مقایسه فضائل «بدهی ستوه» بوداییان با «امام» شیعیان

۱۴۰۱-۰۱-۲۵

258 بازدید

باور به انسان آرمانی که دارای همه فضائل انسانی است در همه ادیان و مکاتب عرفانی مطرح بوده و در هر دین با عنوان و ویژگی های خاصی از آن یاد می شود. در گرایش مهایانه، که یکی از دو گرایش بزرگ بودیسم است، از انسان آرمانی با عنوان «بدهی ستوه» یاد می شود. این عنوان به انسانی اشاره دارد که به بیداری و آگاهی رسیده است.[۱] «بدهی ستوه» کسی است که با اراده و کوشش در مسیر بلند بیداری قرار گرفته و در آستانه نیروانا ایستاده ولی از روی شفقت به آن نائل نمی شود و در چرخه تناسخ باقی می ماند تا از دیگر موجودات دستگیری کند و آنها را به رستگاری برساند. «امام» نیز در اسلام شیعی، الگویی برای انسان آرمانی است. «امام» فردی برگزیده است و بر اساس اراده خداوند زندگی می کند و کمالات و ویژگی های خود را از او برگرفته است.

تفاوت «بدهی ستوه» با «امام» در شیوه سلوک و اکتساب فضائل

بر اساس «مهاراتناکوتا سوتره» بدهی ستوه، جهت دستیابی به بوداگی، باید شایستگی های متعددی کسب کند که این شایستگی ها به دو بخش کلی تقسیم شده اند. نخستین دسته، «پونیه سَه مبارا» یا گروه شایستگی ها است؛ که شامل شش پارمیتا هستند که عبارتند از:

۱. دانَه یا سخاوتمندی؛

۲. شیلَه یا مشارکت اخلاقی و حسن خلق؛

۳. کشانتی یا قدرت پذیرش و بردباری؛

۴. و وَیریَه یا پایداری و عزم راسخ و تلاش های مستمر اخلاقی.

این چهار پارمیتا، پیش نیاز دستیابی به دو پارمیتای نهایی دانسته می شوند که شامل «دِهیانه» یا تفکر و مراقبه؛ و «پرجنیا پارمیتا» به معنای تعالی برتر و یا بصیرت و بینش برتر است.

دسته دوم شایستگی ها، «جنانه سامبارا» یا گروه دانش ها نامیده می شود؛ این شایستگی ها درک و دریافت، وصول به «شونیتا» است. درک «شونیتا» تنها با «پرجنیا» امکان پذیر است. فراگیری این دو نوع شایستگی ضرورت زیادی در دستیابی به روشن شدگی دارد.[۲]

فضایل و شایستگی های بدهی ستوه، در «پرجنیا پارمیتا سوتره» نیز، همان شش فضیلت شمرده شده است. در «دشَه بهو میکه سوتره» علاوه براین شش فضیلت، به چهار فضیلت دیگر اخلاقی اشاره شده است که عبارتند از:

۱. اوپایه کوشلیه، به معنای کسب مهارت در استفاده از بهترین روش و ابزار؛

۲. پرنید هانه، به معنای عزم و قصد بودا شدن؛

۳. بَلَه، به معنای قدرت؛

۴. جنانه، به معنای معرفت و آگاهی.[۳]

بدهی ستوه ها هر یک از کمالات مزبور را در یکی از ده بهومی به دست می آورند که همان مراتب سلوک بدهی ستوه است.

بیداری

بدهی ستوه مسیر سلوک خود را با «بدهی چیته» به معنای بیداردلی، دل آگاهی، بیداری، که رخدادی است غیرارادی، آغاز می کند و تا زمانی که «بدهی چیته» در او تحقق نپذیرفته باشد، زمینه ورود به سیر و سلوک برای او فراهم نمی شود؛ حال آنکه در مورد امام چنین مفهومی وجود ندارد.

مذهب تشیع، امامت را حقی الهی و از اصول دین می داند؛ و معتقد است این حق فقط در اختیار خداوند است و تنها او می تواند امام مسلمانان و جانشین پیامبر (ص) را تعیین کند؛ قرآن کریم، در بحث جانشینی حضرت ابراهیم (ع)، به این امر اشاره می کند[۴]. بر اساس این آیه از قرآن، امامت، که عهد الهی است، به غیر معصوم نخواهد رسید. از دیدگاه شیعیان، امامت ادامه نبوت است، و به جز آوردن شریعت که مختص پیامبران است، امامت با نبوت تفاوتی ندارد. امامان معصوم این مقام را بدون عبور از مراحل سلوک، از جانب خداوند، از ابتدای تولد و یا پیش از تولد دارا هستند.

