- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 4 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
براى بحث پیرامون مد و مدگرایى، لازم است به تاریخچه زندگى بشر، نگاهى کوتاه داشته باشیم و ببینیم این مسئله از کجا سرچشمه مىگیرد. در تاریخ بشر آمده است که انسان از وقتى ریسندگى و بافندگى را آغاز کرد، به لباسهاى ساده قناعت نکرد و از پارچههایى که مىبافت، سعى مىکرد پوشش زیبایى براى خود درست کند.
یافتههاى باستانشناسان نیز این را تایید مىکند که تمام وسایل زندگى و حتى آلات و ادوات شکار و جنگ نیز از تزئینات ویژهاى برخوردار بودند و سعى مىشد که به زیباترین شکل ممکن ساخته شوند.
به نظر من مدگرایى از نوعى حس افراطى بشر به زیبایى و برترى جویى و جلب نظر دیگران و دورى از تکرارى بودن امور حاصل مىشود. این حس در همه افراد وجود دارد و حد متعادل آن بسیار پسندیده و موجب آراستگى ظاهر و باطن و گفتار مىشود؛ ولى اگر از حد اعتدال خود خارج شود، مىتواند موجب سردرگمى شود.
همه ما از این که سالها در اتاقى که به یک شکل خاص تزئین شده، زندگى کنیم، احساس کسالت مىکنیم و شاید حتى با عوض کردن جاى یک قاب عکس و یا میز در یک اتاق، به تغییر فضاى اتاق کمک کنیم و روح تازهاى در آن بدمیم؛ به طورى که گویى اتاق جدیدى به وجود آوردهایم.
اما این نکته را هم نباید از نظر دور داشت که اغلب مدهایى که در کشور ما هست، با آداب و رسوم ملى و دینى ما متناسب نیست و تمام آنها برداشت و کپىبردارى غلطى از کشورهاى غربى است. این که مىگویم کپى بردارى غلط، منظورم این است که در ایران جوانان و حتى فرهیختگان ایرانى، از مدهاى اوباش اروپا و امریکا تقلید مىکنند.
در فیلمهایى که از آن کشورها مىبینیم و یا تصاویر کشورها و مصاحبههاى مختلف، شما هیچ گاه یک دانشجو یا یک کارمند یا یک فرهنگى جامعه آنها را با لباس نامرتب و دکمههاى باز و موهاى سیخ نمىبینید. منظور این است که در آن کشورها، چنین تیپهایى براى آدمهاى محترم و متشخص و آبرودار نیست؛ بلکه کسانى که به آداب کشورشان و حتى به آداب انسانیت متلبس نیستند، از چنین پوششها و تیپهایى استفاده مىکنند.
به عنوان مثال گاهى تیپ گاوچرانهاى امریکایى تیپ درجه یک و با کلاس ایران مىشود و یا مدل موى فلان حزب و گروه آلمان یا اروپا تیپ دانشجویى ایران مىشود که این کارها نه عقلانى است و نه با آداب، دین و فرهنگ ما متناسب است.
گذشته از میل به زیبایى و برتر بودن، مسئله مهم دیگرى که در جوانان ایران بسیار پررنگ است و باعث گرایش بیشتر آنان به چنین مسائلى مىشود، تهى بودن جوانان امروز از فرهنگ و اندیشه بومى و اعتقادى خویش است.
جوان امروز که به این مسائل گرایش شدید نشان مىدهد، همواره با یک کمبود درونى شخصیت مواجه است و چون راحتترین و بارزترین راهى که در جامعه براى بالا بردن شخصیت خویش مىبیند، استفاده از فرهنگ مدپرستى است، براى احیاى شخصیت از دست رفته خود، به این مسئله رو مىآورد و چون این مسئله، از لحاظ روحى و درونى او را ارضا نمىکند، همواره در پى تغییر آن بر مىآید و خود را با جدیدترین مدها، منطبق مىکند.
مدل مو، پاچه شلوار، کفش او و… همه مطابق با چیزى است که تازه به بازار آمده است و مدتى که گذشت و این لباسها شایع شد و عمومیت پیدا کرد، او باز مد جدیدترى مىپوشد و این زنجیره تا وقتى ادامه دارد که جوان شخصیت خود را در چیزى غیر از لباس و ظاهر خود نیابد.
این مسئله درباره اخلاق، برخورد اجتماعى و مهمتر از همه ایمان و تقوى نیز مطرح است. نباید از نظر دور داشت که مدگرایى فقط محدود به پوشش و لباس نمىشود، بلکه شایعترین و بارزترین مسئلهاى که در این مورد به چشم مىآید، همان لباس است؛ ولى در بسیارى دیگر از امور روزمره، مانند گفت و گو و معاشرت و وسایل زندگى و حتى تعارفات روزانه و آداب و رسوم هم رد پاى مدگرایى به وضوح قابل مشاهده است.
گاهى بعضى کلمات آن چنان مد مىشود که همه به کار مىبرند؛ به طورى که گویى این نشان از سطح بالاى فرهنگ جامعه است و اگر استفاده نکنى، گویى از قافله تمدن عقب ماندهاى.
اگر بخواهیم در مقیاس کلان بنگریم، بازهم به مدهاى عجیبى بر مىخوریم که سالها و شاید حتى صدها سال پیش اروپا آن راتجربه کرده و راه به جایى نبرده است و حالا در ایران تجربه شکست خورده آنان دوباره عمل مىشود. مگر ما چقدر وقت براى زندگى داریم که تجربیات دیگران را که نتیجه آن براى هر کسى روشن است، دوباره تجربه کنیم.
چند سالى است که همه جاى ایران حرف از آزادى و رسیدگى به امور جوانان و زنان، مد روز شده است. گر چه این فقط در حد حرف است و وضع از گذشته نه تنها بهتر نشده که هیچ بدتر هم شده است. چه کارها که به اسم آزادى نمىکنند و چه حرفها که به قصد دفاع از حقوق جوانان گفته نمىشود. آیا این درست است که حرفهاى کهنه و پوسیده قرن ۱۶و۱۷ اروپا را که هیچ سازگارى با شرایط ما ندارد و تازه در همان جا هم بدبختى به بار آورد، حالا در این کشور تجربه کنیم.
پس هرگاه جوانان ایران – یا هر کشور دیگر – با فرهنگ غنى خویش، به آن غناى والاى فرهنگى و دینى دست یافتند که شخصیت خود را در چند متر پارچه و رنگ و لعاب ظاهر ندیدند، آن گاه به ظاهرى آراسته و موقر بسنده مىکنند و در به در دنبال جدیدترین رنگ و مدل نمىگردند و این فرهنگ را باید از خانواده شروع کرد و از بدو تولد به کودک آموخت. در واقع از جوانان امروز که پدر و مادرهاى فردا هستند، باید این فرهنگ را شروع کرد و باید پذیرفت که:
تن آدمى شریف است به جان آدمیت
نه همین لباس زیباست نشان آدمیت
منبع: ماهنامه پرسمان؛ ۱۳۸۲؛ آذر؛ فاطمه حاجى حسینى