حروف مقطعه قرآن، چینش اسرارآمیزی از یک یا چند حرف الفبا هستند که در ابتدای بیست و نه سوره از قرآن کریم قرار گرفته اند. این حروف که مجموعاً چهارده حرف از بیست و هشت حرف الفبای عربی را شامل می شوند، به صورت جداگانه تلفظ شده و فاقد معنای لغوی مستقل هستند.
از همان صدر اسلام، این حروف ذهن عالمان و مفسران را به خود مشغول ساخته و تلاش های زیادی برای کشف معنا و حکمت نهفته در آن ها صورت گرفته است. در این مقاله، ضمن بررسی تعریف این حروف، به مهمترین دیدگاه های دانشمندان مسلمان در طول تاریخ پیرامون تفسیر و تبیین معنای آن ها اشاره می شود.
تعریف حروف مقطعه
در ابتدای بیست و نه سوره از سوره های قرآن، یک یا چند حرف از حروف الفبا قرار گرفته است. تعداد کل این حروف، بدون تکرار، چهارده حرف می شود که دقیقاً نیمی از حروف الفبای عربی (که بیست و هشت حرف است) را شامل می شود. این حروف در کنار هم قرار گرفته اند اما کلمه ای با معنای مستقل را تشکیل نمی دهند. اگرچه در نوشتار به هم متصل هستند، اما هنگام خواندن، هر حرف به صورت جداگانه تلفظ می شود؛ مانند «الف، لام، میم، صاد». این چهارده حرف عبارتند از: (الف، ح، ر، س، ص، ط، ع، ق، ک، ل، م، ن، ه، ی).
نگاهی به آرای اندیشمندان در باب حروف مقطعه
۱) زمخشری
زمخشری معتقد است که این چهارده حرف، که نیمی از حروف الفبا هستند، دقیقاً نیمی از صفات حروف را نیز دارا می باشند: نیمی از حروف مهموسه (بی صدا): «ص، ک، ه، س، ح»؛ نیمی از حروف مجهوره (صدادار): «الف، ل، م، ر، ع، ط، ق، ی، ن»؛ نیمی از حروف شدیده (سخت تلفظ): «الف، ک، ط، ق»؛ نیمی از حروف رخوه (نرم تلفظ): «ل، م، ر، ص، ه، ع، س، ح، ی، ن»؛ نیمی از حروف مطبقه (پرصدا): «ص، ط»؛ نیمی از حروف منفتحه (کم صدا): «الف، ل، م، ر، ک، ه، ع، س، ح، ق، ی، ن»؛ نیمی از حروف مستعلیه (زبانه بالا): «ق، ص، ط»؛ نیمی از حروف منخفضه (زبانه پایین): «الف، ل، م، ر، ک، ه، ی، ع، س، ح، ن»؛ و نیمی از حروف قلقله (دارای پژواک): «ق، ط». سپس می گوید: «چه بزرگ است خداوندی که حکمتش در هر چیزی دقت نشان داده است».[۱]
برخی دیگر گفته اند که آوردن نیمی از حروف الفبا به این دلیل است که خداوند به عرب بگوید اگر ادعا می کنید که این قرآن سخن بشر است و از همین حروف تشکیل شده، پس شما هم نیمه دیگر حروف را بیاورید و سخنی مانند آن بیاورید. بدرالدین زرکشی این نظر را از قاضی ابوبکر باقلانی نقل می کند و سپس اضافه می کند: «این حروف به شکل های مختلفی آمده اند: «کاف و نون» فقط یک بار، «عین، یا، ها و قاف» دو بار، «صاد» سه بار، «طا» چهار بار، «سین» پنج بار، «را» شش بار، «حا» هفت بار، «الف و لام» سیزده بار و «میم» هفده بار آمده اند.»
۲) زرکشی
زرکشی می گوید: «سوره هایی که با دو حرف یا بیشتر آغاز شده اند، همین ارتباط را با کلمات و معانی هر سوره دارند.» او اضافه می کند: «این از جهت لفظی این حروف است و چه بسا از جهات معنوی اسرار بزرگی در آن نهفته باشد.»