البته در عرفان اسلامی مفهومی قریب به «بدهی چیته»، تحت عنوان «یقظه» به معنای بیداری، وجود دارد؛ اما یقظه در مورد معصومین مطرح نیست و خاص دیگر اولیا و اوصیای الهی است که بخواهند وارد وادی سلوک عرفانی شوند.

بخشش

ایثار و بخشندگی یکی از صفاتی است که بدهی ستوه به تدریج به آن آراسته می شود. در ابتدا بخشش از ساده ترین چیزها شروع می شود و سپس به جایی می رسد که می تواند جسم و جان خود را نیز ببخشد.[۵] بخشش بدهی ستوه شامل همه موجودات می شود زیرا معتقد است که همه موجودات بذر بوداشدگی را در خود دارند و می توانند با کوشش به روشن شدگی برسند.

امام نیز از نظر شیعه همین ویژگی را دارد[۶]، اما بخشش او در اصل متوجه انسان ها و خصوصا شیعیان است و علت آن نیز خداوند است.[۷] اما بخشش بدهی ستوه نه فقط به بودایی ها، بلکه به انسان ها نیز محدود نمی شود.

بردباری

صبر و بردباری ویژگی مشترک دیگری بین امام و بدهی ستوه است. بدهی ستوه کسی است که هرگز از آنچه نادانان انجام می دهند برانگیخته نمی شود.[۸] گفته می شود: «هیچ نیکی ای مانند شکیبایی وجود ندارد؛ بنابراین بدهی ستوه صبر و شکیبایی را به طرق مختلف در خود پرورش می دهد.»[۹] او برای رسیدن به این مقام، باید آموزه «انتا» را به درستی در خود پرورش دهد.

«امام» در تشیع نیز، که جامع همه فضیلت هاست، به لطف و خواست الهی از فضیلت صبر در حد کمال برخوردار است.[۱۰]

شفقت

شفقت سنگ بنای عشق و اخلاق بدهی ستوه است. شفقت در اخلاق بودایی صرفا به معنای دلسوزی و ترحم نیست؛ بلکه به معنای همدردی و غم خوارگی است، چیزی که باعث می شود بدهی ستوه خود را در بدترین شرائط قرار دهد تا بتواند موجودات را از رنج بی پایان زندگی برهاند.[۱۱]

امام نیز که جانشین پیامبر (ص) بوده، همچون او رحمتی برای جهانیان است.[۱۲] مراقد ائمه شیعه نیز جلوه ای از شفقت آنها، و پناهگاهی  است برای انسان هایی که در مشکلات زندگی و مصائب روزگار به مهر و لطف آنها متوسل می شوند.[۱۳]

قدرت

داشتن کرامات یا نیروهای فرابشری، یکی از ویژگی های انسان های آرمانی در همه ادیان و مکاتب عرفانی است. از منظر مکتب مهایانه نیز، بدهی ستوه ها از قدرتی برخوردارند که هیچ نیروی پلیدی نمی تواند آنها را در راه کمک به مردم نا امید یا سست کند.[۱۴]

بدهی ستوه ها می توانند با فکر کردن به هر مکان و زمانی سفر کنند، به آموزه های بوداهای مختلف گوش دهند و بدون وقفه به ستایش و عبادت بپردازند و تمامی سرزمین های بودایی را به لرزه درآورند. آنها می توانند با یک تار مو، آب های تمام اقیانوس ها را در ده جهت خالی کرده و تمام جهان را به گرد و غبار تبدیل کنند. آنها تعداد خس و خاشاک ها را می دانند؛ به راحتی همه فرزندان بودا را می شناسند و به سوی حکمت روشنی بخش هدایت می کنند. بوداها در همه زمان و مکان ها، تمامی بدهی ستوه ها را با قدرت های مختلف آشنا می کنند.[۱۵]

معجزات و کرامات امامان شیعه نیز جلوه ای از قدرت آنهاست، که برگرفته از کرامات پیامبر اسلام (ص) است. از جمله معجزات پیامبر (ص)، جوشیدن آب از میان انگشتان آن حضرت، شق القمر، اخبار غیب، جوشیدن آب از چاه خشک و … بوده است.[۱۶]

