- اسلام
- قرآن
- پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)
- شیعه
- خانواده
- ادیان و مذاهب
- پرسش ها و پاسخ ها
- کتابشناسی
- کتابخانه
- چندرسانه ای
- زمان مطالعه : 8 دقیقه
- 0 نظر

ه) امکان تبدیل شدن به بیماری و برهم زدن تعادل زندگی
یکی دیگر از ویژگی های غریزه جنسی این است که در صورت نبود تعادل در تحریک یا ارضا، می تواند به نوعی بیماری تبدیل شود. اگرچه این امر در دیگر غریزه ها نیز کم و بیش وجود دارد، ولی غریزه جنسی از این نظر تفاوت های زیادی با گرسنگی و مانند آن دارد و این تفاوت، بیشتر از اموری مانند تحریک پذیری زیاد و پیوند این غریزه با عاطفه و جنبه های روحی و روانی انسان برمی خیزد.
گرایش به غذا معمولاً در افراد سرکوب نمی شود و به صورت عقده ای روانی در نمی آید؛ زیرا در شرایط عادی، این حالت در فرد چندان طول نمی کشد و او به ناچار با خوردن غذا، خود را از حالت گرسنگی بیرون می آورد. به طور معمول، هم غذا در مدت کوتاهی به دست می آید و هم گوناگونی غذاها اهمیت اساسی ندارد و شخص گرسنه بیشتر در پی سیر کردن خود است.
همچنین نمی توان نیاز به غذا را به مدت طولانی به فراموشی سپرد یا از راه دیگری غیر از غذا خوردن، فرو نشاند؛ زیرا بیش از اینکه نیازی روانی باشد، نیازی زیستی است. با خوردن غذا، میل به غذا نیز در شخص فروکش می کند و نسبت به هر نوع خوراکی، احساس سیری خواهد کرد. همان گونه که تفریط در ارضای این گرایش، نمی تواند چندان دامنه دار باشد، افراط در ارضای آن نیز دامنه زیادی ندارد؛ زیرا با پرخوری، فرد به سرعت بیمار و ناتوان می شود.
افزون بر این، چون این گونه امیال از جنبه های عالی روحی دورترند، کمتر کسی خوردن غذای خاصی را بالاترین آمال و هدف غایی برای خود در نظر می گیرد.
در مقابل، غریزه جنسی می تواند در مدت زیادی در فرد سرکوب شود؛ یعنی فردی با وجود اینکه نیاز جنسی را در خود احساس می کند و در معرض تحریک های فراوانی است، سال ها امکان ارضای این غریزه را نداشته باشد یا خود به دلایلی در پی ارضای آن نباشد.
حتی شاید فردی تلاش کند با روش های بدلی یا سرگرم کردن خود به امور دیگر، به طور موقتی از شدت انگیزش جنسی در خود بکاهد؛ زیرا این نیاز، وابستگی زیادی به جنبه های روانی و فکری دارد. همچنین ممکن است این غریزه در فرد به صورت یک عقده روانی درآید. نیز امکان دارد این غریزه، بر اثر افراط و تفریط در تحریک یا ارضا یا مهار نشدن به عطشی سیری ناپذیر در انسان تبدیل شود چنان که میل به سرمایه و مقام و قدرت ممکن است به صورت گرایشی پایان ناپذیر در انسان درآید.
در این حال، توانایی جنسی فرد از نظر جسمانی، محدود می شود، ولی از نظر روحی، گرایش به جنس مخالف در او اشباع نمی شود، به ویژه آنکه حس تنوع طلبی و ارتباط غریزه با تخیل در این مورد می تواند بسیار اثرگذار باشد.
همچنین به دلیل آمیختگی غریزه با عواطف عالی انسانی، چه بسا دست یابی به معشوق واقعی یا خیالی برای فرد به صورت آرزوی غایی درآید و همین عشق ها که معمولاً با خیال هایی نیز همراه است، با شکست در راه رسیدن به محبوب، سبب ایجاد اختلال های روانی یا حتی مشکلات جسمی در افراد شود.
از نمونه های مشخص مبتلایان به زیاده خواهی بیمارگونه جنسی، صاحبان حرم سراها بودند که با وجود گردآوری زنان زیبا و بی شمار، گرایش به داشتن زیبارویان دیگر در آنها فروکش نمی کرد. از سوی دیگر، مشکلاتی که برای مرتاضان و راهبان پیش می آید، از نمونه های بیماری های روحی ناشی از سرکوب غریزه جنسی در انسان است.