زرکشی همچنین می گوید: «یکی از اسرار دقیق این حروف این است که بیشترین کلمات هر سوره از همان حرفی ترکیب یافته که در ابتدای آن سوره آمده است. برای مثال، سوره «ق» بیشترین کلماتی را دارد که شامل حرف «قاف» هستند؛ مانند: قول، قرب، تلقی، رقیب، سابق، قرین، القا، تقدم، متقین، قلب، قرن، تنقیب، قتل، تشقق، بسوق، رزق، قوم و غیره. این خود نکته ای پنهان در پس پرده این حروف است.
نکته دیگری که در سایه این حروف نهفته است، معانی موجود در این سوره هاست. مثلاً در سوره قاف، معانی ای وجود دارد که با حرف قاف تناسب دارند؛ مانند: شدت، جهر (آشکارگی صدا)، قلقله، انفتاح (باز بودن دهان). همچنین در سوره «ص» که شامل چندین مورد خصومت است: خصومت کافران با پیامبر اسلام، خصومت نزد داوود، خصومت اهل جهنم، خصومت در عالم بالا بر سر علم و خصومت ابلیس. در سوره قلم نیز، آخرین حروف آیات آن بر «نون» است و بیشتر کلمات آن با نون می باشند.»[۲]
۳) سیوطی
جلال الدین سیوطی معتقد است: «هر سوره ای که با یک یا چند حرف از این حروف آغاز شده، بیشتر کلمات و حروف آن از همان حرف تشکیل شده است. بنابراین، هر سوره همان حرفی را که در آغاز دارد، به عنوان ویژگی اصلی خود دارد. اگر حرف «قاف» را جای «نون» یا بالعکس قرار دهیم، این ویژگی از بین می رود. سوره «ق» بیشترین کلمات آن با حرف قاف ترکیب یافته است. همچنین حرف «را» در سوره یونس که در بیش از دویست کلمه به کار رفته، با همین حرف آغاز شده است. سوره اعراف که حرف «صاد» بر «الف لام میم» اضافه شده، به این دلیل است که کلمات شامل حرف صاد در این سوره بسیار زیاد است.»[۳]
برخی دیگر گفته اند که صدای این حروف در آن زمان هنگام تلاوت قرآن، موجب جلب توجه حاضران می شده تا به قرآن گوش فرا دهند؛ زیرا مخالفان همواره در تلاش بودند که سروصدا ایجاد کنند تا صدای قرآن به گوش رهگذران عرب نرسد، چنانکه می گفتند: «وَ قَالَ الَّذِینَ کَفَرُوا لَا تَسْمَعُوا لِهَٰذَا الْقُرْآنِ وَ الْغَوْا فِیهِ لَعَلَّکُمْ تَغْلِبُونَ؛[۴] کافران گفتند: گوش به این قرآن فرا ندهید؛ و به هنگام تلاوت آن جنجال کنید، شاید پیروز شوید.»
۴) علامه طباطبایی
علامه سید محمدحسین طباطبایی در تفسیر سوره شوری درباره این حروف فرموده است: «اگر در سوره هایی که با حروف مقطعه آغاز شده اند، مانند «الم»ها، «الر»ها، «طس»ها و «حم»ها تدبر شود، خواهید یافت که این سوره ها از نظر محتوا شبیه یکدیگرند و سیاق آن ها یکنواخت است. بنابراین، ممکن است حدس زده شود که میان این حروف و محتوای سوره های مربوطه، رابطه ای وجود دارد.
مثلاً سوره اعراف که با «المص» آغاز شده، شاید جامع بین محتوای سوره های «الم» و سوره «ص» باشد. سوره رعد که با «المر» آغاز شده، شاید جامع بین محتوای سوره های «الم» و سوره های «الر» باشد. لذا چنین برداشت می شود که این حروف، رموز و اشاراتی بین خدا و رسول هستند که از دید ما پنهان است و بیش از این نوع ارتباط، چیزی از آن نمی دانیم. امید است که دیگران بیشتر و بهتر از آن دریابند. شاید به همین معنا اشاره باشد آنجا که مولا امیرمؤمنان (ع) فرموده است: «هر کتاب، برگزیده ای دارد و برگزیده این کتاب (قرآن)، حروف الفبایی است که در آغاز سوره ها واقع گردیده است.»[۵]
سوره هایی که با این حروف آغاز می شوند، مکی هستند، به جز سوره بقره و آل عمران که آن دو نیز در سال های آغازین دوره مدنی نازل شده اند.