علاوه بر این، نظام مدیریت جهان، بر اساس اراده خداوند، نظام تکوینی و تشریعی است. امامان معصوم هم در عالم تشریع و هم در عالم تکوین دارای قدرت هستند. امام در عالم تکوین به اذن خداوند قدرت ایجاد و تصرف در همه جای عالم را دارد. ولایت تکوینی امام به این معناست که زمام عالم در دست اوست؛ و سیطره تام بر تمامی عالم هستی دارد و با قدرت و ولایت تشریعی نیز به اذن خداوند با وضع قوانین، انسان ها را از ظلمت به سوی نور هدایت می کند.

عصمت

بدهی ستوه و امام هر دو در باور پیروانشان دارای مقام عصمت هستند با این تفاوت که، عصمت از خصوصیات ذاتی امام و موهبتی الهی است[۱۷]، اما بدهی ستوه آن را با تلاش و کوشش خود در مرتبه ای از سلوک به دست می آورد. عصمت ویژگی ای است که بدهی ستوه است طی گذر از بهومی اول تا ششم به دست می آورد. در بهومی ششم که پارمیتای پرجنیا حاصل می شود و مرتبه بدون بازگشت است، ویژگی عصمت به طور کامل محقق می شود.

برای مثال در بهومی اول با دیدن قدرت لایتناهی و شکوه و عظمت بوداها، دیدن موجودات در رنج، شنیدن آموزه های بوداها، اراده خود را برای رسیدن به بوداگی افزایش می دهند؛ و در بهومی دوم که مرتبه خلوص عمل سالک و رسیدن به کمال اخلاق است، جهت رسیدن به مقام عصمت تلاش می کنند[۱۸]؛ و در نتیجه به این نگرش های نیکو دست می یابد: نوع دوستی؛ دلسوزی؛ آرزوی شادمانی همگانی؛ آرزوی امنیت برای همه موجودات؛ همدردی؛ توجه به همگان؛ محافظت؛ شناخت؛ خود را راهنمای دیگران دانستن.

بدهی ستوه در کنار این نگرش های نیکو، این مسائل را نیز مورد توجه قرار می دهد که عبارتند از: مطالعه و یادگیری؛ آرامش داشتن؛ همراهی با خردمندان؛ حکمت در سخن، شجاعت؛ برخورداری از درک بالا؛ عمل مطابق با آموزه ها و دوری از هرگونه عمل نابخردانه.[۱۹] همگی این اعمال نیکو، بدهی ستوه ها را به عصمت نزدیک تر می کند. در مرتبه سوم از مراتب سلوک، جهت رسیدن به ویژگی عصمت، بدهی ستوه ها به عبادت پرداخته و با توجه به آموزه های بوداها، به صورت متمرکز و جدی، به تفکر می پردازند تا به واقعیت «بدون ثمر بودن»، «دردناک بودن» و «تهی بودن» همه چیز پی ببرند.[۲۰] و این تمارین تا بهومی ششم ادامه می یابد تا عصمت محقق شود.

علم

از مهم ترین ویژگی های بدهی ستوه ها علم، آگاهی و معرفت است؛ که تحت عنوان «پرجنیا» و «جنیانه» مطرح می شود. پرجنیا در پارمیتای ششم و جنیانه در پارمیتای دهم حاصل می شود. پرجنیا در فرهنگ لغت، به معنای عقل و شعور است، در حالی که معنای فلسفی آن بر اساس آنچه در «مهارتَنَه کوته سوتره» آمده است، درک معنای گفتارها و درک افتراقی است که منجر به جنیانه یا دانش شهودی مطلق می گردد.[۲۱]

مرحله اول وابسته به شنیدن تعالیم دیگران، خواندن متون مقدس و تفکر و اندیشیدن است. در این مرتبه بدهی ستوه به سرشت خود، موجودات، بخشش و روشن شدگی، وقوف ندارد. این مرتبه، نیاندیشیدنی، بی مانند و بدون قیاس است؛ معرفتی است که فراتر از ذهنیت و عینیت است. در این مرحله هیچ کدام از موجودات چه جاندار و چه غیرجاندار «فردیت» یا «خود» ندارند. به دشنه ای دو لبه تعبیر شده است که از میان تمام سردرگمی ها راه را باز می کند؛ بدون آن خوبی، بدهی ستوه، پرهیزگاری صرف خواهد بود.[۲۲] در سنت مهایانه، پرجنیا از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است؛ به گونه ای که کمالات دیگر را تحت تأثیر خود قرار می دهد. سایر پارمیتاها، بدون پرجنیا، مانند کشتی بدون قطب نما و کشتیران هستند.[۲۳] مرتبه دیگری از معرفت و آگاهی جنانه، آخرین فضیلت از مجموعه ده پارمیتا، کمال دانش و اگاهی است.

