- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
i
تغییر زبان
جستجو
- زمان مطالعه : < 1 دقیقه دقیقه
- 0 نظر

راضی نشد برای مراسم ازدواج، تالار بگیریم. ما هم بالاجبار تمام مراسم هایمان را در خانه گرفتیم. خانمها دور تا دور نشسته بودند و طبق رسم و رسوم رایج، داماد باید میآمد کنار عروس مینشست تا هدایای خانوادهها تقدیمشان شود. به حسن گفتم: «مادرجان! پاتختی است، همه منتظرند؛ چرا نمیای؟ اگر نیای فکر میکنند عیب و ایرادی داری!
گفت: نمیام! هر فکری میخوان بکنن؛ از نظر اسلام درست نیست جایی برم که این همه خانم نشستند. کنترل نگاهها در این شرایط سخته مادر، سخت!
منبع: هادی عرفانیان؛ شهاب: خاطرات سردار شهید مهندس حسن آقاسیزاده شعرباف؛ ص۶۷
اشتراک گذاری
لطفا نظرتان را درباره این محتوا بنویسید
دانلود فایل
دانلود فایل
فایل تصویری در سایت شما
فایل صوتی در سایت شما