- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- توسط : ناظر محتوایی شماره یک
- 0 نظر
به طور طبیعی و غریزی، هر زوج غیرباروری، آرزوی بچه دار شدن داشته و از خدا طلب فرزند می کنند و گاهی اوقات ممکن است با وجود اشتیاق فراوان به داشتن اولاد و دعاهای بسیار برای طلب فرزند، بچه دار نشوند و دچار یاس و ناامیدی شده و از دعای بیشتر برای طلب فرزند دلسرد شوند.
شایسته است این قبیل زوج ها با مطالعه و تفکر پیرامون زندگانی بزرگان دین و صالحانی که در آرزوی فرزند آوری بودند و به لطف خدا صاحب فرزند شدند، از آنان الگو بگبرند و هرگز در طلب فرزند از درگاه الهی گرفتار یاس و ناامیدی نشوند که خداوند در قرآن کریم فرموده: به جز مردم گمراه چه کسی از لطف خدای خود ناامید می شود؟[۱]
در ادامه به چند داستان خواندنی و آموزنده در دعا برای طلب فرزند از درگاه الهی اشار می کنیم:
حضرت زکریا (علیه السلام) و دعا برای طلب فرزند
حضرت زکریا (علیه السلام) یکی از پیامبران بزرگ الهی است که پس از عمری تبلیغ و دعوت به توحید و خدا پرستی، به سن پیری رسید و دریافت به زودی مرگ به سراغ او خواهد آمد.
با توجه به این که فرزندی نداشت و از نزدیکان او هم کسی نبود که راه او را ادامه دهد در غمی جانکاه فرو رفت و بسیار اندوهگین شد که مشعل هدایتی که از دیر باز در خاندان او بوده است به خاموشی گراید.
در آغاز سوره مریم آمده است: یاد کن رحمت پروردگارت را بر حضرت زکریا. آن گاه که آهسته پروردگارش را خواند و گفت:
رَبِّ إِنِّی وَهَنَ العَظْمُ مِنِّی وَ اشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَیْباً وَ لَمْ أَکُنْ بِدُعائِکَ رَبِّ شَقِیّاً * وَ إِنِّی خِفْتُ المَوالِیَ مِنْ وَرائِی وَ کانَتِ امْرَأَتِی عاقِراً فَهَبْ لِی مِنْ لَدُنْکَ وَلِیّاً * یَرِثُنِی وَ یَرِثُ مِنْ آلِ یَعْقُوبَ وَ اجْعَلْهُ رَبِّ رَضِیّاً؛[۲]
خداوندا! استخوانم سست شده و موی سپید، سرم را فرا گرفته است. تاکنون هر گاه تو را خوانده ام، بد عاقبت و بی بهره نبوده ام. من از بستگانم پس از خود می ترسم، همسرم نیز عقیم و نازا است؛ فرزندی به من عطا کن از جانب خود که وارث من و وارث آل یعقوب باشد، و او را پسندیده بدار.
این آیه نشان می دهد که یکی از نگرانی های حضرت زکریا از وارثان، مربوط به امور مالی بوده است. اموال او و همسرش که از نسل سلیمان بن داود بود و ثروت بزرگی محسوب می شد، مورد نگرانی زکریا بود که به دست نااهلان از خویشاوندان او برسد.[۳]
با این حال، پیری خود و عقیم بودن همسرش، او را از چشم داشتن به لطف الهی باز نداشت و از خداوند طلب فرزند نمود و چنین درخواست کرد:
رَبِّ هَبْ لِی مِن لَّدُنک ذُرِّیهً طَیبَهً إِنَّک سَمِیعُ الدُّعَاءِ؛ پروردگارا! از جانب خود، فرزند پاک و پسندیده ای به من عطا فرما که تو شنونده دعایی.[۴]
سپس در حالی که در محراب نماز می گزارد، فرشتگان الهی به او بشارت دادند که دعای طلب فرزند تو پذیرفته شد و خداوند فرزندی به نام یحیی که پاکدامن و پیامبر خواهد بود به تو عطا می کند. حضرت زکریا ناباورانه گفت:
أَنَّی یَکُونُ لِی غُلَامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِیَ الْکِبَرُ وَ امْرَأَتِی عَاقِرٌ؛[۵] چگونه من پسری خواهم داشت در حالی که خود پیر و فرتوت هستم و همسرم عقیم و نازا است؟!
