- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- 0 نظر

چکیده
دوره نوجوانى، از مهمترین و حساسترین دوره هاى زندگى انسان به شمار مى رود؛ زیرا در این دوره نوجوان به دنبال یافتن هویت خویش، در مسیر شکل دادن به شخصیتى متکى به خود گام برمى دارد. سؤالات متعددى نیز در ذهن نوجوان نقش مى بندد که چنانچه نتواند پاسخى مناسب براى آن ها بیابد، چه بسا ممکن است شخصیتى متزلزل و احیانا دوگانه پیدا کند.
بنابراین، شناخت جنبههاى مهم جسمانى، روانى، اجتماعى، عقلانى و اخلاقى نوجوانان این توانایى را به نوجوان و اطرافیان او مى دهد تا شیوه صحیح برخورد با تغییرات جسمى – روانى به وجود آمده را بدانند و تا حدى از بروز ناسازگارى هاى خاص این دوران جلوگیرى نمایند. این مقاله، نیم نگاهى به جنبه هاى مهم شخصیت نوجوانان انداخته است.
مقدمه
دوره نوجوانى هم زمان است با دوره بلوغ؛ یکى از بحرانىترین دوره هاى زندگى. در دروه بلوغ، تغییرات گوناگونى در ابعاد شخصیتى نوجوان رخ مى دهد که هر کدام به نوعى مى تواند بر او اثر بگذارد و حتى گاهى شخصیت او را دگرگون سازد. این نبشتار، به برخى از این جنبه ها اشاره دارد. اما پیش از ورود به اصل بحث، توجه به چند نکته لازم است:
۱-بحران بلوغ
فرایند بلوغ، یکى از بحرانىترین دورههاى زندگى هر فرد است. استانلى هال،(Hall, Stanly) که به پدر روان شناسى بلوغ معروف است، این مرحله را «دوران طوفان و فشار» مى نامد. نوجوان دراین دوره، تمایلات وخواهش هاى متضادى دارد؛ مثلا با این که مى خواهد با دوستان باشد، به تنهایى نیز علاقهمند است.(۱)
روسو دوره بلوغ را تولد مجدد مى داند. او مى گوید: وقتى فرد به دوره بلوغ مى رسد مثل این است که فرد دیگرى با خصوصیات بدنى و روانى متفاوتى در وى به وجود آمده است.(۲)
در هفت سال سوم زندگى که دوران بلوغ و جوانى است، تحولات سریعى در جسم و جان نوجوان پدیدار مى گردد و در مدت کوتاهى اندام و افکارش به کلى تغییر مى کند.(۳)
دوره نوجوانى و بلوغ به سنین بین ۱۲ تا ۱۸ سالگى اطلاق مى شود. این دوره یکى از بحرانى ترین دوره هاست. گاهى گذشتن از مرز کودکى و رسیدن به قلمرو بلوغ با نابسامانى هاى فراوانى همراه است. در این دوره، نوجوان نه دیگر کودک به حساب مى آید و نه هنوز به درستى بالغ گردیده است.
وى در مرز بین این دو مرحله(کودکى و بزرگ سالى) قرار مى گیرد و با فشارها و انتظارات خاص هر دوره رو به رو مى شود؛ از سویى، اگر کار کودکانه بکند او را ملامت مى کنند که بزرگ شده است و این کار در شان او نیست و از سوى دیگر، معمولا با او مانند بزرگ سالان رفتار نمى شود. در زندگى، نقش کودک و بزرگ سال، هر کدام مشخص است و مى دانند چه کارى باید انجام دهند، ولى نوجوان در وضع روحى مبهم و پیچیدهاى به سر مى برد؛ او به درستى نمى داند چه باید بکند.
