- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 4 دقیقه
- توسط: حسین فاضلی
- 9:06 ق.ظ
- 4 نظر

هیچ کس منکر این نیست که ازدواج، خوب است اما اول باید تکلیفتان با خودتان معلوم باشد که اصلا برای چی دارید ازدواج میکنید؟ نگویید ازدواج کردن دلیل نمیخواهد. اگر شما خدایی نکرده در نا خوداگاه قصد بیمنطقی برای ازدواج داشته باشید، ممکن است بعدا دچار مشکلاتی شوید که حل کردنش به فکر هیچ عاقلی نرسد. پس حواستان را جمع کنید!
۱- شورش علیه والدین
خیلیها به خاطر این ازدواج میکنند که به خانوادهایشان دهنکجی کرده باشند. در این ازدواجها فکر و ذکر فقط لج کردن با خانواده است و نه پیدا کردن یک شریک خوب برای زندگی. خب این دیگر گفتن ندارد که شما حتی اگر با این کار از پدر و مادرتان انتقام بگیرید، باز هم دودش به چشم خودتان میرود. چون این بار هم خانواده را از دست دادهاید و هم پشتوانهای برای روزهای سخت زندگی دو نفرهتان نخواهید داشت.
۲- جستجوی استقلال
معمولا آدمها اول باید مستقل شوند تا بعد بتوانند ازدواج کنند. اما گاهی قضیه بر عکس میشود. بعضیها میخواهند به وسیله ازدواج که یک دلیل بیرونی است، مستقل شوند یعنی خودشان را با ازدواج مجبور به استقلال کنند. اگر شما موفق شدید یک پارچ آب را با قاشق چایخوری بخورید، در این کار هم موفق میشوید. البته که فرض محال، محال نیست اما قیمت این فرض، خیلی بالاست!
۳- التیام یک رابطه شکست خورده
این هم از آن دلایل پیچیده است که خیلیها بی توجه به آن تن در میدهند. این که در یک رابطه عشقی به هر دلیلی شکست خورده اید و نه شنیده اید و حالا میخواهید از راه ازدواج با یک آدم جدید به خودتان ثابت کنید که میتوانید عزت نفستان را بازگردانید. این هم اشتباه است چون انگیزه ازدواج یک رابطه دیگر است و نه رابطه با آدم جدید.
۴- فشار خانواده و اجتماع
زن بگیر، موهات داره رنگ دندونات میشه، داری تو خونه میترشی !… کافی است چندتا دختر معرفی کنند و بگویید نمیخواهم یا چندتا خواستگار بیاید و رد کنید، آن وقت است که سیل حرف و حدیثهای این طوری از هر طرف به سویتان جاری میشود. انصافا فشار روانی بسیاری به آدم وارد میکند.
۵- ازدواج اجباری
خوشبختانه دوره این کار، در حال ور افتادن است. اما خیلی پیش میآید که پدر و مادری از روی مصلحت یا خودخواهی، یا هر دلیل دیگری فرزند بینوا را مجبور میکنند که با یک نفر به خصوص ازدواج کند. خودتان تصور کنید که با شرایط امروز چه زندگی ای در پیش روی این زوج اجباری است.
۶- نیاز جنسی
یعنی اینکه یک نفر فقط و فقط به خاطر نیاز جنسی اش ازدواج کند و نه چیز دیگر… مسلما بی خردی بزرگی است. احترام گذاشتن به خواستههای پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید
۷- دلایل اقتصادی
بعضی وقتها دختر و پسر در انتخاب همسر، فقط به پول طرف مقابل نگاه میکنند تا بعد از ازدواج به واسطه خانواده همسر، به یک نان و نوایی برسند. حالا تصورش را بکنید که بعد از ازدواج، خانواده پولدار ورشکست شوند، دیگر به چه امیدی میشود آن زندگی را ادامه داد. یعنی طرف ازدواج کند به این دلیل که به واسطه ی خانواده زن یا شوهر و با خود طرف مقابل، پول و پلهای به هم بزند و به رفاه اقتصادی برسد.
۸- تنهایی و استقلال
بعضی موقعها یک نفر به خاطر این که تنهاست و مستقل زندگی میکند، تصمیم به ازدواج میگیرد بدون این که شرایط ازدواج را داشته باشد. وقتی که احساس تنهایی میکنید و به تنگ آمدهاید، احتمال آن که انتخابهای ضعیفتری بکنید بالا میرود و در نهایت، از روابطی سر در خواهید آورد که چیز زیادی برای شما ندارند.
۹- احساس گناه یا ترحم
اگر دل آدم برای یک نفر بسوزد و به همین خاطر با او ازدواج کند، معلوم است که رابطه آنها نمیتواند مثل زن و شوهرهای معمولی، عادلانه و برابر باشد. این طوری حتما کسی که دلسوزی کرده، بعدها احساس قربانی بودن پیدا میکند.
۱۰- احساس کمبود یا تهی بودن
بعضی از احساس کمبودها و احساس تهی بودنها، هیچ ربطی به ازدواج کردن یا نکردن ندارد و از جاهای دیگری نشأت گرفته است. بعضی افراد فقط به خاطر این احساس کمبود، ازدواج میکنند و این هم اشتباه است.
این افراد میخواهند طرف مقابلشان نواقص کودکی شان را بر طرف کند. آنها با این عمل خود مسولیتپذیری را از خود منع میکنند و از طرف مقابل توقع دارند تا نقش پدر و یا مادر را برای آنها بازی کند که ممکن است به زودی موجب خسته شدن طرف مقابل شود. ضمن این که هر رابطه صحیح الزاما به خودی خود التیام بخش هم خواهد بود اما با توقعات نا به جا عاشق شدن، عواقب خوبی ندارد.
۱۱- احساس گناه
زمانی که ادامه یک ارتباط، باعث به وجود آمدن این احساس میشود که اگر ازدواج نکنم به طرف مقابل ضربه خواهد خورد. ازدواج شما نه به خاطر مصلحت بلکه به خاطر فرار از احساس گناه بوده و در آن حال، یک طرف نقش ناجی را بازی خواهد کرد که با مصلحت ازدواج منافات دارد.
۱۲- ازدواج ابزاری
گاهی انگیزهی اصلی در تشکیل زندگی مشترک، عشق به فرد مقابل و نیاز روانشناختی به زیستن با فرد مقابل نیست؛ بلکه او وسیلهای برای رسیدن به هدفهای دیگر میشود. برای نمونه، خانمی که دوست دارد در خارج از کشور زندگی کند، ممکن است با پیشنهاد فردی جهت ادامهی زندگی مشترک در خارج با او ازدواج کند؛ ولی مسائل فرهنگی، استرسهای متعددی را به دنبال داشته است.
بنابراین گاهی ازدواج به خاطر ترس از تنهایی، از دست دادن زیبایی، از دست دادن پدر و مادر، کاهش شور زندگی و … صورت میگیرد. در چنین فضایی، امکان سازگاری با مشکلهای زندگی، ضعیف بوده و در نهایت، ضریب ریسک این ازدواجها، بالا میباشد.
۱۳- ازدواج به خاطر آرزوهای پدر و مادر
احترام گذاشتن به خواستههای پدر و مادر واجب است اما نه این که اگر والدینتان اصرار کردند که با کسی ازدواج کنید برای به دست آوردن دل آنها چشم روی خواسته خود ببندید و برای همیشه خود را اسیر رویاهای آنها کنید.
منبع: تبیان