- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه: 10 دقیقه
- توسط: حسین فاضلی
- 4:10 ق.ظ
- 4 نظر

هـ) کوتاهی تربیتی و آموزشی خانواده
جرمشناسان چون لومبروزو و سلدون تاکید داشتند که علت اصلی ارتکاب جرم در افراد مجرم، وجود نوع ژن بزهکاری یا نوع ویژگی موروثی در ساختار جسمانی آنها است. اما این نظریه به مرور زمان افول کرده و از گردونه اعتبار خارج گردیده است. جرمشناسان کنونی سعی دارند که از طریق مطالعات خانوادگی، دوقلوها و فرزند خواندگی علت ارتکاب افراد به جرم را ردیابی نمایند.
هر چند که بر اساس تحقیقات و آمارهای اعلام شده، نرخ جرم در خانوادههای مجرم بالا است و فرزندان مجرمان، ارتکاب جرم را از طریق والدین خود میآموزند، اما دلیل عمده، وجود ژن بزهکاری یا ارثی بودن آن نیست. بلکه ممکن است علت سومی در کار باشد. یعنی ممکن است والدین و فرزندان به خاطر طبقه اجتماعی، بیکاری و یا عدم آموزش و تحصیلات به سوی ارتکاب جرم کشیده شوند.
یا این که ممکن است رفتارهای جنایتکارانه یا بزهکارانه توسط عواملی چون یادگیری اجتماعی، تشویق و تقویت ارزشهای ضد اجتماعی از نسلی به نسل دیگر انتقال یافته باشد، پس ممکن است بر اثر مطالعات خانوادگی بتوان به این نتیجه برسیم که عوامل ژنیتکی و محیطی را از هم جدا نتوانیم.
وجود زمینههای ارتکاب بزه در انسان قابل انکار نیست، اما نمیتواند علت اصلی و قطعی آن باشد. چون در این صورت انسان مجرم برخوردار از عوامل موجه جرم خواهد گردید و محاکمه او در دادگاه وجههای قانونی پیدا نمیکند. به دلیل این که وی قادر به امساک از ارتکاب امور ممنوعه نمیباشد و در واقع مجبور است که به لحاظ ویژگی طبیعی خود جرم بیافریند و هنجارشکنی نماید.
باید توجه داشت که قانون ناظر بر اعمال کسانی است که از مزایایی معاذر قانونی برخوردار نباشد و انسان مجبور تحت پوشش معاذر قانون قرار دارد، لذا دادگاه قادر به محاکمه انسان مجبور و مکره نمیباشد.
در شرایط کنونی، امر تربیت پیچیدهتر از گذشته شده است، اکنون اگر ما نخواهیم فضای ذهنی فرزندان خود را از اخلاق، منش و خصلتهای پسندیده پر کنیم، امکانات تاثیرگذار بیرونی در حد کافی سهل الوصول است که بتواند مغز نونهالان ما را از چیزهای که نمیخواهیم یا با آن مساله داریم، پر نماید. در قدیم این دشواری و چالش وجود نداشت، یا بسیار اندک بود؛ اما امروزه نقشآفرینان غیر ملموس یا نامریی گسترده وجود دارد که با جاذبههای کاذب ایجاد دلربایی میکند و فرزندان ما را به سوی خود میکشاند.
بنابراین تربیت فرزندان و ساخت شخصیت او را نباید به دست عوامل مزمن قرار دهیم، بلکه لازم است که هشیارانه و عاقلانه عمل نماییم.
تذکر: باید توجه داشت که موارد فوق، عوامل تمام یا علل انحصاری ارتکاب جرم نیست، بلکه بخش از دلایل رویآوری به بزهکاری میباشد. در این راستا میتوان علل فراوانی را یافت که به ایجاد انگیزه برای ارتکاب قبایح و خلاف کمک مینماید از آن میان میتوان به معلولیتهای جسمی و روانی اعضای خانواده، تحقیرها و عقدههای ناشی از نگرش اجتماعی، بیکاری و فقدان اشتغال نیروی کار جامعه، و دهها موارد دیگر اشاره کرد که امکان تفصیل آن در این کوتاه سخن منتفی میباشد.