۲- تعریف بلوغ و نوجوانى
کلمه «بلوغ » یا (Puberty) ممکن است به چند صورت تعریف شود:
الف. بلوغ جنسى
بلوغ به این معنا یعنى رسیدن به سن تولید مثل و شهوت جنسى که سنین آن در بین ملل و افراد گوناگون بر حسب نژاد، مناطق جغرافیایى و آب و هوایى متفاوت است و معمولا بین سنین ۱۲ – ۱۸ سالگى واقع مى شود.
ب. بلوغ جسمى(فیزیولوژیک)
بلوغ به این معنا همان آخرین حد رشد اندام ها است که زمان آن از یک سو، به نژاد فرد بستگى دارد واز سوى دیگر، به قوانین رشد و نمو هر یک از اعضا.در این زمینه، تنکردشناسان(فیزیولوژیست ها) و روان شناسان به این نتیجه رسیده اند که اندام هاى انسان تا پنج سال اول زندگى به طور سریع رشد مى کند و سپس رشد آن تا سنین ۱۲، ۱۳ سالگى به کندى مى گراید، در دوره نوجوانى سرعت رشد دوباره افزایش مى یابد و در فواصل بین ۱۸ – ۲۵ سالگى جسم به حد کمال خود مى رسد و رشدش نیز متوقف مى گردد.
لازم به ذکر است که تمام قسمت هاى بدن در دوره رشد به یک میزان رشد نمى کند، بلکه بعضى از اعضا رشد بیشترى دارند، چنانچه مشهور است که «نوجوان شلوارش یک سال زودتر از کتش کوچک مى شود.»
ج. بلوغ شرعى
سن تکلیف در کشورهاى گوناگون بر اساس اعتقاداتى که دارند فرق مى کند؛ مثلا اسلام سن ۹ سالگى را براى دختران و ۱۵ سال را براى پسران سن بلوغ مى داند.(۴) البته بعضى از فرق اسلامى در سن بلوغ با شیعه فرق دارند؛ مثلا فقه حنفى براى دخترسن ۱۷ سالگى و براى پسر سن ۱۸ و ۱۹ سالگى را سن بلوغ مى داند و فقه مالکى بلوغ را وابسته به سن نمى داند.
د. بلوغ عرفى(سن قانونى)
قوانین مدنى کشورها اغلب دو یا سه سال دیرتر از دستورات شرعى نوجوانان را بالغ و مسؤول رفتار خود مى داند.
ه.بلوغ روانى(بلوغ شخصیت)
بلوغ روانى داراى جنبههاى گوناگونى از قبیل پختگى، هوش، درک مفاهیم اخلاقى، نقطه اوج حافظه، کمال اراده، انفعالات و سایر خصوصیات ذهنى است که در صورت هماهنگى، تعادل فرد را به وجود مى آورد و در صورت ناهماهنگى، موجب رفتار غیرعادى یا بى تعادلى روانى مى شود.
با توجه به تعاریف ارائه شده، بلوغ داراى معانى متفاوتى است، اما منظور روان شناسان ازآن، بیشتر تغییرات بدنى(جسمى و جنسى) مى باشد. آنان مراد خود را از دیگر موارد بلوغ با پسوند مى آورند؛ مثل بلوغ روانى، بلوغ شرعى و بلوغ عرفى و….
۳- نوجوانى
اصطلاح «نوجوانى»(Adolesence) در مقایسه با کلمه «بلوغ » معناى وسیع ترى دارد و دوران مهمى از زندگى انسان را شامل مى شود. سنین بین ۱۲ – ۱۸ سالگى، که سنین نوجوانى است، خود به سه قسم مى شود: الف.مرحله پیش از بلوغ: ورود تدریجى کودک به مرحله بلوغ؛ ب.مرحله بلوغ: ظهور معیارهاى بلوغ جنسى مثل عادات ماهیانه و احتلام؛ ج.مرحله پس از بلوغ: رشد صفات ثانویه جنسى.
