تأسی به امام حسین علیه السلام در تربیت فرزند

۱۳۹۶-۱۱-۲۵

442 بازدید

تربیت صحیح فرزندان، از ضرورى‌ترین وظایف والدین به شمار مى‌آید. انجام دادن این وظیفه مهم، حساس و ظریف، بدون تکیه بر دیدگاه‌هاى صاحب نظران آگاه و مطمئن ممکن نیست. ما معتقدیم که معصومان (علیهم السلام) در همه ابعاد هدایتى و تربیتى، الگوهایى کامل و مطمئن به شمار می آیند و تـکیه بر دیدگاه‌ها و رفتـارهاى تربیتى آنان در مسیر تحقق وظیفه خطیر تربیت فرزندان، بهترین ره توشه است.

معصومان (علیهم السلام) همه نور واحد بوده، هدف مشترک داشتند؛ ولى به اقتضاى موقعیت های گوناگون در سیره تربیتى آنان دیدگاه‌ها و رفتارهاى تربیتى مختلفی به چشم مى‌خورد. کنار هم نهادن مجموعه دیدگاه‌ها و رفتارهاى تربیتى آنان الگویى کامل از نظام تربیتى اسلام عرضه مى‌کند.

در میان معصومان (علیهم السلام)، امام حسین (علیه السلام) از موقعیت ویژه‌اى برخوردار است و این موقعیت، به زندگى و سیره تربیتى آن حضرت، برجستگى خاصى بخشیده است. این مقاله بر آنست تا نکاتى از سیره تربیتى آن حضرت را در دو بخش ارائه کند: بخش اول برخى نکات تربیتى است که تا پیش از حادثه کربلا تحقق یافته و به ما رسیده است و بخش دوم نگاهى مستقل به حادثه عظیم کربلا و بیان نکات تربیتى آن.

ذکر این نکته مفید مى‌نماید که از بخش پـایانى عمرِ شریف حضرت – یعنى زمان وقوع حادثـه کربلا – نکات تربیتى بیشترى در دسترس داریم. سبب این امر دو چیز مى‌تواند باشد: نخست آن که حـادثـه کربلا به خـاطر بى نظیر بودن آن بیش از سـایر حـوادث مورد تـوجـه سـیره نویسـان و مورخـان واقـع گردید و بنابراین اسناد بیشترى از آن در دسترس است که مى‌توان از لابلاى آن نکات تربیتى بیشترى کشف کرد؛ و دیگر آن که در این مقطع از عمر شریف حـضرت، فرزندان و اهل بیت (علیهم السلام) او به طور مستقیم همراهش بودند و در نتیجه زمینه بروز نکات تربیتى بیشترى فراهم بوده است؛ و شاید این امر یکى از اسـرار پـافشارى امام بر حـضور اهل بیت (علیهم السلام) در کربلا بوده است.

از این رو شایسته است پـژوهشگران عرصه تربیت اسلامى فرصت را غنیمت شمرده، حادثه کربلا را با توجهى عمیق‌تر از منظر تربیت بنگرند و نکات تربیتى سودمندى را از آن استخراج کنند.

اظهار محبت به فرزندان امرى درونى اسـت که خـداوند آن را در دل والدین به ودیعت نهاده است. اما آنچه در این میان مهم مى‌نماید و آثار تربیتى در پى دارد ابراز آن است. این امرى اختیارى است و والدین و مربیان مى‌توانند در پـرتو آن زمینه تربیت صحیح را فراهم آورند. چه بسیارند والدینى که نسبت به فرزندان خود محبت فراوان دارند اما آن را ابراز نمى‌کنند در حالى که محبت وقتى سازنده و تـأثیرگذار خواهد بود که فرد مورد محبت از آن آگاهى یابد.