سیر تاریخی تلاش ها برای فهم حروف مقطعه
تلاش برای یافتن معنا و هدف این حروف، به زمان نزول قرآن و مخالفت یهودیان با پیامبر اسلام (ص) بازمی گردد. اما هیچ گزارش قطعی و مورد اعتمادی وجود ندارد که نشان دهد صحابه در این مورد از پیامبر (ص) پرسشی کرده و پاسخی دریافت کرده باشند. به نظر ابن حجر عسقلانی، این نشان می دهد که معنا و مفهوم این حروف، برای آنان روشن و غیرقابل انکار بوده است.[۶]
این حروف همواره دانشمندان و پژوهشگران قرآنی را به اندیشیدن و گمانه زنی درباره معنا و مفهومشان واداشته است؛ به طوری که تقریباً در هر کتاب تفسیر یا علوم قرآنی، در این زمینه سخنی گفته شده است. حتی آثار و کتاب های مستقلی نیز در این باره تألیف شده اند؛ مانند «الحروف المقطعه فی القرآن» اثر عبدالجبار شراره، «اوائل السور فی القرآن الکریم» اثر علی ناصوح طاهر و «اعجاز قرآن: تحلیل آماری حروف مقطّعه» اثر رشاد خلیفه.
دیدگاه های گوناگون درباره معنای حروف مقطعه
از آنجا که این حروف در زبان عربی، به جز نام خود به عنوان حروف الفبا، معنای دیگری ندارند و تفسیر قابل اطمینانی نیز در این باره از پیامبر اکرم (ص) نقل نشده است، دانشمندان درباره آن ها دچار اختلاف نظر شده اند. گروهی از دانشمندان مسلمان بر اساس برخی روایات[۷] بر این باورند که «این حروف از جمله رازهایی هستند که تنها خداوند از آن ها آگاه است» و به همین دلیل، از تدبر و اظهار نظر در این مورد خودداری کرده اند.[۸]
۱) رمزی پنهان میان خدا و پیامبر
برخی احتمال داده اند که حروف مقطعه، رمزی میان خداوند و پیامبر (ص) بوده و خداوند نخواسته است کسی جز پیامبر اکرم (ص) از آن ها آگاه شود.[۹] این دیدگاه به امام جعفر صادق (ع) نیز نسبت داده شده است.[۱۰]
به اعتقاد امام خمینی (ره)، قرآن این صحیفه نورانی، جلوه ای از اسم اعظم خداوند و در حقیقت رازی میان حق و رسولش (ص) می باشد. ایشان معتقدند که حروف مقطعه، با وجود تفسیرهای گوناگونی که از آن ها شده است، از اسرار الهی هستند و آن ها را نوعی گفتگوی رمزی و مناجات میان عاشق و معشوق (خدا و پیامبر) می دانند که دیگران از آن بی بهره اند. حتی جبرئیل (ع) که خود قرآن را بر پیامبر (ص) نازل کرده نیز از حقیقت معنای این حروف مقطعه اطلاعی ندارد، بلکه فهم حقیقت آن، منحصر به پیامبر اکرم (ص) و افرادی است که خداوند متعال به آنان تعلیم کرده است.[۱۱]
به نظر امام خمینی (ره)، آنچه برخی از مفسران بر اساس حدس و گمان درباره حروف مقطعه بیان کرده اند، مبنای درستی ندارد و اغلب حدس های بی اساسی است و این حروف مقطعه فراتر از درک بشری است.[۱۲]
به باور امام خمینی (ره)، قرآن دو بخش دارد: بخش قانونی و احکامی که باید به آن عمل شود که این بخش برای همه روشن است؛ و بخش علمی که ممکن است شامل معارف غیرهمگانی باشد، نظیر حروف مقطعه که اسراری میان حق و حبیبش می باشد.[۱۳]
۲) متشابه بودن حروف مقطعه
برخی از طرفداران این دیدگاه، در عین حال این رازها را از متشابهات قرآن می دانند که آگاهی از آن ها مخصوص خداوند است و کسی جز او تأویل آن ها را نمی داند.[۱۴] این معنا در اخبار و احادیث شیعه نیز آمده است.[۱۵] حتی برخی گفته اند منظور از متشابه در آیه هفتم سوره آل عمران، همین حروف است و تأویل متشابه در آیه مذکور، به داستان مشهوری اشاره دارد که بر اساس آن یهودیان می خواستند از حروف مقطعه مدت بقا و دوام اسلام را به دست آورند و پیامبر اکرم (ص) با خواندن پی در پی اوایل سوره ها، محاسبات آن ها را بر هم زد.
