- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- 0 نظر

زندگی و تحصیل علم
او در شب جمعه ۲۹ رمضان سال ۶۴۸ قمری در شهر حله به دنیا آمد.[۱] پدرش یوسف بن مطهر از متکلمان و عالمان علم اصول در حله بود. [۲] او چند سال بیشتر نداشت که با راهنمایی پدرش برای یادگیری قرآن به مکتب رفت و خواندن و نوشتن را در مکتب آموخت. سپس مقدمات و ادبیات عرب و علوم فقه، اصول فقه، حدیث و کلام را نزد پدرش و داییاش محقق حلی آموخت. او در ادامه، علوم منطق، فلسفه و هیئت را نزد اساتید دیگر، بهویژه خواجه نصیر الدین طوسی فراگرفت و قبل از رسیدن به سن بلوغ به درجه اجتهاد رسید. علامه حلی به سبب کسب فضیلتهای بسیار در سن کم در نزد خانواده و دانشمندان به جمال الدین مشهور شد.[۳]
جایگاه علمی
پس از مرگ محقق حلی در سال ۶۷۶ قمری که مرجعیت شیعیان را بر عهده داشت، شاگردان وی و دانشمندان حله پس از جستجوی فردی که شایستگی زعامت و مرجعیت شیعیان را داشته باشد، علامه حلی را برای این امر مهم مناسب یافتند و او در ۲۸سالگی مرجعیت شیعه را بر عهده گرفت.
علامه نخستین کسی بود که به علت فضل و دانش بسیارش با لقب آیت الله خوانده شد.[۴] ابن حجر عسقلانی (درگذشت ۸۵۲ق) او را «آیه فی الذکاء» خوانده است.[۵] شرف الدین شولستانی، شیخ بهاءالدین عاملی و ملا محمدباقر مجلسی، در اجازهنامههایی که برای شاگردان خود نوشتهاند، از علامه حلی با عنوان «آیت الله فی العالمین» یاد کردهاند.[۶]
ورود به ایران
تاریخ دقیق ورود او به ایران مشخص نیست؛ اما احتمالاً در سالهای بعد از ۷۰۵ قمری و به دعوت سلطان محمد خدابنده بوده است. محمد خدابنده از پادشاهان سلسله ایلخانیان بود که بر ایران حکومت میکردند. تاج الدین آوی زمینه حضور علامه حلی به درباره اولجایتو را فراهم کرد. [۷] علامه وقتی وارد ایران شد در مجلسی به مناظره با دانشمندان مذاهب فقهی چهارگانه اهل سنت از جمله خواجه نظام الدین عبدالملک مراغهای پرداخت. وی در این مناظره توانست ولایت و امامت علی(ع) و حقانیت مذهب شیعه را نزد پادشاه به اثبات برساند. این اتفاق باعث شد پادشاه مذهب شیعه را برگزیند و نام خود را از الجایتو به سلطان محمد خدابنده تغییر دهد و تشیع را در ایران رواج دهد.[۸] منابع مختلفی نیز به تأثیر علامه حلی بر تشیع سلطان محمد خدابنده اشاره دارند.[۹]
مناظره معروف
میرزا محمدعلی مدرس در کتاب ریحانه الادب به نقل از علامه مجلسی در شرح من لایحضره الفقیه مینویسد: روزی سلطان الجایتو محمد مغولی مجلسی تشکیل داد و علمای اهل سنت را جمع کرد و علامه حلی را نیز فرا خواند. علامه در هنگام ورود کفش خود را زیر بغل گرفت و به سلطان سلام کرد و در کنار او نشست. به او گفتند چرا به سلطان سجده و ادب نکردی؟ گفت: حضرت رسولالله سلطانالسلاطین بود و مردم به او سلام میکردند و در آیه شریفه هم آمده است «فَإِذَا دَخَلْتُم بُیُوتًا فَسَلِّمُوا عَلَى أَنفُسِکُمْ تَحِیَّهً مِّنْ عِندِ اللَّهِ مُبَارَکَهً طَیِّبَهً ».[۱۰] علاوه بر اینکه در میان ما و شما اختلافی نیست که سجده مخصوص خداست.
