اهدای خون در اسلام به عنوان یک عمل انسانی و نیکو شمرده شده است. در فقه اسلامی، اهدای خون به عنوان یک اقدام بشر دوستانه برای نجات جان افراد، جایگاه ویژه ای دارد و از آن به عنوان وسیله ای برای کمک به همنوعان یاد می شود.
در عین حال، فقه اسلامی در خصوص مسأله خرید و فروش خون، نظرات مختلفی ارائه داده است و در این زمینه باید تفاوت هایی میان دیدگاه های فقهای شیعه و سنی در نظر گرفته شود. به طور کلی، اهدای خون در اسلام یک عمل قابل ستایش است، اما داد و ستد آن از نگاه فقه، با پیچیدگی هایی همراه است که نیازمند دقت و بررسی های بیشتر است.
اهدای خون و داد و ستد آن در آیات
اهدای خون به معنای انتقال خون از یک فرد به فرد دیگر است. در قرآن و سنت، حفظ جان انسان ها و کمک به دیگران از مهم ترین ارزش ها به شمار می رود. آیات و احادیث متعددی بر اهمیت نیکی و کمک به دیگران تأکید دارند.
خداوند در قرآن کریم می فرماید: «مَن قَتَلَ نَفْسًا بِغَیرِ نَفْسٍ أَوْ فَسَادٍ فِی الْأَرْضِ فَکَأَنَّمَا قَتَلَ النَّاسَ جَمِیعًا وَ مَنْ أَحْیَاهَا فَکَأَنَّمَا أَحْیَا النَّاسَ جَمِیعًا؛ هر کس، انسانی را بدون ارتکاب قتل یا فساد در روی زمین بکشد، چنان است که گویی همه انسانها را کشته؛ و هر کس، انسانی را از مرگ رهایی بخشد، چنان است که گویی همه مردم را زنده کرده است».[۱]
این آیه، به روشنی بر حفظ و حمایت از حیات انسانی تأکید دارد و به طور ضمنی به ارزشی اشاره می کند که در نجات جان یک انسان نهفته است. به این ترتیب، آیه به گونه ای در راستای تأکید بر اهمیت مسئولیت پذیری در قبال جان دیگران و کمک به نجات حیات انسان ها تفسیر می شود.
اهدای خون به عنوان وسیله ای برای نجات جان بیماران، نمونه بارزی از این مسئولیت انسانی و اسلامی است. انتقال خون می تواند به ویژه در موارد اضطراری، مانند جراحی ها و تصادفات، جان بیماران را نجات دهد و در واقع نوعی «احیای نفس» محسوب شود که در آیات و روایات نیز به آن تأکید شده است.
در نتیجه، می توان استنباط کرد که هرگونه کمکی که به حفظ حیات انسان ها منجر شود، مانند اهدای خون، نه تنها مطلوب و پسندیده است بلکه مطابق با ارزش های اسلامی نیز است.
با توجه به اهمیت نجات جان انسان در اسلام، و استناد به این آیه، اهدای خون می تواند به عنوان یکی از مصادیق بارز نیکی، خیرخواهی، و حفاظت از جان انسانی معرفی شود و انجام آن در راستای آموزه های قرآنی به شمار آید.
اما از سویی فقها داد و ستد و خرید و فروش خون را با توجه به ادله ای حرام می دانند. در ادامه آیه نهی و حرمت خرید و فروش خون اشاره می شود:
از جمله ادله بر حرمت داد و ستد خون، این آیه است: «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمُ الْمَیْتَهُ وَ الدَّمُ وَ لَحْمُ الْخِنْزِیرِ؛ بر شما مردار، خون و گوشت خوک حرام شده است».[۲]
نهی در این آیه و آیات مشابه آن به صورت مطلق آمده است و هر نوع خونی را، چه دارای فایده عقلایی باشد و چه نباشد، دربر می گیرد. همچنین، این نهی شامل هر نوع استفاده، از جمله داد و ستد، می شود.
