- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 10 دقیقه
- 0 نظر

وظایف مرد در خانواده
هر اجتماعی، نیازمند مدیر و سرپرست است؛ خانواده نیز از این اصل کلی پیروی می کند. اگر خانواده ای از مدیریت صحیح برخوردار نباشد، شیرازه ی آمورش از هم می پاشد و نظم و انسجام آن از بین می رود. خانواده هایی که نقش سرپرستی در آنها ضعیف است، از جنبه های گوناگون رفتار مشکل هستند.
خانواده، یک واحد کوچک اجتماعی است و همانند یک اجتماعی بزرگ، باید رهبر واحدی داشته باشد؛ زیرا سرپرستی که زن و مرد به طور مشترک آن را به عهده بگیرند، مفهومی ندارد. در نتیجه، یکی از زن و مرد، باید «رئیس» خانواده و دیگری «معاون» و تحت نظارت او باشد. در اسلام، وظیفه ی سرپرستی خانواده به عهده ی مرد گذاشته شده است. خداوند در قرآن می فرماید: الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ؛ [۱] مردان [در خانواده] بر زنان سرپرستی دارند.»
موقعیت سرپرستی مرد بر خانواده، به سبب وجود ویژگی هایی در مرد است؛ مانند برتری قدرت تفکر او بر نیروی عاطفه و احساسات (به عکس زن که سرشار از عواطف است) و داشتن بنیه و نیروی جسمی بیشتر که هم بتوانند بیندیشد و نقشه طرح کند و هم از حریم خانواده ی خود دفاع نماید.
خانواده به همان اندازه که به لطافت روح، احساسات و عواطف سرشار زن نیازمنداست؛ به قدرت، قاطعیت، تدبیر و رهبری نیز احتیاج دارد و چون این ویژگی ها به طور طبیعی و فطری در مرد قوی تر است، اسلام مسئولیت اداره ی خانواده را بر عهده ی او نهاده است.
افزون بر آن، تعهد مرد در برابر همسر و فرزندان نسبت به پرداختن هزینه های زندگی، مهریه و تأمین زندگی آبرومندانه همسر و فرزندان، این حق را به او می دهد که وظیفه ی سرپرستی بر عهده او باشد. [۲]
بنابراین در ادامه ی آیه مورد نظر این گونه آمده است: «الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم»؛ مردان [در خانواده] بر زنان سرپرستی دارند؛ به سبب برتری هایی که خداوند (از نظر قدرت بدنی و مدیریتی) برای بعضی [مردان] نسبت به برخی دیگر[زنان] قرار داده است؛ نیز به دلیل انفاق هایی که مردان از اموالشان [در مورد زنان] می کنند.»
در مقابل، زن نیز باید با اطاعت و فرمان برداری از شوهر، نقش سرپرستی و مدیریتی او را بپذیرد تا تنظیم امور خانواده با مشکل روبرو نشود. در ادامه ی همان آیه در توصیف زنان شایسته چنین گفته شده است: «فالصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الله»؛ زنان صالح، آنهایی هستند که در مقابل شوهر، فرمان بردار و متواضعند و در غیاب (همسر خود)، اسرار و حقوق او را در مقابل حقوقی که خدا برای آنان قرار داده، حفظ می کنند.»
یادآوری دو نکته
در اینجا توجه به دو نکته ضروری است:
اول، دادن حق مدیریت سرپرستی به مردان، به معنای مطلق بودن فرمانروایی مرد در محیط خانواده نیست که به دلخواه خود فرمان دهد و زن همانند برده ای مطیع و تسلیم او باشد؛ هیچ یک از منابع معتبر اسلامی و آیات و روایات، چنین حقی برای مرد قائل نشده است. [۳]
مدیریت در خانواده و در هر سازمان اجتماعی دیگر برای گردش بهتر امور و جلوگیری از ایجاد اختلال است؛ نه ایجاد حق برای مدیر در زورگویی و آزار و اذیت زیردستان؛ بنابراین، مرد باید توجه داشته باشد که در امور مربوط به زن و مسایل عمومی خانواده، با همسر خود به مشورت و تبادل نظر بپردازد و تا حد امکان، برای تأمین خواسته های او تلاش کند و در مواقعی که میانشان اختلاف نظری وجود دارد، با بحث و استدلال منطقی در جهت حل مشکل بکوشد.