ویل دورانت به نقل از یک تاریخ نگار کاتولیک می نویسد:
سوء اخلاق کشیشان چنان ناهنجار بود که پیشنهادهایی در لزوم ازدواج کشیشان از هر سو شنیده می شد… بسیاری از صومعه ها وضعی بسیار اسفناک داشتند… یادداشت های این مرتاضان (راهبان) مشحون است از رؤیاها و تخیلات جنسی… به گمانشان چنین می رسید که شیاطین گردشان را گرفته و همواره در حال حمله هستند…. دیوانه شدن برای راهبان امری غیرعادی نبود.۱۲
بیشتر روان شناسان به این ویژگی غریزه جنسی توجه ویژه ای داشته و گاه مانند فروید برای پرهیز از پی آمدهای نامطلوب سرکوبی غریزه جنسی، نظریه های افراطی ارائه کرده اند. هورنای، بسیاری از مشکلات جنسی را ناشی از احتیاج عصبی به محبت می داند که به صورت گرایش های جنسی نمود می یابد. بنا بر این نظریه، در اجتماع هایی که روابط جنسی به صورت افراطی تبلیغ می شود یا جوانان را به گونه ای تفریطی متوجه امور جنسی می سازند، بسیاری از نیازهای روانی انسان ها به شکل گرایش های جنسی درمی آید و عطش های جنسی کاذبی را پدید می آورد.
از نظر هورنای، همه انحراف های جنسی و گرایش های جنسی افراطی، ناشی از کمبودها و عقده های روحی ـ روانی در فرد است. اریک فروم نیز گرایش شدید به امور جنسی را ناشی از درد بشر از تنهایی، انزوا و شکست او در غلبه بر جدایی و رهایی از زندان تنهایی می داند و اشتیاق به عیاشی های جنسی را چونان اعتیاد به می گساری و موادمخدر به شمار می آورد.۱۳
ممکن است غریزه جنسی بر اثر عواملی مانند نبود تعادل در تحریک و ارضا و دیگر عوامل، به بیماری های مختلف روانی یا روان ـ تنی همچون افسردگی، اضطراب و سادیسم یا انواع انحراف ها مانند اعتیاد، الکلیسم و کام جویی های بدلی بینجامد و تعادل و سلامت فرد و حتی جامعه را به خطر بیندازد. این امر یکی از پیچیدگی هایی است که در زمینه غریزه جنسی وجود دارد و در دیگر غریزه ها به این اندازه مطرح نیست.
و) تفاوت نیاز جنسی در مرد و زن
یکی از نکته هایی که درباره غریزه جنسی باید بدان توجه کرد و در تحلیل رفتارها و روابط زن و مرد نباید نادیده انگاشت، تفاوت های موجود در زن و مرد در نوع گرایش های غریزی و نمودهای این امر در احساسات و رفتار آن دوست.
شاید بتوان قوت عواطف در زنان را در مقایسه با مردان، یکی از عوامل این تفاوت دانست که موجب می شود غریزه جنسی در زنان، پیوند عمیق تری با عاطفه داشته باشد، چنان که می توان گفت مردان، بیشتر خواهان به دست آوردن جسم زن و زنان، بیشتر در پی تسخیر قلب مردند. به تعبیری، مردان بیشتر رابطه خواه و عمل گرا و زنان تخیل گرا و عاطفی هستند.۱۴
بنا بر پژوهش های روان شناسان، عده ای از دختران، گرایش های جنسی خود را تقریبا مانند پسران می دانند، ولی برای بیشتر آنان، این گونه احساسات با ارضای نیازهای دیگری مانند عزت نفس، اطمینان خاطر، محبت و علاقه همراه است. گرایش های جنسی در زنان با دیگر جنبه های شخصیتی آنان ارتباط نزدیکی دارد. ازاین رو، دختران جوان اگر میل جنسی را مخالف ارزش هایشان بدانند، بیشتر دچار بی تمایلی جنسی می شوند.