گفتند چرا کنار سلطان نشستی؟ گفت: چون غیر از آنجا جای خالی ندیدم و حدیث نبوی است که در حین ورود به مجلس، هرجای خالی یافتی بنشین. گفتند: نعلین چه ارزشی داشت که آن را به مجلس سلطان آوردی؟ گفت: ترسیدم حنفیمذهب آن را بدزدد چنانکه رئیسشان کفش پیامبر(ص) را دزدید. حنفیها معترض شدند که ابوحنیفه در زمان آن حضرت وجود نداشته است. علامه گفت فراموشم شد! گویا دزد کفش، شافعی بوده است.
همین گفتگو و اعتراض درباره شافعیان، مالکیان و حنبلیان تکرار شد. علامه رو به سلطان کرد و گفت: حالا مکشوف شد که هیچیک از رؤسای مذاهب اربعه در زمان پیامبر(ص) نبوده است و آرای آنان، رأی و نظر اختراعی خودشان است؛ اما مذهب شیعه تابع امیرالمؤمنین است که وصی و برادر آن حضرت بوده و به منزله نفس و جان وی است. علامه در ادامهٔ مناظره خطبه بلیغی خواند و سلطان در انتهای مناظره شیعه شد.[۱۱]
علامه تا زمان مرگ سلطان محمد خدابنده در ایران ماند و به نشر معارف و فرهنگ تشیع پرداخت. همچنین در همه سفرها همراه سلطان بود و به پیشنهاد او مدرسه سیاری از خیمه و چادر ساخته شد تا در مواقع سفر حمل شده و در هرکجا که کاروان اقامت نمود، علامه به تدریس و مباحثه بپردازد.[۱۲]
اساتید
شیخ یوسف سدید الدین (پدرش)
محقق حلی
سید رضی الدین علی بن طاووس
سید احمد بن طاووس
خواجه نصیر الدین طوسی
محمد بن علی اسدی
یحیی بن سعید حلی
مفیدالدین محمد بن جهم حلی
کمال الدین میثم بن علی بن میثم بحرانی
جمال الدین حسین بن ایاز نحوی
محمد بن محمد بن احمد کشی
نجم الدین علی بن عمر کاتبی
برهان الدین نسفی
شیخ فاروقی واسطی
شیخ تقی الدین عبدالله بن جعفر کوفی
شاگردان
برخی از شاگردان او عبارتاند از:
محمد بن حسن بن یوسف حلی،فخرالمحققین (فرزند علامه)
سید عمیدالدین عبدالمطلب (خواهرزادهاش)
سید ضیا الدین عبدالله حسینی اعرجی حلی (خواهرزادهاش)
سید محمد بن قاسم حسنی مشهور به ابن معیه
رضی الدین ابوالحسن علی بن احمد حلی
قطب الدین رازی
سید نجم الدین مهنا بن سنان مدنی
تاج الدین محمود بن مولا
تقی الدین ابراهیم بن حسین آملی
محمد بن علی جرجانی
تالیفات
نوشتار اصلی: آثار علامه حلی
نقشه محل مقبره علامه حلی در حرم امیرالمومنین
علامه حلی در علوم مختلفی چون فقه، اصول فقه، کلام، حدیث، تفسیر، رجال، فلسفه و منطق آثار بسیاری تألیف کرده است. درباره تعداد این تألیفات اختلاف است. علامه حلی خود در خلاصه الاقوال ۵۷ اثر برای خودش ذکر میکند.[۱۳]
سید محسن امین در اعیان الشیعه مینویسد: «تالیفات علامه بیش از یکصد کتاب است و من ۹۵ کتاب او را دیدهام که بسیاری از آنها چندین مجلدند».[۱۴] او همچنین میگوید کتاب الروضات آثار علامه را حدود هزار کتاب تحقیقی دانسته است.[۱۵] میرزا محمد علی مدرس نیز در ریحانه الادب[۱۶] ۱۲۰ اثر و کتاب گلشن ابرار[۱۷] حدود ۱۱۰ اثر برای علامه نام بردهاند.
از آثار معروف علامه حلی میتوان به مختلف الشیعه و تذکره الفقهاء در علم فقه، کشف المراد، باب حادی عشر و منهاج الکرامه در علم کلام، خلاصه الاقوال در علم رجال و جوهر النضید در علم منطق اشاره کرد.