۳) حروف مقطعه به عنوان نام سوره ها
در مقابل گروهی از عالمان مسلمان که معتقد به رمزی بودن حروف مقطعه بودند، گروه دیگری این حروف را به شکل های دیگری نیز تفسیر کرده اند.
برخی حروف مقطعه را نام های سوره ها دانسته اند؛ به این معنا که هر سوره ای با حروف مقطعه ای که در ابتدای آن آمده، شناخته می شود. این دیدگاه که شیخ طوسی[۱۶] و طبرسی[۱۷] آن را بهترین وجه در تفسیر این حروف دانسته اند، به أُبیّ بن کعب، حسن بصری و زید بن اسلم نسبت داده شده است. خلیل بن احمد و سیبویه نیز همین نظر را برگزیده اند.[۱۸]
۴) حروف مقطعه به عنوان سوگند
ابن عباس و عِکرمه حروف مقطعه را حروف سوگند دانسته اند و گفته اند خداوند با این حروف که از نام های او هستند، سوگند یاد کرده است.[۱۹] سیوطی در توجیه و تأیید این نظر به روایتی از امام علی (ع) استناد کرده که فرموده است: «یا کهیعص اغفر لی».[۲۰] اما به نظر اخفش، چون حروف از شرافت و فضیلت برخوردارند و پایه و اساس کتاب های آسمانی به زبان های گوناگون هستند، خداوند به این حروف سوگند یاد کرده است.[۲۱]
۵) حروف مقطعه، فواتح سوره ها
نظر دیگری که به مجاهد نسبت داده شده، این است که حروف مقطعه، فواتح یا سرآغاز سوره ها هستند. درباره فایده این فواتح گفته اند که با آن ها شروع یک سوره و پایان سوره پیشین مشخص می گردد.[۲۲]
۶) نشانه اعجاز قرآن
یکی از قدیمی ترین و پرطرفدارترین نظریه ها در تفسیر حروف مقطعه، این است که دلیل آغاز شدن بیست و نه سوره قرآن با این حروف، این است که عرب ها بفهمند این قرآن معجزه آسا، از همان حروفی نظم و تألیف یافته است که با آن سخن می گویند و متون معمولی خود را با آن می نویسند. پس اگر ادعا می کنند این قرآن کلام خدا نیست، مانند آن را بیاورند.[۲۳]
این نظر در برخی از روایات شیعی نیز آمده است.[۲۴] حتی به نوشته علامه طباطبایی، ظاهراً بر پایه همین تفسیر، برخی مفسران سلف بر این باور بوده اند که این حروف، محکمات و بقیه قرآن متشابهات هستند؛ زیرا حروف مقطعه اصل و مادر کتاب اند و قرآن از آن ها نشأت می گیرد. پیروان این نظر، ادعای خود را با برخی نکات دقیق و ظریف همراه ساخته اند.[۲۵]
در عین حال باید دانست که این نظریه بر دو اصل استوار است: یکی اینکه حروف مقطعه از جنس همان حروف الفبای عربی هستند که عرب ها آن را می شناسند و سخنانشان از آن ترکیب می شود و قرآن نیز طبیعتاً با همان حروف نظم و تألیف یافته است؛ دیگر آنکه آن ها با وجود این، از آوردن مانند قرآن ناتوان مانده اند. بنابراین، در هیچ یک از این دو اصل، استفاده از رمز لازم نبوده است.[۲۶]
۷) اسم اعظم خدا
