- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- به دست حسین فاضلی
- 3:54 ب.ظ
- 0 نظر

یکی از مهمترین مصادیق اخلاق در خانواده، که رعایت آن به زنان توصیه شده است و با موقعیت اشتغال و تحصیل زنان در عصر حاضر نیز کاملاً همخوانی دارد، توصیه به زنانی است که در اقتصاد خانواده ایفای نقش مینمایند. در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم)، زن از منت گذاشتن بر همسر در امور مالی نهی شده است.
ایشان میفرمایند: «اگر زنى همهی زر و سیم زمین را به خانهی شوهر برد و روزى بر او منت نهد… اعمال خیرش نابود شود، مگر آن که توبه کند و از شوهر عذر بخواهد» و نیز در این باره فرمودهاند: «زنى که از روى منت گذاشتن به شوهرش بگوید: تو از مال من مىخورى، اگر همهی مالش را در راه خدا صدقه دهد، از او پذیرفته نگردد تا وقتى که شوهرش از او راضى گردد.»[۱۰]
در این فرمایشات، زن به اجتناب از منت گذاشتن بر همسر، که نوعی آزار زبانی به شمار میرود، ملزم شده است. زن در رابطه با تأمین اقتصادی خانواده و حتی کمک به شوهر در این باره وظیفهای بر دوش ندارد؛ اما اگر زنی به دلیل شرایط زندگی مشترکش یا با تمایل خود به این عرصه وارد شد، بنا بر توصیهی اسلام، میبایست از تخریب شخصیت مرد و شکست عزت نفس وی به طور جدی اجتناب کند. در حقیقت، ارزشمندی کمک مالی زن به خانواده صرفاً در گرو رعایت چنین ملاحظات اخلاقی است.
علاوه بر پرداخت نفقه، که از مهمترین تکالیف مرد در خانواده به شمار میرود، وظیفهی پرداختهای مالی دیگری چون مهریه، اجرت شیردهی و اجرتالمثل کارهای منزل نیز بر عهدهی مرد قرار داده شده است. در واقع، مهمترین تکالیف مرد در خانواده از دیدگاه اسلام را میتوان حمایتهای مالی وی از زوجه دانست.
تجویز چنین تکالیفی، ارتباط مستقیمی با تکالیف زن دارد؛ بدین معنا که در رویکرد اسلامی به خانواده، حمایتهای مالی از زن در راستای تکالیفی است که طبیعت وی بر دوش او قرار داده است. تکالیفی چون بارداری، زایش، شیردهی، تربیت نسل و ایجاد سکون و آرامش در فضای خانواده که امکان فعالیتهای اقتصادی را برای زن به طور مؤثری کاهش میدهند.
تکالیف زن در خانواده عمدتاً در دو مفهوم «همسری» و «مادری»، که مجموعهای از ویژگیها و وظایف را شامل میشوند، ظهور و بروز مییابند و به واقع، بقا و سلامت خانواده را در گرو خویش دارند.
پرداخت پسندیدهی مهریه توسط زوج نیز مورد تأکید کلام وحی است. این ملازمات اخلاقی را میتوان با تأمل در مفهوم واژگان قرآنیِ معادل مهریه، که «نِحله» و «صَدُقات» هستند، دریافت نمود.
آیهی ۴ سورهی مبارکهی نساء میفرماید: «وَ آتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَه و مهریهی زنان را به عنوان هدیهای از روی طیب خاطر به ایشان بدهید.» این دو واژه معانی «پرداخت داوطلبانه»، «بخشش بلاعوض و با طیب خاطر» و «صداقت در پرداخت» را در بر دارند[۱۱] که همگی، بر خلاف آنچه هماکنون در جوامع اسلام به ویژه جامعهی ایرانی جریان دارد، مبیّن نوعی دعوت به اخلاقمداری در پرداخت مهریه هستند.
دعوت مردان به پرداخت مهریه با رضایت خاطر البته منوط به نگرش و خواستههای دختران در این باره است. هنگامی که مردی در قبول میزان سنگین و غیر متعارف مهریه تحت فشار قرار گیرد، انتظار رعایت اخلاق در پرداخت آن امری نامعقول است.
