- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 3 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
از جمله کلماتى که ما زیاد درباره وجود مقدس على (علیه السلام) استعمال مى کنیم کلمه “مولا” است. مولاى متقیان، مولى الموالى و گاهى “مولا” به طور مطلق. مولا چنین فرمود، به قول “مولا” چنین. این کلمه را اول بار شخص مقدس پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) درباره امام على (علیه السلام) در آن جمله معروف که شیعه و سنى درباره آن اتفاق نظر دارند اطلاق کرد. فرمود: «من کنت مولاه فهذا على مولاه» آنکه من مولاى او هستم، این على (که من دست او را بلند کرده ام) مولاى اوست.
بگذریم از اینکه در قرآن هم آیه اى هست که این کلمه در آن به کار رفته و در تفسیر آن وارد شده که مقصود على (علیه السلام) است، آنجا که مى فرماید: «فان الله هو مولاه جبریل و صالح المؤمنین و الملائکه بعد ذلک ظهیر؛ بى تردید خداوند خود یاور اوست، و گذشته از این جبرئیل و نیکوکار مومنان (على علیه السلام) و فرشتگان هم پشتیبانند» (تحریم/ ۴). ولى این جمله اى که عرض کردم نص صریح رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است.
کلمه مولا یعنى چه؟ همین قدر اجمالا عرض مى کنم که مفهوم اصلى این کلمه “قرب” و “دنو” است. در مورد دو چیز که پهلوى یکدیگر و متصل به یکدیگر باشند، کلمه “ولاء” یا “ولی” یا کلمه “مولا” به کار برده مى شود و لهذا غالبا در دو معنى متضاد به کار مى رود. مثلا به خداوند اطلاق مولا نسبت به بندگان شده است و بالعکس به آقا هم اطلاق شده، و به غلام هم گفته مى شود.
یکى از معانى کلمه “مولا” که مقصودم همین است “معتق” یعنى آزاد کننده است. به کسى که آزاد مى شود “معتق” مى گویند. کلمه مولا هم به “معتق” اطلاق شده است و هم به “معتق” یعنى هم به آزاد کننده مولا مى گویند، هم به آزاد شده. اینکه رسول اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «من کنت مولاه فهذا على مولاه» مقصود چیست؟ مقصود کدامیک از معانى مولا است؟
من نمى خواهم بگویم که چه معنائى از نظر عقیده خودم در اینجا درست است ولى به مناسبت بحثم عرض مى کنم: ملاى رومى همین حدیث را در مثنوى آورده و یک ذوقى به خرج داده است و از کلمه مولا معنى “معتق” یعنى آزادیبخش را گرفته است. ظاهرا در دفتر ششم مثنوى است. داستان معروفى دارد.
داستان قاضى خیانتکار و زن، که قاضى مى خواهد در صندوق مخفى بشود، او را مخفى مى کنند و به دوش حمال مى دهند. بعد قاضى به آن حمال التماس مى کند که هر چه مى خواهى به تو مى دهم تو برو معاون مرا خبر کن تا بیاید این صندوق را بخرد. معاون او را خبر مى کنند، مى آید صندوق را مى خرد و او را آزاد مى کند. بعد ملا از اینجا گریز مى زند، مى گوید: همه ما در صندوق شهوات تن زندانى هستیم ولى خودمان نمى دانیم، احتیاج به آزاد کننده اى داریم که ما را از این صندوق شهوات نفس و بدن نجات بخشد. انبیاء و مرسلین آزاد کننده و نجات بخش هستند. سپس مى گوید:
زین سبب پیغمبر با اجتهاد
نام خود وان على مولا نهاد
گفت هر کس را منم مولا و دوست
این عم من على مولاى اوست
کیست مولا آنکه آزادت کند
بند رقیت ز پایت بر کند
خوب، این واقعا یک حقیقتى است، یعنى قطع نظر از اینکه معنى جمله: «من کنت مولاه فهذا على مولاه» همین باشد، یا نباشد، یعنى پیغمبر که خودش و على را مولا نام نهاد به اعتبار آزاد بخشى بود یا نبود، این خود حقیقتى است که هر پیغمبر بر حقى، براى آزاد کردن مردم آمده است و خاصیت هر امام بر حقى همین جهت بوده است.
منبع: آزادى معنوى؛ استاد مطهرى؛ صفحه ۱۵-۱۴