- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- 0 نظر

باید کودک را به مظاهر عمل و تکرار در این ظاهر انس دهیم تا باطن او شکل گیرد. تجارب و تعالیم علمى نشان داده اند که حتى عمل ریایى، در صورت تکرار در فردى تثبیت میشود. پس از تثبیت، میتوان یک عمل ریایى را به صورت واقعى و بى ریا درآورد؛ به شرط این که نیت عمل را عوض کند.
این روش، به ویژه درباره کودک مؤثر است؛ مثلاً ممکن است کودک یا نوجوانى، از طرف امام جماعت تشویق شود و خاطرهى خوشى در ذهنش شکل بگیرد. لذا، وى مدتى به خاطر همین تشویق، به مسجد میرود. پس از مدتى، جاذبههاى معنوى مسجد و حالات نماز گزاران به هنگام نماز، این فرد را مجذوب خود میکند و او را فردى مذهبى بار میآورد.
این گونه، ما کودک را به تکرار ظاهر در عبادت سوق میدهیم، تا زمینه براى انس به عبادت، تثبیت عمل و ایجاد عادت، در او فراهم آید[۱].
پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله و سلّم) بزرگ مربى مکتب اسلام، در زمینه آموزش نماز و تکرار آن براى نوهى گرامى شان، حضرت امام حسین(علیه السلام) چنین رفتارى داشتند: «روزى حضرت محمد(صلى الله علیه و آله و سلّم) قصد خواندن نماز را داشتند. امام حسین(علیه السلام) در کنار جد بزرگوارشان بودند و قصد همراهى با پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلّم) را داشتند.
پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلّم) تکبیر گفتند، ولى امام حسین(علیه السلام) نتوانستند آن را تکرار کنند. پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلّم) تکبیر دوم، سوم، چهارم، پنجم و ششم را گفتند. بالاخره، در هفتمین بار، تکبیر امام حسین(علیه السلام) صحیح ادا شد و نماز آغاز گردید»[۲].
این شیوه رفتار نبى مکرم اسلام(صلى الله علیه و آله و سلّم)، میتواند الگو و روش خوبى براى والدین و مربیان باشد. آنان باید همانند پیامبر عظیم الشأن اسلام(صلى الله علیه و آله و سلّم)، مراحل رشد کودک را در نظر بگیرند و سعى کنند با صبر و حوصله، به نیاز فطرى کودکان پاسخ مناسب بدهند.
هنر بزرگ والدین و مربیان این است که دنیاى کودک را درک نمایند و بدانند که برخى از مسائل که ممکن است براى بزرگسالان خسته کننده باشد، براى کودکان لذت بخش است.
کودک از تکرار مکررات همچون خواندن و ذکر مکرر قصهها و داستانها اصلاً خسته نمیشود. اگر بیان این داستانها با صوت خوش و ریتم و آهنگ مطلوب باشد، کودک کاملاً مجذوب و علاقمند میشود.
در این باره، مادران به خوبى میدانند که بعضى قصهها را صدها بار تکرار کرده اند، ولى باز هم کودک به آن علاقه نشان داده است. لذا، توصیه میشود که والدین نماز را با حال مناسب و صوت و آهنگ موزون قرائت کنند تا کودکان، بیشتر به کلام الهى جذب شوند. در این باره، والدین میتوانند به قرائت نمازهاى علماى ربانى گوش دهند و آنها را ضبط کنند تا هم خودشان و هم کوکانشان، بهره مند شوند.
۶ـ اصل آسان گیرى در آموزش مسائل دینى
رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلّم) در مناسبتهاى مختلف، تأکید کردند: «دین اسلام، آسان است و دیندارى، مشکل نیست. مبادا، افراد نادان، بر خود سخت بگیرند. مبادا متولیان امور دینى، کارى انجام دهند که مردم تصور کنند دیندارى مشکل است و با سخت گیری هاى بیجا، مردم را از دین فرارى دهند»[۳].
«روزى پس از نماز، مردم اطراف پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلّم) را گرفتند و از ایشان مسئلهاى پرسیدند. چندین بار سؤال کردند: آیا فلان کار اشکال دارد؟ آن حضرت فرمودند: اشکال ندارد. اى مردم! دین خدا، در آسانى است[۴]. پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلّم) این سخن را سه بار تکرار کردند.
پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه و آله و سلّم) فرمودند: «خداوند، اسلام را تشریع کرد، آن را آسان و گشاده قرار داد و سخت و تنگ نگرفت»[۵].
