- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- 0 نظر

تعهد
قول دادن و پایبند ماندن، آن زمان که با فرد مناسب هستید و رها کردن، هنگامى که خوشبختىتان را در پى نخواهد داشت. اگر هرگز نمىخواهید دوباره مردى را ببینید، به او بگویید: «دوستت دارم، مىخواهم با تو ازدواج کنم، مىخواهم از تو بچهدار شوم… » چنان پا به فرار خواهد گذاشت که خط تایر بر جا خواهد ماند! (کمدین مشهور: ریتا رادنر)
اگر مىخواهید بعد از ظهر خوبى را بگذرانید، تعدادى از مجردها را دور خودتان جمع کنید، موضوع «تعهد» را پیش بکشید و عکس العمل هاى تند آنها را تماشا کنید: اکثر زنها نگاهى از روى آرزو، خواهش و تمنا بر صورتهایشان نقش خواهد بست در حالى که مردها چنان واکنش نشان خواهند داد که گویى آنها را حتى با صحبت درباره ى این موضوع شکنجه داده اید. ظاهراً این کلمه که با «ت» شروع مىشود! چنین تأثیراتى بر دیگران مىگذارد به این معنا که یا احساسات نیرومندى از امید و خوشحالى و یا مقاومت و ترس در انسانها بر مىانگیزد.
ظرف دو سالى که برنامه ى رادیویى داشتم، هزاران تلفن درباره ى موضوع تعهد به من شد:
ـ «از کجا بدانم آیا وقتش رسیده است که توقع قول ازدواج از کسى داشته باشم؟»
ـ «نامزدم مرا تحت فشار گذاشته است که زودتر عروسى کنیم، اما احساس آمادگى نمىکنم. چکار کنم؟»
ـ «دو ماه است که ازدواج کرده ام. اما پیش از آن فقط شش ماه با هم آشنا بودیم. حال مشکل داریم. نگرانم که عجولانه ازدواج کرده باشم».
تا بدین جا به اهمیت موضوع «جاذبه» و «تفاهم» به هنگام انتخاب همسر پرداختم. حال وقت آن رسیده است که جزء سوم یا به عبارتى «تعهد» را نیز بیافزاییم.
شما و همسرتان به سه رکن اساسى نیازمندید تا ازدواج موفقى داشته باشید:
۱ ـ جاذبه
۲ـ تفاهم
۳ ـ تعهد
بدون تعهد، هر گونه رابطه اى، سطحى، ظاهرى و بدون سمت و جهت خواهد بود و شما و همسرتان نخواهید توانست عمق عشق و صمیمیتى را که تنها در سایه ى وفادارى به تعهدتان به وجود خواهد آمد، تجربه کنید.
در زیر برخى از فواید تعهد در رابطه را آوردهایم:
ـ تعهد، به رابطه ى شما هدفمندى مىبخشد. یک رابطه ى بدون تعهد همچون قایقى بدون سکان در اقیانوس است. چنین قایقى هیچ گونه اختیارى از خود ندارد که جهت و هدف خاصى را دنبال کند و در معرض هر جریان آب، اعم از موافق یا مخالف و وزش هر بادى خواهد بود. تعهد به رابطه ى شما جهت و سمت مىدهد. به علاوه به آن این امکان را مىدهد که «پیش» برود، عوض آن که بدون هدف بر گرد خود بچرخد.
ـ تعهد موجب مىشود در رابطه از خود مایه بگذارید. تفاوت یک رابطه ى بدون تعهد و یک رابطه ى با تعهد، همچون تفاوت میان اجاره کردن یک خانه و خریدن یک خانه است. بیشتر مردم توجه کمترى به آپارتمان یا خانهاى دارند که مال خودشان نیست. به مجرد این که اولین خانهتان را خریدارى مىکنید، همه چیز تغییر خواهد کرد. ناگهان چشمتان هر لکه و خرابى را بر روى دیوار مىبیند. چهار چشمى بچه ها، دوستان، سگ یا گربهتان را مىپایید مبادا چیزى را بریزند یا بشکنند و به «ملک» گرانبهاى شما صدمهاى بزنند.