ابن مسعود، ابن عباس و شَعْبی گفته اند که این حروف، اسم اعظم خداوند هستند.[۲۷] سعید بن جُبَیر گفته نام های خدا هستند که جدا جدا آمده اند و اگر مردم ترکیب آن ها را بدانند به اسم اعظم الهی دست خواهند یافت، ولی ما بر جمع و پیوند آن توانا نیستیم.[۲۸] این معنا در برخی از کتاب های حدیث به برخی امامان شیعه نیز نسبت داده شده است.[۲۹]
۸) رمزهایی از نام ها و صفات الهی
بر اساس یکی از قدیمی ترین نظریات، حروف مقطعه نشانه های اختصاری یا رمزهایی از نام ها و صفات خداوند هستند. هر حرف معنایی دارد که با معنای حرف مشابه متفاوت است. این نظریه که به ابن عباس، ابن مسعود و گروهی دیگر از صحابه و نیز سعید بن جبیر نسبت داده شده،[۳۰] در کتاب های تفسیر و علوم قرآنی بازتاب گسترده ای یافته و بعدها مورد توجه صوفیان، حروفیه و خاورشناسان قرار گرفته است. بر این اساس، هر حرف به صورت جزئی دلالت بر یکی از نام ها یا صفات خدا دارد. برای مثال، الف از «الله»، لام از «لطیف» و میم از «مجید» گرفته شده است.[۳۱]
۹) علامت اختصاری یک جمله
احتمال دیگر این است که حروف مقطعه در ابتدای هر سوره علامت اختصاری یک جمله کامل باشند. بنابراین، «الم» به معنای «اَنااللّه اَعلَم» (منم خدا داناتر)، «المص» به معنای «اَنااللّه اَعْلَمُ و اُفَصِّل» (منم خدا داناتر و جدا کننده)، و «المر» به معنای «اَنااللّه اعلمُ و أَری» (منم خدا داناتر و بیناتر) است.[۳۲]
۱۰) ادات تنبیه بودن حروف مقطعه
نظریه دیگر این است که هر یک از حروف مقطعه، مانند ادات تنبیه (مانند «الا» و «اما») هستند. از آنجا که مشرکان قرار گذاشته بودند از قرآن رویگردان شوند و هنگام تلاوت آن سروصدا راه بیندازند، خداوند سخنان خود را در برخی سوره ها با این حروف آغاز کرد تا سکوت آن ها را جلب کند و توجهشان را به قرآن برانگیزد. به نظر طرفداران این دیدگاه، اینکه بلافاصله پس از این حروف، سخن از قرآن و نزول آن آمده، گواه درستی این نظریه است.[۳۳]
نتیجه گیری
بررسی دیدگاه های مختلف در مورد حروف مقطعه قرآن نشان می دهد که این موضوع از دیرباز مورد توجه و اختلاف نظر مفسران بوده است. از اعتقاد به رمزی بودن آن ها میان خدا و پیامبر گرفته تا تلاش برای یافتن ارتباط عددی یا اختصاری با نام ها، صفات الهی یا حتی جملات کامل، طیف وسیعی از تفاسیر ارائه شده است. با این حال، همانگونه که علامه طباطبایی اشاره می کند، بسیاری از این فرضیات، در حد گمانه زنی بوده و فاقد دلیل قطعی هستند. به نظر می رسد که حکمت واقعی حروف مقطعه، همچنان در پرده ای از ابهام قرار داشته و همچنان موضوعی برای تدبر و تفکر در میان قرآن پژوهان باقی خواهد ماند.
پی نوشت ها
[۱] زمخشری، تفسیر کشاف، ج۱، ص۳۱.