استدلال به آیات دال بر حرمت نیز با اشکالاتی همراه است:
۱. هرگاه فعل نهی بر اعیان خارجی وارد شود، از آنجا که حرمت اعیان به صورت مستقیم معقول نیست، لازم است چیزی مناسب با آن عین نهی شده در تقدیر گرفته شود. از این رو، فقها در آیه «حُرِّمَتْ عَلَیْکُمْ أُمَّهَاتُکُمْ؛ مادرانتان بر شما حرام شده اند»،[۳] تزویج را در تقدیر گرفته اند.
در این آیات نیز، فعل مناسب با این امور ممنوعه که خوردن است، باید در تقدیر گرفته شود. شاهد بر این مطلب آن است که فایده متعارف این امور در زمان نزول آیه، خوردن و آشامیدن بوده است. بنابراین، این آیات تنها بر حرمت خوردن و آشامیدن خون دلالت دارد و نه بر حرمت داد و ستد آن.
۲. حتی اگر اطلاق آیات را بپذیریم، این اطلاق با ادله خاصی که دلالت بر جواز و صحت داد و ستد خون در صورت داشتن فایده محلله دارد، مقید می شود. بنابراین، نتیجه تقیید اطلاق و عموم آیات این است که داد و ستد خون در مواردی که غرض عقلایی و منافع حلال داشته باشد، جایز است.
داد و ستد خون از منظر فقه اسلامی
فقه اسلامی به بررسی احکام حرمت خون و داد و ستد آن پرداخته و دیدگاه های مختلفی در این زمینه وجود دارد. برخی از مسائلی که در این زمینه مورد بحث قرار می گیرند اشاره می شود:
اکثر فقها اهدای خون را به عنوان یک عمل خیر و نیکو مجاز می دانند. آنها معتقدند که اهدای خون به نجات جان انسان ها کمک می کند و در نتیجه، عملی پسندیده است.[۴]
فقهای متأخر امامیه، اهدای خون در برابر عوض را جایز دانسته اند، اگرچه برخی از آنان از باب احتیاط توصیه کرده اند که این عوض در قبال اجازه خون دهنده برای گرفتن خون یا امور مشابه باشد، نه در مقابل خودِ خون گرفته شده از بدن وی.[۵]
برخی از فقها به طور کلی داد و ستد خون را جایز نمی دانند. در ادامه، به دیدگاه های شماری از فقها در این زمینه اشاره می شود:
دیدگاه فقهای متقدمین شیعه
ابن بابویه می نویسد: «کُلُّ أَمْرٍ یَکُونُ فِیهِ الفَسَادُ… فَمَا قَدْ نُهِیَ عَنْهُ مِثْلُ المَیْتَهِ وَ الدَّمِ؛ هر چیزی که در آن فساد هست، از مواردی است که از آن نهی (منع) شده است؛ مانند مردار و خون».[۶]
شیخ مفید می نویسد: «وَ بَیْعُ المَیْتَهِ وَ الدَّمِ… حَرَامٌ و أَکْلُ ثَمَنِهِ حَرَامٌ؛ و فروش مردار و خون حرام است و خوردن بهای آن نیز حرام می باشد».[۷]
شیخ طوسی می نویسد: «وَ بَیْعُ المَیْتَهِ وَ الدَّمِ… التَّکَسُّبُ بِهِ حَرَامٌ؛ داد و ستد مردار و خون و کاسبی با آن حرام است».[۸]
سلار می نویسد: «وَ التَّصَرُّفُ فِی المَیْتَهِ وَ لَحْمِ الخُنرِیرِ وَ شَحْمِهِ وَ الدَّمِ… بِبَیْعٍ وَ غَیْرِهِ حَرَامٌ؛ به کارگیری مردار و گوشت خوک و پی آن و خون… به داد و ستد و غیر داد و ستد حرام است».[۹]