راهکارها و راهبردهای مواجهه با جرم
اول: محبت و مهرورزی
این بحث مربوط به تقویت جریانهای روحی و روانی افراد میگردد، احتمال دارد که فرد بزهکار در محیط زندگی خود با پدیده توهین مواجهه شده باشد؛ تغییر روش برخورد میتواند در بازیابی شخصیت مجرم کمک کند و او را به آغوش زندگی برگرداند.
ابراز محبت و مهرورزی، یکی از اثرگذارترین اقدام در این زمینه میباشد. به اعتقاد کارشناسان، نقطه مقابل محبت، خشونت است؛ به دلیل این که ترک محبت، منجر به بغض میگردد و اثر محبت، احساس نرمی و اثر بغض، خشونت و سختگیری میباشد.
شاید بدترین اقدام در مورد ساختن افراد توسل به خشونت، مخصوصاً تنبیه بدنی باشد. معمولا کسانی که به تنبیه متوسل میشوند، برای انتقامجویی و فرونشانیدن خشم خود از آن استفاده میکنند و به جنبههای تربیتی آن چندان توجهی ندارند؛ و چون کودک به علت مکرر شدن آن، به آن عادت میکند، ناگزیر هر دفعه بر مقدار و شدت آن میافزایند تا آنجا که پس از مدتی تنبیه بیاثر میشود و در کودک جسارت، بیباکی و بیاعتنایی و لاابالیگری شکل میگیرد و کار تربیت عملاً به بن بست میرسد.
علاوه بر این تنبیه شدید، معمولاً بذر کینه و نفرت نسبت به پدر و مادر را در دل فرزند میپروراند و الفت، صمیمیت و اعتماد را از بین میبرد. کودکان معمولاً خود را با همسالان خود مقایسه میکنند و چون میبینند که آنها به آن صورت تنبیه نمیشوند، نسبت به پدر و مادر خود بدبین میگردند و از مهر و علاقه آنها کاسته میشود.
چنین کودکانی چه بسا نسبت به زندگی دلسرد شود و به موجود شکستخورده و بدبین که قدرت روحی خود را از دست داده است تبدیل شود. زمینه برای بزهکاری و انواع انحرافات در این قبیل کودکان فراهم است. حتی گاهی دیده میشود که چنین کودکانی از خانه فرار میکنند و عطای آن را به لقایش میبخشند.
اما ابراز محبت، احترام، تشویق، ترغیب به کارهای پسندیده، گوش دادن به نظرات فرزندان، به آنان موقعیت دادن، مشاوره کردن، شریک ساختن در امور خانواده، اعطای مسئولیت به میزان توانایی آنان، بازپرسی و توضیح خواستن از وظایف محوله و دهها موارد دیگر، میتواند انگیزههای منفی، کدورت، دلخوری و کمبودهای عاطفی را جبران کند. حتی رفتار خشونتبار با طبیعت انسان ناسازگار است. ایجاد موانع و محدودیت، منجر به تحریک حس کنجکاوی شده و عکسالعمل وارونه به همراه خواهد داشت.
اما محبت و مهرورزی، کلید پیروزی است. اولین و مهمترین کنش خانواده، تامین ارزش محبت در میان اعضای خود و بعد اشاعه آن از راه ایجاد روابط محبتآمیز و دوستیهای ژرف در میان افراد جامعه است. کانون خانواده، آموزشگاه مقدس محبت است. با محبت والدین شایسته و نیکوکار، همه احساسات و عواطف عالی در نهاد کودک شگفته میشود. خانوادهها نباید از تاثیر سحرانگیز محبت در ساختار محیط زندگی خود غافل گردند و این عنصر شگفتانگیز را نادیده انگارند.
دوم: ایجاد اشتغال و تقویت بنیه اقتصادی خانواده
بیکاری مساوی با داشتن فراغت و فرصت زیاد جهت غلتیدن در کام بلا میباشد. بیکاری مساوی با افزایش خواستهها و ناکامی در تامین آن خواهد بود. بیکاری باعث رنج خاطر، فشارهای روحی و محرومیت از مواهب مادی میگردد.