البته، بودیسم مهایانه از دو سطح معرفت سخن می گوید، معرفت مطلق و معرفت نسبی. کسانی که از معرفت نسبی و نازل برخوردارند همه چیز را واقعی می بینند؛ برخلاف صاحبان معرفت مطلق که چیزها را غیر واقعی و پنداری می دانند.[۲۴]

بدهی ستوه ها از دانش و آگاهی نامتناهی برخوردارند؛ دانشی که با آن از تمامی زمان ها و جهان ها و تمامی آموزه های بودا آگاهی کامل دارند. دانشی که جهان و موجودات را به سوی روشنی و نیروانه هدایت می کند. دانشی که به واسطه آن می توانند وضعیت همه موجودات را درک و جهت شناخت واقعی آنان اقدام کنند.[۲۵] بدهی ستوه ها، برای وصول حالت فنای مطلق، ده منزل را سیر می کنند و به حقیقت اشیاء پی می برند و می توانند به جنیانه نائل آیند.[۲۶]

در سنت شیعی نیز چون «امام» از نظر وجودی نزدیک ترین وجود به خداوند متعال است، در نتیجه وجود و آثار وجودش جنبه الهی دارد. بنابراین علمش نیز، همانند علم حضرت حق فعلی است نه انفعالی.[۲۷] شیعیان باور دارند، از آنجایی که امامان معصوم مخازن علم الهی هستند و از ظاهر و باطن قرآن آگاهی دارند[۲۸]، تنها باید از ائمه اطهار و در رأس آنها از امیرالمؤمنین کسب علم نموده و به آن علم عمل نماییم.[۲۹] نقل است از پیامبر خاتم (ص) که فرمود: من درون علی را از دانش و قدرت تشخیص بین حق و باطل و از فقه و درایت پر ساختم»[۳۰]

بالاترین مرتبه معرفت مطلق و آگاهی (جنانه) بدهی ستوه ها، با علم ومعرفت امامان شیعه قابل مقایسه است. با این تفاوت که معرفت بدهی ستوه به تدریج در مراحل سلوک حاصل می شود، درصورتی که علم امام امری لدنّی یا موهبتی است که نتیجه فضل خداوند به آ نها است.

ارتباط با الوهیت

در دوره های اولیه دین بودایی، مفهوم الوهیت چندان مطرح نبوده است؛ اما در بودیسم مهایانه، گئوتمه بودا را عملاً به مقام خدایی رساندند. آ نها بودا را به مثابه حضوری جاودان در زندگی های مردم و به مثابه پرسته، ستایش می کنند.[۳۱] براساس این اندیشه، همه بوداها ظهور بودای نخستین هستند. بودای نخستین، بی شباهت به برهمن آیین هندو نیست؛ که به معنای موجودی «خود پرورده» و «قائم بالذات» است. بودای نخستین، همواره در نیروانه است.[۳۲]

بودای نخستین به عنوان بالاترین الوهیت، معرف همه بوداها است[۳۳]؛ و هیچ گونه وابستگی به موجودات ندارد؛ بدون تشخص است و بیشتر، شایسته عنوان هستی است. او، به واسطه قدرت شهودی خود، بوداهای تفکر و مراقبه را آفریده است که عبارتند از «وَیروچنه»، «اکشوبهیه»، «رَتًنَه سَمبهوَه»، «اَمیتابهه» و «اَمُگهَه سیدهه». هر کدام از بوداهای تفکر و مراقبه نیز «بدهی ستوه های تفکر و مراقبه» را، برای آفرینش و هدایت عالم، می آفرینند که این بدهی ستوه ها عبارتند از: «سَمَنتَه بهدره»، «وَجرَه پانی»، «ویشوَه پانی» و «اولوکیته». گفته می شود که آفرینش های پیشین از میان رفته و اینک عصر آفرینش «اولوکیته» است؛ که بودای محافظ این آفرینش، «آمیتابهه» است.

