- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 9 دقیقه
- 0 نظر

زوج درمانی رفتاری گروهی
زوج درمانی رفتاری گروهی، بر پایه یکپارچهسازی مدل گروهی و سیستماتیک بنا شده است. (کونگ ۲۰۰۰ – تیشمن و تیشمن – سال ۱۹۹۰ )
کلید دستیابی به این هدف شناسایی این تفکر است که چگونه ایدههای آنی و اعوجاجات جمعی به روند افسردگی کمک میک ند. (بک – ۱۹۹۱ – کونگ ۲۰۰۰)
درمانگران زوجی گروهی به افسردگی به عنوان سیکل میان فردی منفی در رابطه زوجین نگاه میکنند. درمانگران به بررسی واکنشهای عاطفی – تفسیر برخوردها و ریز مفهوم و درون مایه ی رابطه ی زناشویی میپردازند. (بوکوم و ابستین – ۱۹۹۰ )
در این مداخلات از روشهای مستقیم برای دست و پنجه نرم کردن با انتظارات آسیب دیده بیمار استفاده میشود. با وجود این که هدف این روش افزایش حمایت دو طرفه بین زوجین است اما ممکن است اگر یکی از همسرها تمایلی به همکاری نداشته و بر این باور باشد که خیانت به همسر جنبه ی دفاع از خود را داشته، روند انجام کار با محدودیتهایی مواجه میشود.
از طرف دیگر اگر شخص افسرده، همان کسی باشد که به همسرش خیانت کرده سرزنش و نکوهش خود و مقصر شمردنش ممکن است جزو عوامل کمک کننده به عمیقتر شدن افسردگی وی باشند.
مدل سی سی تی توسط کونگ در ۲۰۰۰ تست شد و در کاهش علائم افسردگی بسیار سودمند واقع شد. درمان بازسازی هویت گروهی در درمان افرادی که دچار تشویش در زندگی زناشویی شده اند نیز همچنین کاربردی است. (کریستن سن و هیون – ۱۹۹۹) از آنجا که روش سی بیتی در درمان افسردگی و مشکلات زناشویی کارامد بوده است، احتمال آن وجود دارد که مدلهای ارتباطی مشابه آن نیز در درمان همزمان خیانت به همسر و افسردگی ایده آل باشند.
مادامی که مدل سی بیتی از ابتدای امر بر روی ادراک و رفتار برای رهایی از احساسات با الگوی ماکرو لول تمرکز دارد ( بوکام و همکاران – ۲۰۰۲ – صفحه ۲۸ )، سی بیسی تی مرکز گراست و نقش احساسات و تاثیر عوامل محیطی را بر روی درمان روابط صمیمی در طی گذر زمان میداند. (ابستین و بوکام – ۲۰۰۲ – بوکام و همکاران ۲۰۰۲)
وابستگی بالغین یکی از زیرپایههای بنیادی روش درمانی در زوج درمانی متمرکز بر احساسات است. علاوه بر آن الن و بوکام در ۲۰۰۴ به رابطهای قوی بین نوع وابستگی و انگیزه ی خیانت به همسر و نوع آن اشاره کردند. ( بلو و هارتنت ۲۰۰۵ )
این مدل بیان میدارد که روشای اف تی با تمرکزی که بر وابستگی دارد ممکن است یک روش ایده آل برای درمان خیانت به همسر و شیوههای بروز آن در روابط باشد.
ای اف تی روشی تجربیست برای زوج درمانی که شواهدی قوی مبنی بر این وجود دارد که در طی زمان میتواند بسیار کارامد واقع گردد. (جانسون – ۲۰۰۲). علاوه بر آن این روش به خوبی برای جراحات وابستگی که در نتیجه وابستگی رابطهای به یکی – متعاقب برخورد نسنجیده آنها رخ میدهد، جواب میدهد. (جانسون – ماکینن و میلیکین – ۲۰۰۱)
جانسون در ۲۰۰۴ بیان میکند که تروماهای رابطهای که در نتیجه وابستگی به کسی ایجاد شده باشند بدان معناست که: آسیب ناشی از جدا شدن و تنها شدن در برابر یک تجربه شکستآمیز و آسیبپذیر – (صفحه ۲۶۷).