انسان بیکار هم مثل سایر مردم احتیاجات و ضرورتهای دارد که باید برطرف گردد. وقتی انسان در شرایطی قرار بگیرد که توان رفع یا برآوردن آرزوهای خود را از دست بدهد، دیگر فکر سالم نخواهد داشت و وسوسههای شیطانی سراغش خواهد آمد، در نتیجه راه انحراف و کجروی را در پیش میگیرد. چون فکر میکند این کوتاهترین مسیر برای رسیدن به هدف میباشد. اما وجود کار و اشتغال سالم ضمن این که توان فرد جهت رسیدن به آمالهای خود را بالا میبرد؛ حتی فرصت اندیشیدن و سنجش ضرر و زیان اقدامات ناسالم و رفتارهای ضد اجتماعی را هم از افراد میگیرد.
به همین علل است که در شریعت اسلام، روی اشتغال سالم تاکید شده و قرآن کریم به صراحت میفرماید: [وَ أَنْ لَیْسَ لِلإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعی](النجم / ۳۹) و این که برای انسان بهرهای جز سعی و کوشش او نیست و پیامد اثر بخشی این تلاش را نیز چنین شرح میدهد:
[فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ خَیْراً یَرَهُ وَ مَنْ یَعْمَلْ مِثْقالَ ذَرَّهٍ شَرًّا یَرَهُ](الزلزله /۷ و ۸) پس هر کس هموزن ذرّهای کار خیر انجام دهد آن را میبیند! و هر کس هموزن ذرّهای کار بد کرده آن را میبیند!
سوم: تضادزدایی محیط مدرسه و خانواده
یکی از چالشهای زندگی دوران معاصر وجود تضادهای مختلف در حیات اجتماعی میباشد. در سطح کلان ممکن است ما متوجه بسیاری از تفاوتها نشویم، اما در محیطهای کوچک مخفی ماندن آن ممکن نیست و گاه گاهی خود را بروز میدهد. وقتی بین خانه و مدرسه بینشها و نگرشها همخوانی نداشته باشد؛ یا بین مدرسه و جامعه ارزشها شکل متفاوت به خود گیرد، موجب حیرت و سردرگمی میگردد.
در این صورت انتخاب درست کار دشواری خواهد شد و همین که فرزندان ما در این زمینه با مشکل مواجه گردند، وخامت اوضاع را در پی خواهد داشت. هر بحرانی، به تناسب و موقعیت خود مخرب است. بحران حیرت در گزینش بهترینها هم مشکلساز خواهد بود.
تعریف الگوها، یکسانسازی معیارهای خوبی و بدی، وحدت نظر دو مرکز مهم خانه و مدرسه میتواند مشکل تضادهای اجتماعی را به حداقل کاهش دهد. این موضوع وقتی امکان پیدا میکند که این دو کانون سرنوشتساز با هم نشست و مشاوره داشته باشند.
اما پیشگامی در این جهت شاید وظیفه محیط آموزشی باشد. چون تشکیلات آموزشگاهها بزرگتر و اجتماعیتر میباشد، از امکانات و محیط وسیعتری بهرهمند هستند، و این که از قدرت اطلاعرسانی و دعوت عام برخوردار میباشند. در فردای سازندگی کشور خود ما به طرح این موارد احتیاج داریم و از اهمیت آن نباید غفلت گردد.
چهارم: گندزدایی محیط اجتماعی
بدون هیچ تردیدی جرم، یک پدیده ضد هنجارهای اجتماعی است. قوام اجتماع با هنجارها و باورهای پذیرفته شده میباشد و رفتارهای بزهکارانه به آن آسیب میزند. به خاطر رهایی از آسیبهای جدی هنجارشکنان و مجرمان اتخاذ تدابیر صحیح و اقدامات اصولی ضروری میباشد.