وقتى که تمام و کمال به کسى که به او علاقمندید، متعهد مىشوید، رفتار متفاوتى را پیشه خواهید کرد؛ چرا که حال قسمت بیشترى از وجودتان را در آن سرمایه گذارى کرده اید. این حالت به رابطه ى شما اجازه رشد مىدهد تا در جهاتى شکوفا شود که هرگز بدون تعهد امکان نداشت.
هنگامى که به رابطهاى متعهد مىشوید، توجه و انرژى خود را به طرز عمیق ترى در آن سرمایه گذارى مىکنید، زیرا حال دیگر نسبت به این رابطه احساس مالکیت دارید.
ـ تعهد موجب احساس امنیت روحى در شما مىشود. آیا مىتوانید تصور کنید آپارتمان، خانه و یا یک دفتر کار را بدون اجاره نامه اجاره کنید؟ هر لحظه صاحب خانه یا صاحب ملک این حق را دارد که شما را بیرون کند، تصور کنید چه تنش و اضطرابى خواهید داشت وقتى بفهمید نامزدتان چندان به شما متعهد و پایبند نبوده است. روابطى که به عنوان مبنا و اساس خود فاقد هر گونه تعهد و پایبندى هستند، همواره چنین تنش هاى پنهانى را در خود خواهند داشت.
بدون تعهد، یک احساس ناامنى خواهید داشت که نگرانى و تشویشى ناخودآگاه را در شما تولید خواهد کرد. در اینجا منظورم این نیست که چنانچه پس از چند هفته آشنایى تعهد خاصى دریافت نکردید، احساس ناامنى کنید. در اینجا مقصودم روابطى است که در آن براى مدت قابل ملاحظهاى از لحاظ احساسى و… با کسى درگیر شدهاید و هنوز تعهد خاصى دریافت نکردهاید تا چشم انداز روشنى از امیدها و نقشه هاى آن فرد نسبت به رابطه اش با شما دستگیرتان شده باشد.
طبیعتاً صرف تعهد، شما را به تمامى از «رنج» و یا «از دست دادن» محافظت نمىکند. همانگونه که یک اجاره نامه نمىتواند از این که شما را بیرون کنند، محافظتتان کند یا مانع فروش ساختمان توسط صاحب خانه شود. اما مسلماً انعکاسى است از نیت هاى نامزدتان و مىتواند درجاتى از امنیت روحى را برایتان به همراه آورد تا بتوانید در رابطه احساس آرامش داشته باشید.
ـ تعهد، آزادى مىآورد. بسیارى از مردم تداعى معانى مثبتى با کلمه ى «تعهد» ندارند. به ویژه مردها در برابر تعهد دادن مقاومت مىورزند چرا که آن را معادل محرومیت و اسارت مىگیرند. معتقدم که تعهد تأثیرى کاملاً متفاوت خواهد گذاشت، بدین معنا که از هرز رفتن انرژى روحى شما در دیگر جهان جلوگیرى مىکند و به شما این امکان را مىدهد که انرژىتان را تنها بر روى یک نفر متمرکز کنید.
آزاد هستید تا خود را غرق رابطهتان کنید. عشق بورزید، آن هم تمام و کمال و بى هیچ محدودیتی، تعهد موجب مىشود خود را رها کنید و «تسلیم» شوید، آن هم نه به معشوق تان، بلکه به خود «عشق» که این نیز به نوبه ى خود هنگامى تحقق مىیابد که با فرد مناسب باشید.
تعهد به شخص مناسب، شما را از لحاظ احساسى آزاد مىکند. تعهد به شخصی نامناسب، شما را از لحاظ احساسى در بند خواهد کشید.