ابن براج می نویسد: «المَکَاسِبُ عَلَى ثَلَاثَهِ أَحْزَابٍ… فَأَمَّا المَحْظُورُ عَلَى کُلِّ حَالٍ فَهُوَ کُلُّ مَحْرَمٍ فِی المَآکِلِ وَالمَشَارِبِ؛ کسب ها بر سه دسته تقسیم می شوند… اما کسبی که همیشه حرام است، شامل داد و ستد خوردنی ها و آشامیدنی های حرام (مانند خون) می باشد».[۱۰]
ابن حمزه می نویسد: «یُحَرَّمُ فِی الذَّبِیحَهِ أَرْبَعَهَ عَشَرَ شَیْئًا: الدَّمُ؛ از حیوانی که ذبح شده، چهارده چیز حرام است: از جمله خون».[۱۱]
ابن ادریس می نویسد: «… وَ أَمَّا النَّجِسُ العَیْنُ فَلَا یَجُوزُ بَیْعُ کَجْلُودِ المَیْتَهِ… وَ الدَّمُ؛ اما اشیاء نجس العین، خرید و فروش آنها صحیح نیست؛ مانند جلد المَیْتَهِ و الدَّمُ».[۱۲]
محقق حلی می نویسد: «الأَوَّلُ فِمَا یَکْتَسِبُ بِهِ وَ هُوَ یُقَسَّمُ إِلَى مَحْرَمٍ وَ مَکْرُوهٍ وَ مَبَاحٍ فَالمَحْرَمُ مِنْهُ أَنْوَاعُ الأَوَالِ الأَعْیَانِ النَّجِسَهِ کَالْخَمْرِ… وَ الدَّمُ؛ فصل اول کتاب تجارت در چیزهایی است که کاسبی با آن ها انجام می گیرد و آن ها به حرام و مکروه و مباح تقسیم می گردند. اما کسب های حرام انواعی است؛ از جمله کسب با چیزهایی که نجس العین هستند؛ مانند شراب… و خون».[۱۳]
علامه حلی می نویسد: «الأَوَّلُ کُلُّ نَجْسٍ لَا یَقْبَلُ التَّطْهِیرَ سَوَاءٌ کَانَتْ نَجَاسَتُهُ ذَاتِیَهً کَالْخَمْرِ… وَ الدَّمُ؛ اولی از داد و ستدهای حرام عبارت است از هر نجسی که قابلیت طهارت نداشته باشد؛ فرقی نمی کند که نجاست آن ذاتی باشد، مانند شراب و… خون».[۱۴]
دیدگاه فقهای معاصر شیعه در مورد اهدای خون
آیت الله خامنه ای درباره اهدای خون می فرماید: «اهدای خون برای نجات جان بیماران نیازمند، عملی پسندیده و دارای اجر و ثواب است».[۱۵]
آیت الله مکارم شیرازی می گوید: «اهدای خون در صورتی که ضرر مهمی برای اهداکننده نداشته باشد و برای نجات جان انسانی باشد، نه تنها جایز بلکه از مصادیق تعاون بر بر و تقواست».[۱۶]
اکثر فقها اهدای خون در ماه رمضان را موجب بطلان روزه نمی دانند، مگر در صورتی که موجب ضعف شدید شود. آیت الله سیستانی می فرماید: «اهدای خون در ماه رمضان اشکال ندارد، مگر اینکه موجب ضعف شدید شود که نتواند روزه را ادامه دهد».[۱۷]
اکثر فقها اهدای خون به غیر مسلمان را در صورت نیاز جایز می دانند. آیت الله بهجت می گوید: «اهدای خون به غیر مسلمان در صورت نیاز و عدم وجود جایگزین اشکال ندارد».[۱۸]
دیدگاه اهل سنت
فقهای اهل سنت، به ویژه فقهای متقدم، نیز بر بطلان معامله خون اتفاق نظر دارند. از جمله مستندات مهم آنان برای این نظر، نجاست و عدم مالیت خون است.[۱۹]
فقهای متأخر اهل سنت، از جمله اعضای شورای مجمع فقه اسلامی، وابسته به سازمان کنفرانس همکاری اسلامی، در صورت ضرورت پزشکی خرید خون و پرداخت عوض در برابر آن را مجاز دانسته اند.