از نظر جرمشناسی گندزدایی محیط اجتماعی یکی از این راههای اصولی میباشد. توصیه کارشناسان این است که در مقابل ساخت یک مدرسه باید یک زندان خراب گردد، کوچههای تاریک را باید روشنایی بخشید و چراغ نصب نمود، کانونهای فساد را ویران ساخت، تشکیلات گندزا را باید نابود گرداند، در بیشهها و اماکن کور پلیس مخفی گمارد، مردم را نسبت به وظایف خود آگاهی داد، کار فرهنگی در سطح وسیع باید صورت گیرد و دهها موارد دیگر که میشود در این زمینه انجام داد.
یکی از مهمترین اصول جرمشناسی پذیرفته شده جهان معاصر کنترل اجتماعی است. هر چند که تعریف درست و روشنی از این مفهوم ارایه نشده است، ولی برداشت اولیه از آن این خواهد بود که تمامی شیوههایی ممکن توسط اعضای جامعه با هدف کاهش یا جلوگیری از میزان جرایم به کار گرفته میشود:
«کنترل اجتماعی ناشی از حفظ منافع باعث میشود که هر فردی از وارد آمدن آسیب و صدمه به خود یا اموالشان جلوگیری کنند. همچنین معلوم میشود که روابط پایدار موجود بین دوستان و شرکا تنها بر پایه عدل و انصاف است که حفظ میشود. در بین دوستان، خویشان و نزدیکان، بنا به دلایل اخلاقی و خانوادگی که این گونه روابط بر پایه آن استوار شدهاند، افراد دست به سرقت نمیزنند و مرتکب اعمال خشونتآمیز نمیشوند؛ به این خیال که من به اموال تو احترام میگذارم زیرا تو نیز دارایی مرا محترم میشماری و نمیخواهی که یک دوست از دست بدهی.»
وجود این نگرش ناشی از کار فرهنگی و ارزشدهی به روابط اجتماعی خواهد بود. مردم وقتی از اهمیت امنیت و احترام متقابل آگاهی پیدا مینمایند و ارزش روابط دوستانه را درک میکنند که در این راستا کار مؤثر انجام گرفته باشد و اطلاعرسانی درست از اصول زندگی برای آنان در جریان باشد.
سطح دانش عمومی در حد قابل قبولی رو به فزونی بوده و اهتمام جدی پیشروی باشد. نهادهای مدنی و سازمانهای مردم (سازمانهای غیر دولتی) کار خود را به طور صحیح انجام دهند و برای ارتقای جامعه تلاش نمایند.
در چنین صورتی است که میتوان نسبت به کاهش وقوع جرم در جامعه امیدوار بود، و انتظار زیستن در اجتماع سالم را داشت.
جمعبندی و نتیجه
در بررسی جرم و خانواده به این نتیجه رسیدیم که جرم در لغت چیدن میوه نارس از درخت را دانستهاند و در اصطلاح به هر فعل و ترک فعل مخالف نهی الزامی قانونگذار که بر آن کیفر مترتب گردد اطلاق گردیده است.
خانواده نیز از نظر لغوی و اصطلاحی به کوچکترین گروه اجتماعی در جامعه اطلاق میشود که شامل پدر، مادر و فرزندان میباشد.
جرم رفتاری است که باعث شکستن هنجارها و باورهای جامعه میگردد، اقدامات تربیتی، پیشگیرانه و تأمینی قانونگذار عکسالعمل و پاسخگویی بههنجار شکنی مجرمان میباشد. بدون شک جرم عوامل بسیار دارد. شناخت زمینههای پیدایش آن کمک میکند که راه مبارزه و مهار وقایع مجرمانه منطقیتر شود و نیروهای درگیر با آن راحتتر کار خود را دنبال نمایند.
در این راستا سن مجرمیت، ضعف خانواده، گسستگی خانواده، فقر خانواده، کوتاهی تربیتی و آموزشی خانواده و همچنین معلولیتهای جسمی و روانی اعضای خانواده، تحقیرها و عقدههای ناشی از نگرش اجتماعی، بیکاری و فقدان اشتغال نیروی کار جامعه، و دهها موارد دیگر نقش اساسی در تشویق و پیشرفت خصلتهای جنایی دارد.