در دیدگاه اسلام، که اصل مهریه را قرار داده است، این بحث روانشناختی کاملاً لحاظ شده است؛ چرا که به زنان دعوت میکند برای ارزشمندی و عزت نفس بیشتر، میزان کافی و معقولی برای مهریه پیشنهاد دهند و حتی در روایتی از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) است که «هر زنى که مهریهاش را به شوهرش ببخشد، به هر مثقالى از طلا که بخشیده ثواب آزاد کردن یک بنده است در راه خدا» و ایشان همچنین، این گروه از زنان را در زمرهی کسانی دانستهاند که عذاب قبر از آنان برداشته میشود.[۱۲]
البته در نظر گرفتن اقتضائات زمانی و مکانی در برداشت از احکام از ویژگیهای فقه پویای شیعه است و باید مفاسد و مصالح هر توصیه را در نظر گرفت.
اگر مفاسد بخشش مهریه از نظر تأثیری که بر زندگی و آیندهی خانم دارد بیش از منافع آن باشد، توصیه به بخشش نمیشود. در حقیقت، این روایات و امثال آن در راستای خروج تأسیس حقوقی مهریه، که به عنوان حمایتی جدی از زن قرار داده شده است، از حالتی معاملهگرانه و غیراخلاقی است. همچنین، آیهی ۶ سورهی مبارکهی طلاق به بحث شیردهی طفل و دعوت به رعایت اصل مشورت و تأکید بر اخلاقمداری اشاره دارد و این گونه اقدام به تسهیل روابط زوجین در این باره نموده است.
دعوت به رعایت الزامات اخلاقی در دیدگاه اسلام منحصر به روابط مالی زوجین در خانواده نیست، بلکه تمامی روابط اساسی در خانواده را مورد نظر دارد. یکی از کارکردهای خانواده ارضای مشروع نیاز جنسی زوجین است و در تمتع جنسی، که حق مشترک زن و شوهر است، هر دو در برابر دیگری مسئولیت دارند.
در دیدگاه اسلام، به دلیل آن که رابطهی جنسی زن و شوهر بر میزان استحکام نهاد خانواده و گسترش عفت جنسی در جامعه تأثیری انکارناپذیر دارد، علاوه بر تأکید بر حق جنسی زوجین، آموزههایی با محوریت اصول اخلاقی وارد شده است تا تمامی ظرفیتهای این موضوع چه از حیث مادی و جسمی و چه از حیث روحی و عاطفی بارور گردد؛ چرا که تنها با رعایت این اصول است که رابطهی جنسی زوجین میتواند نقش بیبدیل خویش در استحکام بنیاد خانواده را به تمام معنا تحقق بخشد.
چنین رابطهای تأثیرات شگرفی در طهارت جسم و روح افراد جامعه خواهد داشت و میتواند در کنار التزام به ارزشهایی همچون حفظ حجاب و حدود شرعی روابط زن و مرد در اجتماع، به سلامت جنسی و اخلاقی جامعه بینجامد.
توجه دین مبین اسلام به مسئلهی روابط جنسی زوجین تا بدانجاست که در امر ازدواج، که ابهام و نقص در امور مالی همچون عدم تعیین مهریه یا ناتوانی مالی مرد در ادارهی امور زندگی از موجبات فسخ نکاح قلمداد نمیشود، ناتوانی هر یک از زوجین در برقراری رابطهی جنسی، در برخی موارد میتواند حق فسخ نکاح را برای طرف مقابل به دنبال داشته باشد.[۱۳] بر این اساس، قانونگذار کشور ما با تبعیت از احکام شرعی، در ضمن مواد ۱۱۲۲ تا ۱۱۳۲ قانون مدنی، ابعاد حقوقی این موضوع را به تفصیل بیان نموده است.