بنابراین، همان گونه که برای تحکیم بنیاد خانواده، به وجود یک سرپرست نیاز است و بدون آن، خانواده به سستی می گراید، خودسری ها و اعمال قدرت بیجا نیز بنیاد خانواده را متزلزل خواهد کرد؛ پس مرد باید از حق سرپرستی خود سوء استفاده نکند و جز در محدوده شرع، گامی بر ندارد و با شیوه ای صحیح، زندگی را اداره کند. چنان که زن نیز نباید با زورگویی و خودمحوری، محبت و مودت خانواده را بر هم بزند؛ بلکه باید با احترام به حق مرد و پذیرش آن، از پاشیده شدن خانواده جلوگیری کند. [۴]
دوم، سپردن وظیفه ی سرپرستی همسر و خانواده به مردان، نه دلیل بالاتر بودن شخصیت انسانی آنها است و نه سبب امتیاز آنها در جهان دیگر؛ زیرا اینها صرفاً به تقوا و پرهیزگاری بستگی دارد.
برخی چنین تصور می کنند که اسلام به مردان بیش از زنان شخصیت داده است؛ شاید منشأ اشتباه آنها پاره ای از امتیازها و تفاوت های حقوقی است که هر یک، دلیل خاصی دارد؛ ولی بدون شک، قطع نظر از این گونه تفاوت ها که ارتباط با موقعیت اجتماعی و شرایط طبیعی آنها دارد، هیچ گونه فرقی از جنبه های انسانی و مقام های معنوی میان زن و مرد در برنامه های اسلام وجود ندارد.
آیت الله جوادی آملی در این باره می فرماید:
«قوّام بودن نشانه ی کمال و تقرب الی الله نیست؛ هم چنان که در تمام وزارتخانه ها، مجامع، جامعه ها و مراکز، افرادی هستند که قوّام دیگری هستند؛ مدیر، مسئول، رئیس و مانند آن هستند؛ اما این مدیریت، فخر معنوی نیست، بلکه یک کار اجرایی است، این چنین نیست که آن کس که رئیس یا مسئول شد یا قیم و قوّام شد، به خدا نزدیکتر باشد؛ بلکه آن فقط یک مسئولیت شد یا قیم و قوّام شد، به خدا نزدیکتر باشد؛ بلکه آن فقط یک مسئولیت اجرایی است و ممکن است کسی که ریاست آن مؤسسه را به عهده ندارد، خالصانه تر از قیم کار بکند و در قیامت اجر بهتری ببرد و پیش خدا مقرب تر باشد.
قوام بودن مربوط به کارهای مدیریت و اجرایی است و دلیلش را هم قرآن این چنین بیان کرد: «الرجال قوامون علی النساء بما فضل الله بعضهم علی بعض و بما انفقوا من اموالهم.»
مسایل اجتماعی، شم اقتصادی، تلاش و کوشش برای تحصیل مال، تأمین نیازمندی های منزل و اداره ی زندگی را مرد بهتر به عهده می گیرد و چون مسؤل تأمین هزینه، مرد است، سرپرستی خانواده هم با مرد است؛ اما این چنین نیست که از این سرپرستی بخواهد مزیتی هم به دست آورد و بگوید من چون سرپرستم، پس افضل هستم؛ بلکه این، یک کار اجرایی است؛ یک وظیفه است نه فضیلت.
روح قیوم و قوّام بودن، وظیفه است و این چنین نیست که قرآن به زن بگوید تو تحت فرمان مرد هستی، بلکه به مرد می گوید تو سرپرستی زن و منزل را به عهده بگیر. اگر ما این آیه را به صورت تبیین وظیفه تلقی کنیم نه اعطای مزیت، آن گاه روشن می شود «الرجال قوامون علی النساء»؛ یعنی «یا ایها الرّجال کونوا قوّامین»؛ یعنی این مردها شما به امر خانواده قیام کنید.»[۵]
خدا در قرآن کریم می فرماید:
«ان المسلمین و المسلمات والمؤمنین و المؤمنات، و القانتین و القانتات، و الصادقین و الصادقات، و الصابرین و الصابرات و الخاشعین و الخاشعات، و المتصدقین و المتصدقات و الصائمین و الصائمات و الحافظین فروجهم و الحافظات و الذاکرین الله کثیراً و الذاکرات اعدالله لهم مغفره و اجراً عظیماً»[۶] ؛ به یقین، مردان و زنان مسلمانان، مردان و زنان با ایمان، مردان و زنان مطیع فرمان خدا، مردان و زنان راستگو، مردان و زنان روزه دار، مردان و زنان پاکدامن، مردان و زنانی که بسیار خدا را یاد می کنند؛ خداوند برای همه ی آنان مغفرت و پاداش عظیمی فراهم ساخته است».
