- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 6 دقیقه
- 0 نظر

تمامی مکاتب خانوادهدرمانی، از حیث نظری متعهد هستند که با فرآیند تعامل خانوادگی کار کنند. سیستمهای متفاوت خانوادهدرمانی از حیث عمل به یکدیگر شباهت بیشتری دارند تا به لحاظ نظریههایی که ارائه میدهند.
خانواده چیست؟
خانواده، چیزی بیش از مجموعه افرادی است که با هم در یک فضای فیزیکی و روانشناختی به سر میبرند. به تعبیری خانواده، یک نظام اجتماعی و طبیعی با تمام ویژگیهای خاص خود است. نظامی که یک دسته قواعد، نقشها، یک ساختار قدرت، اشکال مراوده و ارتباط، روشهای گفتگو و حل مسأله را که انجام مؤثر وظایف گوناگون را ممکن میسازد، ایجاد میکند. رابطه ی اعضای این خرده فرهنگ، رابطهای عمیق و چند لایه است.
در فرهنگهای مختلف، نظرات درباره ی این که یک خانواده چیست و ساختار آن باید چگونه باشد، متفاوت است. از نظر بعضیها، خانواده خویشاوندان تنی را در بر میگیرد، در حالی که برخی دیگر بر این باورند که خانواده شامل افرادی است که با یکدیگر ارتباط عاطفی و روانی دارند و بعضی دیگر معتقدند که خانواده، مجموعه ی افرادی است که در یک منزل یا یک محله زندگی میکنند.
در حقیقت خانواده، فاقد تعریف مشخصی است و از نظر گروههای فرهنگی مختلف تعاریف متفاوتی دارد. حصول به یک اتفاق نظر درباره ی ساختار متشکله ی یک خانواده، دشوار است.
برخیها خانواده را به صورت گروهی متشکل از دو یا چند نفر که از طریق تولد، ازدواج و یا فرزندخواندگی با یکدیگر مرتبط شدهاند و در یک منزل با هم زندگی میکنند، میدانند. برخی دیگر خانواده را شامل افرادی که هرگز ازدواج نکردهاند یا ازدواج کرده ولی هرگز صاحب فرزندی نشدهاند و یا آنهایی که ازدواجشان به طلاق یا فوت انجامیده و بالاخره طیفی از خانوادهها را که اصطلاحاً (غیرسنتی) خوانده میشوند در بر میگیرد.
خانواده هستهای (زن، شوهر و فرزندان) به طور سنتی به عنوان تامینکننده اصلی تربیت اجتماعی فرزندان و حامی سنن فرهنگی تلقی میشود، همچنین خانواده هستهای به عنوان یک گروه اجتماعی است که جامعه روابط جنسی را تنها در این حریم و چارچوب مجاز میشمارد(گلادینگ ۱۳۸۲).
در جوامع امروز درباره آینده خانواده و زندگی خانوادگی، عقاید و نظریات متفاوتی ابراز میشود. بسیاری معتقدند که در آیندهای نه چندان دور، خانواده به صورتی که هم اکنون وجود دارد، از میان خواهد رفت.
تاریخچه خانوادهدرمانی
خانوادهدرمانی، واژهای است که به روشهای کار با خانوادههای دارای مشکلات زیستی، روانی و اجتماعی اطلاق میشود.
خانوادهدرمانی قبل از سال ۱۹۴۰: تاکید بر فرد، منابع اجتماعات و روانتحلیلی است. مهارتهای تربیت فرزند را ارنست گروفس و آلفرد آدلر آموزش میدادند. مشاوره ازدواج توسط آبراهام و هاناه استون، امیلی مود، پوپنو آغاز شد. شورای ملی روابط خانوادگی در سال ۱۹۳۸ شروع به کار کرد.
۱۹۴۹-۱۹۴۰: انجمن مشاوران ازدواج آمریکا (AAMC) در سال ۱۹۴۲ تاسیس شد. میلتون اریکسون روشهای درمانی را رواج داد که بعدها از سوی خانوادهدرمانی پذیرفته شد. اولین اثر درباره زناشویی درمانی همزمان توسط بلامیتل من در سال ۱۹۴۸ منتشر شد. مطالعه ی خانوادههای اسکیزوفرنیک توسط تئودور لیذر ولایمن صورت گرفت. جنگ جهانی دوم برای خانوادهها استرس به ارمغان آورد. لایحه بهداشت روانی در سال ۱۹۴۶ در کنگره آمریکا به تصویب رسید.
۱۹۵۹-۱۹۵۰: ناتان آکرمن رویکرد روانتحلیلی را برای کار کردن با خانوادهها مطرح کرد. گروه گریگوری بیتسون مطالعه الگوهای ارتباط را در خانواده آغاز کردند. موسسه تحقیقات روانی (MRI) توسط دان جکسون در سال ۱۹۵۹ شروع به کار کرد. کارل ویته کر اولین کنفرانس را درباره ی خانوادهدرمانی در ایالت جورجیا در سال ۱۹۵۵ برگزار کرد. موری بوئن پروژه NIMH را درباره مطالعه خانوادههای دارای اعضای اسکیزوفرنیک آغاز کرد.