[۲] زرکشی، البرهان، ج۱، ص۱۶۹ ـ ۱۶۷.
[۳] سیوطی، معترک الاقران، ج۱، ص۷۱.
[۴] سوره فصلت، آیه۲۶.
[۵] طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۶.
[۶] سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۳۰ـ۳۱.
[۷] طوسی، التبیان، ج۱، ص۴۸.
[۸] شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۴.
[۹] طباطبایی، المیزان، ج۱۸، ص۹.
[۱۰] مجلسی، بحار الانوار، ج۸۹، ص۳۸۴.
[۱۱] خمینی، صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۷.
[۱۲] خمینی، شرح چهل حدیث، ص۳۵۱.
[۱۳] خمینی، صحیفه امام، ج۱۸، ص۴۴۸.
[۱۴] سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۲۴.
[۱۵] طوسی، التبیان، ج۱، ص۴۸.
[۱۶] طوسی، التبیان، ج۱، ص۴۷ و ۴۸.
[۱۷] طبرسی، مجمع البیان، ذیل بقره: ۱.
[۱۸] فخررازی، التفسیرالکبیر، ذیل بقره: ۱.
[۱۹] طوسی، التبیان، ج۱، ص۴۷.
[۲۰]سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۳، ص۲۷ و ۲۸.
[۲۱] طبرسی، مجمع البیان، ذیل بقره: ۱.
[۲۲] طوسی، التبیان، ج۱، ص۴۷.
[۲۳]سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج۱، ص۶۶۵.
[۲۴] مجلسی، بحار الانوار، ج۸۹، ص۳۷۷.
[۲۵] طباطبایی، المیزان، ج۳، ص۳۳.
[۲۶] شلتوت، تفسیر القرآن الکریم، ج۱، ص۵۶.
[۲۷] طبری، جامع البیان عن تأویل آی القرآن، ذیل بقره: ۱.
[۲۸] طبرسی، مجمع البیان، ذیل بقره: ۱.
[۲۹] مجلسی، بحار الانوار، ج۸۹، ص۳۷۵.
[۳۰] طوسی، التبیان، ج۱، ص۴۷ و ۴۸.
[۳۱] طبرسی، مجمع البیان، ذیل بقره: ۱.
[۳۲] زرکشی، البرهان فی علوم القرآن، ج۱، ص۱۷۴.
[۳۳] طوسی، التبیان، ج۱، ص۴۸.
منابع
- قرآن کریم.
- زرکشی، محمد بن بهادر، البرهان فی علوم القرآن، بیروت چاپ محمد ابوالفضل ابراهیم، ۱۴۰۸ق
- طبری، محمد بن جریر، جامع البیان عن تأویل آیالقرآن، مصر، بی نا، ۱۹۵۴م.
- سیوطی، عبدالرحمان بن ابیبکر، الاتقان فی علوم القرآن، قاهره، چاپ محمدابوالفضل ابراهیم، ۱۹۶۷م.
- طباطبائی، سیدمحمدحسین، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت، بی نا، ۱۹۷۱ـ۱۹۷۴م.
- فخررازی، محمد بن عمر، التفسیرالکبیر،تهران، چاپ افست، بی تا.
- شلتوت،محمود، تفسیر القرآن الکریم، تهران، بی نا، ۱۳۷۹ش.
- خمینی، روح الله، صحیفه امام، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۹ش.
- خمینی، روح الله، شرح چهل حدیث، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۸ش.
- شیخ طوسی، محمد بن حسن، التبیان فی تفسیر القرآن، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، ۱۴۰۹ق.
- شیخ طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان فی تفسیر القرآن، تهران، انتشارات فراهانی، ۱۳۷۲ش.
- علامه مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، تهران، دارالکتب الاسلامیه، ۱۳۶۲ش.
- زمخشری، محمود بن عمر، الکشاف عن حقایق التنزیل، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۷ق.
منابع اقتباس
- دانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائره المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «حروفِ مُقَطَّعَه»، شماره۶۰۴۳.
- دانشنامه امام خمینی، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۴۰۰ شمسی.