الف. اهمیت نوجوانى از دیدگاه دانشمندان
افلاطون این دوره را دوره شراب زدگى روان مى داند که احساسات و عواطف بر افکار فرد چیره مى شود. روسو مى گوید: نوجوانى تولد ثانوى است. استانلى هال معتقد است نوجوانى دوره طوفان و فشار بوده و نوجوانى یک جهش ناگهانى است. کورت لوین آلمانى هم اعتقاد دارد که کودک و بزرگ سال، هر کدام یک نوبت، بار کودکى و بزرگ سالى را بر دوش مى کشند، ولى نوجوان مجبور است یکجا بار هر دو را بر دوش بکشد؛ زیرا متعلق به هر دو مى باشد.(۵)
ب. اهمیت نوجوانى از نظر اسلام
اسلام این موضوع را از دو جنبه مثبت و منفى مد نظر قرار داده است: در جنبه مثبت، به نظر اسلام، نوجوانى دوره قوت و توانایى است که در بین دو دوره ضعف و ناتوانى(کودکى و پیرى) قرار گرفته: «الله الذى خلقکم من ضعف ثم جعل من بعد ضعف قوه ثم جعل من بعد قوه ضعفا و شیبه یخلق ما یشاء و هو العلیم القدیر.»(روم: ۵۴)
اولیاى اسلام نیز نوجوانى را یکى از نعمت هاى پر ارج الهى و از سرمایه هاى بزرگ سعادت در زندگى بشر شناخته اند:
– قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم): «اوصیکم بالشبان خیرا فانهم ارق افئده ان الله بعثنی بشیرا و نذیرا فحالفنی الشبان و خالفنى الشیوخ.»(۶)
– قال على (علیه السلام): «شیئان لایعرف فضلهما الا من فقدهما الشباب و العافیه.»(۷)
در جنبه منفى، اولیاى الهى از این دوره به دوره جنون و مستى تعبیر کرده اند:
– قال رسول الله (صلى الله علیه و آله و سلم): «الشباب شعبه من الجنون.»(۸)
– قال على (علیه السلام): «اصناف السکر اربعه: سکر الشباب، سکرالمال، سکرالنوم و سکر الملک.»(۹)
ویژگى هاى مهم نوجوان
اینک پس از بیان مقدمه، به اصل بحث با عنوان ویژگى هاى مهم نوجوان مى پردازیم:
۱- بلوغ یا رشد جسمى
یکى از جنبه هاى مهم و مؤثر در شخصیت نوجوان بلوغ است. در زمینه تحول بلوغ، دو جریان فکرى وجود دارد:
گزل(Gesel) مى گوید: بلوغ رشد مداوم و پیوسته اى است که از کودکى شروع و بدون انقطاع ادامه مى یابد که گاهى سریع و گاهى کند است و نمى توان براى آن خصوصیات و ساختمان معینى ذکر کرد و آن را داراى مراحلى دانست.
پیاژه(Piaget) و والون(Wallon) معتقدند: رشد متشکل از مراحل ودوره هاى متفاوتى است وهرمرحله فرایند بلوغ یکى از بحرانى ترین ساخت ذهنى مربوط به خود را دارد و به دلیل همین ساخت، هر مرحله از سایر مراحل جدا و مجزا است؛ مثلا، دوره نوجوانى دوره آشوب درونى و انقلاب شخصیتى است، در حالى که دوره کودکى دوره آرامش و سکون است و رشد آن آهنگ یک نواختى دارد. دوران بلوغ که بابحران مواجه مى شود، تغییراتى در کل شخصیت فرد ایجاد مى کند.(۱۰)
در آغاز نوجوانى، کودکان بیشتر به دوره سریعى از رشد جسمانى(جهش) گام مى گذارند و صفات ثانویه جنسى در آن ها بروز مى کند. این تغییرات در دوره اى تقریبا دو ساله رخ مى دهد و با بلوغ جنسى به اوج خود مى رسد.نشانه بلوغ شروع قاعدگى در دختران و احتلام در پسران مى باشد که معمولا در دختران از سن ۹ – ۱۲ سالگى و در پسران دو سال دیرتر ظهور مى یابد.