۱۹۶۹-۱۹۶۰: جی هیلی رویکردهای درمانی میلتون اریکسون را پالایش و معرفی کرد. اولین نشریه در خانوادهدرمانی به نام «فرآیند خانواده» منتشر شد.
AAMFC در سال ۱۹۷۹ به انجمن طرفدار درمانگران ازدواج و خانواده (AAMFC) تغییر نام دارد. برنامههای ارتقای پایه آن توسط دپارتمان بهداشت، آموزش و رفاه بازبینی شد. انجمن خانوادهدرمانی (AFTA) در سال ۱۹۷۷ شروع به کار کرد. کتاب اضداد و اضداد متقابل توسط گروه میلان (۱۹۷۸) منتشر شد. جی هیلی کتاب درمان نامتعارف (۱۹۷۳) و روان درمانی خانواده (۱۹۷۶) را منتشر کرد.
۱۹۸۹-۱۹۸۰: عضویت AAMFT به ۱۴۰۰۰ عضو افزایش یافت. نظریهپردازان فمنیست، به رهبری راشل هارموستین مفروضههای خانوادهدرمانی را به تدریج زیر سوال بردند.
۱۹۹۰: خانوادهدرمانیهای متمرکز بر راه حل فراگیر شدند. مراقبت بهداشتی اصلاح شد و جایگاه فراهمکننده اصلی بهداشت روانی به طرز فزایندهای اهمیت پیدا کرد (گلادینگ، ۱۳۸۲).
فرآیند خانوادهدرمانی
درمان، یک فرایند قابل پیشبینی در خانوادهدرمانی است. تمامی مکاتب خانوادهدرمانی از حیث نظری متعهد هستند که با فرآیند تعامل خانوادگی کار کنند. سیستمهای متفاوت خانوادهدرمانی از حیث عمل، به یکدیگر شباهت بیشتری دارند تا به لحاظ نظریههایی که ارائه میدهند.
برای خانواده درمانگران، مهم است که از روشهای فراگیر کار کردن با خانواده آگاه باشند. آنها با چنین آگاهی و اشرافی میتوانند با متخصصان گوناگون در ارتباط باشند. همچنین آنها بهتر میتوانند به بینظیر بودن نظریههایی که تحتالشعاع آنها کار میکنند پی ببرند. چنین معرفتی امکان انعطافپذیری و اتحاد با دیگران را در حرفههای یاورانه برای آنها فراهم میکند.
یک دلیل برای خانوادهدرمانی، این باور است که اکثر مشکلات، در زندگی بروز میکند و میتوان در درون خانواده، آنها را به بهترین نحو مشخص کرد. خانوادهها به عنوان نیروهای قدرتمندی تلقی میشوند که خواه به سود یا به زیان اعضای خانواده، بر سلامت یا ناسازگار بودن خانواده به عنوان یک کلیت و اعضایش موثر است(گلادینگ ۱۳۸۲).
رویکرد بنیادی
اصول رویکرد بنیادی زیربنای تمام الگوهای درمان است و با عنوان خانوادهدرمانی استفاده میشوند که میتوان آنها را به صورت ذیل خلاصه کرد:
۱- افراد در خانواده پیوندهای نزدیک دارند و برای درک رفتارهای مشکلدار و ایجاد تغییر در آنها تمرکز در پیوندها و باورهای اعضای خانواده معتبرتر از تمرکز بر دیدگاه درمان بر یک فرد است.
۲- افرادی که نزدیک یکدیگر زندگی میکنند، الگوهای تعاملی را بنا میکنند که از زنجیرههای نسبتا ثابت گفتار و رفتار ساخته شدهاند.
۳- الگوهای تعاملی، اعتقادات و رفتار را که درمانگر مشاهده میکند و با آنها درگیر است، میتوان به عنوان زمینه مشکل شناخت و به صورت علت و معلول در نظر گرفت که به شکل حلقههای بازخورد عمل میکنند و میان مشکل و خانواده پیوند ایجاد میکند.
۴- مسایل موجود در الگوهای زندگی خانوادگی غالباً مربوط به مشکلاتی در انطباق با بعضی از تاثیرات یا تغییرات محیطی هستند.
رویکرد بنیادی در واکنش به تغییرات خانوادگی و اجتماعی ذاتاً در تغییر است و اصرار پیشگامان بر ملاقات همه اعضای خانواده در یک اتاق جای خود را به شناخت اهمیت این موضوع داده است که درمانگر همه خانواده را در ذهن داشته باشد و بپرسد که افراد غایب در نظر افراد حاضر چگونهاند.
رویکرد سیستمی: (خانواده به عنوان یک سیستم)
این عقیده که خانواده یک سیستم است بر کار لودویک برتالانفی استوار است. برتالانفی زیستشناسی بود که پدیدههای جوهری زندگی را به صورت تمامیتهای فردی به نام ارگانیسیم میدید. وی ارگانیسم را به عنوان شکلی از زندگی، مرکب از اجزاء و فرایندهای به هم وابستهای که در تعامل با هم هستند تعریف میکند.