با این حال، در این صورت دریافت کننده بهای خون (فروشنده) مرتکب گناه می شود، مگر آنکه، به تعبیر برخی از فقها، عوض به عنوان هدیه یا هبه به او پرداخت شود. این حکم شامل هر انتقال دهنده خون می شود، چه شخصیت حقیقی باشد و چه حقوقی.[۲۰]
فقهای الازهر در مورد اهدای خون و انتقال آن به بدن بیمار برای نجات از مرگ، فتوا به جواز داده اند. اما در موارد غیر ضروری، مانند تسریع در بهبودی بیمار، فقهای شافعی و حنفی نیز این عمل را جایز دانسته اند. متن فتوا به این صورت است:
«هرگاه بهبود بیمار یا مجروح و نجات جان او منوط به تزریق خون دیگری باشد، به طوری که هیچ راه حلال دیگری برای درمان یا نجات جان او وجود نداشته باشد، اهدای خون و تزریق خون جایز است؛ حتی اگر خون از غیرمسلمان باشد. همچنین، اگر سلامت عضوی از بدن نیز وابسته به این تزریق باشد، این عمل جایز است.
اما اگر تزریق خون برای درمان ضرورت نداشته باشد و تنها بهبودی را تسریع کند، طبق نصوص و روایات فقه شافعی نیز جایز است. این حکم از دیدگاه فقه حنفی نیز معتبر و صحیح است؛ چرا که در باب هجدهم کتاب «الکراهیه» از «فتاوی الهندیه» آمده است که استفاده از خون، ادرار و مردار برای درمان بیمار، در صورتی که پزشک مسلمان توصیه کند، جایز است»[۲۱]
از این عبارات استنباط می شود که داد و ستد خون در غیر موارد اضطراری جایز نیست، و نیز هدیه و تبرع خون اگر موجب ضرر گردد، جایز نخواهد بود.
مقایسه آرای فقهای شیعه و سنی
در بررسی اجمالی آرای فقهای شیعه و سنی پیرامون موضوع خرید و فروش خون، به نکات زیر می توان اشاره کرد:
بیشتر فقهای شیعه و سنی خرید و فروش خون را جایز نمی دانند. می توان گفت در اصل این مسئله، اتفاق و اجماع میان فقهای هر دو گروه (فریقین) وجود دارد اما روش استدلال هر یک از دو گروه، از جهاتی با یکدیگر متفاوت است.
فقهای اهل سنت تنها از طریق اجماع، نجاست عینی خون، و نداشتن مالیت استدلال کرده اند. در مقابل، فقهای شیعه افزون بر این دلایل، از مبانی دیگری همچون اصاله الفساد، اعانه بر اثم، اکل مال به باطل، عدم قابلیت انتفاع، و استناد به آیات و روایات استفاده کرده اند. بدیهی است که دلایل فقهای شیعه از نظر عمق و گستره، غنای بیشتری دارد.
در میان فقهای اهل سنت، تنها دلیل برای جواز فروش خون، ضرورت و نجات جان انسان است؛ اما برخی از فقهای شیعه، افزون بر این دلیل، اصل حرمت خرید و فروش خون را نیز مورد اشکال قرار داده و حکم به جواز آن داده اند؛ از جمله می توان به دیدگاه حضرت امام خمینی(ره) اشاره کرد.[۲۲]
نتیجه گیری
اهدای خون در اسلام عملی نیکو و خیر خواهانه است که به نجات جان انسان ها کمک می کند. این عمل به عنوان صدقه جاریه مطرح است و در شرایط بحرانی، اهدای خون نه تنها جایز بلکه مستحب و ثواب دار نیز می باشد. فقها مسلمانان را به اهدای خون در مواقع نیاز ترغیب کرده اند، اما خرید و فروش خون از نظر اکثر آنان حرمت دارد.
پی نوشت ها
[۱] . مائده، آیه ۳۲.
[۲] . مائده، آیه ۳؛ دیگر آیات نهی مانند: بقره، آیه ۱۷۲؛ انعام، آیه ۱۴۵؛ و نحل، آیه ۱۱۵.
[۳] . نساء، آیه ۳۳.
[۴] . امام خمینی، تحریر الوسیله، ج ۲، ص ۲۳۵.
[۵] . برای نمونه، نک: امام خمینی، تحریرالوسیله، ج ۲، ص ۵۶۶؛ سیستانی، منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۴۶۱.
