- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 7 دقیقه
- توسط: حسین فاضلی
- 8:34 ق.ظ
- 4 نظر

فردی که دیگری را پی در پی سرزنش و ملامت میکند، در واقع شخصیت او را مورد تهاجم قرار میدهد. طرف مقابل نیز برای آن که کاملاً شکست نخورد و شخصیت خود را از دست ندهد، در مقابل سرزنش گر مقاومت میکند و با انجام همان عمل نادرست، استقلال خویش را آشکار مینماید.
همچنین طعن و سرکوفت، یعنی کاری که باعث اهانت به شؤون شخصی، خانوادگی، فامیلی و آبروی اجتماعی افراد دیگر میشود، موجب آزردگی خاطر، آبروریزی و احساس حقارت و کوچکی در آنان میگردد.
شریعت مقدس اسلام – که عالی ترین و ارزنده ترین معیارهای اخلاقی را برای همگان به ارمغان آورده – پیروان خود را از هر گونه طعن و سرکوفت به دیگران برحذر داشته است.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمود:
«من غیر مومناً بشیء لم یمت حتی یرکبه؛( ۱۹) کسی که مؤمنی را به خاطر چیزی سرزنش کند، نمیرد تا آن که آن را مرتکب شود.»
جر و بحث و منازعات لفظی
یکی از مسایل اساسی در برقراری ارتباط با دیگران، به ویژه در روابط زن و شوهر، پرهیز از جر و بحث بر سر مسایل کم اهمیت است؛ این گونه بحث و جدلها آثاری بسیار مخرب بر روابط انسانها بر جا میگذارد و سبب دور شدن آنها از یکدیگر و دلخوری و رنجش خاطر دو طرف میگردد و روز به روز از میزان تفاهم آنها میکاهد؛ به ویژه اگر توجه کنیم که بسیاری از این مناقشات بر سر مسایل جزیی و بیاهمیت صورت میگیرد که خیری برای دنیا و آخرت انسان ندارد.
اغلب میبینیم که زن یا شوهر، نظری را ابراز میکند و با پافشاری، قصد تحمیل آن را بر دیگری دارد؛ هر چند آن نظر ممکن است دقیق و درست نباشد. طرف مقابل نیز برای فرار از این تحمیل با تمام وجود در برابر آن میایستد و از پذیرش آن سرباز میزند؛ اینجا است که دامنه ی حمله و دفاع، گسترده میشود ومعمولاً کار به درگیری و مشاجره لفظی میکشد.
برخی افراد عادت دارند که در هر مسألهای حق را به جانب خود بدهند و طرف مقابل را موظف به پذیرش بیچون و چرای نظر خود بدانند؛ این توقع، برخاسته از غروری بیجا است. بعضی دیگر، هنگامی که به درستی رأی خود اعتماد دارند( هر چند ممکن است این اعتماد اساس درستی نداشته باشد)، دیگران را موظف به قبول آن میدانند و میکوشند به هر وسیله ی ممکن آن را به دیگران بقبولانند.
آنها در این راه نوعی لجبازی ازخود نشان میدهند و برای یک بحث وگفت وگوی منطقی و آرام، آمادگی لازم را ندارند؛ زود برمی آشوبند و انعطافی از خود نشان نمیدهند. عدهای هم عادت دارند با هر سخنی مخالفت کنند؛ گویی پذیرش حرف طرف مقابل خود را، تسلیم شدن در برابر او میدانند و بنابراین، از آن سر باز میزنند و نوعی لجاجت از خود نشان میدهند. در روایات معصومین(علیه السلام)، با بیان پیامدهای بد مجادله و منازعات لفظی بدون نتیجه، توصیه ی فراوانی شده که حتی در صورت بر حق بودن نیز از آن خودداری کنیم.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در این میفرماید:
«اورع الناس من ترک المراء وان کان محقاً؛(۲۰) با تقواترین افراد کسی است که از بحث و جدل بیهوده بپرهیزد، هر چند حق با او باشد».
و حضرت علی(علیه السلام) فرمود:
«ایاک و المراء فانک تغری نبفسک السفهاء و تفسد الاخاء؛(۲۱) از بحث و جدل بپرهیز؛ چرا که با این کار سفیهان را علیه خود تشویق میکنی و دوستی و برادری خود را با دیگران فاسد مینمایی».
همچنین آن حضرت فرموده است:
«من ضن بعرضه فلیدع المراء؛(۲۲) کسی که بر آبروی خود بیمناک است، از جدال بپرهیزد.»
و از امام صادق(علیه السلام) درمنع از جدال و منازعه نقل شده است:
«ایاک و المراء فانه یحبط عملک، و ایاک والجدال فانه یوبقک، و ایاک و کثره الخصومات فانها تبعدک من الله؛(۲۳) از بحث و جدل بپرهیز که این کار اعمال نیکت را نابود میکند؛ از جدال دوری کن که تو را به هلاکت میافکند و از خصومت ورزی زیاد اجتناب کن که تو را از خدا دور میکند.»
