- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 7 دقیقه
- 0 نظر

۳- ویژگىهاى رفتارى
از اظهار نظر درباره چیزى که نمىداند، پرهیز مىکند: اذ تلقونه بالسنتکم و تقولون بافواهکم ما لیس لکم به علم و تحسبونه هیناً و هو عندالله عظیم(نور:۱۵)؛ فلم تحاجّون فیما لیس لکم به علم(آل عمران:۱۶۶)؛ و ما لهم به من علم ان یتبعون الاّ الظن و ان الظن لا یغنى من الحق شیئاً(نجم:۲۸)؛ و قالوا ما هى الاّ حیاتنا الدنیا نموت و نحیا و ما یهلکنا الاّ الدهر و ما لهم بذلک من علم ان هم الاّ یظنون(جاثیه:۲۴).
ـ تشنه آموختن به منظور رشد (self actualization) است: قال له موسى هل اتبعک على ان تعلمن مما علّمت رشدا(کهف:۶۶).
ـ پیش داورى نمىکند و اهل تحقیق است: الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه(زمر:۱۸).
ـ حق را مخفى نمىکند و مىگوید حتى اگر بر علیه خود یا نزدیکانش باشد: و لا تلبسوا الحق بالباطل و تکتموا الحق و انتم تعلمون(بقره:۴۲)؛ یا ایها الذین امنوا کونوا قوامین بالقسط شهداء لله و لو على انفسکم او الوالدین و الاقربین(نساء:۱۳۵)؛ و اذا قلتم فاعدلوا و لو کان ذا قربى(انعام:۱۵۲).
ـ رفتار وى با شناخت و عواطف او هماهنگى و سازگارى دارد لذا دو رنگى، ریا و نفاق ندارد. رو راست و راست گو است: لیجزى الله الصادقین بصدقهم(احزاب:۲۴)؛ یا ایها الذین امنوا لم تقولون ما لا تفعلون کَبُر مقتا عندالله ان تقولوا ما لا تفعلون(صف:۲و۳)؛ یقولون بافواههم ما لیس فى قلوبهم و الله اعلم بما یکتمون(آل عمران:۱۶۷).
ـ اهل رعایت حد و مرزها و قوانین است: ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون(نحل:۱۲۸)؛ و لو اَنّ اهل القرى آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات من السماء و الارض(اعراف:۹۶).
ـ حتى اگر در تنگنا بیفتد دست به ستم یا قانون شکنى نمىزند: و من یتق الله یجعل له مخرجا(طلاق:۲).
ـ در مشکلات وقار و صبر خود را از دست نمىدهد: و الصابرین فى البأساء و الضراء و حین البأس(بقره:۱۷۷)؛ فصبر جمیل(یوسف:۱۸)؛ فاصبر صبرا جمیلا(معارج:۵).
ـ ضمن سازگارى با محیط در حد توان به رفع اشکالات محیط مىپردازد: ان ارید الا الاصلاح ما استطعت(هود: ۸۸).
ـ براى جبران اشتباهاتش تلاش مىکند: انما التوبه على الله للذین یعملون السوء بجهاله ثم یتوبون من قریب(نساء:۱۷).
ـ رفتار متکبرانه ندارد: و لا تصعّر خدّک للناس و لا تمش فى الارض مرحا ان الله لایحب کل مختال فخور(لقمان:۱۸).
ـ در حفظ حریم و احترام دیگران کوشا است، لذا غیبت، تمسخر، عیبجویى، و هرزهزبانى نمىکند حتى به بهانه شوخى: و لا تجسسوا و لا یغتب بعضکم بعضا(حجرات:۱۲)؛ یا ایها الذین امنوا لایسخر قوم من قوم عسى ان یکونوا خیرا منهم(حجرات:۱۱)؛ و لا تلمزوا انفسکم و لا تنابزوا بالالقاب(حجرات:۱۱).
ـ آن چه از دیگران انتظار دارد خودش عمل مىکند: أ تأمرون الناس بالبر و تنسون انفسکم(بقره:۴۴).
ـ در تعامل با دیگران منصف است: و یا قوم اوفوا المکیال و المیزان بالقسط و لا تبخسوا الناس اشیائهم و لا تعثوا فى الارض مفسدین(هود:۸۵).
ـ کمفروشى یا کمکارى نمىکند: ویل للمطففین الذین اذا اکتالوا على الناس یستوفون و اذا کالوهم او وزنوهم یُخسِرون(مطففین: ۱تا۳).
