- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- 0 نظر

ارتباط چیست؟
ارتباط انگارهاى است که با آن دو نفر یکدیگر را میسنجند و همچنین وسیلهاى است که به واسطه آن، این سطح میتواند براى هر دو تغییر کند. ارتباط شامل رشته کامل راههاى ردّ و بدل کردن اطلاعات بین مردم است، و یا اطلاعاتى را که میدهند و میگویند و نیز راههاى استفاده از این اطلاعات را در بر دارد.
ارتباط نحوه معنا بخشیدن به این اطلاعات به وسیله مردم را نیز در برمی گیرد. ارتباط آموخته میشود. شاید تا وقتى که به سن پنج سالگى میرسیم بیش از یک میلیارد تجربه شرکت در ارتباط را آموخته باشیم.
در آن سن، از این که چطور خود را ببینیم، از دیگران چه انتظارى میتوانیم داشته باشیم و در دنیا، چه چیز به نظرمان ممکن یا ناممکن میآید، تصور هایى پیدا کرده ایم. این تصورها راهنماى ثابتى براى بقیه عمر ما خواهند بود.۱
همین که آدمی دریافت همه ارتباط خود را از راه یاد گرفتن به دست آورده است، اگر دوست داشته باشد، میتواند براى تغییر آن دست به کار شود. ذکر این نکته سودمند است که هر طفلى که چشم به جهان میگشاید، تنها چیزى که همراه میآورد مواد خام است. او نه از خود مفهومی دارد، نه تجربه ارتباط با دیگران، و نه تجربه پرداختن به دنیاى اطرافش. او همه این چیزها را از طریق ارتباط با کسانى که پس از تولّد مسئول تربیت او هستند، میآموزد.۲
ارتباط مانند دوربین فیلمبردارى مجهّز به دستگاه صدابردارى است، فقط در زمان حال کار میکند؛ همین جا، همین حالا، بین من و تو.
ارتباط چنین عمل میکند: تو و من رو به روى هم قرار داریم. حواس تو درمی یابند که من چه شکل هستم، صدایم چطور است، چه بویى میدهم، و اگر بر حسب اتفاق، مرا لمس کنى، چه احساسى به تو میدهم. آن گاه مغز تو گزارش میدهد که اینها براى تو چه معنایى دارند، به تجربیات گذشته ات رجوع میکند و بر اساس آنچه مغز گزارش میدهد، احساس راحتى یا ناراحتى خواهى کرد.۳
زمینه ارتباط
زمینه ارتباطى اشخاص در تمام مدت زندگىشان شکل میگیرد و روى همه روابط آنها اثر میگذارد. چگونگى ارتباط در خانواده پدرى، فرهنگ، جنسیت، طرز برقرارى رابطه با دیگران، تجارب ناشى از روابط صمیمانه قبلى، برداشت از روابط و شخصیت، روى چگونگى این زمینه تأثیر میگذارند. بخش اعظم زمینه ارتباطى هر فرد زمانى شکل گرفته که هنوز به رابطه موجود قدم نگذاشته است. اما با این وجود، بر رابطه کنونى شما تأثیر میگذارد.
این که تفاوت در زمینههاى ارتباطى به رابطه بهتر کمک میکند یا از کیفیت آن میکاهد، بستگى به آگاهى طرفین از آنها دارد. وقتى از زمینه ارتباطى همسر خود بىاطلاع هستیم، اغلب به اشتباه فرض را بر این میگذاریم که همسر ما از زمینههاى مشابه ما برخوردار است. اما این تصور به روشنى مسئله ساز میشود.۴
در روابط صمیمانه، یکى از رایجترین تفاوتها در زمینه ارتباط، به جنسیت برمیگردد. براى مثال، بسیارى از زوجها نمیدانند و متوجه نیستند که زن و مرد از دو شیوه ارتباطى متفاوت استفاده میکنند. اغلب مردها بر این باورند که وقتى کسى مسئلهاى را با آنها در میان میگذارد، انتظار دارد که مسئله اش حل شود و به همین دلیل، بىدرنگ راهحل ارائه میدهند.
از سوى دیگر، اغلب زنها معتقدند که در میان گذاشتن مسائل خود با دیگران راهى براى پیوند و رسیدن به احساس حمایت است، حتى اگر مسئله آنها لاینحل باشد. بىتوجهى به این موضوع، اغلب ایجاد ناراحتى میکند: زن از مسائلش شکایت میکند و مرد، راهحل نشان میدهد. در این شرایط، هرگز عجیب نیست اگر زن احساس کند که همسرش به صحبتهاى او گوش نمیدهد، مرد هم به این نتیجه برسد که زنش تنها قصد شکایت دارد؛ زیرا هرگز به راهحلهاى پیشنهادى او توجه نمیکند.