مصادیق اخلاقمداری در رابطهی جنسی زوجین، با توجه به نیازهای متفاوت زن و مرد در این حوزه، در روایات اسلامی بیان گردیده است و نیز در این بیانات، به وضوح بر تأثیر کیفیت این رابطه بر حفظ عفت و دوری از فساد جنسی تأکید شده است.[۱۴]
نقطهی اوج تعالیم اسلام در موضوع حکومت اخلاقمداری بر روابط خانوادگی را میتوان در توصیههای مکرر قرآن کریم در بحث انحلال خانواده دانست، جایی که زن و شوهر اغلب به حد انزجار و نفرت از یکدیگر رسیدهاند و مسیر جدایی از یکدیگر را دنبال میکنند نیز به توصیهی دین اسلام باید احترام به شخصیت و اعادهی حقوق حقهی یکدیگر را مورد نظر قرار دهند و با رعایت اصل معروف جدا شوند.
قرآن کریم، در بحث طلاق؛ دو توصیهی بنیادین ارائه داده است (آیات ۲۲۹ و ۲۳۱ سورهی مبارکهی بقره)؛ میفرماید یا «زندگی با شایستگی و همراه با ادای حقوق» یا «طلاق با احسان و نیکی». پس بحثی با عنوان «سوختن و ساختن» مورد تأیید دین اخلاقمحور اسلام نیست.
هرچند همان گونه که گفته شد، برای هر یک از زن و مردی که صبر بر مصائب را (به اختیار و آگاهی) پیشهی خود سازند، اجر و پاداش بسیار زیادی وعده داده شده است. علاوه بر آن، در دیدگاه اسلام، شخصیت انسانها دارای حرمت ذاتی است و این احترام نباید حتی در زمان بروز اختلافات و جدایی نیز شکسته شود.
نتیجه آن که دین اسلام در راستای هدف والایی که برای تشکیل خانواده نهاده است، هر یک از زوجین را به فراخور تکالیفی که در قبال یکدیگر بر عهده دارند، دعوت به رعایت ادب، اخلاق و مهرورزی نموده است و این توصیهها از آیات قرآن کریم و روایات ائمهی اطهار(علیهم السلام) قابل دریافت است.(*)
پینوشتها
۱- مجلسی، بحار الأنوار، ج ۶۷، ص ۳۷۲؛
۲- همان، ص ۳۵۴ و ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج ۵، ص ۶۲۱؛
۳- ابن أبی جمهور، عوالی اللئالی العزیزیه فی الأحادیث الدینیه، ج ۱، ص ۱۸۳ و ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ترجمهی غفاری و بلاغی، ج ۵، ص ۱۹؛
۴- ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه ، ج ۳، ص ۳۹۱؛
۵- همان، ج ۴، ص ۱۴؛
۶- نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۴، ص ۲۴۰؛
۷- همان، ص ۲۴۵ و طبرسی، مکارم الأخلاق، ص ۲۱۳؛
۸- نجفی، جواهرالکلام، ج ۳۱، ص ۳۳۰ و خویی، منهاج الصالحین، ج ۲، ص ۲۷۹؛
۹- نوری، مستدرک الوسائل و مستنبط المسائل، ج ۱۴، ص ۱۶۱ و ص ۱۶۲ و ۲۴۲؛
۱۰- طبرسی، مکارم الأخلاق، ترجمهی میرباقرى، ج ۱، ص ۳۸۵ و ۲۰۲؛
۱۱- راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن، ص ۴۷۸؛
۱۲- الحرّالعاملی، وسائل الشیعه، ج ۲۱، ص ۲۸۴ و ۳۹۱؛
۱۳- ر.ک: نجفی، جواهرالکلام، ج ۳۰، ص ۳۱۸ تا ۳۲۰؛
۱۴- ر.ک: ابن بابویه، من لا یحضره الفقیه، ج ۳، ص ۳۸۹ و کلینی، الکافی، ج ۵، ص ۵۰۸ و ۳۲۴ و ۳۲۶ و الحرّالعاملی، وسائل الشیعه، ج۲۰، ص ۱۶۴؛
منبع: سایت برهان
اشتراک گذاری