- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 5 دقیقه
- توسط: حسین فاضلی
- 6:04 ب.ظ
- 4 نظر

نقش حسن ظن در روابط زناشویی
راهکارهای پیشگیری و درمان بدگمانی
با آموختن و به کار بستن شیوه های ذیل می توان از مرض بدگمانی پیشگیری کرد و در صورت ابتلا به آن به درمان آن پرداخت:
أ. زمینه سازی
مهمترین عامل در امان ماندن از سوء ظن آن است که از بروز زمینه ی آن جلوگیری کنیم. تعالیم دینی نیز با استفاده از این روش، مؤمنان را از وقوع در این ورطه بر حذر داشته است. برای نمونه در آیه ۱۲ سوره حجرات، خداوند متعال مؤمنان را از «بسیاری» از گمان ها بر حذر می دارد و دلیل آن را به این صورت توضیح می دهد که «برخی» گمان ها گناه است. به همین جهت، دوری گزیدن از گمان هایی که به مرحله ی یقین نرسیده است – حتی اگر گمان بد نباشد – از دچار شدن به گمان ناپسند و گناه پیشگیری می کند.
یکی دیگر از نمونه های زمینه سازی برای پیشگیری از بدگمانی آن است که ریشه ی بدگمانی را از بین برده و به آن مجال ندهیم که شاخ و برگ سوء ظن را به بار آورد. یکی از ریشه های سوء ظن، بد بودن خود فرد است. فردی که خودآلوده است، دیگران را نیز آلوده می پندارد. فردی که با انگیزه ای نادرست رفتار خاصی را انجام می دهد، همین رفتار را از دیگران نیز بر همان نیت حمل می کند و آن را درست توجیه نمی کند.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) این حالت روانی را چنین ترسیم کرده اند: الرجل السوء لا یظن باحدٍ خیراً لانه لا یراه الّا بوصف نفسه؛ (1) مرد بدگمان به هیچ کس گمان خیر نمی برد؛ چرا که او را مانند خود می بیند.
بخش مهم زمینه سازی را باید خود همسر صورت دهد. شوهری که همواره دیر به منزل می رود، به همسر خود دروغ می گوید، تلفن های مشکوک و حرکات سؤال برانگیز دارد، خود زمینه ی سوء ظن را برای همسر خویش فراهم می کند.
در این زمینه امیرالمؤمنین (علیه السلام) فرموده اند: من وقف بنفسه موقف التهمه فلا یلومنَّ من اساء به الظن؛ (2) کسی که خود را در جایگاه اتهام قرار دهد، نباید کسی را که به او بدگمان شد ملامت کند (چرا که خود سزاوار ملامت است).
همچنین زنی که برای رفتارهای مشکوک و سؤال برانگیز خود توجیهی برای همسر ارائه نمی کند، خود زمینه ساز سوء ظن همسر شده است و باید با توجیه صحیح و منطقی، این زمینه را از بین ببرد.
ب. قطع ارتباط
ریشه ی برخی گمان های بد در ارتباط فرد با افراد شرور نهفته است. کسی که با افراد بد سر و کار دارد، عینک بدبینی به چشم می زند و همه را مانند آن ها می پندارد. علی (علیه السلام) می فرمایند: «مجالسه الاشرار توجب سوء الظن بالاخیار؛ (3) هم نشینی با افراد شرور، سبب بدگمانی به نیکان می شود».
بر این اساس، تغییر موقعیت و قطع ارتباط با افراد شرور و فاسد، عاملی مؤثر در پیشگیری و درمان سوء ظن به شمار می رود.
ج. احسان
امیرالمومنین (علیه السلام) در نامه ای به مالک اشتر که او را به استانداری مصر منصوب کرده بودند، چند عامل را سبب حسن ظن مردم به فرمانروا دانسته اند: احسان به مردم و مجبور نکردن آنان به انجام دادن اموری که به عهده ی آنان نیست. حضرت خطاب به مالک فرموده اند:
ثم اعلم انه لیس شییء بادعی لحسن ظن والٍ برعیّته من احسانه الیهم و تخفیفه المئونات علیهم و قلّه استکراهه ایاهم علی ما لیس له قِبَلهم … فان حسن الظن یقطع عنک نصباً طویلاً؛ (4) بدان که هیچ وسیله ای برای جلب اعتماد والی به وفاداری رعیت، بهتر از احسان به آن ها و تخفیف هزینه ها بر آنان و عدم اجبارشان به کاری که وظیفه ندارند، نیست… این حسن ظن ( مردم به تو ) بار رنج فراوانی را از دوش تو بر می دارد.
به همین ترتیب، احسان به همسر و آسان گیری به او باعث خوش بینی و حسن ظن اوست و عاملی می شود که مشکلات فراوان زندگی مشترک به حدّاقل کاهش یابد.
د. کنترل تفکر منفی
تفکر منفی، سبک تفکر افراد افسرده است که مشکل می آفریند؛ زیرا آنان با تمرکز بر احساسات منفی خود، مرتّب آن ها را مرور می کنند. اندیشه فراوان درباره ی احساسات و رویدادهای ناخوشایند، تصور غلطی از یافتن راه حل هایی برای آن ایجاد می کند و مشکلاتی پدید می آورد. (5)
یکی از مهارت های مطلوب برای پیدا کردن راه حل های گوناگون، مسئله گشایی بود که پنج مرحله داشت: ادراک خویشتن، تعریف مسئله، فهرست کردن راه حل های مختلف، تصمیم گیری و امتحان کردن. تفکر منفی – برخلاف مسئله گشایی – فرآیند خلّاقی نیست که بر اساس آن راهِ حل های ممکن آزموده شوند و راه حل مناسب انتخاب شوند؛ بلکه تداوم احساس افسردگی و جمود بر افکار منفی را باعث می شود.
