- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- 0 نظر

معنای نیاز
نیاز، یک کشش درونى است که تعادل فیزیکى (مادّى) و روانى انسان در گرو رفع آن است. نیاز، جزء ذات انسان هاست و انسان به وسیله نیاز است که شناخته می شود؛ چرا که انسان، موجودى مادّى است؛ پس نیازمند است. نیاز، براى انسان، یک امر پایه اى و اوّلیه و وجه مشترکى بین همه انسان هاست.
نیازهای نسل جدید در عصر توسعه فناورى و انفجار اطلاعات
نسل جدید ما همه نیازهاى نسل هاى قبلى را داراست: نیازهاى فیزیولوژیکى (طبیعى)، اجتماعى، عاطفى و…؛ به طور کلّى از نیازهاى پایه اى سطح اوّل تا نیازهاى عالى انسانى. ولى اگر این نیازها را اولویت بندى کنیم، مهمترین آنها این است که یک نوجوان و جوان، نیاز دارد تا به رسمیت شناخته شود و او را باور کنیم. نیاز دارد که شنیده شود و در عصر کنونى که عصر تکنولوژى و سرعت است، به مسائل فکرى و عاطفى وى توجّه بیشترى شود.
در واقع، آنچه که بیشتر از هر چیز به نسل جوان صدمه وارد می کند و مشکلات عاطفى، روانى و شخصیتى را براى آنها ایجاد می کند، عدم توجّه فکرى و عاطفى به این نیاز آنهاست. پیشرفت زندگى و ماشینى شدن، نباید این باور غلط را در ما ایجاد کند که همه چیز فراهم است، در صورتی که این ها نیازهاى اولیه هستند.
بنابراین، توجّه به ظواهر، نباید ما را از نیازهاى اصلى و درونى، همچنین ایجاد روابط صمیمانه با نوجوانان و جوانان غافل کند.
نسل جدید، نیاز به و ترقّى دارد و نیازمند آن است که استعدادهاى بالقوه وى شکوفا شوند و براى رسیدن به این شکوفایى، خواهان همراهى، کمک و یارى همه جانبه خانوده و جامعه است.
راهکارها براى ارضاى نیازهای نسل جوان
آنچه مسلم است این که سیاست هاى خُرد و کلان و برنامه ریزی هاى ما باید در جهت شکوفا کردن ابعاد مثبت شخصیتى نسل جوان باشد. اگر بستر پیشرفت و ارتقا را براى آنها فراهم کنیم (بسترى که باعث به کارگیرى و رشد حسّ مسئولیت پذیرى و تعهد در آنها شود) چنین شرایطى قطعا بسیارى از مشکلات را حل خواهد کرد.
این توجّه متکثّر، به عبارتى، نوعى پیشگیرى اولیه نیز هست. در حقیقت، ما نمی خواهیم به نسل جوانان، چیزى بیش از آنچه دارا هستند، تزریق کنیم. آنچه بدیهى است، این است که آنها هم می توانند پیشرفت کنند و نیاز به لطف ندارند؛ بلکه نیاز به این دارند که شرایط رشد و پیشرفت براى آنها فراهم بشود.
ما باید آنها را قبول داشته باشیم، فکر نکنیم ناتوان هستند و یا میزان ایمان و تعهد، مسئولیت پذیرى و یا دلسوزى ایشان نسبت به نسل هاى پیشین کمتر است. باید دیدگاه هاى منفى را نسبت به جوانان و نوجوانان تغییر داد تا بسیارى از تنگناها خود به خود، حل شوند.
این نگاه منفى که در مسئولان و برنامه ریزان جامعه در مورد نسل جدید وجود دارد، باید اصلاح شود؛ چرا که نسل هاى بعدى، همیشه، هم از لحاظ فکرى و هم از جنبه تجربى، نسل هاى قویتر و پیشرفته ترى هستند. البته این سیاستگزاری ها و راهکارهاى عملى، تدریجا شروع شده اند؛ اما باید شتاب بیشترى بگیرند.
از طرف دیگر، خانواده هاى ما نیز باید بستر رشد شناختى، تحصیلى، شغلى، اجتماعى و عاطفى فرزندان خود را فراهم و یا آن را تقویت کنند.
بنابراین، داشتن باور مثبت نسبت به نسل جوان، به اضافه توجّه به بُعد آموزشى (یعنى تقویت مبانى فکرى و عاطفى) در مورد آنها، هم از طرف خانواده و هم جامعه، در واقع از دو سو و با یک هدف، باعث می شود که عزّت نفس آنها افزایش یابد و بیشتر تلاش کنند و قدرت برخورد با مشکلات زندگى در آنها ایجاد شود.