[۶] . مفید، المقنعه، ص ۵۸۹.
[۷] . مفید، المقنعه، ص ۵۸۹.
[۸] . طوسی، النهایه،ج ۱، ص ۳۶۴.
[۹] . سلار، جوامع الفقهیه، ص ۶۴۷.
[۱۰] . بن براج، المهذب، ج ۱، ص ۳۴۴.
[۱۱] . ابن حمزه، الوسیله الی نیل الفضیله، ص ۳۶۱.
[۱۲] . ابن ادریس، سرائر، ج ۲، ص ۲۲۱.
[۱۳] . حلی، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، ج ۲، ص ۹.
[۱۴] . حلی ، قواعد الاحکام، ج ۱، ص ۱۲۰.
[۱۵] . خامنهای، استفتائات جدید، ج ۱، ص ۲۵۴.
[۱۶] . مکارم شیرازی، استفتائات، ج ۲، ص ۴۱۲.
[۱۷] . سیستانی، منهاج الصالحین، ج ۱، ص ۳۳۲.
[۱۸] . بهجت، استفتائات، ج ۳، ص ۴۲۱.
[۱۹] . نک: ابواسحاق شیرازی، المهذب، ج ۱، ص ۲۸۶؛ کاسانی، بدائع الصنائع، ج ۵، ص ۱۴۰ـ۱۴۱.
[۲۰] . نک: جادالحق، ج ۳، ص ۴۳۸ـ۴۳۹، ۴۵۰.
[۲۱] . مجله الازهر، رقم ۴۹۲، ص ۷۴۳.
[۲۲] . رحمانی، داد وستد خون از منظر فقهای فریقین، ص ۴۲-۴۵.
منابع
- ابن ادریس، فخر الدین محمد بن احمد، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، چ۲، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۰ق.
- ابن بَرّاج، عبدالعزیز، المهذّب، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۴۰۶ق.
- ابن حمزه، محمد الطوسی، الوسیله، به کوشش محمد حسون، چ۱، قم، منشورات مکتبه آیه الله العظمی المرعشی النجفی، ۱۴۰۸ق.
- ابو اسحاق شیرازی، المهذب فی فقه الامام الشافعی، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۱۶ق.
- امام خمینی، سید روح الله، تحریر الوسیله، تهران، موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، ۱۳۷۹ش.
- بهجت، محمد تقی، استفتائات، قم، دفتر آیت الله بهجت، ۱۴۲۸ق.
- جادالحق علی جادالحق، بحوث و فتاوی اسلامیه فی قضایا معاصره، قاهره، بینا، ۱۴۱۳ـ۱۴۱۵ق.
- حلی، جعفر بن حسن، شرائع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، تحقیق و تصحیح عبدالحسین محمدعلی بقال، چ۲، قم، اسماعیلیان، ۱۴۰۸ق.
- حلی، حسن بن یوسف، قواعدالاحکام فی معرفه الحلال و الحرام، قم، مؤسسه نشر اسلامی، ۱۴۱۳ق.
- خامنهای، سید علی، استفتائات جدید، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۸۵ش.
- رحمانی، محمد، داد وستد خون از منظر فقهای فریقین، نشریه طلوع، ش۷، ۱۳۸۲ش.
- سلار بن عبدالعزیز ، جوامع الفقهیه، قم، جهان، ۱۴۲۵ق.
- سیستانی، سید علی، منهاج الصالحین، قم، دفتر آیت الله سیستانی، ۱۴۱۷ق.
- طوسی، محمد بن حسن، النهایه فی مجرد الفقه و الفتاوی، بیروت، دار الکتاب العربی، ۱۴۰۰ق.
- کاسانی، علاء الدین ابوبکر، بدائع الصنائع فی ترتیب الشرائع، بیروت، دارالکتب العلمیه، ۱۴۲۰ق.
- مفید، محمد بن محمد بن نعمان، المقنعه، قم، کنگره هزاره شیخ مفید، ۱۴۱۳ق.
- مکارم شیرازی، ناصر، استفتائات جدید، قم، مدرسه امام علی بن ابی طالب، ۱۳۹۰ش.