ـ مردم آزار و ضد اجتماعى (antisocial) نیست، از خشونت پرهیز مىکند و رفتار نرم و توأم با مهربانى دارد: و الذین یؤذون المؤمنین والمؤمنات بغیر ما اکتسبوا فقد احتملوا بهتانا و اثما مبینا(احزاب:۵۸)؛ فبما رحمه من الله لنت لهم و لو کنت فظا غلیظ القلب لانفظوا من حولک(آل عمران:۱۵۹)؛ و الکاظمین الغیظ(آل عمران:۱۳۴).
ـ آرام سخن مىگوید و آرام رفتار مىکند: و اقصد فى مشیک و اغضض من صوتک ان انکر الاصوات لصوت الحمیر(لقمان:۱۹).
ـ آسایش دیگران را بر آسایش خود ترجیح مىدهد: و یؤثرون على انفسهم و لو کان بهم خصاصه(حشر:۹).
ـ سخاوتمند و دست و دل باز است: و من یوق شح نفسه فاولئک هم المفلحون(حشر:۹).
ـ اما از حق خود دفاع مىکند: لا یحب الله الجهر بالسوء من القول الا من ظلم و کان الله سمیعا علیما(نساء:۱۴۸)؛ و لمن انتصر بعد ظلمه فاولئک ما علیهم من سبیل(شورى:۴۱)؛ لاتَظلِمون و لا تُظلَمون(بقره:۲۷۹)؛ اذن للذین یقاتلون بانهم ظلموا و ان الله على نصرهم لقدیر(حج:۳۹)؛ و الذین اذا اصابهم البغى هم ینتصرون(شعر:ا۳۹).
ـ و اگر نتواند حق خود را بگیرد، از جایگاه ظلم بیرون مىرود(هجرت): و الذین هاجروا فى الله من بعد ما ظلموا لنبوئنهم فى الدنیا حسنه و لاجر الآخره اکبر لو کانوا یعلمون(نحل:۴۱).
ـ از مظلوم دفاع مىکند: و ما لکم لاتقاتلون فى سبیل الله و المستضعفین من الرجال و النساء و الولدان الذین یقولون ربنا اخرجنا من هذه القریه الظالم اهلها و اجعل لنا من لدنک ولیا و اجعل لنا من لدنک نصیرا(نساء:۷۵).
ـ اگر به او بدى شود حداکثر به همان اندازه پاسخ مىدهد نه بیشتر: فان عاقبتم فعاقبوا بمثل ما عوقبتم به(نحل:۱۲۶).
ـ اما ترجیحا از بدى دیگران مىگذرد: و لئن صبرتم لهو خیر للصابرین(نحل:۱۲۶)؛ و لمن صبر و غفر ان ذلک من عزم الامور(شورى:۴۳).
ـ و در حالت بهتر بدى را با خوبى پاسخ مىدهد: و یدرءون بالحسنه السیئه(رعد:۲۲ و قصص:۵۴).
ـ به دیگران نیکى مىکند و نیکى آنان را با نیکى پاسخ مىدهد: ان الله یأمر بالعدل و الاحسان(نحل:۹۰)؛ هل جزاء الاحسان الا الاحسان(رحمن:۶۰).
ـ و ترجیحاً نیکى دیگران را با نیکى بالاترى پاسخ مىدهد: و اذا حیّیتم بتحیّه فحیّوا باحسن منها او ردّوها ان الله على کل شیئ حسیبا(نساء:۸۶).
ـ اگر به کسى نیکى کرد او را با منت نمىآزارد: یا ایها الذین امنوا لاتبطلوا صدقاتکم بالمن و الاذى(بقره:۲۶۴)؛ و لا تمنن تستکثر(مدثر:۶).
ـ براى افزایش احساس ارزشمندى خود، دیگران را تحقیر نمىکند: فاستخف قومه فاطاعوه(زخرف:۵۴).
ـ رفتار نمایشى ندارد: و لا تکونوا کالذین خرجوا من دیارهم بطرا و رئاءالناس(انفال:۴۷)؛ الذین هم یرائون(ماعون:۶).
ـ اجتماعى است و تکروى و انزوا ندارد: و اعتصموا بحبل الله جمیعا و لا تفرقوا(آل عمران:۱۰۳).
ـ به نحو مؤثر ارتباط برقرار مىکند و یک شنونده فعال (active listener) است: الذین یستمعون القول فیتبعون احسنه(زمر:۱۸) جالب آن است که در این آیه، به جاى کلمه یسمعون(شنیدن) از کلمه یستمعون(گوش دادن) استفاده شده است که نشاندهنده شنیدن فعال (active listening) مىباشد.