جایگاه نسل جوان ما در سلسله مراتب نیازهاى مَزلُو و نیل به خودشکوفایى
یکى از موانع رشد شخصیت، سطوح (طبقات) جامعه است. در جامعه ما مشکلاتى از قبیل توزیع ناعادلانه ثروت، منزلت، عدالت اجتماعى و همچنین فاصله طبقاتى، فقر و مشکلات اقتصادى ـ اجتماعى وجود دارد. بنابراین، در چنین شرایطى افراد درگیر نیازهاى اولیه زندگى می شوند و خانواده ها مجبورند که فقط براى فراهم آوردن حداقل هاى زندگى تلاش کنند.
بنابراین، به دلیل وجود سطوح مختلف اجتماعى ـ اقتصادى، نیازها نیز متفاوت اند، و ممکن است در هر سطح و هر خانواده اى، بسته به موقعیت هاى خاص اجتماعى، اقتصادى، سطح سواد و… به نیازهاى خاصى توجّه بشود. مثلاً توجّه به نیازها در روستاها نسبت به شهرها و در شهرها نسبت به کلان شهرها متفاوت خواهد بود. برخى سطوح در نیاز به احترام، مشکل دارند. برخى در نیاز به غذا مشکل دارند و بعضى نیز بیشتر به نیاز «پیشرفت» و «شکوفایى» توجّه می کنند.
در واقع، از این جهت، در زمینه نیازها، جمع بندى جامعى وجود ندارد و جامعه باید با توجّه به سطوح اجتماعى ـ اقتصادى، مورد بحث قرار گیرد. اما آنچه مسلّم است، این که بخش قابل توجهى از جامعه ما، زیر خط فقر زندگى می کنند و مطمئنا این مسئله، روى نسل جدید، تأثیرگذار خواهد بود و در چنین شرایطى نیاز به خلاقیت و شکوفایى، مغفول واقع می شود. نسل جوان ما، خواهان بلند پروازى نیستند؛ ولى انتظار دارند که حدّاقل فرصت هاى لازم براى پیشرفت پله به پله آنها فراهم شود.
براى رسیدن به نیازهاى عالى و خودشکوفایى، برنامه ریزی هاى جامعى لازم است و سیاست هاى نظام باید به گونه اى باشد که بتواند حداقل ها را براى تشکیل یک زندگى آبرومند، فراهم کند. البته در سال هاى اخیر، جهش هاى بسیار خوبى در زمینه توسعه اقتصادى ـ اجتماعى صورت گرفته، ولیکن نیازمند شتاب بیشترى است.
ویژگی های یک جوان خودشکوفا
خودشکوفایى، داراى مفهوم وسیع و عمیقى است و در واقع، این مفهوم، روى یک طیف قرار می گیرد. یک جوان یا نوجوان می تواند در مسیر خودشکوفایى و یا در امتداد آن و یا در قله خودشکوفایى باشد. یک جوان خودشکوفا، به «خودتلاشگرى» بها می دهد و از بستر خودتلاشگرى، زمینه را براى فرآیند رشد همه جانبه خویش فراهم می سازد. جوانى که به «خودکارآمدى» دست پیدا کند، در پى آن، پنجره هاى دیگر خودشکوفایى به روى وى گشوده خواهند شد.
همچنین از دیگر شقوق مختلف افرادِ خودشکوفا، این است که چنین نوجوان یا جوانى، مدیریت زمان را جدّى می گیرد و از زمان، به بهترین نحو، سود می جوید: جوانى که ساعتى از اوقات فراغتش را در کتابخانه به مطالعه می پردازد و یا ساعت ها سرگرم یادگیرى مهارتى است و یا جوانى که در اقتصاد خانواده سهیم می شود.
اما اگر در نسل جوان، «خودتلاشگرى» به عنوان هسته محورى درنظر گرفته شود، می توان به خودشکوفایى فردى و اجتماعى رسید.
آنچه که در این راستا اهمّیت بسزایى دارد، این است که نسل جدید ما باید نگاهش به خود باشد، نه به دیگران. به عبارت دیگر، نوجوانان و جوانان باید توانایی هاى خود را باور کنند و در راه شکوفایى این توانایی ها، پرتلاش و با اعتماد به نفس ظاهر شوند و به خدا و توانایی هاى بالقوّه خویش اتّکا کنند؛ چرا که خداوند متعال، انسان را به گونه اى آفریده است که می تواند روى پاى خود، بایستد و خودش نیازمندی هایش را برطرف کند و به آنچه لیاقتش را دارد، برسد.