ندا آمد که خداوند هر آنچه را خواهد انجام می دهد و به او بشارت داده شد به پسری به نام یحیی که پیش از آن همنامی نداشت.
زکریا گفت: خداوندا! کجا من پسری خواهم داشت در حالی که همسرم نازا است؟! ندا آمد که خدای تو این چنین می خواهد و برای او آسان است. پیشتر تو را آفریدیم در حالی که چیزی نبودی. و بدین ترتیب خداوند حضرت یحیی (علیه السلام) را با کتاب و حکمت به حضرت زکریا (علیه السلام) عطا فرمود.
استغفار برای بچه دار شدن و طلب فرزند
روزی امام حسن مجتبی (علیه السلام) نزد معاویه رفت. به هنگام بازگشت، یکی از دربانان معاویه به دنبال حضرت راه افتاد و عرض کرد: من مردی ثروتمند و پولدار هستم و خیلی مایلم صاحب فرزند شوم و از درگاه خدا طلب فرزند نموده ام ولی تاکنون بچه دار نشده ام، از شما می خواهم ذکر یا دعای طلب فرزند به من بیاموزی که خداوند به من فرزندی عنایت کند.
امام حسن (علیه السلام) به او فرمود: برای بچه دار شدن و طلب فرزند، بسیار استغفار کن!
او به سفارش امام عمل کرد و بسیار استغفار نمود به طوری که گاهی استغفار او به روزی هفتصد بار هم می رسید و با عنایت خداوند دارای ده پسر شد.
وقتی این خبر به گوش معاویه رسید، آن مرد را احضار کرد و به او گفت: چرا از حسن بن علی (علیهما السلام) نپرسیدی که این سخن را از کجا گفته است؟!
بار دیگر که امام حسن (علیه السلام) بر معاویه وارد شد، مرد همان این سوال را از او پرسید. حضرت در پاسخ فرمود: مگر این سخن خدا در قرآن را نشنیده ای که در داستان (حضرت) هود (علیه السلام) می فرماید:
وَ یَزِدْکُمْ قُوَّهً إِلی قُوَّتِکُمْ؛[۶] (و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید) و در داستان (حضرت) نوح (علیه السلام) می فرماید: وَ یُمْدِدْکُمْ بِأَمْوالٍ وَ بَنِین[۷] (و شما را به اموال و فرزندان مدد کند).[۸]
پدر شیخ صدوق و دعا برای طلب فرزند
علی بن بابویه (پدر شیخ صدوق) عمری با برکت را در ترویج دین و معارف پیامبر و اهل بیت (علیهم السلام) سپری کرده بود و هنوز فرزندی نداشت.
او بسیار دوست داشت که خداوند به او فرزند صالحی عنایت فرماید و برای طلب فرزند به درگاه خدا زیاد دعا می نمود. روزی تصمیم گرفت به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) متوسل شود، از این رو طی نامه ای به وسیله حسین بن روح که یکی از نمایندگان خاص آن حضرت بود تقاضای دعا کرد تا به برکت دعای ایشان، خداوند فرزند صالحی برای او قرار دهد.
حضرت ولی عصر (عج) پس از دریافت نامه، دعا نمود و در پاسخ به ابن بابویه چنین نوشت: برای تو از خداوند خواستیم دو پسر روزی فرماید که اهل خیر و برکت باشند.
پس از دعای امام زمان (عج)، ابن بابویه صاحب فرزندی شد که نامش را محمد نامید و بعدها عالمی بزرگ و فقیهی نام آور شد. او همان شیخ صدوق مولف کتاب من لایحضره الفقیه است که یکی از کتب مهم شیعه می باشد.
فرزند دیگر، برادر شیخ صدوق- حسین بن على- که وى نیز از فقهاى امامیه و استاد سید مرتضى و برادرش سید رضى بوده است.[۹]
اخلاص در دعا برای طلب فرزند
در یکی از روستاهای شهر یزد، مرد پاکدل و پرهیزگاری به نام محمد جعفر زندگی می کرد و مانند نیاکان خود، به کار کشاورزی اشتغال و از راه آن، امرار معاش می نمود.