امام حسین (علیه السلام) به عنوان الگوى تربیتى مطمئن و کامل، محبت به فرزندان را از نیازهاى ضرورى آنان دانسته، در قالب‌هاى گوناگون به ابراز آن مى‌پـرداخـت. گاه با در آغوش گرفتـن و به سـینه چسبانیدن خردسالان، زمانى با بوسیدن آنان و گاه با به زبان آوردن کلمات شیرین و محبت آمیز. عبیدالله بن عتبه چنین مى‌گوید:

«نزد حسین بن على (علیه السلام) بودم که على بن حسین (علیه السلام) وارد شد. حسین (علیه السلام) امام سجاد (علیه السلام) را صدا زد، در آغوش گرفت و به سینه چسبانید، میان دو چشمش را بوسید و سپس فرمود: پدرم به فدایت باد، چقدر خوشبو و زیبایى!».

تشویق فرزندان در برابر کار خوب آنان

یکى از شیوه‌هاى تربیتى مورد اتـفاق صاحب نظران عرصه تـعلیم و تربیت، شیوه کارآمد تشویق است. تشویق به جا و متناسب با فعالیت انجام شده، به ایجاد انگیزه در فرد منجر می شود و به تکرار و تقویت رفتار مى‌انجامد. چـه بسا فرزندان از ارزش و اعتـبار صفات مثـبت خـود آگاهى نداشتـه باشند؛ در نتـیجه به شخصیت حقیقى و تـوانمندی‌هاى مثبت خویش پى نمی‌برند و خود را در مقایسه با دیگران ناچیز به شمار می آورند. از این رو والدین و مربیان باید ویژگی‌هاى مثبت فرزندان را کشف و برجسته سازند و مورد ستایش و تشویق قرار دهند.

در فرهنگ اسلامى ـ که تربیت دینى و اخلاقى فرزندان در کانون تـوجه است بر تـشویق فرزندان هنگام بروز رفتارهاى دینى و برجسته کردن صفات اخلاقى و معنوى آنان بسیار تـآکید شده است. امام سجاد (علیه السلام) فرمود: من به بیمارى شدیدى مبتلا شدم. پدرم بر بالینم آمد و فرمود: «چـه خـواستـه‌اى دارى؟ عرض کردم: دوست دارم از کسانى باشم که درباره آنچه خداوند برایم تدبیر کرده، نپرسم. پدرم در مقابل این جمله به من آفرین گفت و فرمود: تو مانند ابراهیم خلیلى؛ به هنگام گرفتارى جبرئیل نزدش آمد و پرسید: از ما کمک مى‌خواهى؟

او در جواب فرمود: (درباره آنچه پـیش آمده) از خداوند سؤال نمى‌کنم. خداوند مرا کافى است و او بهترین وکیل است. در این حدیث ملاحظه مى‌شود که امام حسـین (علیه السلام) در مقابل پـاسـخ عارفانه و دلنشین فرزندش ـ که براساس ظاهر حدیث، سن و سال چندانى هم نداشت.ـ جمله «احسنت» را به کار برد و او را به «ابراهیم خـلیل» تـشـبیه کرد.

اهمیت آموزش‌هاى دینى فرزندان و قدردانى از معلمان و مربیان

در اسـلام دانش آموزى مورد اهتـمام شدید بوده و رهبران دینى پیروان خود را به آموزش و اندوختن دانش، به ویژه معارف دینى، تشویق کرده اند. براساس سخـنان معصومان (علیهم السلام)، معلمان و مربیان، به خـصـوص آنان که در تـعـلیم آموزه‌هاى دینى مى‌کوشـند، حـق بزرگى بر جامعه دارند و باید تلاش صادقانه شان مورد قدردانى و سپاسگزارى قرار گیرد تا رغبت و انگیزه بیشترى بیابند.

مرحوم بحرانى در حلیه الابرار از شیخ فخرالدین نجفى ـ که از فضلا و زهاد بودـ چنان نقل کرده که شخصى به نام عبدالرحمان در مدینه معلم کودکان بود و یکى از فرزندان امام حسین (علیه السلام) به نام «جعفر» نزدش آموزش مى‌دید. معلم جمله «الحمدلله رب العالمین» را به جعفر تعلیم داد. هنگامى که جعفر این جمله را براى پـدر قرائت کرد، حضرت معـلم فرزندش را فراخواند و هزار دینار و هزار حـله… به او هدیه داد. وقتى حضرت به خاطر پاداش زیاد مورد پرسش قرار گرفت، در جواب فرمود: هدیه من برابر با تـعلیم «الحـمدلله رب العالمین» اسـت.