این آیه دلیل روشنی بر تفاوت نداشتن زن و مرد در شخصیت انسانی و برتر نبودن مردان بر زنان در این زمینه است؛ زیرا به هنگام بیان ویژگی های مؤمنان و اساسی ترین مسایل اعتقادی و اخلاقی و عملی، زن و مرد را در کنار یکدیگر همچون دو کفه ی یک ترازو قرار می دهد و برای هر دو پاداشی یکسان بدون کمترین تفاوت قائل می شود.
به تعبیر دیگر، تفاوت جسمی و روحی مرد و زن را نمی توان انکار کرد؛ بدیهی است که این تفاوت برای ادامه ی نظام جامعه ی انسانی ضروری است و پیامدهایی در برخی از قوانین حقوقی زن و مرد ایجاد می کند. با این حال، اسلام هرگز شخصیت انسانی زن را زیر سؤال نمی برد که آیا زن واقعاً انسان است و آیا روح انسانی دارد یا نه؟!، بلکه هیچ گونه تفاوتی از نظر روح انسانی در میان این دو قائل نیست. در سوره نحل، آیه ۹۷ می خوانیم:
«من عمل صالحاً من ذکر او انثی و هو مومن فلنحیینه حیاه طیبه و لنجزینهم اجرهم باحسن ما کانوا یعملون؛ هر کس عمل صالح انجام دهد، مرد باشد یا زن، در حالی که مؤمن است، او را به حیاتی پاک زنده می داریم و پاداش آنها را به بهترین اعمالی که انجام می دهند، خواهیم داد.» [۷]
وظایف مردان در جهت مدیریت و سرپرستی خانواده
مردان به منظور انجام وظیفه ی سرپرستی خانواده، وظایف زیر را به عهده دارند:
تأمین نیازهای مادی همسر
واجب است مرد نیازهای مادی همسر (خوارک، پوشاک، مسکن، لوازم زندگی و… ) را در حد توان خود و در حد شأن او تأمین کند.
اسحاق بن عمار از امام صادق (علیه السلام) درباره ی حق زن بر شوهرش پرسید؛ حضرت پاسخ داد: «یشبع بطنها و یکسو جثتها و ان جهلت غفر لها؛ [۸] خوراک او را تأمین کند؛ بدن او را بپوشاند و اگر خطایی از او سرزد، بر او ببخشاید».
در اسلام، انجام این کار امری بسیار شایسته تلقی شده و مورد ستایش قرار گرفته است.
امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «من سعاده الرجل ان یکون القیم علی عیاله؛ [۹] از سعادت مرد آن است که سرپرست خانوادهاش باشد.»
از امام رضا (علیه السلام) روایت شده است: «الذی یطلب من فضل الله عزوجل ما یکف به عیاله اعظم اجراً من المجاهد فی سبیل الله عزوجل؛ [۱۰] کسی که از فضل خدای عز وجل، به دنبال خرج زندگی اهل و عیال خود باشد، اجرش از کسی که در راه خدا به جهاد پرداخته، بیشتر است».
از سوی دیگر، کوتاهی در این امر بسیار نکوهش شده است. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود: «کفی بالمرء هلاکاً ان یضیع من یعول؛ [۱۱] در هلاکت مرد همین بس که درباره ی افراد تحت سرپرستی خود کوتاهی کند.»
همچنین از آن حضرت نقل شده: «ان من شر رجالکم البهات الفاحش… البخیل الملجیء عیاله الی غیره؛ [۱۲] بدترین مردان کسی است که تهمت زن و ناسزاگو باشد…؛ مردی که بخیل است و عیال خود را به دیگری می سپارد.»
ایجاد گشایش در وضع مادی خانواده
از امور بسیار نیکو و پسندیده در زندگی خانوادگی، آن است که مرد در صورت توان، وضع مادی همسر و فرزندان خود را بهتر کند و شرایط رفاهی بیشتری برای آنان فراهم آورد.
امام رضا (علیه السلام) در این باره فرموده است: «صاحب النعمه یحب علیه التوسعه عن عیاله؛ [۱۳] فرد غنی باید بر اهل و عیال خود توسعه دهد.» و امام زین العابدین (علیه السلام) چنین بیان داشته است: «ان ارضاکم عندالله اسبغکم علی عیاله؛ [۱۴] خداوند از کسی بیشتر خشنود است که بر خانوادهاش توسعه دهد.»