وقتى رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلّم) افرادى را براى تبلیغ و ارشاد مردم و آشنا کردن آنان با مبانى اسلام اعزام میکردند، یکى از مهمترین رهنمودهایشان این بود: «مژده بدهید، نترسانید، آسان بگیرید و سخت نگیرید»[۶].
در برنامههاى جمعى و عبادات اجتماعى اسلام، روى موضوع خوددارى از تندروى و سختگیرى و خسته نکردن افراد، عنایت خاصى شده است. اولیاى گرامى اسلام، توصیههاى فراوانى کردهاند که مبادا از رعایت حال و حفظ نشاط افراد غفلت شود و از عبادات و مراسم اسلامى به جاى جاذبه، علاقه و سازندگى، تنفر، دافعه و فرار اشخاص حاصل آید.
به همین دلیل در احادیث متعددى، توصیه فراوان شده است که نمازهاى جمعه و جماعات، نباید به گونهاى باشد که به خاطر طولانى شدن آن ها، حقوق ضعیفان، سالمندان و کودکان از بین برود.
در این باب، از سوى اولیاى عظیم الشأن اسلام، توصیههاى فراوانى رسیده است که براى الگو قرار دادن عمل آن بزرگواران، مواردى را بررسى میکنیم[۷]:
انس بن مالک روایت کرده است: «نماز پیامبر اسلام(صلى الله علیه و آله و سلّم)، از همه کاملتر و کوتاهتر بود»[۸].
معاذ پسر جبل، در یکى از مساجد مدینه، پیشنماز بود، روزى در نماز جماعت، سورهى بزرگى را خواند. وى نماز را آن قدر طول داد، که مردى(پیرمردی) که در آن نماز جماعت شرکت کرده بود، در اثر خستگى و ناتوانى طاقت نیاورد، و نتوانست نماز خود را به جماعت و همراه معاذ به پایان برساند.
از این رو، وى وسط نماز، قصد فرادا نمود و نماز خود را تمام کرد، سوار مرکب شد و به سراغ کار خود رفت. وقتى خبر این گونه نماز جماعت خواندن به اطلاع پیامبر گرامى اسلام(صلى الله علیه و آله و سلّم) رسید، آن حضرت(صلى الله علیه و آله و سلّم) بسیار ناراحت شدند و دستور دادند معاذ را حاضر کنند. آنگاه پیامبر(صلى الله علیه و آله و سلّم) با ناراحتى به او فرمودند: «یا معاذ، ایاک ان تکون قتانا»(اى معاذ! دیگر این طور نباشد که مردم را از نماز جماعت فرارى بدهى، بلکه در نماز جماعت سورههاى کوتاه را بخوان»[۹].
آسانگیرى در مسائل دینى کودکان، از اهمیت مضاعف و بسزایى برخوردار است. در دوران خردسالى، در نماز به گونهاى عمل کنیم که کودک، احساس جبر و خستگى نداشته باشد. نماز نباید براى او امرى سنگین و کسل کننده شود.
به مصلحت او است که نمازها، با ذکرها، رکوع و سجود خسته کننده و طولانى نباشد. حتى سفارش شده است که به خاطر چند کودکى که با شما به نماز ایستاده اند، آن را سریعتر بخوانید، و از برخى کارهاى مستحبى صرف نظر کنید. هوشیار باشید که او کودک است و حال و روحیهى شما را ندارد؛ به ویژه که از بسیارى حالات و رفتار شما، سر در نمیآورد و معناى عبارات شما را نمیفهمند.[۱۰]
میرزاى نورى در مستدرک الوسائل مینویسد:
«امام سجاد(علیه السلام) کودکانى را که نزد او بودند، وا میداشتند که نماز ظهر و عصر، و مغرب و عشا را با هم بخوانند. به آن حضرت اعتراض شد. فرمود:
این عمل براى آنان سبکتر و بهتر است و سبب میشود که به خواندن نماز پیشى بجویند و براى خوابیدن و یا سر گرمى به کار دیگر، نماز را ضایع نسازند. و امام(علیه السلام)، کودکان را به چیز دیگرى غیر از نماز واجب دستورشان نمیدادند و میفرمود: اگر قدرت و طاقت بر خواندن نمازهاى واجب داشتند، آنان را محروم نسازید»[۱۱].
ابن قداح روایت کرده است که امام صادق(علیه السلام) فرمودند:
«ما به فرزندان خود دستور میدهیم مادامى که در حال وضو هستند و مشغول کار دیگرى نشده اند، نماز ظهر را با نماز عصر، و نماز مغرب را با نماز عشا بخوانند»[۱۲].