اما زوجى که از تفاوت زمینههاى ارتباطى زن و مرد آگاهند، گرفتار این سوء برداشت از ارتباط نمیشوند؛ زیرا زن و مرد هر دو از مطلبى که دیگرى مخابره میکند اطلاع دارند. وقتى شما و همسرتان از تفاوتهاى موجود در زمینه ارتباطى یکدیگر آگاه باشید، این تفاوتها بسیار کمتر تولید اشکال میکنند و به زندگى علاقه و تنوّع بیشترى میبخشند.۵
«زمینه ارتباطى» هر فرد، در حکم عینکى است که از پشت آن به همه اتفاقاتى که در زندگى رخ میدهد، نگاه میکند. اگر بداند که او و همسرش از چگونه لنزهایى استفاده میکنند، به راحتى میتوانند میان واقعیتها و برداشت خود از واقعیتها تمیز قایل شوند.
پایههاى روابط
روابط صمیمانه درازمدت نیاز به آن دارد که فرد به شکلى کلّى براى شریک زندگى خود ارزش قایل شود. ارزش قایل شدن را میتوان به سه مهارت ارتباطى جداگانه تقسیم کرد:
۱- احترام متقابل
وقتى از احترام صحبت میکنیم، به نگرشى اشاره داریم که همسران در آن، براى همدیگر احترام بالایى قایل هستند و یکدیگر را منحصر به فرد و ارزشمند تلقّى میکنند. علاوه بر این، همسرانِ داراى این نگرش، دوست دارند احترامشان را بر زبان آورند و آن را به نوعى، عملى سازند.
بنابراین، تعجب آور نیست اگر هنگام بروز تمایل براى حل مشکلات مربوط به زوج، شاهد احترام هستیم. احترام در اصلىترین شکل خود، از طریق توانایى گوش کردن و توجه به همسر نشان داده میشود. روشن است که این توانایىها از نگرش صرف فراتر میروند و در حوزه ارزش گذارى فعّالانه و قدردانى احترام آمیز قرار میگیرند.۶
معناى احترام این نیست که زن و شوهر عواطف و احساسات خود را، خواه به صورت خشم و سرسختى و ناراحتى روحى و خواه غیر آن، از یکدیگر پنهان و آنها را به صورت عقدههاى روانى روى هم جمع کنند. خشمهاى سطحى و بگومگوهاى مختصر و کوتاه بین زن و شوهر در زندگى زناشویى مانند رعد و برق است و همیشه پس از رعد وبرق، باران میبارد و این باران درخت زناشویى را بارور میسازد.
همچنین احترام متقابل به معناى عدم انتقاد از یکدیگر نیست. گاهى لازم میشود به صراحت از رفتار نامناسب یکدیگر انتقاد کنند و از تندخویى بپرهیزند. در این صورت نیز باید به این نکته توجه کنند تا انتقاد آنان بىاثر و بىنتیجه نماند.
۲- درک و فهم متقابل
درک و فهم نیز فرایندى پیچیده است که همسران به وسیله آن اطلاعات متقاعد کننده و توضیح دهنده را از یکدیگر به دست میآورند. هنگامی که ابهام وجود دارد، میتوان به همسران آموزش داد که این عبارت ساده را بیان کنند: «مطمئن نیستم که حرف هایت را به خوبى میفهمم، میتوانى بیشتر توضیح بدهى؟» این جمله ظاهراً یک تقاضاى ساده براى کسب اطلاعات بیشتر است.
با وجود این، در معناى ظریف تر، همسران به اشاره میگویند: «من واقعاً تلاش میکنم که این مسئله را از دیدگاه تو ببینم.» در حقیقت، این همه آن چیزى است که درک و فهم به آن مربوط میشود؛ یعنى توانایى دانستن و درک همدلانه آنچه همسر تجربه کرده است. افزون بر این، نوعى پذیرش تجربه نیز هست.
این به آن معنا نیست که همسران پیوسته با یکدیگر موافقند، بلکه به این معناست که آنان به چارچوبهاى داورى یکدیگر مشروعیت میبخشند. در اصل، هر فرد میداند که «متقاعد شده است»؛ یعنى طرفین در مفاهیم ارتباطى شرکت داده شده و مورد تأیید و موافقت قرار گرفتهاند.۷
۳- حسّاسیت
آگاه بودن از نیازهاى همسر، یک جزء کلیدى در فرایند ارتباط است. متأسفانه به نظر میرسد که این کار نسبتاً مشکل است. افراد اغلب آن قدر به فکر خود هستند که حتى از شناخت خواستههاى همسرشان نیز کوتاهى میکنند. در برخى موارد دیگر، آنان براى شنیدن نیازهاى همسرشان به آسانى وقت صرف نمیکنند.