علامه دو کتاب در اصول عقاید شیعه به نامهای نهج الحق و کشف الصدق و نیز منهاج الکرامه را تالیف نموده و به رسم تحفه به پیشگاه اولجایتو برد.[۱۸]
وفات
علامه حلی پس از مرگ سلطان محمد خدابنده در سال ۷۱۶ قمری به شهر حله بازگشت و تا آخر عمر در آنجا اقامت گزید. وی سرانجام ۲۱ محرم ۷۲۶ قمری در سن ۷۸ سالگی، در شهر حله وفات یافت و در حرم امیرالمومنین به خاک سپرده شد.[۱۹]
پی نوشت ها:
- حسن بن یوسف بن مطهر حلی، رجال العلامه، ص ۴۸
- اشمیتکه، اندیشههای کلامی علامه حلی، ص ۲۴
- جمعی از مؤلفان، گلشن ابرار، ج۱، ص ۱۳۸
- دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل «آیت الله».
- عسقلانی، ج۲، ص۳۱۷
- مجلسی، بحارالانوار، ج۱، ص۲۰۴-۱۰۷/۸۱.
- مستدرک الوسائل، ج ۲، ص۴۰۶
- خوانساری، روضات الجنات، ج۲، ص ۲۷۹ و ۲۸۰
- ابن بطوطه، سفرنامه، ج۲، ص ۵۷ و امین، اعیان الشیعه، ج۲۴، ص ۲۳۱ به بعد
- چون به خانههایى [که گفته شد] درآمدید به یکدیگر سلام کنید، درودى که نزد خدا مبارک و خوش است (نور: ۶۱).
- مدرس، ریحانه الادب، ج ۳ و ۴، ص۱۶۹.
- خواندمیر، تاریخ حبیب السیر، ج۳، ص ۱۹۷ و شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۲، ص ۳۶۰
- امین، اعیان الشیعه، ج۵، ص۴۰۲.
- امین، اعیان الشیعه، ج۵، ص۴۰۲.
- امین، اعیان الشیعه، ج۵، ص۴۰۲.
- مدرس، ریحانه الادب، ج۳ و ۴، ص۱۷۴.
- جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، ج۱، ص۱۴۴.
- اعیان الشیعه، ج۱۰، ص۲۲۹؛الذریعه، ج۲۳، ص۱۷۲.
- امین، اعیان الشیعه، ج۲۴، ص ۲۲۳ و شوشتری، مجالس المؤمنین، ج۱، ص ۵۷۴
فهرست منابع
- تهرانی، آقا بزرگ، الذریعه الی تصانیف الشیعه، بیروت، دار الاضواء، ۱۴۰۳ق.
- ابن بطوطه، محمد بن عبدالله، سفرنامه ابن بطوطه
- ابن حجر عسقلانی، احمد، لسان المیزان، بیروت، ۱۳۹۰ق.
- اشمیتکه، زابینه، اندیشههای کلامی علامه حلی،ترجمه: احمد نمایی، بنیاد پژوهشهای اسلامی، مشهد، ۱۳۷۸ش.
- امین، سیدمحسن، اعیان الشیعه، بیروت: دارالتعارف للمطبوعات، ۱۴۰۶ق/۱۹۸۶م.
- جمعی از پژوهشگران حوزه علمیه قم، گلشن ابرار، چ۳، قم: نشر معروف، ۱۳۸۵ش.
- حسن بن یوسف بن مطهر حلی، رجال العلامه، به اهتمام محمدصادق بحرالعلوم، نجف، حیدریه، ۱۹۶۱ میلادی
- خواندمیر، غیاث الدین، تاریخ حبیب السیر فی اخبار افراد البشر، به اهتمام جلال الدین همایی، تهران، کتابخانه خیام، ۱۳۳۳ شمسی
- خوانساری، محمدباقر، روضات الجنات فی احوال العلماء و السادات، قم، ۱۹۸۶ میلادی
- دائره المعارف بزرگ اسلامی، مدخل «آیت الله» [۱]
- شوشتری، قاضی نورالله، مجالس المؤمنین، تهران، ۱۳۶۵ شمسی
- مجلسی، محمد باقر، بحار الانوار، بیروت، ۱۴۰۳ق، ج۱، ص۳۵، ۵۸، ج۵۱، ص۳۴۳.
- مدرس، میرزا محمدعلی، ریحانه الادب، چ۳، تهران: انتشارات خیام
منبع: ویکی شیعه