چرا از تعهد دادن مىترسیم؟
هر گاه مراجعینم به من مىگویند نامزدشان از قول دادن به آنها مىترسد، به آنها یادآور مىشوم مشکل، «ترس از تعهد» نیست؛ بلکه در اینجا با ترسى ناخودآگاه و پنهان سر و کار داریم. به تجربه دریافتهام که چهار نوع ترس کلى وجود دارد که ما را از تجربه ى احساس «خوب»، به هنگام تعهد دادن باز مىدارد:
چهار نوع ترس که ما را از تعهد دادن باز مىدارند:
۱ ـ ترس از آینده
۲ ـ ترس از صدمه دیدن
۳ ـ ترس از انتخاب فرد نامناسب
۴ ـ ترس از این که سرانجام ازدواجتان شبیه ازدواج پدر و مادرتان شود.
ترس از تعهد (۱): ترس از آینده
از مردها و زنهایى که مىترسند به کسى قول ازدواج بدهند، بسیار شنیدهام که از این موضع شکایت دارند: «تعهد دادن» را حرکتى غیرصادقانه مىدانند. مردى میگفت: «چطور مىتوانم به کسى قول بدهم که تا ابد او را دوست خواهم داشت؟ چه اتفاقی خواهد افتاد؟ چنانچه ده سال بعد از هم جدا شویم یا مثلاً او به من خیانت کند و من او را ترک گویم؟ در این صورت قولم را زیر پا گذاشتهام!»
هنگامى که از هر ازدواج یکى به طلاق ختم مىشود، کاملاً طبیعى است که به هنگام قول ازدواج دادن، احساس عدم اطمینان داشته باشیم. ما در دنیایى غیر قابل پیش بینى و در بسیارى از اوقات ترسناک زندگى مىکنیم. هیچ یک از ما نمىداند که در آینده چه اتفاقى خواهد افتاد.
پاسخ من به این مشکل این است که:
معتقدم وقتى به کسى تعهد واقعى مىدهیم، تنها مىتواند به این معنا باشد که متعهد مىشویم در هر لحظه تمام و کمال به همسرمان عشق بورزیم، تا وقتی که رابطه اجازه مىدهد خود را نیز دوست داشته باشیم و براى خودمان نیز احترام قائل باشیم، نه به این معنا که تعیین کنیم عشق مان به چه مدت و یا تا «کى» ادامه خواهد یافت.
براى نمونه، ممکن است به کسى متعهد باشید و بعداً دریابید مایل نیست بر روى رابطه کار کند، یا مشروب خوردنش را ترک کند یا آزار و اذیت شما و بچه هایتان دست بردارد. چنانچه بر تعهد خود پافشارى کنید، خود را در تنگناى دشوارى قرار داده اید. به خود مىگویید: «قول دادهام که در این ازدواج بمانم، اما احساس بدبختى میکنم».
از طرف دیگر چنانچه متعهد باشید تا هنگامى که به خودتان صدمهاى نزند، همچنان عشق بورزید، خواهید توانست در پى این که هر چه در توان داشتید براى نجات رابطهتان انجام دادید ولى مثمرثمر واقع نشد، به رابطهتان پایان دهید چرا که به خودتان متعهد هستید.
در اینجا توصیهام این نیست که به مجرد این که با اندک ناملایماتى رو به رو شدید، تعهد خود را بشکنید. منظور من این است که چنانچه شما یا نامزدتان، تنها براى آینده از دادن تعهدى جدىتر به یکدیگر مىترسید، شاید بهتر باشد، تا «تعهد» را براى خودتان «تعریفى دوباره» کنید تا بتوانید در آینده با خودتان صادق باشید.
ترس از تعهد (۲) ترس از صدمه دیدن
بیشتر کسانى که یک بار طلاق گرفته اند و یا رابطهاى مهم و جدى را به هم زده اند، به نوعى داراى شخصیتى «تعهد گریز»ند؛ زیرا معتقدند در گذشته این رابطه برایشان درد، رنج و تأسف به ارمغان آورده است. یکى از دوستانم که به تازگى از یک رابطه صدمه دیده بود، مىگفت: «چرا باید پس از آنچه بر سرم آمد، دوباره در طلب «نبردى دیگر» با شخص دیگر باشم؟»
از آنجا که خود نیز نه تنها یکبار بلکه چندین بار این تجربه را داشته ام، مىتوانم کاملاً او را درک کنم. (تعهد ناپخته و زود هنگام یکى از سرگرمىهای مورد علاقهام بود! گرچه یکى از مهمترین و آموزنده ترین درس هایى که در طول راه آموختم این بود که:
این عاشق شدن یا تعهد دادن نیست که برایمان درد و رنج به ارمغان مىآورد؛ بلکه تعهد دادن به شخص نامناسب و به دلایل نادرست است که موجبات رنجش ما را فراهم مىکند.