هریک از این بوداها، برای هدایت بشر، بوداهایی را نازل می کنند که «بودا شاکیه مونی»، رسول این دوران است.[۳۴] بوداهای مراقبه، آموزگاران «بدهی ستوه ها» و خدایان بهشت های گوناگون هستند؛ که موجودات زیادی آرزوی تولد مجدد در آن بهشت ها را دارند. بوداها، اصل شونیتا و یکسان بودن حقیقی سنساره و نیروانه را به بدهی ستوه ها می آموزند. بدهی ستوه ها در حقیقت پرتویی روحانی از بوداها و تأملات آنها هستند؛ که با محبت و شفقت بی پایان خود راهنمای روشنی بخش در مسیر اهل زمین شده اند.[۳۵]

در مورد ارتباط امام با مقام الوهیت، شیعیان اثنی عشری معتقدند که آنها انسان هایی هستند که برگزیده خداوند بوده و خداوند صفات و ویژگی های خود را در آنها قرار داده است. خداوند در قرآن می فرماید: «ما آنها را پیشوایان هادی به امر خودمان قرار دادیم».[۳۶] براساس آیات قرآن و روایات بی شمار، اصل مقام ولایت، از سوی خداوند، به رسول اکرم (ص) و اوصیای گرامی ایشان (ع) اعطا گردیده است. از این رو ولایت مخصوص ذات اقدس الهی بوده و خداوند با اراده خود این مقام متعالی را به آنان عطا کرده است.[۳۷]

نتیجه گیری

«بدهی ستوه» در بودیسم مهایانه و «امام» در اسلام شیعی هر دو الگویی از انسان آرمانی در دو سنت دینی متفاوت هستند که در تعداد زیادی از فضائل با یکدیگر مشترک می باشند؛ از جمله در بخشش، بردباری، شفقت، عصمت، علم و قدرت. تفاوت اصلی این دو الگو این است که «بدهی ستوه» هر یک از این فضائل را در مراحل سلوک خود با کوشش و به طور تدریجی به دست می آورد اما «امام»، از ابتدا دارای این فضائل بوده و خداوند متعال آنها را از فضل خود به او عطا کرده است؛ «امام» نیازی به سیر و سلوک و تکامل تدریجی ندارد.

پی نوشت ها

[۱] . Suzuki, outlines of Mahayana Buddhism, 299

[۲] . Margarita, Bodhisattva in the lotus and other sutras. 115

[۳] . Daśbhomika sutra, vol, 15

[۴] . بقره/۱۲۴

[۵] . 𝑠́𝑎̅ntideva, A Guide to the Bodhisattva way of Life, 7: 24. 26

[۶] . مفید، الارشاد، ص۳۲۵

[۷] . انسان/۸

[۸] . Suzuki, outlines of Mahayana Buddhism, p. 321

[۹] . 𝑠́ 𝑎̅ntideva, A Guide to the Bodhisattva way of Life, 6: 2

[۱۰] . نک: سجده/۲۴؛ ابن بابویه، من لا یحصره الفقیه، ج۲، ص۶۱۲؛ شریف رضی، نهج البلاغه، خ۳

[۱۱] . magee, Bryan, The story of philosophy, p42 .