او در سنین جوانی، از همان روستا همسری انتخاب کرد و زندگی تازه ای را آغاز نمود و با اشتیاق به انتظار فرزندی نشست؛ اما این انتظار سال ها طول کشید و هر چه دعا برای طلب فرزند و بچه دار شدن کرد، تاثیری نداشت. جوانی او سپری گشت و دوران نشاط وی به سرآمد، اما او همچنان بدون فرزند بود.
دیگر زندگی در نظرش تاریک می نمود؛ از یک طرف، سپری شدن دوران جوانی و از طرف دیگر اشتیاق داشتن فرزند، آرامش را از وی سلب و زندگی شیرین و بی دغدغه اش را ناآرام ساخته بود.
در چنین شرایط روحی، تصمیم گرفت برای صاحب فرزند شدن مجددا ازدواج کند. ابتدا قضیه را با همسرش در میان نهاد و رضایت او را به دست آورد، سپس با هدفی مقدس از بیوه زنی که خود فرزند یتیمی نیز داشت، تقاضای ازدواج موقت کرد.
چند روزی گذشت؛ آن روز برای اولین بار محمد جعفر به خانه همسر دوم خود رفته بود. آن زن برای راحتی شوهرش، می خواست دختر یتیم خود را از خانه به بیرون بفرستد، ولی دخترک یتیم قبول نمی کرد. از قضا هوا هم سرد بود و دخترک می لرزید و می گفت: مادر! من در این هوای سرد به کجا بروم؟
مادر هم سعی می کرد او را به عناوینی راضی کند که بیرون برود. محمد جعفر این صحنه را می بیند و بسیار ناراحت و متاثر می شود. همان لحظه بقیه مدت باقیمانده عقد موقت را به آن زن می بخشد و مهریه او را نیز تمام و کمال می دهد و بدین مضمون برای طلب فرزند و بچه دار شدن، با خداوند مناجات می کند:
خدایا! من دیگر برای طلب فرزند به خانه کسی نمی روم تا مبادا به خاطر من دل طفل یتیمی آزرده شود. تو اگر بخواهی، قدرت داری که از همان زن که تا به حال فرزند نیاورده فرزندی به من عطا کنی و اگر نخواهی هم خود دانی. خدایا! امر موکول به توست. اگر می خواهی فرزندی به من عطا کنی از همان اولی بده و اگر هم نمی خواهی نده![۱۰]
این روز در زندگی محمد جعفر، روز فرخنده و مبارکی گردید. در این روز به یادماندنی، خلوص و صفای دل محمد جعفر با زبان نیایش او به هم آمیخت و دعایش در پیشگاه خداوند برای طلب فرزند و بچه دار شدن، مورد اجابت قرار گرفت طوری که سال بعد خانه پر از مهر و صفای او، به نور جمال نوزادی صالح روشن گردید.
این کودک بعدها یکی از عالمان بزرگ جهان تشیع شد. او آیت الله العظمی حاج شیخ عبدالکریم حائری یزدی (ره) موسس حوزه علمیه قم بود.
بعدها خود مرحوم آیت الله حائری (ره) نقل می کرد: وقتی بچه بودم گاهی اوقات به مقتضای کودکی، خیلی شیطنت و بازیگوشی می کردم. در این مواقع مادرم به ستوه می آمد و می گفت: تو تقصیری نداری! بچه ای که به زور از خدا بگیری، بهتر از این نمیشه!! [۱۱]
دعا برای طلب فرزند با دلی شکسته
مرحوم علی نقی، کاسب مومن و متدینی بود و همواره مقید بود تا هنگام نماز دکان را تعطیل و نماز اول وقت را در مسجد و به جماعت بخواند. او علاوه بر نماز و عبادت و شرکت در جلسات مذهبی و قراءت قرآن، از خیرین به نام نیز محسوب می شد و تکیه ها و مجالس عزاداری زیادی نیز به راه انداخته و در بازسازی مساجد مخروبه زیادی سهیم بود.
او از نعمت فرزند محروم بود و از این بابت از سوی برخی بدخواهان مورد شماتت قرار می گرفت. علی نقی راه پدر را در برپایی جلسات مذهبی و قراءت قرآن ادامه داده بود اما الان پسری نداشت که او هم راه پدر را ادامه دهد.