نیاز به معنویت از نظر روانشناسی
در برخى از متون روانشناسى نیاز به حقیقت جویى، نیاز به کمال طلبى و نیاز به اتصال به یک مبدأ فوق بشرى (از ناحیه برخى از روانشناسان مانند «مانسون») مطرح شده است. البته مواضع روانشناسان در این زمینه، متفاوت است؛ اما وجه مشترک همه آنها این است که همگى از نیازهاى عالى (چون حقیقت جویى، نیاز به معنا کردن خود، کمال طلبى و گرایش به یک ایمان پایدار) بحث کرده اند.
امروزه در روانشناسى، مبحث جدیدى که مطرح می شود، این است که انسان، علاوه بر ابعاد جسمى، روانى و اجتماعى، داراى بُعد معنوى نیز هست، که توجّه به این مسئله هم در پیشگیرى از اختلالات روانى و هم در زمینه درمان، بسیار کارساز خواهد بود.
در واقع، کسانى که داراى اعتقادات مذهبى هستند، از یک منبع حمایتى قوی اى برخوردارند که این منبع می تواند در طول منابع دیگرى چون حمایت هاى والدین، اجتماع و همچنین توانایی ها و تلاش هاى فرد قرار بگیرد، که البته این منبع، فوق همه اینهاست. چنین طرز تفکرى می تواند بسیار مفید و مثمر ثمر باشد. امروزه تحقیقات تجربى بسیارى در صدد اثبات این مطلب هستند.
یک جوان یا نوجوانى که داراى اعتقادات مذهبى و روحیه معنوى است، با شفافیت، پویایى و انگیزه بیشترى تلاش می کند؛ چرا که معتقد است کسى وجود دارد که دست او را می گیرد و او را تنها نخواهد گذاشت؛ راز او را می شنود و به او یارى خواهد رساند. چنین طرز تفکرى باعث می شود که فرد، هیچ گاه احساس پوچى، تنهایى و درماندگى نکند و از بسیارى اختلالات، پیشگیرى کند.
ضرورت اولویت بندی در ارضای نیازها
اولین و مهمترین گام در ارضاى سالم نیازها، اولویت بندى آنهاست. باید در ارضاى نیازها، تقدّم و تأخّر رعایت شود. براى این که نیازهاى ما رفع شوند و بتوانیم روى پا بِایستیم، باید توجّه کنیم که به چه پیش نیازهایى احتیاج داریم. مثلاً در یک نوجوان و یا جوان، رشد علمى یک مسئله جدّى است؛ همچنین داشتن مهارت شغلى و یا اقدام به ازدواج. ولى هر یک از این نیازها باید در زمان مناسب و بسته به اولویتشان برآورده شوند.
مثلاً در یک نوجوان، رشد علمى اولویت اوّل است و به طور فرض، ازدواج، اولویت اوّل نخواهد بود. براى ازدواج، پیش نیازهایى چون رشد عاطفى، رشد عقلانى و رشد مهارتى لازم است.
تاخیر در ارضای نیازها
حال اگر فرد، در سنین نوجوانى، در روابط غلط درگیر شود، جز فرصت سوزى کارى انجام نداده است و سلامت روانى و فرصت رشد خویش را از بین می برد؛ چون بحث از یک «نیاز نا به هنگام» است؛ چرا که فرد، بدون این که حدّاقلّ پیش نیازها را داشته باشد، دست به انتخاب می زند و در چنین صورتى مجبور است که انتخاب هایى در سطح پایین داشته باشد و با این عمل، رشد همه جانبه خویش را محدود می کند. بنابراین او می تواند این نیاز زودرس را به تأخیر بیندازد. در غیر این صورت، آسیب جدّى خواهد دید.
اما چطور یک نوجوان و یا جوان می تواند فرضا یک چنین نیازى را به تأخیر بیندازد؟ پاسخ، این است که او با پیشرفتى که در زمینه هاى دیگر (مثلاً تحصیلات، مهارت شغلى و مهارت هاى اجتماعى) پیدا می کند و با شکوفایی اى که در استعدادهاى دیگر وى پدیدار می شود، می تواند نیازى مانند ازدواج را که پیش نیازهاى آن فراهم نیست، تا زمان مناسب آن به تأخیر بیندازد.
