخص روزه دار اوج گرفته، به جهان بالاتر نزدیک شده، درِ آسمان را با دعای خویش بکوبد و آن را بگشاید و پروردگار خود را بخواند و پذیرفته شود و خداوند به او بگوید: «لبیک بنده من، لبیک!». پیامبر اسلام(ص) در این باره می فرماید: «أربعه لا ترد لهم دعوه حتی تفتح لهم أبواب السماء و تصیر الی العرش: الوالد لولده، المظلوم علی من ظلمه، و المعتمر حتی یرجع، و الصائم حتی یتفطر» (کلینی، ۱۴۱۳ق، ج۲، ص۵۱۰)؛ «چهار نفر هستند که دعایشان برنمیگردد تا آنگاه که درهای آسمان گشوده شود و این دعاها به عرش برسد. یکی دعای پدر برای فرزندش، دیگری دعای مظلوم درباره کسی که به او ظلم کرده است، سوم دعای عمره گزار تا آنگاه که به وطن خویش بازگردد و چهارم دعای روزه دار تا وقتی که افطار کند».
۵. روزه و ارتباط آن با رشد معنوی
انجام عبادات هر کدام آثار و برکات معنوی و مادی بر وجود انسان می گذارند که می توان روزه را از مهم-ترین این عبادات نام برد. روزه نیز ابعاد گوناگونی دارد که از برجسته ترین آنها، بعد معنوی و فلسفه تربیتی است.
از فواید مهم روزه این است که روح انسان را تلطیف، و اراده انسان را قوی و غرایز او را تعدیل میکند. روزهدار باید در حال روزه با وجود گرسنگی و تشنگی از غذا و آب و همچنین لذت جنسی چشم بپوشد و در عمل ثابت کند که او میتواند نفس سرکش را رام معنویت و عبادت کند تا بر هوسها و شهوات خود مسلط شود.
در حقیقت بزرگ ترین فلسفه روزه همین اثر روحانی و معنوی است، انسانی که انواع غذاها را در اختیار دارد و هر لحظه تشنه و گرسنه شد به سراغ آن میرود، شبیه درختی است که در پناه دیوارهای باغ و کنار نهرها میروید، این درختان نازپرورده، بسیار کم مقاومت و کمدوام اند، اگر چند روزی آب از پای آنها قطع شود، پژمرده میشوند و میخشکند. اما درختی که از لابه لای صخرهها در دل کوهها و بیابانها بیرون آمده و نوازشگر شاخههایش، طوفانهای سخت، آفتاب سوزان و سرمای زمستان بوده است؛ با انواع محرومیتها دست به گریبان، با دوام و پراستقامت و سختکوش است. روزه نیز با روح و جان انسان همین عمل را انجام میدهد و با محدودیتهای موقت به او مقاومت و قدرت اراده و توان مبارزه با حوادث سخت میبخشد و چون غرایز سرکش را کنترل میکند؛ بر قلب انسان نور و صفا میپاشد (مکارم شیرازی، بی تا، ج۱، ص۶۲۹). در حدیثی از امیر مؤمنان، علی(ع) میخوانیم که از پیامبر(ص) پرسیدند: چه کنیم که شیطان از ما دور شود؟ فرمود: «الصوم یسود وجهه و الصدقه تکسر ظهره و الحب فی اللَّه و المواظبه علی العمل الصالح یقطع دابره و الاستغفار یقطع وتینه» (راوندی، ص۱۹)؛ «روزه چهره شیطان را سیاه میکند، انفاق در راه خدا پشت او را میشکند و دوست داشتن برای خدا و مواظبت بر عمل صالح دنباله او را قطع میکند و استغفار رگ قلب او را میبرد». وقتی کلام امیر بیان، علی(ع) به هنگام بیان فلسفه عبادات به روزه میرسد، چنین میفرماید: «و الصیام ابتلاء لاخلاص الخلق» (دشتی، کلمات قصار۲۵۲)؛ «خداوند روزه را از این جهت تشریع فرموده که روح اخلاص در مردم پرورش یابد». در شب معراج و شب وصال پیامبر اسلام(ص) با معبود و محبوب خویش، پروردگار مهربان در مقام بیان آثار روزه و نتایج آن به فرستاده اش این چنین فرمود: «ای احمد! نتیجه و حاصل روزه، کم خوردن و ثمره کم گفتن، حکمت است؛ زیرا که حکمت، معرفت را در پی خواهد داشت و معرفت، یقین را و چون بنده به یقین رسید، برایش فرقی ندارد که چگونه شب را به صبح برساند. در سختی بوده و یا در آسایش، و همانا این مقام رضا است. آن کس که در تحصیل رضایت من بکوشد، سه خصلت و ویژگی مهم را ارزانی اش می کنم: اول؛ شکری که با هیچ جهلی آمیخته نباشد، دوم؛ ذکری که فراموشی در آن راه نیابد و سوم؛ محبتی که هرگز علاقه غیر من را بر محبت من نگزیند. و چون بنده ام مرا دوست داشت، من هم او را دوست می دارم، در میان بندگانم، محبوبش می کنم؛ دیده قلبش را به جلالت و عظمتم می گشایم و در ظلمت شب و روشنای روز با او مناجات می کنم» (دیلمی، ۱۴۱۲ق، ج۱، ص۲۰۴).