این مسئله برای برخی از بدخواهان کینه توز بهانه خوبی شده بود بعضا او را مورد تمسخر و شماتت قرار دهند. روزی یکی از همین افراد به در خانه علی نقی آمد و به او یک گونی سر بسته داد و گفت: حالا که تو بچه نداری، بیا اینها مال تو، شاید به کارت بیاید!
علی نقی در گونی را باز کرد، ناگهان یازده بچه گربه از توی آن ریختند بیرون! قهقهه مردک و بغض و گریه علی نقی با هم آمیخته شد.
دل او از این جریان شکست ولی چیزی نگفت. پس از مدتی علی نقی عازم سفر حج و زیارت بیت الله الحرام شد. در مسجد الحرام کنار کعبه نشست و با دلی شکسته دستان خود را رو به آسمان برد و در طلب فرزند به درگاه خدا چنین دعا کرد:
ای خدایی که گفتی بخوانیدم تا من اجابتتان کنم! اگر به من فرزندی بدهی، نذر می کنم که به لطف و هدایت خودت، او را مبلغ دین و قرآن کنم.
دعای علی نقی در طلب فرزند مستجاب شد و خداوند یازده فرزند به او داد که اولین آنها حاج آقا محسن قرائتی بود.[۱۲]
نتیجه گیری
شاید برخی از زوج ها و خانواده هایی که سال ها در انتظار فرزند برای بچه دار شدن و طلب فرزند دعا می کنند و صاحب اولاد نمی شوند، دچار یاس و ناامیدی شوند اما باید توجه داشته باشند که بسیاری از بزرگان و صالحان سال ها در آرزوی بچه دار شدن و طلب فرزند دست نیاز به درگاه الهی دراز کردند و با صفای دل و اعتقاد قلبی، از خدا طلب فرزند نمودند و خداوند نیز پاداش صبر، اعتماد و توکل خالصانه آنان را داد و صاحب فرزندشان نمود.
انتظار فرزندآوری و طلب فرزند، نوعی امتحان و آزمایش الهی است و همچنان که از داستان های فوق بدست آمد، در کنار دعا برای طلب فرزند، صبر، ایمان و توکل، از مهمترین ابزار سربلندی در این آزمایش الهی است.
گردآوری و بازنویسی: حسین فاضلی
پی نوشت ها
[۱] . حجر/۵۶
[۲] . مریم/۴-۶
[۳] . به همین دلیل است که حضرت زهرا (سلام الله علیها) هم برای گرفتن ارث مالی خود یعنی فدک به همین آیات استناد میکند. بعضی از مفسران شیعه ارث را عام معنا کرده اند که ارث مالی و معنوی را شامل می شود. ر ک: طبرسی، مجمع البیان، ج ۵، ص ۷۷۷
[۴] . آل عمران/ ۳۸
[۵] . مریم/۸
[۶] . هود/۵۲
[۷] . نوح/۱۲
[۸] . علامه مجلسی، بحارالانوار، ج ۱۰۱ ص ۸۶
[۹] . نشریه امید انقلاب؛ اردیبهشت ۱۳۸۶؛ شماره ۳۷۸
[۱۰] . آقا بزرگ تهرانی؛ نقباء البشر؛ ج ۳ ص ۱۱۵۸
[۱۱] . نشریه حوزه؛ شماره ۱۲؛ سال ۶۴؛ نشریه یاد، شماره ۴، سال ۶۵
[۱۲] . همشهری آنلاین، سه شنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱
منابع
- قرآن کریم
- طبرسی، فضل بن حسن؛ مجمعالبیان؛ بیروت؛ دار احیاء التراث العربی؛ چاپ اول؛ ۱۳۷۹ ق
- علامه مجلسی، محمد باقر؛ بحارالانوار؛ بیروت؛ دار احیاء التراث العربی؛ چاپ دوم؛ ۱۴۰۳ ق
- آقابزرگ تهرانی، محمد محسن؛ طبقات أعلام الشیعه و هو نقباء البشر فی القرن الرابع عشر؛ مشهد؛ دار المرتضی؛ ۱۳۸۸ ش
- ماهنامه امید انقلاب؛ اردبیبهشت ۱۳۸۶؛ شماره ۳۷۸
- همشهری آنلاین، سهشنبه ۱۷ بهمن ۱۳۹۱