احترام به انتخاب جوان

در امر ازدواج جوانان به سبب کمى تجربه به استفاده از تجارب و نصایح والدین نیازمندند، امـا آنان دیگـر دوران کودکى و نوجوانى را پـشت سرگذاشته و به حدى از رشد رسیده اند که خود حق انتخاب داشته باشند و براى خود تصمیم بگیرند.

از این رو، شایسته است والدین در دوران کودکى و نوجوانى زمینه استقلال و قدرت تـصمیم گیرى آنها را فراهم آورند و آنان را چـنان تربیت کنند که به سمت انتـخاب‌هاى معقول و تصمیم‌هایى منطقى پیش روند و مصالح واقعی شان را بر منافع آنى و زودگذر ترجـیح دهند. اگر فرزندان به این حد از رشد و استـقلال رسیدند، باید به آنان اعتماد کرد و به تصمیم‌ها و انتخاب هایشان احترام نهاد.

جوان در طول زندگى با انتخاب‌هاى گوناگون رو به روست و یکى از مهمترین آنها گزینش همسـر اسـت. در این مسـئله، چنانچه فرزند از قدرت انتخاب صحیح و معقول برخوردار است، باید به وى حق انتـخاب داد و از ازدواج‌هاى تحمیلى پـرهیز کرد.

حسن، فرزند امام حسن مجتبى (علیه السلام) یکى از دختران امام حسین (علیه السلام) را خواستگارى کرد. امام حسین (علیه السلام) به او فرمود: «فرزندم! هر کدام را بیشتر دوست دارى انتخاب کن.» فرزند امام مجتبى (علیه السلام) شرم کرد و جوابى نداد. آنگاه امام حسین (علیه السلام) فرمود: «من دخترم فاطمه را برایت انتـخاب کرده‌ام؛ زیرا او به مادرم فاطمه دختر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) شبیه تر است».

ملاحظه مى‌شود با این که فرزند امام مجتبى (علیه السلام) به احترام عمو و دخترانش به طور مشخص از دختر خاصى خواستگارى نکرد و امر را به عمویش وانهاد؛ امام حسین (علیه السلام) به انتخاب و علاقه فرزند برادرش اهمیت داد و از او خواست خـودش آن را که بیشتر دوست دارد به همسرى برگزیند.

تربیت عملى

بى تردید مؤثرترین عامل در تربیت اخـلاقى و دینى فرزندان رفتارهاى درست والدین است. پر واضح است که زبان رفتار از زبان گفتار بسى نافذتر است و در «عمل» آثارى نهفته است که هرگز از «گفتـار» برنمى آید. کودک و نوجوانى که پـیوستـه شاهد اعمال نیک والدین است، به طور غیرمستقیم سرمشق مى‌گیرد و به انجام کارهاى نیک تشویق مى‌گردد.

در سیره تربیتى ائمه اطهار (علیهم السلام) تربیت با رفتار و عمل، بارزترین بُعد تربیت است. فرزندان ائمه (عـلیهم السـلام) با دیدن رفتـار آنان سـرمشـق می گرفتند و عـمل مى‌کردند.

شعیب بن عبدالرحمن خزائى مى‌گوید: هنگامى که امام حسین (علیه السلام) در کربلا به شهادت رسید بر دوشش نشانه‌اى وجود داشت. از امام سجاد (علیه السلام) درباره آن پـرسیدند، امام سجـاد (علیه السلام) بسیار گریست و فرمود: «این، اثر بارهاى غذایى است که پدرم بر دوشش حمل مى‌کرد و به خانه‌هاى تهیدستان مى‌برد.»

آرى، امام سجاد (علیه السلام) پیوسته این رفتار را از پدرش مشاهده کرد و سرمشق گرفت و عمل کرد. بدین سبب، امام باقر (علیه السلام) فرمود: (پدرم) على بن الحسین (علیه السلام) شب‌ها کیسه نان بر دوش حمل مى‌کرد و (به مستمندان) صدقه مى‌داد.

منبع: تبیان؛ نویسنده: دکتر على همت بنارى