امیدوارم بتوانید تفاوت و تمایز دو موضوع فوق را درک کنید، زیرا یکى از مهمترین نکات این کتاب است. اجتناب از تعهد تنها به این دلیل که در گذشته صدمه دیدهاید به همان میزان غیرضرورى است که تصمیم بگیرید تنها به این دلیل که آخرین بار در یک رستوران بد مسموم شدید، دوباره هیچوقت بیرون غذا نخورید.
کارى که باید بکنید این است که رستورانى را که مىخواهید در آن غذا بخورید با دقت بیشترى انتخاب کنید و این پیامى است که در سر تا سر این کتاب در مد نظر داشته ام. هنگامى که انتخاب هوشمندانه ترى مىکنید، روابط منبع لذت خواهند بود؛ نه مسبب دلشکستگى و رنجش خاطرتان.
از بسیارى از جهات آن عده از ما که بزرگترین اشتباهات را در عشق مرتکب شده ایم، به مراتب در وضعیت بهترى، براى انتخاب هاى بهتر قرار داریم. تنها اگر از گذشته مان درس بگیریم و بیاموزیم همسرى را انتخاب کنیم که با او تفاهم حقیقى داشته باشیم. ما مىدانیم که براى بى توجهى به مشکلات رابطه مان یا مطالبه نکردن خواستهها و نیازهایمان باید چه بهایى بپردازیم.
بنابراین اگر به دلیل گذشتهتان احساس نقص و کمبود مىکنید چرا نگرش و رفتار خود را تغییر ندهید و به خود به عنوان کسی که براى ایجاد روابط موفق حتى واجد شرایطتر است نگاه نکنید!
ترس از تعهد (۳) ترس از انتخاب فرد نامناسب
چنانچه از تعهد ترسیده یا مىترسید، احتمالاً شما نیز این خیالبافی احمقانه را دارید که: مدتى است با کسى آشنا شدهاید که خیلى دوستش دارید، اما از این مىترسید که به او قول ازدواج بدهید. چرا که مىترسید شاید روزى شخص دیگرى را ببینید که خیلى بهتر از او باشد، و یا شما با او تفاهم بیشترى داشته باشید.
در ضمن اتخاذ هر گونه تصمیمى را نیز مدتهاست که به تعویق انداختهاید و سرانجام به این نتیجه میرسید که بدگمانى و کج خیالىتان احمقانه بوده است و موافقت مىکنید که با او ازدواج کنید. عروسى مطلوبى مىگیرید و ماه عسلى شکوهمند. یک هفته پس از آن که از ماه عسل باز مىگردید، در مغازهاى ایستادهاید و یا در جلسهاى هستید و همین طور که به آن طرف خیره شده اید، ناگهان قلبتان مىایستد. شخصى را مىبینید و در یک چشم به هم زدن او را شریک مادام العمر و حقیقى خود مىپندارید. همانجا عاشق میشوید. به خود مىگویید: همیشه مىدانستم که چنین کسى وجود دارد. هرگز قبلاً چنین احساسی را تجربه نکردهاید و سپس ناگهان این فکر به سراغتان مىآید که: «اُه، خداى من، من متأهلم!»
آیا من تنها کسى هستم که این کابوس را داشته است؟ از تحقیقاتى که به عمل آورده ام، معلوم شد که من تنها نبوده ام. طبیعى است هنگامى که مىخواهید به کسی براى همیشه تعهد بدهید، نگران باشید. به این مىاندیشید که آیا اگر کمى دست نگه دارم شخص مناسب ترى را پیدا نمىکنم؟ چگونه مىتوانم ۱۰۰ % مطمئن باشم که اشتباهی نمىکنم.