تمرکز بر حالت ها یا رفتارهای منفی آن ها بدتر از گذشته جلوه می دهد. هنگام نگرانی از احساسات منفی، زمینه فکر کردن درباره ی راه حل ها و خلاقیت در ارائه آن دشوار می شود.
راه مقابله با تفکر منفی این است که یاد بگیریم چگونه از ظهور و توجه به آن جلوگیری کنیم. شما می توانید با برقراری ارتباط با دیگران و سرگرم ساختن خود با فعالیت های معنادار، از تمرکز بر اندیشه های منفی جلوگیری کنید. تفکر منفی؛ ناخشنودی شخص، انتظارات منفی، عزت نفس پایین و درماندگی را به همراه دارد. بکوشید میان این افکار و افکار مثبت که رضایت از زندگی، خودپنداره مثبت، پذیرش از سوی دیگران و انتظارات مثبت را به همراه دارد، تعادل برقرار کنید.
هـ. تخریب یا مبارزه با عقاید و باورهای خود
غالب افراد گفته های خود را با استفاده از کلمات «من باید»، «من حتماً» و «من می بایست» ادا می کنند و در برخی موارد این گفته ها با حرارت، عزمی راسخ و منظوری خاص بیان می شود. گاهی اوقات لحن ادای کلمات مجاب کننده نیست، چنان که گویی کس دیگری به فرد ندا می دهد که «تو باید» و این سخن با بیمیلی، ناراحتی و احتمالاً رنجش او همراه است. در این هنگام به جای این که او بگوید: «من باید»، می گوید: «من تصمیم گرفته ام» و با این کار آن باور تحمیلی را تخریب می کند. (6)
ما در دنیایی زندگی می کنیم که یادگیری مان مبتنی بر تجربه هاست. ابتدا تفاوت درست و نادرست را نمی دانیم و نمی توانیم رفتار خوب و بد را از یکدیگر جدا کنیم.
والدین، فامیل نزدیک، رسانه های ملی و … باعث می شوند ما چیزهایی یاد بگیریم. همین راه نیز درست و برای شروع آموزش خوب است؛ ولی اگر افراد در نوجوانی، جوانی و بزرگسالی همچنان عقاید خود را از دیگران بیاموزند، به یقین راه مطلوبی را نپیموده اند؛ زیرا ما در کودکی نمی توانیم سنجیده و پخته قضاوت کنیم؛ اما در جوانی و بزرگسالی تجربه های خوبی که مناسب است شخصاً اقدام کنیم و عقاید مطلوب را برگزینیم.
گاهی عقیده ای را بیان می کنیم که ریشه در کودکی مان دارد و آن را اکنون نیز حفظ کرده ایم، در حالی که مناسب ما نیست. بیاییم به جای این که انتخاب ها و تصمیم های خود را به یک محور و معیار خارجی نسبت دهیم که بر ما تحمیل شده است، به نظر اخلاقی و باور درست و مناسب خودمان نسبت دهیم و باور قبلی را ویران کنیم.
و. مقایسه میان باورهای معقول و نامعقول
برای پرهیز از بدگمانی، لازم است باورهای معقول را از باورهای نامعقول باز شناسیم تا بر اساس باوری نامعقول، سوء ظن پیدا نکنیم. اینک به نمونه هایی از باورهای معقول و نامعقول اشاره می کنیم:
۱- باور معقول: تنها راه اشتباه نکردن این است که هیچ کاری انجام ندهیم. من فعّال هستم و هر فرد فعّالی اشتباه می کند؛
۲- باور نامعقول: من هرگز نباید اشتباه کنم؛
۱- باور معقول: هیچ کس کامل نیست. من می توانم بپذیریم که دیگران نیز اشتباه می کنند؛
۲ . باور نامعقول: دیگران نباید اشتباه کنند؛
۱- باور معقول: لزومی ندارد که دیگران مطابق انتظارات من عمل کنند؛
۲ . باور نامعقول: دیگران باید مطابق انتظارات من عمل کنند؛
۱- باور معقول: هر کس باید به دارایی ها، توانایی ها و امکانات خود نگاه کند و مطابق آن ها به زندگی خود شکل دهد؛
۲- باور نامعقول: سطح زندگی همه باید یکسان باشد. چرا دیگران دارند و ما نداریم؟
۱- باور معقول: انسان زمانی خوشحال و زمانی ناراحت است؛
۲- باور نامعقول: من همیشه باید خوشحال باشم. چرا دیگران خوشحال هستند و من خوشحال نیستم؟
بنابراین، ما می توانیم از حالت هایی که ریشه در یک باور نامعقول دارد، بپرهیزیم و از این راه به حسن ظن رو آوریم.
پی نوشت ها
1- همان.
2- محمدبن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعه، ج ۱۲، ص ۲۳۶
3- همان، ج ۱۶، ص ۱۴۶
4- نهج البلاغه، نامه ۵۳
5- کریس، ال. کلینکه، مهارت های زندگی، ترجمه شهرام محمدخانی، ج ۱، ص ۱۶۴
6- دیوید گلدارد، مفاهیم بنیادی و مباحث تخصصی در مشاوره، ترجمه سیمین حسینیان، ص ۹۵