- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : رحمت الله ضیایی
- 0 نظر
قیام امام حسین (علیهالسلام) آثار و برکاتی در جامعه بشری از خود برجا گذاشته است. این آثار در ابعاد مختلف قابل توجه است. از ابعاد انسانی و اخلاقی گرفته تا ابعاد سیاسی و دینی و اجتماعی و… حتی برخی از مبارزین غیر مسلمان از نهضت امام حسین (علیهالسلام) الگو گرفته و در اهداف خود به پیروزی رسیده اند. در این مقاله مختصر به آثار و برکات اخلاقی نهضت عاشورا پرداخته شده است.
۱. ایجاد اخلاق جدید در جامعه مسلمین
اگر دیدى که نابینا و چاه است
اگر خاموش بنشنیى گناه است
یکى از آثار و برکات سیدالشهدا (علیه السلام) در بعد اخلاقى – تربیتى این است که قیام او باعث گردید در جامعه مسلمانان نوعى اخلاق جدید بلند نظرانه پدید آید و نظر انسان را به زندگى خود و دیگران، دگرگون سازد تا بتواند بدین وسیله جامعه را اصلاح نماید. و به عبارت دیگر، با خودسازى به دیگر سازى نیز بپردازد.
آرى، در آن زمانى که بنیاد روانى و اخلاقى مردم در هم ریخته و ویران شده بود و این ویرانى شامل رهبران مسلمین و بزرگان آنان نیز شده بود و با اخلاق و شیوهاى وحشتناک زندگى مىکردند ، امام حسین (علیه السلام) یگانه درمان آن حالت بیمار گونه را که در مجتمع مسلمانان مورد قبول واقع شده بود، در قیام آشکار و فریاد در آن سکوت مرگبار دید.
لذا آن حضرت با خون پاک خود و فرزندان و یارانش و با همه اعتبارات احساسى و تاریخى ، حتى شمشیر و عمامه جدش رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ، وارد مبارزه گردید تا همه روزنه ها و راههاى توجیه را فرو بندد.
سیدالشهدا (علیه السلام) نیک دریافته بود که وجدان شکست خورده و اخلاق پست امت را نمىتوان به وسیله رویارویى ساده دگرگون ساخت، از این رو با قیام و شهادت خویش دیرى نپایید که اخلاق هزیمت و فرار را به نیرویى عظیم درآورد و اخلاق جدیدى به جاى آن جایگزین نمود. به راستى شهادت حسین بن على (علیه السلام) تأثیر ژرف و شگرفى بر شیعیان ساکن و ساکت بجاى گذاشت ، و سرنوشت غم انگیز نواده پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) عواطف اخلاقى و مذهبى مردم را بهم ریخت.
در اثر قیام و شهادت امام حسین (علیه السلام) موجى در روح مسلمین به وجود آمد، حمیت و عزت، شجاعت و صلابت به وجود آمد،و احساسات بردگى و اسارتى که از اواخر حکومت عثمان و تمام دوره معاویه بر روح جامعه اسلامى حکم فرما بود، تضعیف شد و ترس آنها را فرو ریخت ، خلاصه، ابا عبدالله (علیه السلام) به اجتماع اسلامى شخصیت داد.
کربلا و قیام سیدالشهدا (علیه السلام) نمایشگاه اخلاق عالى اسلامى و انسانى با همه صفات و طراوت آن بود و این اخلاق را نه به زبان که در عمل به خون پاک خویش بر صفحه ماندگار تاریخ به ثبت رسانید.
از پا حسین افتاد و ما بر پاى بودیم
زینب اسیرى رفت و ما بر جاى بودیم
۲. احساس گناه در بین مسلمین
یکى دیگر از آثار نهضت و شهادت سیدالشهدا (علیه السلام) این بود که مردم پس از مدت کوتاهى متوجه عدم توانایى و ضعف نفس خود شدند، لذا احساس عمیق ندامت و گناه کرده و چنین اندیشیدند که براى جبران این اهمال کارى و غفلت ، و نیز براى طلب بخشایش الهى، باید جانبازی هاى مشابهى را انجام دهند. و از جمله کارهاى امام زین العابدین (علیه السلام) این بود که کوشید این احساس گناه را شعلهور سازد. از این رو به گروه انبوهى از مردم کوفه نهیب زده و فرمود:
«اى مردم، شما را به خدا سوگند مىدهم، آیا شما فراموش کردید که نامه ها براى پدرم نوشتید و چون به سوى شما آمد، به او خدعه و نیرنگ زدید؟! شما با پدرم عهد و پیمان بستید و با وى بیعت کردید، اما بیعت خود را شکستید و او را به قتل رساندید پس هلاکت بر شما باد و با این توشه اى که به آخرت فرستادید هلاکت بر شما باد. چه رأى زشت و پلیدى را که براى خود پسندیدید! آنگاه که به دیدار پیغمبر خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) مى شتابید و به شما بگوید: «عترت مرا کشتید ، هتک حرمت مرا کردید.» با چه دیدهاى به او نظر خواهید کرد؟ و سرانجام به شما خواهد گفت : «از امت من نخواهید بود»۱.
این احساس گناه عامل همیشه شعله ورى بود که مردم را براى شورش و انتقام جویى همواره به جلو مىراند.
استاد «عادل ادیب» در این باره مى نویسد: شهادت فجیع امام حسین (علیه السلام) در کربلا موجى شدید از احساس گناه در وجدان هر مسلمانى برانگیخت. آنان پى بردند که مى توانستند او را یارى دهند. اما از آن پس که با او براى قیام پیمان بستند، او را یارى نکردند.
این احساس گناه دو جنبه داشت: از یک طرف انسان را وادار مىساخت که گناهى را که مرتکب شده با کفاره بشوید، و از طرف دیگر نسبت به کسانى که او را به ارتکاب چنین گناهى واداشته بودند، احساس کینه و نفرت کند. به طورى که انگیزه انقلاب هاى متعددى که در اثر قتل امام (علیه السلام) برپا شد، همان کفاره یارى نکردن به حضرت او، و انتقام گرفتن از امویان بود.
مقدر چنین بود که آتش این احساس گناه، پیوسته برافروخته بماند و انگیزه انتقام از بنى امیه در هر فرصت به انقلاب و قیام بر ضد ستمگران منتهى گردد. ۲
بارى ، بر اثر شهادت امام حسین (علیه السلام) این آیه شریفه مصداقى روشن یافت:
«و یوم یعض الظالم على یدیه ». ۳ و روزى که ستمکار دستهاى خود را از پشیمانى مىگزد.
۳. ازدیاد محبوبیت سید الشهداء (علیه السلام) و خاندان وحى
سؤمین اثر مهم تربیتى قیام و شهادت سیدالشهداء (علیه السلام) ، بالا بردن محبوبیت خاندان حضرت على (علیه السلام) در اجتماع اسلامى و شناساندن بیشتر و بهتر آنان به مردم بوده است.
مسئله داشتن محبوبیت و قبضه کردن افکار اجتماع از مسائل حیاتى و مهمى است که همواره مورد نظر حکومت ها بوده و هست. حکومتها هر چند به طور اکثر تکیه گاه بزرگى جز قدرت ندارند، اما به خوبى مىدانند که نیرومندتر از قدرت نظامى ، جایگاهى است که در دلهاى مردم مىباشد، و سعى دارند آن را براى خویش به دست آورند.
معاویه نیز با همه تلاش هاى شیطانى خود به طور کلى مىخواست دو چیزرا به دست آورد: یکى محبوبیت بخشیدن به خاندان و شجره خبیثه بنى امیه ، و دیگرى سقوط خاندان و شجره طیبه حضرت على (علیه السلام) از محبوبیت.
متأسفانه معاویه در این تلاش خود موفقیت بسیارى هم کسب کرد. اما با ظهور حماسه حسینى و جانبازیهاى مردان راستین خدا، نفوذ معنوى و اعتبار روحانى عمیقى براى سیدالشهدا و اهل بیت (علیهم السلام) ایجاد نمود. به طورى که هر چه از آن واقعه مىگذشت مردم بیشترى به خاندان حضرت على (علیه السلام) جذب مىشدند این محبوبیت رفته رفته چنان بالا گرفت که عدهاى براى خونخواهى و به نام هوا داران از خاندان رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) دست به قیام زدند.
آرى ، اگر حسین بن على (علیه السلام) پیش از نهضت مردان هاش به عنوان امام وقت و سبط پیغمبر و فرزند على و فاطمه، و بزرگترین شخصیت از خاندان وحى شناخته مىشد، پس از قیام با حفظ مقامات سابق، به نام عالی ترین و کامل ترین نمونه مردانگى و مجاهدت و فداکارى در راه خدا و حقیقت شناخته شد.
«مسیوماربین آلمانى» در این خصوص مى نویسد: «مهمترین اثر این نهضت این بود که ریاست روحانى که در عوالم سیاست اهمیت شایانى داشت، مجدداً به دست بنى هاشم افتاد، و به ویژه در بازماندگان حسین (علیه السلام) مسلم گردید، و چندى طول نکشید که (حکومت) ظلم و جور معاویه و جانشیان او منهدم شد و در کمتر از یک قرن قدرت از بنى امیه سلب گردید.
منهدم شدن (قدرت) بنى امیه به قسمى شد که امروز نام و نشانى از آنها نمودار نیست و اگر در متن کتب تاریخى نامى از این قوم ذکر شده در تعقیب آن هزاران نفرین و ناسزا هم نوشته شده است، واین نیست مگر به واسطه قیام امام حسین (علیه السلام) و یاران با وفاى او » ۴
پى نوشت ها
۱- سیرهء امامان ؛ سید محسن امین ؛ ص ۱۸۸
۲- زندگانى تحلیلى پیشوایان ما؛ عادل ادیب ؛ ص ۱۴۹
۳- سورهء فرقان ؛ آیه ۲۷
۴- نقل از کتاب درسى که حسین به انسانها آموخت شهید هاشمى نژاد؛ ص ۴۴۵
منبع: کتاب آثار و برکات سید الشهدا؛ به قلم: علیرضا رجالى تهرانى