گویى میل داریم کسى از آسمان بیاید و به ما بگوید که، (مثلاً درباره ى من): سلام باربارا! گوش بده چه مىگویم، مىدانم مدتى است به این فکر مىکنى که آیا درست است با جفرى ازدواج کنى یا نه. بگذار به تو اطمینان خاطر بدهم که در واقع جفرى همان زوج الهى توست که براى تو آفریده شده است. پس دیگر دو دل نباش. هیچ اشتباهی در این انتخاب نیست. خوب، حالت بهتر شد؟ ببخشید! دیگر وقت ندارم و باید بروم. کار هاى زیادى دارم که باید انجام دهم. خداحافظ». حال که چنین تضمینی گرفتم، مىتوانم کمى بیاسایم.
متأسفانه، هرگز چنین تضمینى را از هیچ کس در رابطه با انتخاب هایمان نمی گیریم. معتقدم هنگامى که مىخواهید به کسى براى همشه «تعهد» بدهید، کمى شک و تردید کاملاً طبیعى است. گرچه شک و تردید زیاد ممکن است که اخطارى باشد از طرف قلب و روح شما مبنى بر این که انتخابتان درست نباشد.
در نهایت این فقط زمان است که به شما خواهد گفت که انتخاب شما درست بوده یا نه. دست آخر هرگز چنین نیست که تماماً به دست سرنوشت باشد. انتخاب به عهده ى شماست. و مىتوانید همسرى را انتخاب کنید و متعهد شوید که تلاش خواهید کرد تا رابطهتان موفق باشد.
چنانچه به تعهد دادن به کسى مىاندیشید، اما نگرانىتان در رابطه با انتخابتان جدى است، آنگاه هرمقاله را دوبار بخوانید و با دقت تمامى تمرین هاى آن را انجام دهید. تمامى آزمونها و پرسش هاى این کتاب براى این طراحى شده اند که تا سرحد ممکن از شکها و تردید هاى شما بکاهند. به طورى که اطمینان حاصل کنید آیا با نامزد /همسرتان تفاهم دارید یا نه.
ترس از تعهد (۴): ترس از این که سرانجام ازدواجتان شبیه ازدواج پدر و مادرتان شود
روزى مردى به من گفت: «نمى خواهم با نامزدم ازدواج کنم. مى دانید رابطه مان فوق العاده است. اوقات خیلى خوشى داریم. جاذبه ى بینمان نیز بسیار قوى است. قدر یکدیگر را مىدانیم؛ اما اگر ازدواج کنیم، مثل پدر و مادرم و هر کس دیگرى که ازدواج کرده است، خواهیم شد: همیشه دعوا خواهیم کرد. زنم چاق خواهد شد. من هم از فرم خارج خواهم شد و براى هم عادى خواهیم شد. نه، من اجازه نخواهم داد که ازدواج، رابطه ى فوق العادهاى را که دارم خراب کند».
هر گاه از مراجعهکنندگان در سمینارهایم، مىپرسم کدامیک از آنها دوست دارند تا ازدواجى نظیر پدر و مادر خودشان بکنند، تقریباً هیچ کس دستش را بلند نمی کند و همه خنده ى کنایه آمیزى مىکنند. واقعیت غمانگیزى است، اما وجود دارد: تنها عده ى معدودى از ما در کودکى شاهد یک ازدواج خوب و موفق بودهایم.
بنابراین کاملاً طبیعى است که نسبت به «سرانجام گرفتن» اکراه داشته باشیم و سکوت اختیار کنیم. این موضوع حتى درباره ى کودکان «خانواده هاى طلاق» به مراتب حادتر است. عبارت «سرانجام گرفتن» به خودى خود نیز دید و چشم انداز چندان مثبتى در رابطه با ازدواج به ما نمىدهد.
ادامه دارد…