صاحبنظران اجتماعی بر اساس کار برتالانفی چنین استنباط کردند که تمام سیستمهای زنده، از جمله خانوادهها طبق مجموعه اصول مشابهی عمل میکنند یعنی آنها از درون به هم مرتبطاند. بنابراین در خانواده، اعضا پی در پی در تعامل هستند و متقابلاً بر همدیگر موثرند. وقتی در هر یک از اعضاء تغییر یا حرکتی صورت گیرد تمام جوانب خانواده متاثر میشود. خانواده یک ارگانیسم زنده است، سلامت و توانایی آن برای انجام وظیفه متاثر از سلامت تمامی اعضایش است.
از دیدگاه سیستمها، خانوادهها دائماً در حال تغییر و جایگزینسازی خویش هستند. تلقی خانواده به عنوان یک سیستم مستلزم تشخیص این نکته است که روابط شکل گرفته میان اعضای خانواده بیش از حد قدرتمند هستند و سرشار از میزان قابل توجهی از رفتار، هیجان، ارزشها و نگرشهای آدمی است.
رویکردهای درمانی سیستمی در مقابل فردی
خانواده درمانگران در نتیجه آغاز رویکرد مشاوره سیستمی، مداخلاتی متفاوت با متخصصانی که بر افراد متمرکز میشوند به عمل میآورند، علیت خطی فلسفه زیربنایی اکثر مشاورههای فردی است (مثلاً الف، علت ب است). خانوادهدرمانی بر عکس بر تفکر حلقوی استوار است(مثلاً الف و ب بر رفتار یکدیگر تاثیر میگذارند). خانوادهدرمانی بر «چطور» و «چه چیز» متمرکز میشوند. مثلاً: چطور رفتار خاصی به خانواده کمک میکند؟ و چه چیزی باید تغییر کند؟
سومین تفاوتی که خانوادهدرمانی را از رویکردهای فردی جدا میسازد، فرآیند در مقابل محتوا است. در خانوادهدرمانی توجه قابل ملاحظهای در کشف پویاییهای تعاملی میشود. حال این که در مشاوره فردی، اغلب توجه به محتوای خاصی از مطلب و موضوع مربوط جلب میشود.
سرانجام این که خانوادهدرمانی از همان ابتدا با موضوعات کنون – اینجایی سر و کار دارد در حالی که بیشتر مشاورههای فردی بر اطلاعات تاریخچهای تاکید میکنند. وقایع تاریخچهای با موقعیتهایی مرتبطاند که تحلیل این موضوعات در آن موقعیتها، به ساخت شخصیت فرد منجر میشود. با این حال در خانوادهدرمانی اکثر موارد کانون توجه بر فراهم کردن تغییر سریع متمرکز است.
علیت متقابل یا جبر دو سویه
با انتخاب رویکرد ارتباطنگر، توجه نیز از محتوی به فرایند خانوادگی معطوف میشود؛ یعنی به جای آن که برای تبیین مشکلات کنونی بر روی حقایق تاریخی و قبلی انگشت بگذاریم، بر مجموعهای از تبادل پیامهای به هم پیوسته در نظام خانواده توجه میکنیم.
شاخص علیت خطی، عبارت است از محتوای یک رویداد باعث رویداد دیگری میشود آن هم به صورت معادله محرک – پاسخ یک طرفه. چنین چیزی شاید برای درک موقعیتهای ماشینی ساده مناسب باشد ولی در برخورد با موقعیتهای پیچیده مثل خانواده بسیار نابسنده خواهد بود. در جهان مادی، یعنی جهان نیوتونی سخن گفتن از علیت خطی بجا است ولی در روابط بشری، کاربردی ندارد.
اگر محتوا را شاخص علیت خطی بدانیم، پس فرایند نیز وجه ممیزه علیت حلقوی خواهد بود. در این حالت تأکید بر نیروهایی است که به طور همزمان در چندین سو حرکت میکنند و هیچ رویدادی معلول حرکت قبل از خود نیست. در درون هر خانواده، تغییر یکی از اعضاء بر تمامی اعضای دیگر و کل خانواده تأثیر خواهد گذاشت.
بازخورد: نظریه سیستمی در ایدههای مربوط به بازخورد که پایه سیبرنتیک را شکل میدهد و از آن فراتر میرود جای میگیرد. درمانگر نظامدار نه فقط فرایندهای بازخورد موجود، بلکه فرایندهای که موجب تغییر در نظام خانوادگی میشوند را نیز مد نظر دارد.
قطعیت یکسان: قطعیت یکسان عبارت است از توانایی خاصی که نظامهای باز برای حفظ حالت ثبات یکسان در مقابل درون دادهای مختلف از خود نشان میدهند؛ هر چند به نظر میرسد اصل قطعیت یکسان، به طریقه کارکرد خانوادهها هم بستگی دارد، اما امروزه این ایده، کاربردی در متون خانوادهدرمانی ندارد.
ادامه دارد…