ارتباط این تئوری برای در نظر آوزدن گزینههای درمانی کارامد است وقتی هدف درمان زوجیست که به تازگی در آنها خیانت به همسر و افسردگی رخ داده است. اگرچه باید این قضیه روشن شود که نه همه ی کسانی که مورد خیانت زناشویی واقع میشوند به آنها آسیبهای ناشی از وابستگی وارد شده یا افسرده میشوند، اما مدل ای اف تی هر دو این مسائل را مورد هدف قرار میدهد. ( جانسون و همکاران – ۲۰۰۱) ”
وقتی همسری برای کمک گرفتن با تمام وجود فریاد میزند یا تا آن لحظه آسیب زیادی به وی وارد شده و از سمت همسرش هیچ توجهی دریافت نمیکند، اولین ریشههای اطمینان در دل او میشکند. (جانسون – ۲۰۰۴ – صفحه ۲۶۹). در بیان این مورد که خیانت به همسر یک آسیب وابستگی مرتبط با ای اف تی است درمانگر:
۱-همسر آسیب دیده را ترغیب میکند تا این حس آسیبپذیری رو که آن را به همسرش نسبت میدهد خطر کند و کنار بگذارد.
۲- در بازسازی احساسات خدشه دار شده بیمار که شامل رنجیده شدن و ترس از ترک شدن است، به وی کمک کند.
۳-به همسر وی کمک کند تا عبارات مربوط به خیانت به همسر را از حیث اهمیت آن در وابستگی رابطهشان بشنود و درک کند نه بصورت بیعدالتیای که در حق همسر آسیب دیده اش شده.
۴-ببیند آیا شخص مجروح میتواند آسیبی که به وی وارد شده را بازسازی کند و غمش را بیان کند یا نه.
۵- همسر خیانتکار را ترغیب کند تا به مسئولیت پذیریش – درکش از موضوع و غم و پشیمانیش را اعتراف کند.
۶-همسر آسیب دیده را ترغیب کند تا از همسرش درباره ی راحتی و آرامش رابطهشان بپرسد.
۷-مادامی که به زوجین کمک میشود تا تعریف جدیدی را برای عبارت خیانت به همسر جایگزین کنند، به همسر خائن کمک شود تا حس مسئولیت پذیری اش نسبت به همسرش پررنگ تر شود. (جانسون – ۲۰۰۴)
اگر مداخله در مراحل اولیه خیانتهای زناشویی صورت گیرد از عوامل استرس زای بعدی – افسردگی – و از هم پاشیدگی خانواده جلوگیری میکند. ( بیچ و همکاران – ۱۹۹۰) مارچنت و هوک در ۲۰۰۰ بیان داشتند که خاموش ماندن و به صورت برخوردهای زننده با یکدیگر واکنش و تعامل داشتن ممکن است به بروز علائم افسردگی در هر دو همسر منجر شود.
ما بر این باوریم که ابتدا علائم افسردگی شناسایی و درمان شوند سپس با الگوهای نحوه تعامل زوجین مواجه شد – به ویژه در مواردی که افسردگی شدید است. اگر در شناسایی و درمان علائم افسردگی ناموفق بمانیم درمان دارویی افزایش تعاملات مثبت و کاهش تعاملات منفی بینتیجه خواهد بود. (مرچنت و هوک – ۲۰۰۰)
زنانی که تجارب شرم آوری در زندگی زناشویی خود دارند باید به صورت بالینی به آنها کمک شود تا با احساسات مورد خیانت واقع شدن – تحقیر – و شرمندگی ناشی از افسردگی کنار آیند. (کانو و اولیری – ۲۰۰۰ – صفحه ۷۸۰ )
با درمان بالینی کسی که تجربه شرم آوری در زندگی زناشویی اش داشته، به آن شخص کمک میشود تا احساساتش به سمت خشم و کنترل داشتن روی پیرامونش و حتی احساس صمیمیت و نزدیکی با همسرش تغییر یابد. ( کانو – اولیری – هینز – ۲۰۰۴ )
درمانگر باید توجه داشته باشد که در موارد رابطه خارج چارچوب زناشویی و افسردگی شخص یا هر دوی زوجین ممکن است حمایت اجتماعی یا خانوادگی خود را از دست داده باشند.
افسردگی و تعاملات رابطهای وابسته به آن با هم در ارتباطند. شخص افسرده و همسرش هر دو ممکن است برخوردهای یکدیگر را خشونت آمیز -بدون عاطفه – ناصادقانه ونامطبوع برداشت کنند.
هر دو همسر ممکن است وارد چرخه ی منفیای شوند که در آن شخص افسرده منفعلتر – شخص غیر افسرده ابرازگر احساسات منفی بیشتر نسبت به همسرش و نهایتا در نتیجه آن شخص افسرده مجدد بیشتر افسرده شود. (کونگ ۲۰۰۰)
مسائل کلی
زنان در رابطه زناشویی با مردان، بیشتر آسیب میبینند تا مردان. زیرا نشان داده شده که مردان، گرایش بیشتری به سمت برقراری رابطه خارج زناشویی دارند. ( بلو و هارتنت – ۲۰۰۵ ). علاوه بر آن مطالعات ادبی نشان میدهد که زنان به نسبت یک یا دوبرابر بیشتر در مقایسه با مردان در ریسک ابتلا به افسردگی قرار دارند.
کونگ در ۲۰۰۰ چنین نتیجه گرفت که زنان بیشتر مستعد افسردگی در رابطهشان هستند و این بخاطر دید و باور ذهنیای است که به رابطهشان دارند و خود را بدون قدرت و تنها یک زن تجسم میکنند. کونگ همچنین بیان کرد که زنان ممکن است در برابر نیازهایشان سکوت کرده تا به یک زن / همسر عالی و ایده آل با آن سطح توقعات ذهنی بدل شوند.
زنانیکه خود را نادیده میگیرند ممکن است تنها و منزوی شده – حس اعتماد به نفس خود را از دست دهند که این شرایط نهایتا به افسردگی منجر میشود. (کونگ ۲۰۰۰)
– اگرچه امروزه نسبت به گذشته زنان در عرصه کار و اشتغال فعالترند اما آنها همچنان خیلی با کارهای کلیشهای و بیاهمیت خانه خودشان را سرگرم نگه داشته و همه انرژی و قوت خود را تخلیه میکنند. این کار به شدت روی توانایی آنها در مراقبت از خودشان در مواقع آسیبهای رابطهای، تاثیر سوء میگذارد.
در مواردی که زنان بیرون خانه کار نمیکنند و به همسر خود وابسته هستند، در موارد خیانت شوهر به آنها ممکن است باعث شود آنها چشم خود را روی همه چیز بسته یا آن رفتارهای دردآور را تحمل کنند.
ترکیب زوج درمانی با دارو درمانی
مطمئنا داروهای ضدافسردگی، گزینه درمانی ایدهآلی برای درمان طولانی مدت نیستند. به ویژه آن که افسردگی و حس غم واکنشهایی طبیعی به وقایع دردآور زندگی هستند. ترکیب دارودرمانی با زوج درمانی فعلا گزینه موجود درمان است چون هیچ تحقیق و کارآزمایی که بیان کننده بهترین نوع درمان افسردگی و خیانت زناشویی همزمان باشد، وجود ندارد.
حس عمیق مورد خیانت واقع شدن، ممکن است آن همسر را نسبت به ازدواجش پریشان احوال ساخته، حس اعتماد به نفسش را از دست بدهد، نسبت به آینده مضطرب شود و به همین آسانی افسرده و دلسرد شود.
از طرف دیگر همسری که خیانت کرده ممکن است حس دوست داشتن معشوقهاش- رویاهای ناتمام را از دست بدهد. دچار احساس گناه و سردرگمی شود. همچنین ممکن است افسرده و ناامید شود. اگر علائم افسردگی یا پریشان احوالی هر یک از زوجین ارتقا نیافت برای درمان باید ارجاع داده شوند. ( گلاس – رایت – ۱۹۹۷ – صفحه ۴۸۱ )
برای کسانی که چندین علامت افسردگی را دارند وقتی به دکتر مراجعه میکنند و طلب کمک میکنند، نشان داده شده که درمان دارویی مثل داروهای ضد افسردگی موثرند. (اولفسون – مارکوس – دروس – و همکاران – ۲۰۰۲ )
درمان دارویی باعث کاهش علائم افسردگی شده تا زوجین بتوانند به زوج درمانی بپردازند. با این وجود این مرحله از کار باید به خوبی برنامهریزی شده و پیش رود زیرا داروهای ضد افسردگی عوارض جانبی خاص خود را در ارتباط با رابطه ی زناشویی دارند.
به عنوان مثال سرکوب میل جنسی که یکی از عوارض جانبیهای معمول داروهای ضدافسردگیست ممکن است با ایجاد رابطه ی عاطفی مجدد بین دو همسر در تناقض باشد.
توصیههایی برای تحقیقات آینده
تحقیقات تجربی در رابطه با خیانت زناشویی محدود است. (بلو و هارتنت – ۲۰۰۵ ) موارد خیانت زناشویی تنها یک مشکل نیست که زوجین با آن به کلینیک ها مراجعه میکنند، بلکه آن چیزیست که روی هر درمانی اثر میگذارد. (آتکینز – الدیریج – بوکام – کریستنسن – ۲۰۰۵ )
چند پاسخ در تحقیقات یا تئوری ها وجود دارد که درمان مراجعه کنندگانی که هم افسردگی داشته و هم مورد خیانت زناشویی واقع شده اند را تسهیل میبخشد.
ما به پژوهشی جامع – از لحاظ کیفی و کمی فراگیر و آن که مداخلات آن بر اساس شواهد تجربی باشد، برای زوج درمانی نیاز داریم. ( اپستین – ۲۰۰۵ ) علاوه بر آن ما بدنبال منابعی هستیم که تمایل به سرمایه گذاری مالی برای این موضوع مهم دارند.
مادامی که فاصله ی بین دانش و کارامدی درمان همزمان افسردگی و خیانت به همسر بسیار زیاد است، استفاده از زوجینی با این شرایط برای مطالعات طولی مشکل خواهد بود.
مشکلترین کار به کار گیری زوجین برای بررسی همزمان افسردگی – خیانت به همسر – و مشکلات زناشوییست. (بلو و هارتنت – ۲۰۰۵ – کوینه و بنازون – ۲۰۰۱ )
کوینه و بنازون همچنین قضیه به کارگیری علائم پیشین افسردگی مقدم بر مشکلات زناشویی را مورد بحث قرار دادند. به هنگام اداره کردن تحقیقات درباره افسردگی و خیانت زناشویی، شخص باید واضحا علائم افسردگی پیش از وقوع رابطه زناشویی خارج چارچوب را مدنظر داشته باشد.
درک کردن رابطه زناشویی – اگر اصلا وجود داشته باشد – برای کسانی که میخواهند وارد یک رابطه ی جنسی بجز رابطه ی زناشویی اصلی خودشان شوند – مهم است.
بر این اساس افسردگی میتواند یک پیش آهنگ مهم، برای مثال در احتمال خطر یک رابطه زناشویی در چارچوب اصلی خود باشد.
همچنین در ارتباط با تجارب مردان در زمینه مورد خیانت زناشویی واقع شدن خلأ وجود دارد. زنان در برابر خیانت زناشویی شوهرشان خودشان را مقصر دانسته و افسرده میشوند حال آن که در شرایط مشابه مردان عصبانی شده و عصبانیت خود را سر شخص سومی خالی میکنند. (اسپیرینگ – ۱۹۹۶ ) تحقیقات آینده باید دربردارنده درک همسران از مشکلات و ناسازگاریهای زناشویی باشد.
خلأ قابل توجهی در تحقیقات مربوط به خیانت به همسر که در آنها اعمال جنسی رخ نداده وجود دارد. اصولا هیچ دادهای موجود نیست مبنی بر این که خیانت به احساسات همسر روی رابطه زوجین و سلامت روانی افراد بخصوص در ارزیابی افسردگی اثر دارد یا نه.