مردان از تحریک های جنسی ـ به ویژه نگاه ـ بیشتر تحریک می شوند؛ یعنی آنچه برای آنان جنسی نمود می کند، معنای شهوانی دارد، بدون آنکه لزوما جنبه عاطفی داشته باشد، ولی برای زن، زمینه عاطفی بدون توجه به نمادهای جنسی، معنای شهوانی القا می کند.۱۵
همچنین روان شناسان گفته اند بیشتر مردان تنوع طلب هستند و در برخی موارد در تحریک شریک جنسی دایمی خود به علت یک نواخت شدن، ناتوان هستند، در حالی که برای شریک ها و نامزدهای دیگر جنسی از آمادگی کامل جنسی ـ روانی برخوردارند. این تنوع طلبی در بیشتر حیوانات نر و مردان بیش از زنان است، ولی قناعت جنسی در زنان به مراتب بیش از مردان است.۱۶
همچنین سردمزاجی در زنان بیشتر از مردان است، به گونه ای که کینزی و هانت این امر را در زنان امری کاملاً عمومی دانسته اند.۱۷ این امر شاید به معنای ضعف غریزه و گرایش های جنسی در زن نباشد، بلکه به تفاوت نوع گرایش های جنسی در زنان و غلبه جنبه های عاطفی بر جنبه های صرفا غریزی در آنان برگردد.
بر اساس پژوهش های دانشمندان غربی، پسران بیش از دختران خواستار اوج لذت جنسی (به معنای خاص آن) هستند و بیشتر از آنها به خیال بافی های جنسی پناه می برند و برای ماندن در حالت تحریک جنسی، کمتر به تحریک مداوم احتیاج دارند. میزان روابط جنسی آنها با بیش از یک نفر، بیشتر از دختران است و کمتر از دختران اصرار دارند که محبت باید بر روابط جنسی حاکم باشد.
همچنین دوام روابط یک زوج خاص، بیشتر مورد نظر دختران است تا پسران.۱۸ به هر حال، وجود این تفاوت ها نیز از مواردی است که در تحلیل درست مسائل مربوط به روابط دختران و پسران باید بدان ها توجه شود.
ملاحظه هایی در تنظیم روابط
با توجه به ویژگی هایی که برای غریزه جنسی برشمردیم، روشن می شود که تنظیم روابط میان دو جنس، جنبه های مختلف و پیچیدگی های ویژه ای دارد. گفتیم که غریزه در انسان، تحریک پذیری بالایی دارد و نبود تعادل و افراط و تفریط در تحریک ها و ارضای آن، برای سلامت انسان خطرآفرین است.
از طرفی، به دلیل ارتباط غریزه جنسی با خانواده، بقای نسل و اجتماع، جامعه نیز در این زمینه حساسیت هایی دارد و مصالح اجتماع، ضوابط خاصی را بر روابط جنسی تحمیل می کند. در نتیجه، در تنظیم درست روابط میان زن و مرد باید ساز و کارهایی در نظر گرفت. تا از یک سو، خواسته های طبیعی افراد تأمین گردد و از ایجاد عقده های روانی و سرکوب غریزه جلوگیری شود.
از دیگر سو، از افراط در اعمال غریزه و پی آمدهای ویرانگر آن، پرهیز و با ایجاد نوعی تعادل میان تحریک و ارضای، سلامت روانی افراد برقرار شود. همچنین دیگر نیازها و گرایش های موجود در انسان قربانی غریزه جنسی نشود و امکان رشد متناسب و شکوفایی همه استعدادهای بالقوه در انسان فراهم آید. افزون بر این، روابط زن و مرد باید با توجه به اقتضاها و نوع نیازهای هر یک از دو جنس تنظیم شود و به ویژگی های هر کدام به درستی توجه کرد. همچنین باید مصالح اجتماع، فدای مصالح فردی نشود و حقوق و آزادی های فردی نیز محترم باشد.
این پیچیدگی تنها به روابط جنسی به معنای خاص آن مربوط نمی شود، بلکه در روابط اجتماعی معمول میان زن و مرد هم وجود دارد؛ زیرا زن و مرد در ارتباط با هم تقریبا در تمام حالت ها، عوامل تحریک جنسی را همراه دارند؛ یعنی این گونه نیست که برای مثال، در محیط کار یا درس، دیگر عوامل تحریک غریزه جنسی وجود نداشته باشد. چه بسا ارتباط هایی که با انگیزه های غیرجنسی صورت می گیرد، بر اثر عواملی هرچند طبیعی و ناخودآگاه، با انگیزه های جنسی در آمیزد و زمینه تغییر مسیر ارتباط به سمت ارتباط های جنسی و غریزی فراهم آید.