ـ جا را براى حضور اجتماعى دیگران تنگ نمىکند: یا ایها الذین امنوا اذا قیل لکم تفسّحوا فى المجالس فافسحوا یفسح الله لکم(مجادله:۱۱).
ـ استقلال فکرى دارد: و لا تتبع اهوائهم عما جائک من الحق(مائده۴۸:)؛ و ان تطع اکثر من فى الارض یضلوک عن سبیل الله ان یتبعون الا الظن و ان هم الا یخرصون(انعام:۱۱۶)؛ و قالوا ربنا انا اطعنا سادتنا و کبراءنا فاضلونا السبیلا(احزاب:۶۷)؛ اذ تبرأ الذین اتُّبعوا من الذین اتَّبعوا و رأوا العذاب و تقطعت بهم الاسباب(بقره:۱۶۶).
ـ در عین حال استبداد رأى ندارد و از مشورت دیگران بهرهمند مىشود: و امرهم شورى بینهم(شورى:۳۸).
ـ رفتار برترى جویانه ندارد: تلک الدار الاخره نجعلها للذین لا یریدون علوا فى الارض و لا فسادا و العاقبه للمتقین(قصص:۸۳)؛ و ان فرعون لعال فى الارض و انه لمن المسرفین(یونس:۸۳).
ـ نسبت به امانت و قول خود متعهد است: و هم لاماناتهم و عهدهم راعون(مؤمنون:۸ و معارج:۲۲)؛ و اوفوا بالعهد ان العهد کان مسئولا(اسراء:۳۴)؛ بلى من اوفى بعهده و اتّقى فان الله یحب المتقین(آل عمران:۷۶) و الموفون بعهدهم اذا عاهدوا(بقره:۱۷۷).
ـ خیانت نمىکند: و ان الله لا یهدى کید الخائنین(یوسف:۵۲).
ـ براى خودکفایى مالى تلاش مىکند: و هو الذى جعل لکم الارض ذلولا فامشوا فى مناکبها و کلوا من رزقه و الیه النشور(ملک:۱۵)؛ لتبتغوا من فضله و لعلکم تشکرون(نحل:۱۴)؛ و اخرون یضربون فى الارض یبتغون من فضل الله(مزمل:۲۰).
ـ اما بیش از حد مالاندوزى نمىکند(عامل استرس): و الذین یکنزون الذهب و الفضه و لا ینفقونها فى سبیل الله فبشرهم بعذاب الیم(توبه:۳۴)؛ الهیکم التکاثر(تکاثر:۱).
ـ براى خود محدودیتهاى ساختگى و مندرآوردى قائل نمىشود و خود را از نعمتهاى پاکیزه دنیا محروم نمىکند: یا ایها الذین امنوا لا تحرّموا طیبات ما احل الله لکم(مائده:۸۷)؛ قل من حرّم زینه الله التى اخرج لعباده و الطیبات من الرزق(اعراف:۳۲).
ـ هدف اصلى او در بهرهگیرى از نعمات دنیوى سعادت اخروى است: و ابتغ فیما اتیک الله الدار الاخره و لا تنس نصیبک من الدنیا(قصص:۷۷).
ـ در غذاى مصرفى خود، دقت مىکند و هر چیزى را نمىخورد: یا ایها الذین امنوا کلوا من طیبات ما رزقناکم و اشکروا لله ان کنتم ایاه تعبدون(بقره:۱۷۲).
ـ به خصوص از مصرف موادى که اندیشه را مختل مىکنند(مانند الکل) خوددارى مىکند: انما یرید الشیطان ان یوقع بینکم العداوه و البغضاء فى الخمر و المیسر و یصدکم عن ذکر الله و عن الصلوه فهل انتم منتهون(مائده:۹۱).
ـ پرخورى و شکمبارگى نمىکند: و کلوا و اشربوا و لاتسرفوا انه لا یحب المسرفین(اعراف:۳۱).
ـ روابط جنسى تنظیم شده و کنترلشدهاى دارد: و الذین هم لفروجهم حافظون الا على ازواجهم او ما ملکت ایمانهم فانهم غیر ملومین فمن ابتغى وراء ذلک فاؤلئک هم العادون(مؤمنون: ۵ تا۸).
ـ چشمچرانى نمىکند(یک انحراف شناخته شده روانى): و قل للمؤمنین یغضّوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم ذلک ازکى لهم ان الله خبیر بما تصنعون و قل للمؤمنات یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن(نور:۳۰و۳۱).
