- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 5 دقیقه
- توسط : محقق شماره 1
- 0 نظر
هر پدر و مادرى باید با آگاهى و درایت کامل، رفتار فرزندان خود را زیر نظر داشته باشد و از طریق رفتارهاى آنها، به احساساتشان پى ببرد…
این نکته را هیچ گاه نباید فراموش کرد که هر یک از ما، روزى جوان بودهایم. اگر هر فرد بزرگسالى هم چنان جوان مىماند و دوران جوانى را مىفهمید، هیچ جوانى پیر نمىشد. جوانان، انتظارات خاصى از والدینشان دارند. آنها مىخواهند که درکشان کنند و بیشتر از همه، به آنها توجه شود و رفتار منحصر به فردى با آنها داشته باشند و نکات ارزندهاى که در بزرگسالیشان به دردشان بخورد، بشنوند.
جوان در حال نزدیک شدن به مرحله استقلال و خودمختارى است و از این که در انتخابها و تصمیماتش آزاد باشد، لذت مىبرد و والدین نمىتوانند این استقلال را از فرزندان نوجوانشان بگیرند و یا دامنه اختیارات او را محدود کنند. اما شما والدین گرامى در مقابل این استقلال چه کار باید بکنید؟
نوجوان مثل یک فنر مىماند، شما این فنر را مىتوانید در دستان خود گیرید و فنر را آرام و به تدریج رها کنید. اگر فنر را براى مدت طولانى در دست بگیرید، خسته خواهید شد و از قدرت فنر کاسته مىشود. بنابراین اگر کنترل این فنر را در دست داشته باشید بعد از رها شدن دوباره به طرف شما بر مىگردد.
والدین باید فرزندان را مستقل بار بیاورند تا در بزرگسالى بتوانند از پس مشکلات خود برآیند و در زندگى، تصمیمات درست و واقعىتر بگیرند. همواره سعى کنید در برخورد با مشکلات، فرزندان را راهنما باشید نه این که خود مشکل را به دوش بکشید و برایشان حل کنید.
همواره سعى کنید به فرزند نوجوان خود کمک کنید که از آزادى و استقلالى که به دست مىآورد، درست استفاده کند. به او یاد بدهید که در مقابل این آزادى و اختیار فردى، مسئول باشد و مسئولیت کارها و انتخابهایى که مىکند چه خوب چه بد را بر عهده بگیرد تا با این کار، اعتماد به نفس او افزایش یابد.
اگر در زمان رفع اشتباهات فرزند نوجوان خود، عقل و درایت منطقى به کار نبرید، مطمئن باشید بین خود و فرزندتان، دیوارى به وجود آورده اید که در آینده ممکن است باعث قطع رابطه دوستانه و عاطفى او با خود شود. همواره سعى کنید در زمان مواجه شدن نوجوانتان با مشکلات، درسهایى از زندگى به او بیاموزید.
گذراندن نوجوانى، دوران بسیار سختى است؛ هم براى والدین و هم براى فرزند؛ پس، نه کاملاً او را رها کنید، نه او را محدود نمایید. آنان مىخواهند که دیگران آنها را بپذیرند و کارهایشان را تائید کنند و این نیاز را احساس مىکنند که به خانواده تعلق دارند. پس به آنها اطمینان دهید که عضو با ارزش خانواده هستند و در پیشرفت و بهبود وضعیت خانوادگى، سهیم هستند و از امکاناتى که براى آموزش به او داده شده است، حداکثر استفاده را نماید تا بتواند در آینده با مشکلاتى که در زندگى با آن رو به رو مىشود، برخورد کند و آنها را از سر راه بردارد.
شما نمىتوانید هر لحظه پشت فرزندانتان باشید و مراقب کارهاى آنها در مدرسه و اجتماع باشید ولى با ایجاد یک بنیان خانوادگى مستحکم و یک اخلاق خوب و اصول صحیح، فرزندان را از انحرافات حفظ کنید تا با بینش، آگاهى و شناخت ارزشهاى خوب زندگى، در جامعه فردى سالم و خوشبخت باشد و به خاطر داشته باشید این ارزشها، از کانون خانوادگى و احترام گذاشتن به آنها ناشى مىشود.
پس بگذارید فرزندانتان در محیط خانواده از امنیت و عشق و مهر و محبت لازم برخوردار شوند تا در محیط بیرون از خانواده، آن را با خود حمل و بکار بندند و این بهترین ارثىات که شما به عنوان یک دوست براى آنها مىتوانید بگذارید.
دوستى با مادر
فرزندان از همان ابتداى خلقت، ارتباطى عاطفى و فطرى با مادر برقرار مىکنند. این ارتباط، خونى و ذاتى است و در مدت زمانى که در بطن مادر زندگى مىکنند خواسته یا ناخواسته نسبت به عکس العملهاى مادرانه، پاسخگو هستند چه فرزند در راه، پسر باشد و چه دختر، این راز خلقت است.
بعد از تولد تا سن ۲ یا ۳ سالگى، وابستگى فرزندان به مادر به دلیل نزدیکىهاى عاطفى مثل: تغذیه از شیر مادر، بودن بیشتر اوقات روز در آغوش مادر و… خیلى بیشتر نسبت به پدر است.