این گونه پیچیدگی ها و وجود جنبه های مختلف دیگر در تنظیم روابط میان زن و مرد و نظام رفتار جنسی سبب شده است رویکردهای مختلفی درباره روابط زن و مرد در جوامع مختلف پدید آید. گروهی برای جلوگیری از غلبه غریزه و در نتیجه، تحت الشعاع قرار گرفتن دیگر جنبه های روحی در انسان و برای رسیدن به آرامش روحانی یا به دلایل دیگر، تضعیف و سرکوب غریزه را توصیه کرده اند.
برخی دیگر، برای در امان ماندن از پی آمدهای ناشایست سرکوب غریزه و دست یابی به آرامش روانی، ارضای نامحدود غریزه جنسی را راه گشا دانسته اند. گروهی برای رعایت مصالح اجتماع، به تعیین محدودیت و ضوابط در این مورد اصرار دارند و گروهی نیز آزادی های فردی را مقدّم می دانند. برخی، ارتباط زن و مرد را مفسده انگیز دانسته و زنان را از تماس با مردان بر حذر داشته اند و گروهی دیگر، این ارتباط را لازم و برای سلامت روانی زن و مرد مفید پنداشته اند.
همچنین درباره پوشش یا حقوق متقابل زن و مرد و دیگر مسائل در این زمینه، نظریه ها و جهت گیری های متفاوت و گاه متضادی در میان اندیشمندان دنیا دیده می شود. همگی اینها نشان می دهد بشر با فهم و تجربه خود نتوانسته است در این زمینه به نظام رفتاری فراگیر و متعادلی برسد که مصالح کلی فرد و اجتماع را به شایستگی فراهم آورد.
پینوشتها
- نک: گزارش ملی جوانان۱ بررسی وضعیت جمعیت جوانان، سازمان ملی جوانان، تهران، مؤسسه فرهنگی اهل قلم، ۱۳۸۱، چ۱، ص۱۷.
- نک: مقاله “تحلیلی بر روابط دختران و پسران “، مجموعه مقالات هم اندیشی بررسی مسائل و مشکلات زنان، دفتر تحقیقات و مطالعات زنان، قم، ۱۳۸۰، ج۲، ص۶۷۴.
- محمدتقی مصباح یزدی، اخلاق در قرآن، قم، مؤسسه پژوهشی امام خمینی رحمه الله، چ۷، ج۲، ۱۳۸۳، صص ۵۸ و ۵۹.
- حمید محمدقاسمی، اخلاق جنسی از دیدگاه اسلام، تهران، مرکز چاپ و نشر سازمان تبلیغات اسلامی، ۱۳۷۳، چ۱، ص۲۱.
- عبدالسلام الترمانینی، الزواج عند العرب فی الجاهلیه و الاسلام، حلب، دارالقلم العربی، ۱۴۰۹ هـ. ق / ۱۹۸۹م. ص۱۲۶.
- علی اسلامی نسب، بهداشت و درمان های جنسی، تهران، انتشارات خورشید، ۱۳۷۷، چ۱، صص ۱۹۴ و ۲۷۶.
- نک: ابوالقاسم مقیمی حاجی، جوانان و روابط، فصل مربوط به پی آمدهای روابط، برگرفته از: سایت: www.andisheqom.com.
- نک: طلعت رافعی، تحلیلی بر روان شناسی زن در ازدواج موقت، تهران، نشر دانژه، ۱۳۸۱، ص۷۸، به نقل از: مهشید پارسایی، رشد و شخصیت کودک.
- نک: همان، صص۷۶ و ۷۷.
- محمدباقر کج باف، روان شناسی رفتار جنسی، تهران، نشر روان، ۱۳۷۸، صص ۴۹، ۶۲ و ۶۶.
- محمدتقی فلسفی، گفتار فلسفی جوان، تهران، هیئت نشر معارف اسلامی، ۱۳۵۲، ص ۳۰۷.
- نک: اخلاق جنسی از دیدگاه اسلام، ص ۶۳ ؛ برگرفته از: تاریخ تمدن، ج۱۷، ص۷۲؛ ج۱۰، ص۹۹.
- نک: تحلیلی بر روان شناسی زن در ازدواج موقت، صص ۱۶۲ و ۱۶۳.
- همان، ص۳۶.
- همان، ص۷۸.
- بهداشت و درمان های جنسی، ص۲۶۳.
- روان شناسی رفتار جنسی، ص۹۶.
- همان، ص۷۶.
منبع: بررسی روابط دختر و پسر در ایران و راهکارهای اصلاحی آن