۶. روزه، پرورش اراده و خودسازی
روزه دارای نوعی تقویت اراده، خودسازی، و تمرین استقامت می باشد. روزه دار، گرسنه می شود، درحالی که غذای مطبوعی در برابر دارد و با آنکه آبی گوارا در دسترس او قرار دارد، تشنه می ماند و با وجود آنکه همسرش در کنار اوست، خویشتن داری می کند. هیچ مراقبتی جز خدا و هیچ حاکمی غیر از ایمان بالای سرش نیست و چیزی غیر از اراده نیرومند خود، نگاهش نمی دارد و این کار را هر روزه در طول حدود ۱۵ ساعت و یا بیشتر، و ۲۹ روز یا ۳۰ روز در هر سال تکرار می کند. کدام مدرسه ای مانند مدرسه روزه که اسلام آن را در هر ماه رمضان به طور اجباری و در مواقع دیگر به صورت اختیاری می گشاید، می تواند این چنین به تربیت اراده انسانی و آموزش صبر و شکیبایی بپردازد؟!
یک دانشمند روان شناس آلمانی، پیرامون تقویت اراده مطلبی نوشته و در آن ثابت کرده است که روزه، بهترین وسیله این کار است (خرقانی، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۲). اما اسلام بر دانشمندان روان شناس هم نظیر پزشکان، پیش جسته و کافی است به این پیام رسول خدا(ص) به جوانان گوش فرا دهیم که می فرماید: «ای جوانان، هر کدام از شما، توانایی دارید ازدواج کنید؛ زیرا که چشمتان را (از لغزش) می پوشاند و غریزه جنسی را از انحراف باز می دارد و هرکس نمی تواند، روزه بگیرد که روزه برای او سپر است» (بخاری، ۱۴۲۲ق، ج۹، ص۱۱۲، ح۵۰۶۶؛ مسلم، ج۲، ص۱۰۱۸، ح۱۴۰۰). به خاطر ویژگی صبرآموزیِ ماه رمضان است که رسول خدا(ص) آن را به صبر نسبت داده و فرموده است: «روزه ماه صبر (رمضان) و سه روز در هر ماه، دغدغه و وسوسه نفس و درون را بیرون می افکند» (البانی، ۱۴۰۸ق، ح۳۸۰۴). در حدیث دیگری آمده است: «هر چیزی زکاتی دارد و زکات بدن، روزه است و روزه نصف صبر است» (کلینی، ۱۴۱۳ق، ج۴، ص۶۲).
روزه به این دلیل نصف صبر است که در انسان سه گرایش وجود دارد: ۱٫ گرایش شهوانی که در جانوران نیز هست. ۲٫ گرایش خشم و غضب که درندگان هم دارند ۳٫ گرایش روحی همان گونه که در فرشتگان وجود دارد. وقتی که نیروی گرایش روحی او بر یکی از دو نیروی دیگر چیره می شود، نصف صبر است و چون به هنگام روزه، فرد مسلمان بر نیروی شهوت جنسی و شهوت شکم فائق می آید، به حق آن را نصف صبر دانسته اند (خرقانی، ۱۳۸۸ش، ص۲۹۲).
نتیجه
اسلام دین تسلیم و گوشه نشینی نیست، بلکه دین جهاد، مبارزه دائمی و خودسازی است. یکی از وسیله های لازم برای جهاد نیز صبر و اراده نیرومند حاصل از ماه مبارک رمضان است. در نتیجه، کسی که با خود مبارزه نکرده باشد، هرگز نمی تواند با دشمن بستیزد، دلیل بر این گفتار سیری در آیات قرآن مربوط به ماه مبارک رمضان (بقره، ۱۸۳-۱۸۷) و احادیث نبوی و سیره بزرگان دین است که بهترین گواه بر صحت این ادعا است که بعد از این آیات خداوند دستور به تربیت نفس، تهذیب درون و خودسازی داده است، سپس در ادامه آیات (بقره، ۱۹۰-۱۹۳) دستور به جهاد با سلاح در میدان نبرد داده شده است، انسان در صورتی که بر نفس و شهوات خویش غلبه نکرده باشد، محال است که بر دشمن خود پیروز گردد و کسی که بر گرسنگی صبر نداشته باشد، بعید است که دوری از وطن و نزدیکان خویش را به خاطر هدف بزرگی تحمل نماید.
روزه، به خاطر ویژگی صبر و خویشتن داری آن، از نمایان ترین وسایل اسلام برای آماده سازی مؤمن شکیبا است که تنگ دستی، گرسنگی و محرومیّت را تحمل می نماید و سختی، خشونت و دشواری زندگی را تا وقتی که در راه خدا متحمّل آنها می گردد، با گشاده رویی می پذیرد.
مراجع
۱. قرآن مجید.
۲. نهج البلاغه، ترجمه محمد دشتی.
۳. آذرنوش، آذرتاش، فرهنگ معاصر عربی ـ فارسی، انتشارات آذرتاش آذرنوش، چاپ پنجم، ۱۳۸۴ش.
منبع: حبل المتین (فصلنامه علمی تخصصی)
نویسنده: محمد امین جوان پور