در این پژوهش تلاش بر این بود که نقش خانوادهها در پیدایش رفتارهای هنجار شکنی تحقیق شود و راهکارهای مواجهه با آن معرفی گردد. در تبیین این مقصود یافتههای خود را چنین میتوانم بیان کنم. که محبت و مهرورزی، ایجاد اشتغال و تقویت بنیه اقتصادی خانوادهها، از میان برداشتن تضاد محیطهای خانه، مدرسه و جامعه و گندزدایی محیط اجتماعی بخشی از این راهبردهای ممکن و سهلی است که نباید از اهمیت آن غفلت ورزید.
نویسنده: محمد علی ابراهیمی
منابع و مراجع
راغب اصفهانى حسین ابن محمد، المفردات فی غریب القرآن، چاپ اول ۱۴۱۲ هـق، ناشر: دارالعلم الدار الشامیه دمشق، بیروت.
ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۸۶، چاپ اول ۱۳۷۴ هش، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، تهران.
عادل ساریخانی، حقوق جزای عمومی اسلام، ص ۲۷، چاپ دوم ۱۳۸۳، دانشگاه پیام نور، قم.
محمد جعفر لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج ۲، ص ۱۵۳۶، چاپ دوم ۱۳۸۱، نشر گنج دانش، تهران.
حسن آنوری، فرهنگ برزگ سخن، ج ۳، ص ۲۱۲۳، چاپ اول ۱۳۸۱، انتشارات سخن تهران.
قانون جزا، ماده ۳، جریده رسمی، چاپ کابل، فرمان ۹۱۰، ۳۱/۶/ ۱۳۵۵، صدارت عظمی.
ایرج گلدوزیان، بایستههای حقوق جزای عمومی (۲، ۱، ۳)، ص ۶۵، چاپ یازدهم ۱۳۸۴، نشر میزان، تهران.
مهدیکینیا، مبانی جرم شناسی، ج دوم، جامعهشناسی جنایی، ص ۵۹۹، چاپ هفتم ۱۳۸۴، موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
iابراهیم امینی، آیین تربیت، ص ۱۱، چاپ یازدهم ۱۳۶۸، انتشارات اسلامی، تهران.
صبحى صالح، نهج البلاغه، نوشته۳۱ ص ۳۹۳، موسسه دارالهجره مکان چاپ قم بىتا.
رضا نوربها، زمینه جرم شناسی، ص ۱۹۳، چاپ سوم ۱۳۸۳، کتابخانه گنج دانش، تهران.
ریموندگسن، ترجمه: مهدیکینیا، جامعهشناسی جنایی، ص ۱۸۰، مجمع علمی و فرهنگی مجد، بیتا، تهران.
شیخ کلینى، وفات ۳۲۹؛ هـق، الکافى، ج ۲، ص ۳۰۷، چاپ دوم ۱۳۶۲، هـش، ناشر: اسلامیه، تهران.
فرانکپی، ویلیامز، نظریههای جرمشناسی، ترجمه: حمید رضا ملک محمدی، ص ۱۱۹، چاپ اول ۱۳۸۳، نشر میزان، تهران.
ریویدواین و آیدن سامونز، روانشناسی و جرم، ترجمه: داوود نجفی توانا، ص ۵۲، چاپ اول ۱۳۸۳، نشر میزان، تهران.
مرتضی مطهری، مجموعه آثار ۲۲، (تعلیم و تربیت در اسلام)، ص ۷۴۵، چاپ دوم ۱۳۸۴، انتشارات صدرا، تهران.
محمد علی سادات، راهنمای پدران و مادران و شیوههای برخورد با کودکان، ج ۲، ص ۱۰۴، چاپ شانزدهم ۱۳۸۵، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران.
موریس گسن، اصول جرم شناسی، ترجمه: میرروح الله صدیق، ص ۲۱۳، چاپ اول ۱۳۸۵، نشر دادگستر، تهران.
پینوشتها
۱ . راغب اصفهانى حسین ابن محمد، المفردات فی غریب القرآن، چاپ اول ۱۴۱۲ هـق، ناشر: دارالعلم الدار الشامیه دمشق، بیروت.