تا سنین ۱۱ سالگى متوسط قد و وزن دختر و پسر یکسان است و از آن پس دختران پیشى مى گیرند و پس از دو سال، پسران جلو مى افتند و تا آخر عمر این روند ادامه دارد. البته تفاوت هاى فردى را نباید از نظر دور داشت، چه بسا بعضى از پسران زودتر از دختران بالغ شوند. آب و هوا و مناطق جغرافیایى و نوع تغذیه در سرعت بلوغ اثر مى گذارد.
انواع تغییرات در دوره نوجوانى
انواع تغییراتى که با شروع دوره نوجوانى رخ مى دهد عبارت است از:
الف. تغییر در اندازه بدن
در دوران ۳ تا ۴ ساله بلوغ، قریب ۲۰ – ۳۰ کیلو گرم به وزن و ۲۰ – ۳۰ سانتى متر به قد نوجوان اضافه مى گردد. در این دوران به طور کلى، هم اعضاى بیرونى متحول و دست خوش تغییر مى گردد و هم اعضاى درونى.
ب. رشد صفات اولیه جنسى
اندام هاى جنسى که وظیفه تولید مثل را بر عهده دارند دراین دوره رشد مى کنند. این تغییرات بر اثر فعالیت غدد هیپوفیز، آدرنال(فوق کلیوى) و غدد جنسى به وجود مى آید.
ج. رشد صفات ثانویه جنسى
از هنگام بلوغ تفاوت هاى دختر و پسر کاملا آشکار مى گردد و هر قدر بلوغ بیشتر پیشرفت کند این تفاوت ها بیشتر مى شود.این صفات عبارت اند از: رشد عمومى مو در بدن، تغییرات پوستى، فعالیت بیشتر غدد چربى، تغییرات صدا که به صورت صداى زیر در دختران و صداى بم در پسران ظاهر مى گردد.
به طور خلاصه مى توان گفت: نوجوان، چه بخواهد و چه نخواهد، این تغییرات در بدن او رخ مى دهد که هر کدام به نوبه خود، شخصیت او را متاثر مى کند. هرگونه برداشت غلط و اطلاع نادرست و ناقص از این تغییرات مى تواند ضربات جبران ناپذیر را بر نوجوان وارد سازد. بنابراین، والدین موظفند کودکان خود را از وجود این گونه تغییرات آگاه کنند.
دبس(Debesse) مى گوید: مادربایددختر خود راازوقوع عادات ماهیانه مطلع سازد؛ نباید صبر کند تا او به طور معمول، به سن عادات ماهیانه برسد و از این مرحله اطلاعات روشنى نداشته باشد.(۱۱)
والون(Wallon) مى گوید: والدین موظف اند پسران را نیز براى ظهور آثار ناشى از بلوغ مهیا سازند. جوانى که اطلاع قبلى از تحول بلوغ نداشته باشد و تنها شایعات و کنایات مبهمى در این باره شنیده باشد نه تنها آشفته و پریشان مى گردد، بلکه غالبا وحشت مى کند. گاهى سکوت والدین در این موارد، منجر به سلب اعتماد و اطمینان نوجوانان از والدین مى شود و براى کسب اطلاع، سراغ منابع اطلاعاتى ناقص(دوستان و کتاب ها) مى رود که گاهى او را با مشکلات جسمى و روانى مواجه مى کنند.(۱۲)
روان شناسى خطرهاى بلوغ
الف – خودپندارى نامساعد
معمولا نوجوانان این دوره را با خودپندارى نامساعد سپرى مى کنند؛ زیرا نسبت به خود، نظر مثبت دارند، ولى به دلیل آن که محیط اجتماعى با آن ها برخورد مناسب ندارد، آن ها را تحقیر مى کند و مرتب تغییرات بدنى شان را به تمسخر مى گیرد، نوجوانان از هر گونه تشویق و تمجیدى محروم مى شوند و این به تدریج، سبب لطمه دیدن آن ها و خودپندارى شان مى شود و در این صورت، نسبت به خود نظر منفى پیدا مى کنند و عزت نفس خود را از دست مى دهند.