اما زوج هایى نیز هستند که تصمیم میگیرند نسبت به یکدیگر حسّاس نباشند؛ چون میترسند از سوى همدیگر مورد سوء استفاده قرار گیرند. در همه این موارد، نتیجه نهایى یکسان است: همسران در شناسایى و یا ارضاى نیازهاى یکدیگر شکست میخورند و بنابراین، از هم دورتر و دورتر میشوند.۸
ویژگىهاى روابط سالم و سازنده همسران
روابط سالم و صحیح زوجین زمانى میسّر میشود که زوجین در امر مبادله اطلاعات و احساسات، مسائل خاصى را رعایت کنند. در این بخش، به این مسائل اشاره میشود:
۱- درک متقابل یکدیگر
شک نیست که زن و شوهر از دو خانواده و در دو فرهنگ جداگانه پرورش یافته اند. طرز فکرها، سلیقه ها، طرز تلقّىها و برداشتها متفاوتند و ممکن است درباره هر مسئله اختلاف نظر وجود داشته باشد. در اختلاف نظر است که هریک مدعى اتخاذ شیوههاى میشود و چون با همدیگر کنار نمی آیند، میگویند: همسرم مرا درک نمیکند. این خود موجب پیدایش انفجار در زندگى خانوادگى است. اما اگر دو نفر بکوشند که یکدیگر را بشناسند و از علایق و اندیشههاى یکدیگر آگاهى پیدا کنند، مطمئناً به موفقیت هایى دست مییابند.
در راه درک یکدیگر و رسیدن به تفاهم، زوجین باید به این اطمینان برسند که محبوب یکدیگرند و در بینشان پیوندى حقیقى وجود دارد.
این نکته را نباید فراموش کنیم اگر انتظارات افراد از دیگران با مقدورات آنها برابرى داشته باشد، آنجا درک کردن وجود دارد. در چنین موقعى، تلاش و کوشش و امید حرکت به وجود خواهد آمد. ولى وقتى انتظارات از حدود مقدورات فرد خارج باشد، درک کردن وجود ندارد و در نتیجه، سردى و یأس و سکوت به وجود خواهد آمد؛ به جاى حرکت بیشتر، سکون و رکود جایگزین خواهد شد؛ زیرا وقتى کسى را درک نکرده باشیم، طرف مقابل دچار رنج و ملال شده، از حرکت و پویایى باز خواهد ایستاد.۹
۲- تکریم یکدیگر
در زندگى مشترک زوجین، شاید رعایت آداب به صورتى کامل امکان پذیر نباشد، ولى وجود احترام متقابل براى آنها اصلى اساسى است. درگیرىها و اختلافات آشکار هنگامی پدید میآیند که پرده حرمت فیمابین دریده شود و طرفین براى یکدیگر ارزش و احترامی قایل نباشند. مهمترین شیوه براى جلوگیرى از بروز درگیرىها در بین زن و شوهر تحکیم روابط و تکریم یکدیگر است.
تکریم کردن زن به شوهر و بر عکس، طرفین را دل باخته و اسیر یکدیگر میسازد؛ آنچنان که هرگز از زندگى با همدیگر احساس سیرى و خستگى نمیکنند و سعى دارند همیشه در کنار یکدیگر و دور از همه گونه فریبها زندگى کنند. حرمت گذاردن به هم یک حُسن است و هر زن و مرد باید در جستوجوى نقاط مثبت در زندگى همسر و تکریم او به خاطر آن نقطه مثبت باشد.۱۰
بزرگداشت و تکریم به شخصیت، براى همسران، بلکه هر انسانى یک نیاز طبیعى است. در اثر غریزه حبّ ذات که در طبیعت انسان نهاده شده، به ذات خویش علاقه دارد، میل دارد دیگران نیز شخصیت او را بپذیرند و گرامی بدارند.