۲ . ناصر مکارم شیرازى، تفسیر نمونه، ج ۹، ص ۸۶، چاپ اول ۱۳۷۴ هش، ناشر: دار الکتب الإسلامیه، تهران.
۳ . عادل ساریخانی، حقوق جزای عمومی اسلام، ص ۲۷، چاپ دوم ۱۳۸۳، دانشگاه پیام نور، قم.
۴ . محمد جعفر لنگرودی، مبسوط در ترمینولوژی حقوق، ج ۲، ص ۱۵۳۶، چاپ دوم ۱۳۸۱، نشر گنج دانش، تهران.
۵ . حسن آنوری، فرهنگ برزگ سخن، ج ۳، ص ۲۱۲۳، چاپ اول ۱۳۸۱، انتشارات سخن تهران.
۶ . قانون جزاء، ماده ۳، جریده رسمی، چاپ کابل، فرمان ۹۱۰، ۳۱/۶/ ۱۳۵۵، صدارت عظمی.
۷ . ایرج گلدوزیان، بایستههای حقوق جزای عمومی (۲، ۱، ۳)، ص ۶۵، چاپ یازدهم ۱۳۸۴، نشر میزان، تهران.
۸ . فرهنگ بزرگ سخن، پیشین، ج ۴، ص ۲۶۶۵٫
۹ . مبسوط در ترمینولوژی حقوق، پیشین، ج ۳، ص ۱۷۹۴٫
۱۰ . مهدیکینیا، مبانی جرم شناسی، ج دوم، جامعهشناسی جنایی، ص ۵۹۹، چاپ هفتم ۱۳۸۴، مؤسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران.
۱۱ . ابراهیم امینی، آیین تربیت، ص ۱۱، چاپ یازدهم ۱۳۶۸، انتشارات اسلامی، تهران.
۱۲ . صبحى صالح، نهج البلاغه، نوشته۳۱ (نامه بهفرزندش امام حسن وقتی از جنگ صفین باز میگشت و به سرزمین «حاضرین» رسیده بود در سال ۳۸ هجری)، ص ۳۹۳، موسسه دارالهجره مکان چاپ قم بى تا.
۱۳ . رضا نوربها، زمینه جرم شناسی، ص ۱۹۳، چاپ سوم ۱۳۸۳، کتابخانه گنج دانش، تهران.
۱۴ . ریموند گسن، ترجمه: مهدیکینیا، جامعهشناسی جنایی، ص ۱۸۰، مجمع علمی و فرهنگی مجد، بیتا، تهران.
۱۵ . زمینه جرم، پیشین، ص ۱۹۴٫
۱۶ . شیخ کلینى، وفات ۳۲۹؛ هـق، الکافى، ج ۲، ص ۳۰۷، چاپ دوم ۱۳۶۲، هـش، ناشر: اسلامیه، تهران.
۱۷ . فرانکپی، ویلیامز، نظریههای جرمشناسی، ترجمه: حمید رضا ملک محمدی، ص ۱۱۹، چاپ اول ۱۳۸۳، نشر میزان، تهران.
۱۸ . ریویدواین و آیدن سامونز، روانشناسی و جرم، ترجمه: داوود نجفی توانا، ص ۵۲، چاپ اول ۱۳۸۳، نشر میزان، تهران.
۱۹ . مرتضی مطهری، مجموعه آثار ۲۲، (تعلیم و تربیت در اسلام)، ص ۷۴۵، چاپ دوم ۱۳۸۴، انتشارات صدرا، تهران.
۲۰ . محمد علی سادات، راهنمای پدران و مادران و شیوههای برخورد با کودکان، ج ۲، ص ۱۰۴، چاپ شانزدهم ۱۳۸۵، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران.
۲۱ . مهدی کینیا، پیشین، ص ۶۰۰٫
۲۲ . موریس گسن، اصول جرم شناسی، ترجمه: میرروح الله صدیق، ص ۲۱۳، چاپ اول ۱۳۸۵، نشر دادگستر، تهران.