دختر شهید مظلوم دکتر بهشتی(ره)، نحوه برخورد ایشان با فرزندان در دوران نوجوانی و جوانی را اینگونه توصیف میکنند:
«برای من خواستگارهای متعددی میآمد که در بین آنها، انسانهای مومن و گاهی پولدار هم بودند، ولی من همه را رد میکردم. یک روز پدرم که اهل استدلال و منطق بودند و در رفتارشان جنبه دستور دادن نبود، به من گفت: دخترم! این که نمیشود، شما همه کسانی که آمدهاند را رد کردهای. در میان آنها، انسانهای خوبی هم بودهاند، پس سلیقه شما چیست؟!
گفتم: پدرجان! من میخواهم درس بخوانم و به دانشگاه بروم، و به کسی اهمیت میدهم که بشود در زندگی با او، دو کلمه حرف حساب زد و به تفاهم رسید. ایشان به شدت استقبال کرده و گفتند: «آفرین به دخترم که میخواهد تحصیلاتش را ادامه دهد»، سپس پرسیدند: حالا از چه قشری؟ گفتم: معمولا این افراد از قشر فرهنگی هستند… تا این که به آقای(جواد) اژهای که طلبهای جوان و معلم بود جواب مثبت دادم.