مادر با القاى آرامش ذاتى خود به فرزند، راه دوستى و اعتماد و نزدیکى را به فرزند خود باز کرده و سعى در برآوردن نیازهاى جسمى و روحى او دارد.
مادر با صبر و حوصلهاى که خداوند در ذات زن قرار داده است، در بزرگ کردن، آموزش دادن صحیح و… فرزند خود را پیش مىبرد. از سن ۳ سالگى که کودک قدرت و تصمیم گیرى را در مورد کارهاى خود به دست مىآورد، سعى در الگوبردارى از رفتار والدین خود دارد. اگر فرزند، دختر باشد، تمایل غریزى او را به سمت پدر متمایل مىکند اما الگوهاى زندگى خود و مهر و عطوفت را، از مادر خود یاد مىگیرد. فرزند پسر از نظر غریزى به مادر خود تمایل دارد اما استقلال و سلطهگرى و متکى به خود بودن را از پدر یاد مىگیرد.
این تمایلات در کودکان، متغیر است و صددرصد نمىباشد بلکه نسبى است. اما در هر دو جنس از سن۳ سالگى به بعد، تا قبل دبستان، کودک سعى در یادگیرى دارد و در این یادگیرى، سهم پدر و مادر برابر است تا بتوانند درستى و آموزش صحیح را به فرزندان خود هدیه کنند، این امر محقق نمىشود مگر با رابطه دوستانه و نزدیک.
از بین بردن فاصله تا حدى که حریمها حفظ شود، مىتواند راه درستى را براى آینده فرزندان ما رقم بزند. دوستان، محرم اسرار هم هستند و چه بهتر است اولین دوست و آخرین دوست، والدین باشند که همیشه خیر و صلاح فرزند خود را مىخواهند.
دوستى با پدر
فرزندان از همان ابتدا، پدر را سرپرست خانواده خود دانسته و به استقلال او و سلطه مدیریتى که بر خانواده خود دارند، پى برده و سعى در برقرارى ارتباطى منطقى و با رعایت کردن حق و حقوق پدر و فرزندى دارند.
رابطه عاطفى فرزندان با پدر، دیرتر شکل مىگیرد تا مادر که از همان ابتدا وابستگى در نهادشان مىباشد، اما زمانى که فرزندان به پدر خود اعتماد کرده و بر او تکیه مىکنند، این اتکا باعث ایجاد ستونهاى دوستى و پایه گذارى مهر و محبت دو طرفه براى آنان مىگردد.
فرزندان، نیازهاى مادى خود را از پدر طلب کرده و خواستار برطرف شدن آن مىباشند. دوستى بین دختران با پدر، به مراتب بیشتر از پسران با پدر است اما پسران، الگوى عینى پدر خود، مىتوانند باشند و آینده زندگیشان از همان ابتدا، شکل گرفته تصور مىشود.
این دوستى و نزدیکى، این ایجاد اعتماد و ارتباط دو طرفه هر چه مستحکمتر شکل گیرد، راه و روش زندگى براى فرزندان على الخصوص پسران روشنتر و مورد اعتمادتر خواهد شد.
پدر باید سعى کند فرزند خود را به استقلال فکرى و عملى تشویق کند، راه را براى انتخاب گرى در برابرش باز کند و از منع کردنهاى نابجا خوددارى نماید و حتى زمانى این فرصت را به فرزند خود بدهد، تا اشتباهى را مرتکب شده و از نتیجه آن براى آینده خود استفاده کند.
این حمایت و این پشتیبانى والدین از سنین پایین تا مستقل شدن فرزندان براى خود و تشکیل خانواده در آینده محقق نخواهد شد مگر با ارتباطى دوستانه و صمیمى با پدران و مادران توسط فرزندانشان.
کمک به دوستیابى و پشتیبانى
فرزندان ما در مرحلههاى مختلف زندگى خود، سعى در ایجاد ارتباط با سایر اعضاى خانواده خود دارند. این اعضا که نام دوست بر آن گذاشته مىشود، مىتوانند در محیط تحصیل، در اجتماع، در میهمانىهاى خانوادگى و… وجود داشته و در اثر تعاملاتى که هر شخص با شخص دیگر دارد، شکل و رنگ خاص خود را بگیرد اما چه بهتر و صد البته بهتر آن است که اولین دوست فرزندان، والدین او باشند و در سایر مسیرها همراه و هم قدم و پشتیبان او بوده و سعى در راهنمایى کردن وى داشته و هیچ گاه از راه اجبار و زور، با فرزند خود برخورد نکنند.
برخورد تند و غیرمنطقى، باعث دور شدن فرزند از محیط سالم و کانون گرم خانواده شده و انحراف و به بیراهه رفتن را در او صد چندان مىکند.
پس بیاییم با ایجاد اعتماد، برقرارى رابطه درست و دادن استقلال به فرزندان خود علىالخصوص پسران که دوستى را در بیرون از محیط خانه مىخواهند، راه بر ایشان باز کرده و همواره پشتیبان آنان باشیم نه مانع.
منبع: رجب بیت اللهى؛ روزنامه کیهان