تجربه نشان داده است که در همه این موارد، به طور معمول جدال بر سرحق و باطل یا درست و نادرست نیست؛ بلکه بر سر “خود” و به کرسی نشاندن حرف “خود” است؛ بنابراین کسانی که با آفت ” خودخواهی” آشنایی دارند و گرفتاری در چنگ این صفت پلید را برای خود ننگ میدانند، از وارد شدن به عرصه این گونه جدالها و مشاجرهها پرهیز میکنند.
آنها حتی اگر در مواردی خودشان را بر حق بدانند، با بحثهای تند و بیثمر، خود را به این گونه مشاجرهها آلوده نمیکنند؛ زیرا میدانند که حتی اگر در آغاز، هدف اثبات حق باشد، به تدریج در جریان این گونه مجادله ها، دفاع ازخود و به کرسی نشاندن حرف خود، جای آن را میگیرد. فضای این جر و بحثها معمولاً آکنده از لجاجت و خصومت ورزی است؛ لذا در اثر آن، دوستی و محبت میان افراد تضعیف میشود و کینه و دشمنی جای آن را میگیرد.
از فرمودههای امام هادی(علیه السلام) این است:
«المراء یفسد الصداقه القدیمه و یحلل العقده الوثیقه و اقل ما فیه ان یکون فیه المغالبه، و المبالغه اس اسباب القطیعه(۲۴) گفت و گوهای خصومت آمیز، دوستیهای دیرین را از بین میبرد و پیوندهای محکم را زایل میکند و کم ترین زیان این جدالها آن است که هر یک از طرفین میخواهد بر دیگری غلبه کند؛ و این خود مایه اصلی افتراق و جدایی است».
از این رو، هرگاه یکی از طرفین، با لجاجت بر نظر خود پافشاری کند، طرف مقابل باید از پی گیری بحث خودداری ورزد و با سکوت، بیعلاقگی اش را به ادامه ی بحث نشان دهد.
هر یک از ما باید خودمان را بهتر بشناسیم و گمان نکنیم که نظر ما همواره درست است. گاه آرای ما بر اساس آگاهیهای کافی نیست؛ بلکه بر اطلاعات غیر دقیق یا نادرست استوار است و چنان که خود میپنداریم، استحکام و استواری لازم را ندارد؛ بنابراین باید با انعطاف و نرمش به یک تبادل نظر منطقی تن دهیم و در هر حال، از وارد شدن به بحث و جدلهای ستیزه جویانه و مناقشات لفظی خودداری کنیم.
شیوه ی حل اختلافات در خانواده
میان زن و شوهر، همیشه اختلاف نظر وجود دارد و شیوه ی مدیریت و حل این اختلافها با شادکامی یا نارضایتی از زندگی خانوادگی ارتباط دارد. یک مورد تفاوت میان زن و شوهرهای شادکام و ناراضی، در این است که آیا به محض پدیدار شدن اختلاف نظر، به طور مستقیم از آن صحبت میشود یا نه.
زن و شوهرهای شادمان، هنگام بروز مشکل و اختلاف نظر، به بحث درباره ی آن میپردازند؛ در حالی که زوجهای ناراضی، به ظاهر آن را نادیده میگیرند. اما این زوجها مشکلات خود را از یاد نمیبرند، بلکه آنها را همچون راز نهانی نگه میدارند تا در یک مشاجره ی بزرگ، دوباره آن را به جریان بیندازند. همسران ناراضی صبر میکنند رنجش و دلخوری شان در طول زمان بر روی هم انباشته شوند؛ آن گاه به بحث راجع به آنها بپردازند.
شیوه ی بحث وگفت و گو درباره ی مشکلات در خانواده، بسیار اهمیت دارد. در ازدواج شادکام، وقتی یکی از طرفین گلایه میکند، طرف مقابل با توجه کردن به او و پاسخ دادن به شیوهای بیطرفانه، و توأم با درک، به صحبتهای همسر واکنش نشان میدهد؛ اما هنگامی که در یک ازدواج ناموفق، یکی از طرفین دست به شکوه یا گلایه میزند، طرف مقابل به صورت مقابله به مثل پاسخ میدهد.