ـ متقابلاً از خودنمایى تحریکآمیز هم پرهیز مىکند: و لا یبدین زینتهن الا ما ظهر منها و لیضربن بخمرهن على جیوبهن(نور:۳۱)؛ و لا یضربن بارجلهن لعلکم ما یخفین من زینتهن(نور:۳۱)؛ فلا تخضعن بالقول فیطمع الذى فى قلبه مرض(احزاب:۳۲).
ـ از مزایاى روانى تشکیل خانواده بهرهمند مىشود: و من ایاته ان خلق لکم من انفسکم ازواجا لتسکنوا الیها و جعل بینکم موده و رحمه ان فى ذلک لآیات لقوم یتفکرون(روم:۲۱).
ـ براى کنترل احساسات جنسى خود از مکانیسمهاى دفاعى (defense mechanisms) مانند سرکوب (repression) استفاده نمىکند، بلکه مکانیسمهاى تطابق (coping mechanisms) را به کار مىبندد؛ یعنى در صورت امکان، این غریزه را به طریق سالم ارضا مىکند(حل مسئله با مکانیسم تطابقى تسلط و مهارت) و در غیر این صورت، از مکانیسمهاى تطابقى دیگرى مانند تصعید و تعلیه (sublimation) و دینگرایى (religious coping) استفاده مىکند(و انکحوا الایامى و الصالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم الله من فضله و الله واسع علیم و لیستعفف الذین لایجدون نکاحا حتى یغنیهم الله من فضله(نور: ۳۲ و۳۳)؛ و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکل على الله فهو حسبه ان الله بالغ امره قد جعل الله لکل شیئ قدرا(طلاق:۲و۳).
ـ اما با غیر هم مسلک خود ازدواج نمىکند(به دلیل عوارض روانى براى زوجین و فرزندان که در جاى خود اثبات شده است): و لا تنکحوا المشرکات حتى یؤمنّ(بقره:۲۲۱)؛ و لا تنکحوا المشرکین حتى یؤمنوا(بقره:۲۲۱).
ـ به نظافت و بهداشت فردى اهمیت مىدهد: و ثیابک فطهر. و الرجز فاهجر(مدثر:۴و۵)؛ و یحب المتطهرین(بقره:۲۲۲).
ـ سحرخیز است: و المستغفرین بالاسحار(آل عمران:۱۷).
ـ رفتارهاى خودتخریبى، خودآزارى، و خودکشى ندارد: و لاتقتلوا انفسکم(نساء:۲۹).
ـ از آثار روانى انفاق بهرهمند مىشود: و مثل الذین ینفقون اموالهم ابتغاء مرضات الله و تثبیتا من انفسهم(بقره:۲۶۵).
ـ براى منابع ارزش قائل است و آنها را ریخت و پاش نمىکند: و لا تبذر تبذیرا ان المبذرین کانوا اخوان الشیاطین(اسراء: ۲۶و۲۷).
ـ در طول روز ساعاتى را به تمرکز فکرى معنوى (transendental meditation) و نیایش مىگذراند: اننى انا الله لا اله الا انا فاعبدنى و اقم الصلوه لذکرى(طه:۱۴).
ـ در اکثر حالات به یاد خداست: و اذکروا الله کثیرا لعلکم تفلحون(جمعه:۱۰).
ـ اهل اتلاف وقت، لغو و بیهودگى نیست و از امور بىمحتوى و بىنتیجه پرهیز مىکند: و الذین هم عن اللغو معرضون(مؤمنون:۳)؛ و الذین لایشهدون الزور و اذا مرّوا باللغو مرّوا کراما(فرقان:۷۲).
ـ از بىکارى پرهیز مىکند، اما هم زمان به کارهاى متعددى نمىپردازد(زیرا هر دو منبع استرس هستند) لذا با اتمام هر کار، کار جدیدى را آغاز مىکند: فاذا فرغت فانصب(انشراح:۷).
نتیجه
شخصیتى با ویژگىهاى فوق، بدون شک شخصیتى محبوب و دوست داشتنى خواهد بود و الگوى عینى آن در معصومین(علیهم السلام) قابل مشاهده است. این نکته در سوره مریم آیه۹۶ بیان شده است. در این آیه، به طور فشرده از ویژگىهاى شناختى و رفتارى شخصیت سالم تحت عنوان ایمان و عمل صالح نام برده شده است(ان الذین امنوا و عملوا الصالحات سیجعل لهم الرحمن وُدّا؛ آنان که ایمان آورده و اعمال شایسته داشته باشند، به زودى خداوند آنان را محبوب دلها خواهد ساخت).
نویسنده: على مرعشى
منبع: باشگاه اندیشه