ب – شکست و ناکامى
رشد سریع بدنى در دوره نوجوانى با کمبود نیرو همراه مى شود که در نتیجه به کاهش میزان کار و پیدایش ملالت و خستگى نسبت به هرگونه فعالیت که مستلزم تلاش است، منجر خواهد شد.
ج – آماده نبودن براى تغییرات بلوغ
کمتر نوجوانى است که تغییرات دوران بلوغ را از قبل شناخته باشد و چون اطلاع ندارد و یا از نظر روان شناختى آماده این تغییرات نیست، ممکن است ضربه ببیند و گرایشهاى نامساعدى نسبت به این گونه تغییرات پیدا کند. دلیل این موضوع گاهى مربوط به والدین است و گاهى مربوط به مدرسه که سؤال از این مسائل را براى نوجوان قبیح مى دانند. متاسفانه حتى گاهى مربیان بهداشت نیز توجهى به این مسائل ندارند.
د – انحراف در نضج و نمو جنسى
ممکن است بلوغ به شکل زودرس و یا دیررس ظاهر شودکه در هر دو صورت، موجب نگرانى و ناراحتى نوجوان مى شود؛ زیرا به پذیرش اجتماعى او لطمه مى زند و منجر به طرد یاکناره گیرى او از همسالان مى گردد.(۱۳)
تغییرات همگانى دوران بلوغ
الف – انزواطلبى
نوجوان با رسیدن به بلوغ، از خانواده و هم سالان منزوى مى شود و بیشتر اوقات با آن ها نزاع دارد و به این مى اندیشد که چرا اطرافیان او را درک نمى کنند.
ب – خستگى و ملامت
نوجوان از مدرسه و فعالیت هاى اجتماعى و زندگى – به طور کلى – خسته و ملول مى شود و در نتیجه، تا مى تواند کم کارى مى کند؛ مثلا بعضى از آن هامى گویند: ذهنم نمى کشد درس بخوانم.
ج – تعارض و ستیزهجویى اجتماعى
نوجوان غالبا ناهمکار، ناموافق و متعارض یا ستیزهجو مى شود و به تدریج، با پیشرفت بلوغ، این حالت کاهش مى یابد و نوجوان به دوستى و همکارى و آزادمنشى علاقه مند مى گردد.
د – احساسات تند و بدخلقى
قهر، خشم، میل به فریاد زدن و مانند آن ازخصایص این دوره است. نوجوانى با غم، اضطراب و زودرنجى همراه است و نوجوان با بهانه هاى کوچکى مثل نوع غذا، ساعت خواب و نحوه رفتار دیگران پرخاشگرى مى کند و فریاد مى زند.
ه- فقدان اعتماد به نفس
در حال بلوغ، نوجوان اعتماد به نفس خود را از دست مى دهد، نسبت به خود بى اعتماد مى شود و از شکست مى ترسد. دلیل این موضوع ضعف مقاومت بدن و انتقاد مدام بزرگ سالان است. بنابراین، بیشتر پسران و دختران این دوره را با ابتلا به عقده حقارت پشت سر مى گذارند.
و – حیا و عفت افراطى
گاهى تغییرات دوران بلوغ، سبب مى شود بعضى از نوجوانان حیا و عفت افراطى پیدا کنند؛ زیرا از این مى ترسد که دیگران متوجه تغییرات بدنى او شوند و نظر نامساعد نسبت به او پیدا کنند.(۱۴) یکى از علایم علاقه نوجوان به جنس مخالف نیز همین حیا و عفت دانسته شده است که وقتى به جنس مخالف مى رسد، سر به زیر مى اندازد.
ادامه دارد…