بعضى والدین و مربیان که اصرار دارند از روى جبر و اکراه و بدون توجه به حال و روحیهى کودک او را نماز خوان بار آورند، آنان ناخودآگاه لامذهبهاى آینده و افرادى عقدهاى میپرورانند. چنین افرادى، در نخستین فرصتى که به قدرت و استقلالى دست یابند، دین و عبادت را ترک خواهند کرد. طبیعى است، مسئولیت چنین وضعى، بر عهدهى کسانى است، که چنین زمینهاى را فراهم کردهاند[۱۳].
دکتر احمدى در این باره نقل میکند:
«شخصى را میشناسم که پزشک متخصص تغذیه است. او فردى است که عِرق ملى خوبى هم دارد و در آلمان زندگى میکند. وى میگفت: پدر من از متدینین سر شناس یکى از شهرهاست، و همه چیز او سر جاى خودش است؛ نماز خواندنش، اعمال عبادى اش و… با وجود آن که در شهر سرد سیرى بودیم، صبحها ما را از خواب بیدار میکرد تا نماز بخوانیم. بعد، خودش در اتاق دیگرى مشغول نماز خواندن میشد. ما تدبیرى اندیشیدیم تا از وضو گرفتن در آن هواى سرد خلاص شویم. بنابراین، بدون آن که وضو بگیریم، در اتاقمان با صداى بلند در حالى که خوابیده بودیم نماز میخواندیم.
بعد از چند بار، پدرمان فهمید و با کتک ما را وادار کرد که وضو بگیریم و نماز بخوانیم. بعد از مدتى، ما یاد گرفتیم که این کار را بکنیم: براى وضو گرفتن میرفتیم، ولى وضو نمیگرفتیم. سپس، ما میایستادیم و بلند بلند نماز میخواندیم تا نشان بدهیم که داریم نماز میخوانیم. بدین گونه، پدرم من، خواهران و برادرانم را وادار به نماز خواندن میکرد. و الان، هیچ یک از ما نماز نمیخوانیم[۱۴].
۷ـ اصل هماهنگى خانه، مدرسه و جامعه(مسجد، رسانهها و…) در آموزش مسائل دینی
یکى از عوامل مؤثر در تکوین شخصیت علمى، معنوى و جسمى کودک و نوجوان، ایجاد هماهنگى و همکارى مثبت و سازنده بین خانه، مدرسه و جامعه(مسجد، رسانهها و…)
براى رسیدن به اهداف تربیت دینى و ترویج فرهنگ نماز، همکارى همه ارگانها و نهادها به ویژه نهادهاى فرهنگى و تربیتى ضرورت نام دارد. خانه، مدرسه و جامعه (مسجد، رسانهها و…) در انجام دادن وظایف تربیتى و پرورش مسائل دینى، مکمل یکدیگرند.
پیوند و ارتباط نزدیک خانه، مدرسه و جامعه (مسجد و رسانهها و…) با یکدیگر، در واقع پیوند استوانههاى تربیت صحیح و منطقى است. امروزه، لازم است مدارس یک علاقه واقعى و باطنى، براى حضور مستمر و ارتباط نزدیک دانش آموزان با مساجد، در آنان ایجاد کنند. در این راستا، مدارس نباید فقط به ساختن نمازخانهها اکتفا کنند. هر چند ساخت و توسعه نمازخانهها اقدامى مثبت و ارزنده براى رسیدن به ارزشها و مقدسات والاى دینى است، اما هیچگاه جاى مساجد و اثرات سازندهى آنها را نمیگیرد.
لازم است، همهى تلاش دست اندرکاران تعلیم و تربیت، بر این باشد که پیوندى واقعى ـ نه ظاهرى و صورى ـ بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد کنند. با این گونه پیوند، هم خانه به فضایى اسلامى و آکنده از ارزشهاى معنوى تبدیل میشود و هم، مدرسه نقش سازنده و هدایتگرى در زمینهى ارزشهاى دینى مییابد. از این رو، با هماهنگى و یکسانى فضاى حاکم و ارزشهاى معنوى و دینى در خانه و مدرسه، بسیارى از تعارضات و مشکلاتى که ممکن است براى کودکان در نتیجهى ناهماهنگى بین خانه، مدرسه و جامعه ایجاد شود، بر طرف میگردد.
البته، این پیوند باید مستمر باشد نه مقطعى و وابسته به شرایط خاص. چنین پیوندى، کارى گروهى و حرکتى اجتماعى را میطلبد. این گونه کارها، بس پیچیده است و با چند بار بردن دانش آموزان به مسجد و حضور فیزیکى آنان، نمیتوان به نتایج مطلوب و رضایتبخش رسید.