[۱۲] . انبیاء/۱۰۷

[۱۳] . حسینی طهرانی، امام شناسی، ج۱۱، ص۲۵۳

[۱۴] . Suzuki, outlines of Mahayana Buddhism, p. 322

[۱۵] . Clearly, Thomas, The Flower ornament scripture, pp. 398-400

[۱۶] . حلی، کشف المراد، ص۴۶۳-۴۶۹

[۱۷] . حلی، مناهج الیقین، ص۲۷۸

[۱۸]  . keown, Damein, A dictionary of Buddhism

[۱۹]  . Clearly, Thomas, The Flower ornament scripture, vol. 15

[۲۰] . Ibid, pp. 395-296

[۲۱] . Margarita, T, Bodhisattva in the lotus and other Sutras, p. 115

[۲۲] . Hope & Van loon, Introducing Buddha, pp. 66-67

[۲۳]  . Suzuki, outlines of Mahayana Buddhism, p. 35

[۲۴]  . 𝑠́ 𝑎̅ntideva, A Guide to the Bodhisattva way of Life, 9: 2. 5

[۲۵] . Clearly, Thomas, The Flower ornament scripture, p. 399

[۲۶] . Suzuki, outlines of Mahayana Buddhism, pp. 351-352

[۲۷] . شیرازی، الأسفار، ج۶، ص۳۳۱

[۲۸] . حسکانی، شواهد التنزیل، ج۱، ص۳۳۴، ح۴۵۹

[۲۹] . حسینی طهرانی، امام شناسی، ج۱۱، ص۲۷۶

[۳۰] . بحرانی، غایه المرام، ص۱۳۵

[۳۱] . آرمسترانگ، بودا، ص۱۱

[۳۲] . Valle poussin. “adibuddha Hastings, vol.1, pp. 93,100

[۳۳] . Wayman, A, The Buddhist tantras, p. 53

[۳۴] . See. Geoffrey parrinder, Triads, vol.15, p. 14

[۳۵] . Suzuki, outlines of Mahayana Buddhism, p. 257

[۳۶] . انبیاء/۷۳

[۳۷] . زمردیان، مقام ولایت، ص۱

منابع

۱. آرمسترانگ، کارن، بودا، تهران، فراروان، چاپ اول، ۱۳۷۸ش

۲. ابن بابویه، محمد بن علی، من لا یحصره الفقیه، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق

۳. بحرانی، سید هاشم بن سلیمان، غایه المرام، بیروت، مؤسسه التاریخ العربی، چاپ اول، ۱۴۲۲ق

۴. حسکانی، عبیدالله بن عبدالله، شواهد التنزیل، قم، دار الهدی، چاپ اول، ۱۳۸۰ش

۵. حسینی طهرانی، محمدحسین، امام شناسی، مشهد، علامه طباطبایی، چاپ چهارم، ۱۴۲۶ق

۶. حلی، حسن بن یوسف، کشف المراد فی شرح تجرید الإعتقاد، قم، مؤسسه النشر الاسلامی، چاپ چهارم، ۱۴۱۳ق

۷. حلی، حسن بن یوسف، مناهج الیقین، تهران، دار الأسوه، چاپ اول، ۱۴۱۵ق

۸. زمردیان، احمد، مقام ولایت در شرح زیارت جامعه کبیره، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ هشتم، ۱۳۹۱ش

۹. شریف الرضی، محمد بن حسین، نهج البلاغه، قم، هجرت، چاپ اول، ۱۴۱۴ق

۱۰. شیرازی، صدرالدین محمد بن ابراهیم، الحکمه المتعالیه فی الأسفار الأربعه العقلیه، قم مکتبه المصطفی، چاپ دوم، ۱۳۶۸ش

۱۱. مفید، محمد بن محمد، الارشاد فی معرفه حجج الله علی العباد، قم، المؤتمر العالمی لألفیه الشیخ المفید، چاپ اول، ۱۴۱۳ق

۱۲- Cleary, Thomas, The Flower ornament scripture A Translation of the Avatamsaka sutra, Boston & London, shambhala, 1993.

۱۳- Jane Hope & Borin van loon, Introducing Buddha, Edited by Richard Appignanesi, Icon Books uk, Totem Books USA, Itd, 1994.

۱۴- keown, Damien, A Dictionary of Buddhism oxford and New York, oxford university press, 2004.

۱۵- La vallee poussin, “Adibuddha”, Encyclopedia of Religion and Ethics, Jams Hastings (ed), NewYork,1981.

۱۶- Magee, Bryan, The story of philosophy, London, Dorling Kindersley, 1998.

۱۷- Margarita T, Bodhisattva in the lotus and other sutras, Elena Gavriova, Oriental Studies, 2000.

۱۸- s’antideva, A Guide to the Bodhisattva way of Life (Bodhicaryavatara), Tr. vesna A. wallace and B Alan, New York, Snow Lion Publications,

۱۹۹۷.

۱۹- Suzuki, Daisetz Teitaro, outlines of Mahayana Buddhism, London, Luzac & Co.,1907.

۲۰- Wayman, A. The Buddhist Tantras, New York, Light on Indo-Tibetan Esoterism, 1973.

۲۱- parrinder, Geoffrey, “Triads”, Encyclopedia of Religion, Mirea Eliade ed, New York, 1987.

منبع مثاله | اقتباس از:

صفری دره یی، الهه، و محمودی، ابوالفضل، آموزه بدهی ستوه و امام در سنت بودایی مهایانه و تشیع اثنی عشری، پژوهشنامه ادیان، پاییز ۱۴۰۰، ش۳۰، ص۱۱۹-۱۴۲

 

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *