- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
اشاره
اینک دختر و پسر عزیز جوان ما خوب میدانند که هدف اصلی در «ازدواج» و نتیجهی عالی این پیوند مقدّس، «تشکیل خانواده» است.
در روزگار ما همه از خانواده می گویند و دغدغهی خانواده را دارند. جامعه شناسان اولین حلقهی شکلگیری بنیان جامعه را خانواده میدانند. روانشناسان ریشهی حالات روانی انسانها را در خانواده جستجو میکنند. دانشمندان تربیت، نقطهی عزیمت تربیت را خانواده میدانند و مصلحان اجتماعی هر نوع تحول صلاح گرایانه را منوط به خانواده میدانند و…
به راستی خانواده چقدر اهمیت دارد؟ نظر اسلام در این باره چیست؟ چگونه میتوان شالودهی خانواده را محکم کرد؟ و…
شنیدن سخنان رهبر عزیز به عنوان یک دانشمند برجستهی اسلامی و متفکر زمانشناس، در ترسیم جایگاه خانواده و نقشهای گوناگون آن برای جوانانی که در آغاز تشکیل این نهاد پُر ارج هستند، راه گشاست:
کلمهی طیبه یا نهاد پاک
خانواده، کلمهای طیبه[۱]است. کلمهی طیبه هم خاصیتش این است که وقتی یک جایی به وجود آمد، مرتب از خود برکت و نیکی میتراود و به پیرامون خودش نفوذ میدهد. کلمهی طیبه همان چیزهایی است که خدای متعال آن را با همان اساس صحیح به بشر اهدا کرده. اینها همه کلمهی طیبه است؛ چه معنویات و چه مادیات.۲۷
سلول اصلی پیکرهی اجتماع
هم چنان که بدن انسان از سلولها تشکیل شده که نابودی و فساد و بیماری سلولها بطور قهری و طبیعی، معنایش بیماری بدن است و اگر توسعه پیدا کند به جاهای خطرناکی برای کل بدن انسان منتهی میشود، همین طور جامعه هم از سلولهایی تشکیل شده، که این سلولها خانوادهاند. هر خانوادهای یکی از سلولهای پیکرهی اجتماع و بدنهی اجتماع است. وقتی اینها سالم بودند، وقتی اینها رفتار درست داشتند، بدنهی جامعه، یعنی آن پیکرهی جامعه سالم خواهد بود.۲۸
خانوادهی سالم، جامعهی سالم
اگر در جامعهای، خانواده مستحکم شد و زن و شوهر حقوق یکدیگر را رعایت کردند و با هم اخلاق خوش داشته و سازگاری نمودند و با همکاری هم مشکلات را بر طرف نموده و فرزندان را تربیت کردند، جامعهای که این طور خانوادهها را داشته باشد، به صلاح خواهد رسید و نجات پیدا خواهد کرد و اگر مصلحی در جامعه باشد میتواند این طور جوامع را اصلاح نماید. اگر خانوادهای نبود، بزرگترین مصلحین هم بیایند نمیتوانند جامعه را اصلاح کنند.۲۹
هر کشوری که در آن بنیان خانواده مستحکم باشد، بسیاری از مشکلات آن کشور، به خصوص مشکلات اخلاقی و معنوی آن به برکت خانوادهی سالم و مستحکم برطرف میشود یا اصلاً بوجود نمیآید.۳۰
این پیوند ازدواج و زناشویی، یکی از نعمات بزرگ الهی و یکی از اسرار آفرینش است و یکی از موجبات بقا و ماندگاری و صحت و صلاح جوامع است.۳۱
تشکیل خانواده اگر به شکل سالمی صورت بگیرد و اخلاق حاکم بر زوجین، صحیح و منطقی و منطبق با اصول شرع، با آنچه که خداوند معین فرموده باشد، این پایهی اصلاح جامعه است و پایهی سعادت همه افراد جامعه است.۳۲
تشکیل بنای خانواده، یک نیاز اجتماعی است، اگر چنانچه در یک جامعهای، خانوادهها درست بودند، سالم بودند، استحکام داشتند، تزلزل نداشتند، حدود و ثغور خانواده محفوظ بود، این جامعه میتواند به خوبی اصلاح بشود.افرادش میتوانند رشد فکری پیدا کنند و از لحاظ روحی کاملاً سالم باشند، میتوانند انسانهایی بدون عقده باشند.۳۳
جامعهی بیخانواده، خاستگاه مشکلات روانی
جامعهی بیخانواده جامعهی آشفتهای است، جامعهی نامطمئنی است.. جامعهای است که در آن مواریث فرهنگی و فکری و عقاید نسلها به یکدیگر آسان منتقل نمی شود. جامعهای که در آن تربیت انسان به راحتی و روانی صورت نمیگیرد. اگر جامعهای خانواده نداشته باشد یا خانواده در آن متزلزل باشد. انسان در بهترین پرورشگاههای خود پرورش پیدا نخواهد کرد.۳۴
خانواده که نبود، نوجوان نیست، کودک نیست، انسان نیت، مرد و زن صالح نیست، اخلاق نیست، انتقال تجربیات مثبت و خوب و با ارزش نسل گذشته به نسل بعد نیست.۳۵
خانواده که نبود، مرکز تولید ایمان و دین باوری دیگر نیست.۳۶
جوامعی که در آن، خانواده سست و بی بنیاد است یا خانواده اصلاً تشکیل نمیشود یا کم تشکیل میشود، یا اگر تشکیل شد متزلزل است و در معرض نابودی و فناست. در این جوامع مشکلات روانی و عصبی بسیار بیشتر از آن جوامعی است که در آنها خانوادههایی مستقر هستند و زن و مرد به یک نقطه و کانونی متصلند.۳۷
نسلهای بیحفاظ
خانواده بنیاد بسیار مهم و حایز اهمیتی است. فایدهی خانواده در تربیت نسل بشر و ایجاد انسانهای سالم از لحاظ معنوی و فکری و روانی یک فایدهی منحصر به فردی است. هیچ چیز جای خانواده را نمی گیرد…وقتی نظام خانواده وجود داشته باشد، این میلیاردها انسان، هر کدامشان دو مکمل و دو پرستار را نمی گیرد.۳۸
خانواده یک محیط امنی است که در آن چه فرزندان و چه خود پدر و مادر می توا نند روح و فکر و ذهن خود را در این محیط امن و قابل اعتماد، سالم نگهدارند و رشد بدهند. وقتی خانواده سست شد، نسلهایی که همینطور پشت سر هم می آیند، بی حفاظ اند.۳۹
انسان برای تربیت است؛ انسان برای هدایت و تعالی و کمال است. این نمی شود مگر در یک محیط امن؛ محیطی که در آن عقیده به وجود نیاید، انسان اشباع بشود، درآن تعلیمات هر نسلی به نسل بعد منعکس بشود و از کودکی یک انسان تحت تعلیم صحیح، روان، طبیعی و فطریِ دو معلم که نسبت به او از همهی انسانهای عالم مهربانترند یعنی پدر و مادر قرار بگیرد.۴۰
اگر خانوادهای در جامعه نباشد، همه تربیتهای بشری و همه نیازهای روحی انسانها ناکام خواهد ماند زیرا طبیعت و ساخت بشری این گونه است که جز در آغوش خانواده و در محیط خانواده و در آغوش پدر و مادر آن تربیت سالم و کامل و بیعیب و بیعقده و آن بالندگیِ لازم روحی پیدا نخواهد شد.
انسان زمانی از لحاظ روحی و عاطفی، صحیح و سالم و کامل بار خواهد آمد که در خانواده بار بیاید و در خانواده تربیت شود. اکر محیط زندگی آرام و مناسبی در خانواده حکمفرما باشد، میتوان خاطر جمع شد که فرزندان از لحاظ ساختار عاطفی و روانی سالم هستند.۴۱
در خانواده، سه دسته انسان اصلاح می شوند، یکی مردها که پدران این خانواده هستند، یکی زنها که مادران این خانوادهاند و دیگر کودکان که نسل بعدی این جامعه هستند.۴۲
مختصّات خانوادهی خوب
خانوادهی خوب یعنی، زن و شوهری که با هم مهربان باشند، با وفا و صمیمی باشند و به یکدیگر محبت و عشق بورزند، رعایت همدیگر را بکنند، مصالح همدیگر را گرامی و مهم بدارند، این در درجه اول. بعد، اولادی که در آن خانواده به وجود میآید، نسبت به او احساس مسئولیت کنند، بخواهند او را از لحاظ مادی و معنوی سالم بزرگ کنند. بخواهند از لحاظ مادی و معنوی او را به سلامت برسانند، چیزهایی به او یاد بدهند؛ به چیزهایی او را وادار کنند، از چیزهایی او را بازدارند و صفات خوبی را در او تزریق کنند.
یک چنین خانوادهای اساس همه اصلاحات واقعی در یک کشور است. چون انسانها در چنین خانوادهای خوب تربیت میشوند، با صفات خوب بزرگ میشوند. با شجاعت، با استقلال عقل، با فکر، با احساس مسئولیت، با احساس محبت، با جرئت، جرئت تصمیم گیری، با خیرخواهی – نه بدخواهی – با نجابت، خب وقتی مردم جامعهای این خصوصیات را داشته باشد، این جامعه دیگر روی بدبختی را نخواهد دید.۴۳
خانوادهی سالم، انتقال فرهنگ
انتقال فرهنگها و تمدنها و حفظ اصول و عناصر اصلی یک تمدن و یک فرهنگ در یک جامعه و انتقالش به نسلهای پیدرپی، به برکت خانواده انجام میگیرد.۴۴
اساس ازدواج و مهمترین مصلحت ازدواج، عبارتست از تشکیل خانواده. علت هم این است که اگر خانواده سالمی در یک جامعهای وجود داشته باشد، آن جامعه سالم خواهد شد و مواریث فرهنگی خودش را به صورت صحیح منتقل خواهد کرد. در آن جامعه تربیت کودکان به بهترین وجه صورت میپذیرد. لذاست که در آن کشورها و جوامعی که خانواده دچار اختلال میشود معمولاً اختلالات فرهنگی – اخلاقی به وجود میآید.۴۵
اگر نسلها بخواهند فرآوردههای ذهنی و فکری خود را به نسلهای بعدی منتقل کنند و جامعه از گذشته خودش بخواهد سود ببرد، این فقط با خانواده ممکن است. در محیط خانواده است که اول بار همهی هویت و شخصیت یک انسان بر اساس فرهنگ آن جامعه شکل میگیرد و این پدر و مادرند که به طور غیرمستقیم و بدون اینکه خود آنهاتصنعی به کار ببرند، به طور طبیعی محتوای ذهن و فکر و عمل و معلومات و اعتقادات و مقدسات و اینها را به نسل بعدی منتقل میکنند.۴۶
خانوادهی سالم، آرامش افراد
نگرش اسلام به خانواده، نگرشی درست، نگرشی اصیل و یک نگاه همراه با اهتمام است که خانواده اصل قرار داده شده و به هم زدن بنیان خانواده یا آشفته نمودن آن جزء بدترین کارهاست.۴۷
خانواده در اسلام یعنی محل سکونت دو انسان، محل آرامش روانی دو انسان، محل انس دو انسان با یکدیگر، محل تکامل یک نفر به وسیلهی یک نفر دیگر، آن جایی که انسان در آن صفا میابد، راحتی روانی میابد، این محیط خانواده است. کانون خانواده در اسلام این قدر اهمیت دارد.۴۸
اسلام در بیان قرآن، در چند جا، این آفرینش زن و مرد و هم زیستی اینها و در نهایت زوجیّت آنها را برای آرامش و سکن برای زن و مرد شناخته است.۴۹
در قرآن ، آیه «و جعل منها زوجها لیسکن الیها»[۲] آمده است. دو جا در قرآن، تعبیر سکن- تا آن جایی که من یادم هست- وجود دارد.[۳] خدای متعال، زوج آدمی را از جنس او قرار داد، زوج زن را، زوج مرد را از جنس خود او قرار داده، «لیسکن الیها» تا این که آدمی بتواند – چه مرد و چه زن – در کنار شوهر یا همسر، احساس آرامش کند.۵۰
این آرامش، سکونت و نجات از تلاطمهای روحی و اضطرابهای زندگی است. میدان زندگی، میدان مبارزه است و انسان در او دائماً در معرض نوعی اضطراب است، این بسیار چیز مهمی است. اگر این آرامش و سکونت به نحو صحیحی تحقق پیدا کند، زندگی سعادتمندانه میشود، زن خوشبخت میشود، بچههایی که در این خانه متولد میشوند و پرورش مییابند، بدون عقده رشد خواهند یافت و خوشبخت خواهند شد. یعنی از این جهت، زمینه برای خوشبختی همه اینها فراهم است.۵۱
انسان که ماشین نیست!
وقتی که زن و شوهر در پایان کار روزانه یا در وسط روز بهم میرسند، و همدیگر را میبینند، هر دو از هم توقع دارند که توانسته باشند محیط را شاد، سرزنده، قابل زیست و رفع کنندهی خستگی ساخته باشند. این توقع بجایی است. اگر چنانچه بتوانید این کار را بکنید، زندگی شیرین میشود.۵۲