فرهنگ انس گرفتن با مسجد و در رأس آن نماز به عنوان یک حرکت ارادى، آگاهانه و مستمر، باید از آغاز دوران کودکى در نظام تربیتى خانه، مدرسه و جامعه به عنوان یک اصل مهم تربیتى مدّنظر قرار بگیرد تا فطرت خداجوى کودک، به گونهاى رشد و پرورش یابد که هیچ عامل و شرایطى، نتواند موجبات انحراف او را فراهم سازد.
در آموزش و پرورش قدیم، همهى مسئولیتهاى تربیتى را مدرسه بر عهده میگرفت. در تربیت جدید، این حقیقت پذیرفته شده است که آموزش و پرورش مدرسه بدون همکارى آگاهانه و فعالانهى خانواده، نتیجهى مطلوبى نخواهد داد. دلیل چنین نگرشى آن است که کودک، بیشتر اوقات فراغت خود را در خارج از مدرسه و اغلب در خانه و جامعه میگذراند. از آنجا که کودک از والدین و جامعه متأثر میشود، خنثى کردن اثرات محیط خارج از مدرسه در مدت محدود درسى، بسیار سخت و گاهى غیر ممکن است.
در واقع، امروزه اگر خانواده، مدرسه و جامعه (مسجد و…)، نسل جدید را به سوى یک هدف و روش واحدى سوق ندهند، نمیتوان امیدى به پیشرفت دینى جامعه داشت. اگر این مثلث تربیتى (خانه، مدرسه و جامعه) در برنامهها و روشها هماهنگى لازم را نداشته باشند، در روند رشد دینى کودک و نوجوان، اختلال به وجود خواهد آمد که اولین عارضهى آن، تعارض است. متأسفانه، باید اذعان کرد که فعالیتها در این راستا، هماهنگ، همجهت و همخوان نیست؛ حتى در مواردى، ممکن است با فعالیتهاى موازى و گاهى مغایر، انرژى و توان یکدیگر را خنثى و کاهش دهند.
به طور مثال، بعضى خانوادهها، اطلاعات چندانى از دین ندارند. از طرفى، مدرسه تکالیف سختى بر بچههاى این گونه خانوادهها تحمیل میکند. این تعارض باعث میشود که نوعى دو گانگى، در کودکان و نوجوانان به وجود آید.
نمونهى دیگر این که، برخى خانوادهها که به مذهب توجه دقیق و لازم ندارند، در محافل و میهمانی ها ـ بدون توجه به مسائل شرعى ـ براى بچههایشان لباس هایى انتخاب میکنند که با آن مجالس، تناسب داشته باشند از سویى، اصرار مدارس بر این است که دانش آموزان، پوشش و لباس مناسب با شرع بپوشند. در این جا نیز اختلاف میان خانه و مدرسه، براى بچهها تعارض به وجود میآورد.
پىنوشتها
۱- قائمى، اقامهى نماز در دوران کودکى، ۳۶ ـ ۳۷؛
۲- مجلسى، بحار الانوار، ج ۴۳، ۳۰۷؛
۳- محمدى رى شهرى، جشن تکلیف، ۸۶؛
۴- ابن حنبل، مسند، ج ۵، ۶۹؛
۵- ابویعلى، مسند، ج ۳، ۵۰، حدیث ۲۴۵۲؛
۶- ابن هشام، السیره النبویه، ج ۴، ۲۳۷؛
۷- صادقى اردستانى، پیوند، ۵۷ ـ ۵۸؛
۸- ابن حنبل، مسند، ج ۳، ۱۰۰؛
۹- حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۵، ۴۷؛
۱۰- قائمى، اقامه نماز در دوران کودکى و نوجوانى، ۳۵
۱۱- نورى، مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ۱۶۰، و ج ۳، ۱۹؛ کلینى، کافى، ج ۲، ۴۰۹؛ حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۳، ۱۴ و ۱۶؛
۱۲- حر عاملى، وسائل الشیعه، ج ۱۵، ۱۸۳؛
۱۳- قائمى، اقامه نماز در دوران کودکى، ۳۶؛
۱۴- احمدى، مجموعه مقالات دومین کنگره سراسرى انجمنهاى اولیا و مربیان کشور، ۱۹۴؛
منبع: مجله مسجد؛ ش۵۰؛ ص۲۱؛ به قلم محمد رضا مطهرى