اگر نیاز طبیعى به تکریم شخصیت هر فرد در خانواده تأمین شد، احساس آرامش مینماید و به نفس خویش اعتماد پیدا میکند. از توانایىهاى خود استفاده مینماید و با دل گرمی و امید به موفقیت و کسب رضایت سایر اعضاى خانواده در مسیر زندگى قدم برمیدارد، به خانواده همسر و دیگر مردم خوش بین میشود و آنان را قدرشناس و قابل اعتماد میداند و از همکارى با افرادى که قدر او را شناخته و شخصیتش را گرامی میدارند، هراسى ندارد.۱۱
همسرى که مورد تکریم و احترام خانواده قرار گرفته است، به خانواده خود عشق میورزد و در احترام متقابل همسر خود، از هیچ کوششى دریغ نمیکند.
انسان براى حفظ کرامت ذات و مقام و موقعیت خود، حاضر میشود حتى از خواستههاى درونى خویش چشم پوشى نماید. در احادیث معصومان (علیهم السلام) نسبت به این امر نیز اشاره شده است. امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرماید: «هر که نفس خویش را گرامی بدارد، او را به ذلّت معصیت نمیکشاند.»۱۲
ایشان همچنین میفرماید: «هر که نفس خویش را گرامی بداند، ترک خواستههاى نفسانى برایش آسان خواهد بود.»۱۳
اگر این نیاز طبیعى در چارچوب روابط سالم همسر تأمین نشود، بلکه بر عکس، همسر مورد تحقیر قرار گیرد و به شخصیتش ضربه وارد شود، خود را ضعیف و ناتوان و همسر خود را قدرناشناس به حساب میآورد؛ چون از همسر و خانواده احترام ندیده است، نسبت به همسر خود بدبین میشود. در این زمان است که سوءظنها و بدبینىها سراسر وجود او را میگیرد و درصدد انتقام جویى برمیآید.
از این رو، در احادیث معصومان (علیهم السلام) در مورد کسانى که مورد تحقیر قرار گرفته اند و عزّت نفس آنها مورد خدشه واقع شده، روایات بسیارى وارد شده است.
امیرالمؤمنین (علیه السلام) میفرمایند: «هر که نفس خویش را پست بداند، خیرى از او امید نمی رود.»۱۴
در حدیثى دیگر امام صادق (علیه السلام) میفرماید: «هیچ کس تکبّر و طغیان نمیکند، مگر در اثر ذلّتى که در نفس خویش احساس میکند.»۱۵
۳- چشم پوشى از خطاها
بیشترین سفارش اسلام در مورد مسائل خانوادگى، در زمینه گذشت و اغماض هریک از زن و شوهر در لغزش ها، کج خلقىها و اشتباهات یکدیگر است؛ زیرا زن و شوهر دو انسانى هستند که همانند همه انسانهاى دیگر، روحیات و طرز تفکرهاى دوگانه دارند.
آنها که مدعى اند ما در همه موارد یک طرز تفکر داریم و در همه مسائل موافق و هماهنگ هستیم، شاید هنوز زمینه و موقعیت برایشان پیش نیامده است که خصلتهاى واقعى همدیگر را بشناسند، ضمن آنکه اگر زن و شوهرى با روحیه مشترک پیدا شوند، باز هم هیچ کدام از اشتباه و خطا و عصبانیت مصونیت ندارد. از اینجاست که اهمیت گذشت و تأثیر آن در تداوم روابط سالم آشکار میشود.۱۶
وجود عفو و گذشت به یقین کانون خانواده را گرم نگاه میدارد، عشق و محبت را سرزنده میکند و اختلاف و مشاجرات را به پایان میبرد. عفو و گذشت نشانه حسن نیت و خوشبینى به زندگى است. عفو و اغماض به طور قطع، در عواطف دو طرف اثر خوبى میبخشد و در طرز تفکر و شیوه عمل آنها تحوّل ایجاد خواهد کرد. چه بسیار تیرگىها که در پرتو این صفت از میان برخاسته و جاى خود را به صفا و صمیمیت داده است.۱۷
زن و شوهر، هر دو باید توجه داشته باشند که انسان به این سادگى و سرعت توان رسیدن به آگاهى و پى بردن به خطاها و اشتباهات خود را ندارد، باید با شیوهاى بسیار لطیف و با روشى بسیار ملایم و دقیق او را به قله آگاهى رسانید، خداوند در قرآن کریم سفارش میکند که از خطاى دیگران چشم پوشى کنید بلکه خطاى آنان را نادیده بگیرید.
«وَلیَعفوا و لیصفَحوا الا تُحبُّونَ ان یَغْفِرَ اللّهُ لَکُم واللّهُ غفورٌ رحیم» (نور: ۲۲)؛ باید عفو کنید و چشم بپوشید، آیا دوست نمیدارید خداوند شما را ببخشد؟! و خداوند آمرزنده و مهربان است.
ادامه دارد…