تذکر دو نکته مهم
اول، در توسعه بر خانواده، باید مردان مراقب باشند که اسراف نکنند. ایجاد رفاه و آسایش برای همسر و فرزندان، امری بسیار پسندیده است، اما اسراف نیز از گناهان کبیره می باشد. مرد باید در عین رعایت حال خانواده و ایجاد گشایش در زندگی آنان، از هزینه ها و ریخت و پاشهای نا به جا و بیفایده نیز خودداری نماید؛ چنان که قرآن کریم در توصیف بندگان مؤمن می فرماید:
«وَ الَّذِینَ اذا انفقوا لم یسرفوا و لم یقتروا و کان بین ذلک قواماً»؛ [۱۵] [بندگان خوب خدا] کسانی هستند که در هنگام خرج کردن، اسراف یا سختگیری نمی کنند و روش آنها میانه ی این دو است».
امام صادق (علیه السلام) به یکی از اصحاب خود فرمود:
«ا تری الله اعطی من اعطی من کرامته علیه و منع من منع من هوان به علیه! لا، ولکن المال مال الله، یضعه عند الرجل ودایع و جوز لهم ان یاکلو قصداً و یشربوا قصداً و یلبسوا قصداً و ینکحوا قصداً و یرکبوا قصداً و یعودوا بما سوی ذلک علی فقراء المومنین و یلموا به شعثهم؛ فمن فعل ذلک کان ما یأکل حلالاً و یشرب حلالاً و یرکبُ حلالا و ینکح حلالاً، و من عدا ذلک کان علیه حراماً؛ ثم قال: و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین، اتری الله ائتمن رجلاً علی مال خول له ان یشتری فرسا بعشره آلاف درهم و یجزئه فرس بعشرین درهماً… و قال: و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین؛ [۱۶]
آیا گمان می کنی خدا به کسی که مال و ثروت داده، به سبب کرامت و احترام او است، یا به کسی که نداده به واسطه ی پستی او است؟! چنین نیست؛ بلکه مال و ثروت، مال خدا است و آن را به طور امانت نزد شخص می گذارد و اذن می دهد که به طور میانه روی از آن بخورد، بیاشامد، لباس تهیه کند، ازدواج کند و مرکب سواری تهیه کند، و زیادی آن را به مومنان فقیر برساند و نیازهای آنها را رفع کند.
پس هر کس به این دستور عمل کند، آنچه خورده، آشامیده پوشیده سوار شده و نکاح نموده، همه بر او حلال است و اگر چنین نکرد [و اسراف نمود] ، همه ی اینها بر او حرام است.
سپس برای توضیح بیشتر فرمود: اسراف نکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد، نظرت در این باره چیست که خدا مالی به طور امانت به کسی بدهد؛ پس او اسبی به مبلغ ده هزار درهم برای سوار شدن بخرد؛ در حالی که می توانست اسبی به مبلغ ۲۰ درهم بخرد و کاملاً کفایتش می کرد… [آیا به نظر تو این کار صحیح است] . سپس آن حضرت این آیه را تلاوت فرمود: و لا تسرفوا انه لا یحب المسرفین؛ اسراف نکنید که خدا اسراف کاران را دوست ندارد.»
همچنین، در خانواده هایی که درآمد زیادی ندارند، ریخت و پاش، خانواده را با بدهی مواجه می کند. خانواده برای تأمین هزینه های سنگین زندگی و پرداخت دیون، با مشکلات جدی روبرو می شود. این است که در روایات، عاقبت اسراف، فقر و تنگدستی دانسته شده است.
پیامبر گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله و سلم) می فرماید: «ان السرف یورث الفقر و ان القصد یورث الغنی؛ [۱۷] اسراف، فقر و تنگدستی می آورد و میانه روی، ثروتمندی و بی نیازی را در پی دارد.»
دوم، تأمین هزینه ی خانواه بر عهده ی مردان گذاشته شده و آنان نباید در انجام این کار کوتاهی کنند، اما ممکن است در مواقعی، مرد به دلیل بی کاری یا علت دیگر نتواند از عهده ی این وظیفه بر آید؛ در این مواقع، باید زن قناعت پیشه کند و از توقعات خود بکاهد.
اصولاً لازمه ی وجود محبت و مودت میان زن و شوهر، آن است که در مشکلات و سختی ها یکدیگر را تنها نگذارند؛ از برخی توقعات خود، که خارج از توانایی همسر است، چشم بپوشند و برای حفظ خانواده و زندگی مشترک، تنگدستی و نداری را با قناعت و صبر، از سر بگذرانند. صبر نکردن زن بر مشکلات، باعث آزار و اذیت شوهر او می گردد؛ این امر به شدت در روایات اسلامی نکوهش شده است.
