- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 2 دقیقه
- 0 نظر

بهائیان به این عقیده هستند که حسینعلی بهاء موسس فرقه بهائیت خدا است! زیرا خود حسینعلی بهاء این ادعا را کرده است. او گفته است: بگو در هیکل من جز هیکل خدا دیده نمی شود و نه در زیبایی من جزء زیبایی او، و نه در هستی من جز هستی او، و نه در ذات من جز ذات او و نه در حرکت من جز حرکت او و نه در سکون من جز سکون او و نه در قلم من جز قلم چیره و ستوده او دیده نمی شود.[۱]
او در جای دیگر به صراحت می گوید:هیچ خدایی جز من که(در عکّا) زندانی شده و یگانه ام وجود ندارد.[۲]
حسینعلی بهاء مقام خود را مقام نفس خدا در عالم امر و خلق می داند و به همین اساس خویشتن را قبله گاه مریدان شمرده و دستور داده وقتی که نماز می گذارند رو به سوی وی آورند:«چون خواستید که نماز بگذارید روی خود را به سوی مقام اقدس و مقدّس من بگردانید»[۳]
او خدایی خود را اینگونه به رخ مردم کشیده می گوید:«اگر بهاء بر آب؛ حکم باده را صادر کند و درباره آسمان چون زمین حکم نماید …. همگی درست است و شک در آن نیست و هیچ کس را نرسد که بر آن اعتراض یا چون و چرا نماید.»[۴]
حالا با توجه به این ادعای های حسینعلی بهاء، بهائیان چه پاسخی به سوالات زیر دارند:
۱. آیا تمام این مواردی که ذکر گردید از نظر عقل چگونه قابل پذیرش است؟
۲. آیا حسیعلی بهاء که از مادر و پدر متولا شده و در میان مردم زندگی می کرده و در زندگی خود نیازمند به دیگران بوده و حتی زندانی شده و قدرت نجات خود را نداشته، چگونه یک باره خدا شده و همگان را به سوی عبادت خود دعوت می کند؟
۳. آیا این چه گونه خدایی است که مانند سایر مردم مرده است و هیچ اثری از او باقی نمانده است؟
۴. بهائیان با چه دلیلی خدایی حسینعلی نوری را پذیرفته اند و چه حجتی را می توانند برای قناعت دیگران اقامه کنند؟
پی نوشت:
[۱] . کتاب مبین، ص ۱۷.
[۲] . کتاب مبین، ص ۳۹۶.
[۳] . کتاب اقدس، ص ۳ و ۴.
[۴] . کتاب اقدس، ص ۴.