بدین ترتیب با شکوفایى در زمینه اى دیگر و گذشت زمان، کم کم پیش نیازهاى این نیاز وى نیز فراهم و تأمین می شود و می تواند در زمان مناسب آن، به برآوردن این نیاز به طور منطقى و سالم، اقدام نماید.
نسل جوان ما، نیاز به گردش، تفریح، دوست، روابط صمیمى، رشد علمى و ترقّى دارند؛ اما بین این نیازها باید تعادل وجود داشته باشد. عدم تعادل، مشکل ساز خواهد بود. پس باید نیم نگاهى به همه نیازها داشت. خانواده ها نیز باید به نیازهاى فرزندانشان به صورت یک طیف، نگاه کنند، نه به صورت همه یا هیچ. آنگاه باید نیازها اولویت بندى شوند و سعى شود که به هر نیازى در زمان خاصّ خودش توجّه کافى مبذول شود.
توجه به نیازهاى انسان در قرآن و احادیث اسلامى
قرآن، کتاب زندگى است و به همه ابعاد زندگى انسان، توجّه کرده است، از جمله به نیازهاى مادى، فیزیولوژیک (طبیعى)، معنوى، ارتباطى، جنسى و… و مهمتر این که همه این نیازها را نیز به رسمیت می شناسد و حتى با تقدّسى خاص به این نیازها می نگرد و به صورت بسیار اصولى و عمیق تر از آنچه انسان می داند، به نیازهاى وى توجّه کرده است.
قرآن، انسان را «موجودى وسیع» می بیند که هم دنیوى است و هم اُخروى، هم داراى بُعد مادى است و هم معنوى و به تناسب این ابعاد وسیع، نیازهاى انسان را هم بسیار ژرف می داند. در حقیقت، قرآن، هم به نیازهاى پایه اى انسان توجّه داشته است و هم به نیازهاى متعالى.
به طور مثال، قرآن در ارضاى نیاز جنسى و بیان فلسفه ازدواج می فرماید: «.. تا با همسرانتان آرامش یابید» .(۱) به عبارتى، نیاز به ازدواج را به صورت رسیدن به آرامش و تبادل مودّت و رحمت می شناسد. همچنین در مورد نیازهاى متعالى، نیازهایى چون: نیاز به خداوند، توحید، حقیقت جویى و رسیدن به کمال را که در واقع، رسیدن به آن چیزى است که شایسته انسان است، بیان می کند.
بنابراین، به نظر می رسد که در دین اسلام و در قرآن، همه نیازها به رسمیت شناخته شده اند؛ ولى نحوه ارضاى آنها متفاوت است. در واقع، بستر ارضاى این نیازها، داراى چارچوب هایى است که نمی توان از آنها سرپیچى کرد و رعایت قوانین و چارچوب هایى که در نحوه ارضاى نیازها از دیدگاه قرآن وجود دارد، تضمین کننده سلامت روانى فرد خواهد بود.
حتى قرآن در به تأخیر انداختن رفع نیازها، راهبردهاى میانى را هم بیان می کند. مثلاً می گوید اگر توان ازدواج ندارید، عفّت پیشه کنید(۲) و صابر باشد، که خداوند با صابران است؛ چرا که همیشه توان رفع نیازها در هر شرایطى وجود نخواهد داشت.
از سوى دیگر، این از ویژگی هاى انسان است که می تواند نیازهاى خویش را به تأخیر بیندازد. مثل آنجایى که انسانى گرسنه است و احتیاج به غذا دارد، ولى موظّف است روزه داشته باشد و یا اصولاً مکان و زمان مناسب براى غذا خوردن او وجود ندارد.
بنابراین، هرچیز باید در زمان و مکان و از کانال خاص خودش تأمین شود و قرآن، این محدودیت ها را بسیار زیبا در نظر گرفته است.
اگر جوانان و نوجوانان ما با مفاهیم عمیق این کتاب انسان ساز، بیشتر آشنا شوند و با آن اُنس بگیرند، شتابزده عمل نکنند و در رفع نیازهایشان منطقى باشند و با در نظر گرفتن اولویت ها تلاش کنند، همچنین به تناسب شرایط، بستر رشد مناسبى از جانب خانواده و جامعه براى آنها فراهم شود، با قدرت، پلّکان ترقّى را طى خواهند نمود و به نقاط ثمردهى و خودشکوفایى خواهند رسید.
پی نوشت ها
۱- سوره روم، آیه ۲۱
۲- سوره نور، آیه ۳۳