برای دستیابی به اصول زوج درمانی برای درمانگران و شخص سوم این ابطه، درمانگران خانواده و مسائل ازدواجی باید مکانیسم تغییرات را تفسیر کنند. (بیچ – ۲۰۰۱ )
مزایای رضایت زناشویی و کاهش علائم افسردگی در بعضی زمینه ها باید توسط تیم تحقیقاتی ارزیابی شود. از آنجا که در امر ازدواج و خانواده درمانی خیلی مهم است، همه موارد به تشخیص و روان درمانی این کار منجر نمیشود.این ممکن است باعث امتناع ایشان از شرکت در درمان افسردگی و خیانت به همسر شود.
مادامی که تحقیقات نشان میدهد که روان درمانی هر فرد و دارو درمانی میتواند برای درمان افسردگی موثر باشد، به نظر میرسد زوج درمانی موثرترین متد برای درمان رابطه ی زوجین و رهایی از تنشهای زندگی متاهلی میباشد. حداقل این که به عنوان یک گزینه ی همراه مهم برای درمان فردی و دارویی باید به آن نگریسته شود.به نظر میرسد که تحقیقات بیانگر این مطلب است که رابطه ی علت و معلولی بین عوامل تنش زای زندگی متاهلی مثل طلاق و جدایی و شروع افسردگی وجود داشته باشد.
از آنجا که افسردگی، چهارمین عامل ناتوانی در سطح جهان است ( موری و لوپز – ۱۹۹۶ – اولفسون – مارکوس – دروس و همکاران – ۲۰۰۲ )، خیلی ناامید کننده است که تحقیقات زوجین و خانواده یکی از کمرنگترین مباحثی است که در زمینه خانواده و زوج درمانی به آن پرداخته شده است، با توجه به این که رابطهای نزدیک بین عوامل استرس زای زندگی متاهلی مثل جدایی / طلاق و روابط خارج چارچوب زناشویی و شروع افسردگی وجود دارد.
یکی دیگر از مطالعاتی که ما باور به مهم بودن آن داریم، ارتباط بین نسلی افسردگی با مسئله خیانت زناشویی است. ما باور داریم کلنجار زیادی وجو دارد بین فهم چگونگی انتقال این مفاهیم از نسلی به نسل دیگر از طریق ژنتیک / یادگیری یا هردو. یک خلأ بین تشخیص شروع افسردگی با خیانت به همسر، و درمان افسردگی برای زوجینی که در حال درمان بر سر مسئله خیانت زناشویی هستند.
آیا این مطلب پیشنهاد دهنده این مسئله است که همسری که برای درمان افسردگی میرود- باید نزد پزشک خانوادگی اش برای دریافت دارو درمانی برای درمان همزمان خیانت به همسر باشد ؟ آیا این بدان معناست که درمان تنش و مشکلات زناشویی باعث کاهش علائم افسردگی میشود ؟چنین به نظر میرسد که هیچ شواهد تجربی در پژوهش حاضر روی زوجهایی که بخاطر تنش ها و خیانتهای زناشویی درمان شده اند با افسردگی پیش یا پس از آن وجود ندارد.
جمعیت محدودی برای درمان همزمان زوج درمانی و افسردگی کمتر از حد واقعی معرفی شدهاند. ( بلو و هارتنت – ۲۰۰۵ – اولفسون و مارکوس – دروس و همکاران – ۲۰۰۲ ) تحقیقات بیشتری در این رابطه برای اثبات این نکته که آیا این مساله به تبعیضات فرهنگی بستگی دارد یا این مسئله بیانگر این است که جمعیت محدودی در مضیقه واقع شده و دسترسی کمتری به خدمات بیمههای بهداشتی داشته و در نتیجه درمان اختلالاتی نظیر افسردگی را دریافت نمیکنند، باید انجام شود.
نتیجهگیری
در این مقاله ی مروری بر خیانت به همسر و افسردگی، ما به رابطهای واضح بین تبادلات همزمانی آن دو در یک یا هر دو زوجین پی بردیم نشان داده شده که زوج درمانی برای درمان افسردگی و خیانت به همسر به طور مجزا کارامد است. با این که شواهدی قوی مبنی بر همزمانی بروز خیانت به همسر و افسردگی وجود دارد، تحقیقی جامع و کامل برای ارزیابی کارایی درمان این زوجین مورد نیاز است.
منبع: تبنا