زن و شوهر شادکام بر موضوعها و اختلاف نظرهای اساسی تمرکز میکنند؛ حال آن که زوجهای ناراضی، عبارتها و گفتههای طرد کننده شخصی را به کار میبرند( تو آدم خشک و بیروحی هستی، تو یک آدم کاملاً غیر منطقی هستی، تو اصلاً نمیفهمی در مورد چی داری صحبت میکنی) و از زور و فشار علیه یکدیگر استفاده میکنند(این کار حتماً باید صورت گیرد؛ امشب باید به فلان مهمانی برویم). زوجهای شادمان در زمان اختلاف نظر، به جای پرخاشگری دست به ابراز وجود میزنند. افزون بر آن، ابراز مخالفت در یک زمینه خاص، بهتر از بحث کردن درباره ی چند مسأله در یک زمان است.(۲۵)
هنگام بروز اختلاف در خانواده، اگر با توجه به موازین اسلامی و با نگاهی مثبت، با ایشان برخورد کنیم، میبینیم اختلاف نظر غیر قابل حل وجود ندارد. به طور کلی، مسایلی اختلاف برانگیز در خانواده را میتوان به دو دسته تقسیم کرد:
۱- ممکن است زن و شوهر در مورد مسایل خانواده و تصمیمگیری صحیح درباره ی آنها با یکدیگر اختلاف داشته باشند. در این جا باید آنان با اندیشه و تأمل درباره ی مشکل پیش آمده و در صورت لزوم با مشورت کردن با دیگران، با توافق یکدیگر تصمیم درست را در پیش گیرند. همچنین با توجه به حق مدیریت و سرپرستی کلان مرد بر خانواده، تصمیمگیری در این موارد بر عهده او است و اگر با مشورت با همسر و دیگران به نتیجهای رسید، باید همسر و فرزندان از او اطاعت کنند.
۲- گاهی اختلاف نظر بر سر مسائل شخصی و مقدم دانستن خود بر دیگری است؛ در چنین مواردی اولاً چون بنیان خانواده بر مهر و محبت میان زن و شوهر است و هر یک از ایشان خوشی و ناخوشی همسر را خوشی و ناخوشی خود قلمداد میکند، حاضر است به خاطر خشنودی دیگری از حق خود گذشت نماید.
زن و شوهر به یکدیگر علاقه دارند و میکوشند رضایت یکدیگر را جلب کنند و نه تنها همسر خود را رنجیده خاطر نکنند، بلکه خشنود نمایند. در چنین فضایی که پر از صفا و صمیمیت است، اختلاف پیش نخواهد آمد. ثانیاً خداوند حق سرپرستی بر زن را بر عهده مرد گذاشته تا به شایستگی با او معاشرت نماید. «و عاشروهن بالمعروف».(۲۶) مرد نیز باید در راه احسان به همسر و فراهم ساختن اسباب آسایش و راحتی او تلاش کند.
پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) میفرماید:
«خیرکم خیرکم لنسائه و أنا خیرکم لنسائی؛(۲۷) بهترین شما کسی است که برای همسر[ان] خود بهترین باشد و من بهترین شما برای همسر[ان] خود هستم. »
بنابراین مردان باید تاحد امکان، حال همسر خویش را رعایت کنند و سعی کنند خواستههای او را – در صورتی که با موازین شرع و مصالح خانواده منافات نداشته باشد – برآورده ساخته، او را خشنود نمایند؛ چرا که به فرموده امام علی(علیه السلام):
«المراه ریحانه ؛(۲۸) زن گلی خوشبو است.»
پینوشتها
۱- روم(۳۰)، ۲۱
۲- آل عمران(۳)، ۱۵۹
۳- بحار الانوار، ج ۱، ص ۱۶۰
۴- کافی، ج ۲، ص ۲۳۱
۵- نساء(۴)، ۱۹
۶- مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۰
۷- دیلمی، ارشاد القلوب، ج ۱، ص ۱۷۵
۸- مستدرک الوسائل، ج ۱۴، ص ۲۵۰
۹- کافی، ج ۲، ص ۳۲۵
۱۰- همان، ص ۳۶۰
۱۱- بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۲۳۴
۱۲- حجرات(۴۹)، ۱۱
۱۳- نظام اخلاقی اسلام، ص ۱۰۷
۱۴- کافی، ج ۲، ص ۳۶۱
۱۵- سبحانی، نظام اخلاقی اسلام، ص ۱۰۸
۱۶- ورام بن ابی فراس اشتری، مجموعه ورام(تنبیه الخواطر و نزهه النواظر)، ج ۱، ص ۳۱، به نقل از همان منبع.
۱۷- بحار الانوار، ج ۷۲، ص ۱۴۴
۱۸- شرح غرر الحکم، ج ۲، ص ۴۳، ح ۱۷۶۸
۱۹- کافی، ج ۲، ص ۳۵۶
۲۰- من لایحضره الفقیه، ج ۴، ص ۳۹۴
۲۱- مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۷۷
۲۲- نهج البلاغه، حکمت ۳۶۲
۲۳- مستدرک الوسائل، ج ۹، ص ۷۳
۲۴- بحار الانوار، ج ۷۵، ص ۳۶۹
۲۵- ساپینگتون، بهداشت روانی، ترجمه: حمید رضا حسین شاهی برواتی، ص ۲۹۶ و ۲۹۷
۲۶- نساء( ۴)، ۱۹
۲۷- وسائل الشیعه، ج ۲۰، ص ۱۷۱
۲۸- کافی، ج ۵، ص ۵۱۰
منبع: حیدری، مجتبی؛(۱۳۸۵)، دینداری و رضامندی خانوادگی، قم: انتشارات مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی(رحمه الله)، چاپ سوم بهار(۱۳۸۷).