امام صادق (علیه السلام) در این باره فرموده است: «ملعونه ملعونه امراه توذی زوجها و تعمه و سعیده سعیده امراه تکریم زوجها و لا تؤدیه و تطیعه فی جمیع احواله؛ [۱۸] ملعون است زنی که همسر خود را می آزارد و او را غمگین می سازد؛ و خوشبخت است زنی که شوهر خود را اکرام می کند و او را نمی آزارد و در همه حال از او اطاعت می کند.»
برخی از بانوان به این مسأله توجه ندارند و خوشبختی را در ارضای هر چه بیشتر خواسته های مادی خود می جویند؛ انتظارهای ایشان حدی ندارد و پیوسته خواسته ی تازه ای دارند؛ این افراد بی آن که امکانات همسر خویش را بسنجند و با آینده نگری، مصالح خانواده را درنظر بگیرند، بر خواسته های خود پافشاری می کنند؛ حال اگر اینها برآورده نشود، زندگی را برای خود و همسر و فرزندان تیره و تار می کنند؛ نخستین چیزی که ایشان از دست می دهند، احساس رضایت همسر و در پی آن، احساس خوشبختی در زندگی است.
بعضی از زنان هم به دلیل چشم و هم چشمی های رایج، به قدری در ارضای خواسته های مادی خود زیاده روی می کنند که گویی تنها برای خرج تراشیدن و مصرف کردن ساخته شده اند؛ این گونه زنان، باری سنگین بر اقتصاد خانواده تحمیل می کنند.
پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) خطاب به ایشان فرموده است: «ایما امراه لم ترفق بزوجها و حملته علی ما لا یقدر و ما لا یطیق لم تقبل منها حسنه و تلقی الله و هو علیها غضبان؛ [۱۹] هر زنی که نسبت به شوهر خود دلسوزی نکند و او را بر امری که توانایی و طاقت آن را ندارد وادار نماید، هیچ عمل نیکی از او پذیرفته نمی شود و خدا را در حالی ملاقات می کند که بر او خشمناک است».
چه بسیارند خانواده هایی که با وجود امکانات مادی کم یا متوسط، به سبب داشتن صفت والای قناعت، بسیار سعادتمند هستند؛ این همان سعادت و آرامشی است که بعضی افراد مرفه آن را در خانه های مجلل، مهمانی های پرخرج، طلا و جواهرات و… می جویند و هرگز به آن دست نمی یابند. به همین جهت، بسیاری از مشکلات روانی و اجتماعی مانند افسردگی، احساس پوچی، انحراف های اخلاقی و از هم پاشیدن خانواده و امثال آن، بیشتر در میان قشر مرفه رواج دارد. [۲۰]
پی نوشت ها
[۱] نساء (۴)، ۳۴؛
[۲] تفسیر نمونه، ج۳، ص ۳۶۹ به بعد.
[۳] اخلاق در قرآن، ج ۳، ص ۸۱؛
[۴] همان.
[۵] جوادی آملی، زن در آیینه جلال و جمال، ص ۳۶۶؛
[۶] برگرفته ا زتفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۳۱۳؛
[۷] برگرفته ا زتفسیر نمونه، ج ۱۷، ص ۳۱۳؛
[۸] من لایحضره الفقیه، ج ۳، ص ۴۴۰؛
[۹] کافی، ج ۴، ص۱۳؛
[۱۰] همان، ج ۵، ص ۸۸؛
[۱۱] مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۲۵۶؛
[۱۲] التهذیب، ج ۷، ص ۴۰۰؛
[۱۳] کافی، ج ۴، ص۱۱؛
[۱۴] همان.
[۱۵] فرقان (۲۵)، ۶۷؛
[۱۶] مستدرک الوسائل، ج ۱۵، ص ۲۷۰؛
[۱۷] کافی، ج ۴، ص ۵۳؛
[۱۸] بحار الانوار، ج ۱۰۰، ص ۲۵۳؛
[۱۹] همان، ص ۲۴۴؛
[۲۰] برگرفته از راهنمای همسران جوان، ص ۱۳۴؛
منبع: حیدری، مجتبی؛ (۱۳۸۵)، دینداری و رضامندی خانوادگی، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمه الله)، چاپ سوم بهار (۱۳۸۷).